سه شنبه ۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۷

سه شنبه ۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۷

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم
ما تجاوز جنایت‌کارانهٔ آمریکا به میهن‌مان را قاطعانه محکوم می‌کنیم. هیچ دلیل، بهانه و توجیهی نمی‌تواند مبنای حقوقی و قانونی برای ارتکاب این جنایات باشد. متأسفانه، ساختارهای قانونی بین‌المللی در پیش‌گیری...
۲ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در رابطه لزوم همبستگی ملی در برابر تجاوز به مام میهن
پس از تجاوز اسرائیل جنایتکار به ایران که تا کنون منجر به شهادت بسیاری از هموطنان ما شده است،... ورود مستقیم آمریکا به جنگ با ایران و بمباران تاسیسات هسته...
۲ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
آتش‌بس فوری
ایرانیان طرفدار صلح برگزار می کنند: آتش بس فوری. برلین زمان: ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ – ساعت ۱۸
۲ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: برگزار کننده: ایرانیان طرفدار صلح
نویسنده: برگزار کننده: ایرانیان طرفدار صلح
کارشناسان نظامی می‌گویند سایت فردو به شدت آسیب دیده است، نه اینکه تخریب شده باشد!
رئیس جمهور ترامپ روز یکشنبه این عملیات را «کاملا موفقیت‌آمیز» توصیف کرد و گفت که تأسیسات غنی‌سازی هسته‌ای ایران «به طور کامل و تماماً نابود شده‌اند». اما ارزیابی‌های اولیه نظامی...
۱ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: نیویورک تایمز برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیویورک تایمز برگردان: گودرز اقتداری
گفتگوی اکبر کرمی و فرخ نگهدار؛ در جنگ ایران و اسرائیل چه بايد کرد؟
با فرخ نگهدار سیاست‌مدار کهنه‌کار، جمهوری‌خواه و اصلاح‌طلب پرسیده‌ام: جنگ چرا و‌ چه‌گونه آغاز شد؟ و چه‌گونه پایان خواهد یافت؟ بنیادهای سیاسی و رام‌یاریگ این جنگ چیست؟ و به کجا...
۱ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: اکبر کرمی
نویسنده: اکبر کرمی
بیانیه گسترده‌ترین طیف نیروهای سیاسی و اجتماعی: در محکومیت حمله اسرائیل به ایران
ما، جمعی از کنش‌گران حقوق بشری، سیاسی، مدنی و فرهنگی ایران که همواره منتقد و مخالف شیوه نادرست حکمرانی موجود بوده‌ایم، در این مقطع حساس از تاریخ کشورمان که با...
۳۱ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: بیانیه ی محکومیت حمله ی اسرائیل به ایران
نویسنده: بیانیه ی محکومیت حمله ی اسرائیل به ایران
پایان اسرائیل استثنائی...
اما موضوع اصلی ایران نیست؛ موضوع، اسرائیل است – کشوری که برای دهه‌ها به‌عنوان پایگاه عملیاتی پیش‌رونده‌ی غرب در خاورمیانه عمل کرده است. از میانه‌ی قرن بیستم، اسرائیل از جایگاهی...
۳۱ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: تیموفی بورداچف برگردان: رضا فانی یزدی
نویسنده: تیموفی بورداچف برگردان: رضا فانی یزدی

جنگ و گلهای یاس مادر (۵۳)

و من موقعیکە داستان را برای سعید تعریف کردم، بعد از مکثی چند گفت کە زیاد عجیب نیست. مدتهاست کە سربازان زیادی از جبهەها فرار می کنند، و دیگر نمی خواهند جان خود را فدای جنگ احمقانەای بکنند کە معلوم نیست می خواهد بە کجا بکشد. او می گفت کە جنگ مدتهاست بە حالت آچمز رسیدە، و هر دو طرف نە توان پیشروی دارند و نە عقب نشینی و همانطور نیروهای همدیگر را بیرحمانە از بین می برند. و بعد با تبسمی گفت کە اینها همە خبرهای خوبی اند کە بگوش می رسند، و باید قدر آن را دانست. بعد دستی بە شانە من زد و گفت "دیگە مطمئنە دنیا عوض خواهد شد،... آرە بزودی عوض خواهدشد!"

مادر کە مدتیست ذهنش درگیر شکلهائی است کە ابرها می سازند، می گوید بیهودە نبود کە این روزها ابری را در آسمان بە شکل سر و دستی دیدە کە بە سوی بیکران در حال نیایش و طلب کمک از خدا بودە. شکلی کە از خدا می خواستە کمکش کند تا… تا… و مادر اینجا می ماند چە بگوید. تا کە چی؟ و رویش نمی شود بگوید تا سربازی را از مرگ نجات دهد. مادر بشدت معتقد است کە آن شکل، روح سرباز حیاط ما در بیکران و در آسمانها بودە تا خدا را پیشایش از رنج خود مطلع کند. و خدا حالا ما را بە کمکش فراخواندەبود. برای همین مادر با مهربانی خاصی، سرباز فراری را بە درون اتاق برد، و در حالیکە چشمانش را کە لبریز از اشک بود و با گوشە لچکش آنها را زود زود پاک می کرد، بە او غذا و آب داد.

و همین باعث شد، پدر را کە ماندەبود با چراغ قوە و کوپالش چکارکند، بناچار و یا شاید از روی فراخی کە در دلش ایجاد شدەبود و بە زبان نمی آورد، راە را برای مادر کە ناگهان از دل تاریکی بیرون آمدەبود و سرباز را بە درون خانە بردەبود، باز کند. و آن شب مادر در یک عمل شجاعانە و مهربانانە، بە همە تردیدها و ترسهائی کە بناگاە در آن نصف شب یکی از سالهای جنگ بر ما مستولی شدەبود، نقطە پایان گذاشتەبود.

و بیچارە سرباز کە با چشمان پر از تردید کە هنوز بە محیط جدیدی کە بە آن پناە آوردەبود، خو نگرفتەبود، مرتب بە من و پدر نگاە می کرد و تلاش داشت با جوابها و جملات کوتاهی کە رو بە مادر می گفت، محرک آفرینش نیم نگاهی مهربانانە در من و پدر شود تا بە کل داستان ترسناک آن شب پایان دهد. و من آن شب فهمیدم کە آنچنانکە تصور می کردم آدم مهربانی نبودم،… لااقل در ظاهر نبودم. یعنی می شد من هم مثل همە مردهای جهان بە گاە خودش بشدت خشن و هجومی شوم،… با نگاهها و اعمالی کە ترس و وحشت در دل دیگران می آفرید.

و مادر را کە دیدم، تلاش کردم عوض شوم. و بە ظن خودم در همان زمان کوتاە، عوض شدەبودم، اما نگاههای سرباز داستان دیگری را تعریف می کردند. ولی آیا براستی می شد بە مرد جوان غریبی با یونیفورم نظامی کە در یک نصف شب بسیار تاریک، در یک شهر خلوت جنگزدە بە ما پناە آوردەبود، براحتی اعتمادکرد؟  جواب مشکل بود. و راستی تا چە اندازە آدمها مجازند کە در چنین شرایطی بە همدیگر اعتماد کنند؟ و مادر کە با قلبش بە پیشواز جهان می شتافت، معتقد بود کە می شد، و من و پدر کە همانطور ماندەبودیم براستی چکار کنیم و نهایتا چە تصمیمی بگیریم، واماندە در میان حقیقت ترسناک جنگ و نگاە پر از طلب سرباز در دنیای افکار خود غوطەور بودیم.
سرباز در حالیکە غذایش را گاە با طمانینە و گاە با عجلە می خورد، از جنگ و از وضعیت خودش گفت.

اینکە جنگ یک جنگ بی سرانجامی است، و بسیاری از سربازان تا حالا بیهودە کشتەشدەاند و معلوم هم نیست کە عاقبت دیگران هم چە می شود،… اینکە بسیاری از سربازان معترض اند و دیگر انگیزە و توانی برای جنگیدن برایشان باقی نماندەاست، و اینکە او نمی خواهد بمیرد، و می خواهد زندگی کند. بعد از رفتار بد فرماندهان گفت کە روزبروز بدتر می شود، از وضعیت بد غذائی و درمانی،… از روزهای بی پایان پر از دلهرە و خون و نالە زخمی ها. از انفجارهائی کە انگار پایانی ندارند. از صفیر گلولەهائی کە لحظە نمی شناسند.

کاملا معلوم بود کە مستقیما از جبهە فرار کردەبود. او با ماشینی ماموریتی آمدەبود، و از فرصت استفادەکردە و فرار کردەبود. گفت کە ماههاست می داند کە ما در اینجا زندگی می کنیم! گفت این را اول از سربازان دیگر شنیدەبود، و بعد خودش هم با پرس و جو از محل زندگی ما تقریبا باخبر شدەبود.پدر کم کم آرام می گرفت، و دیگر از آن ترس و اضطراب قبلی تقریبا چیزی باقی نماندەبود. با هر جملەای کە از دهان سرباز بیرون می آمد، و با آن هول و هراس و تلاشی کە برای اثبات بیگناهی و پناهندگی خود داشت، و نیز شیوە غذاخوردن و نگاە مظلومانەاش، پدر و البتە من هم بیشتر آرام می گرفتیم. و پدر کوپالش را بە دیوار تکیەداد، و روی زانوانش نشست. و بە مادر گفت فتیلە چراغی را کە روشن کردەبود، پایین بکشد. بعد پاشد، و از پنجرە بە بیرون نگاەکرد. ظاهرا همە چیز آرام بود. باد در میان درختان حیاط با برگها زمزمە می کرد، و صدای جغدی از دور بگوش می رسید.

و براستی ما چکار می توانستیم برای یک سرباز فراری کە فرارش جرم سنگینی محسوب می شد، انجام بدهیم؟ و سرباز از این می گفت کە چقدر دلش برای خانە تنگ شدەاست، برای بوی گرم و آشنای خانوادە و کوچەهای شهری کە انگار اکنون صدها سال با او فاصلە داشتند. و اشک در چشمانش جمع شد، و گریە کرد.

پدر کە بە هیچ وجە این وضعیت را نمی پسندید، و می دانست خطر بزرگی در کمین است، از سرباز پرسید کە برنامەاش چیست. و اینجا سرباز ساکت شد. پدر گفت کە حتما می داند او نمی تواند در خانە ما بماند، گفت کە پناە دادن یک سرباز فراری از خدمت، آن هم در زمان جنگ جرم بزرگیست و کسی آمادە نیست چنین مسئولیتی را قبول کند. سرباز چشمانش را بە پدر دوخت. بعد گفت کە البتە او نیازی ندارد اینجا بماند، اما اگر ما بتوانیم بە او کمک کنیم تا از اینجا برود بسیار ممنون خواهد شد، و هیچ وقت چنین لطف بزرگی را از یاد نخواهدبرد. و باز تاکید کرد کە نمی خواهد بمیرد… واقعا نمی خواهد بمیرد.

آن شب سرباز در زیرزمین خوابید. پدر در را از پشت قفل کرد، و البتە پیشاپیش او را از این بابت مطلع کرد. و شب، قبل از اینکە دوبارە خوابش ببرد، دو نخ سیگار دیگر کشید. و این بار در حیاط و در تاریکی مطلقی کە کم کم داشت رنگ می باخت. بە من و مادر گفت کە تحت هیچ عنوانی کسی بە تنهائی با سرباز روبرو نمی شود. و بعد از اندیشەای طولانی، سرانجام گفت کە او را از طریق همان رودخانە بە بیرون شهر روانە می کند. گفت تا آنجا با من و بقیە راە با خودش.

فردا، سرباز حمام کرد. سرو صورتش را تراشید، لباسهای نظامی اش را در حیاط آتش زدیم و یک دست لباس کردی پدر را کە کهنە بودند و دیگر رنگ و روئی برایشان باقی نماندە بود، بهش دادیم. و او چە ناشیانە آن را می پوشید. و پدر پرسید کە آیا هیچ کردی یاد گرفتەاست. و جواب منفی بود. بە جز چند کلمەای، چیزی از زبان کردی سرش نمی شد. سرباز دو شب دیگر ماند. پدر در همان اثناء یک بار مسیر رودخانە را رفت تا آن را امتحان کردەباشد. و غروب سومین شب، سرباز فراری را تا رودخانە برد. و از آنجا راە را نشانش داد، و گفتەبود کە دیگر مسئولیت با خودت. گفتەبود مهم این است کە با روحیە باشی و خودت را نبازی. و سرباز با خود کمی توشە راە بە همراە داشت. توشە از همان کمپوتهائی بود کە پدر گاهگاە از پایگاە می گرفت. پدر گفتەبود اگر زرنگ باشی شب نشدە بە اولین روستا می رسی. و سرباز پولی را کە کم کمک جمع کردەبود نشان پدر دادەبود، و گفتەبود کە با یاری این پول انشااللە بقیە راە را هم بە سلامت طی خواهدکرد. بعنوان آخرین سخن پدر تاکید کردەبود کە شتر دیدی ندیدی!
با رفتن سرباز، دوبارە آرامش قبلی بە خانە ما بازگشت. اما انگار چیزی عوض شدەبود. حس بودن آدمهای دیگر در کنارت بعد از آن همە سال، یکدفعە ما را با خانە خودمان و شرایطی را کە در آن قرارداشتیم بیگانە کردەبود. و ناگهان فهمیدم کە حس تنهائی چە حس سنگینی است. حسی کە ما نە اینکە فراموش کردەباشیم، اما خودبخود در اثر تکرار، بە آن عادت کردەبودیم. پدر گفت خدا کند دستگیرش نکنند، و اگر هم کردند در بارە ما چیزی نگوید. اما انگار زیاد برایش مهم نبود.

و من موقعیکە داستان را برای سعید تعریف کردم، بعد از مکثی چند گفت کە زیاد عجیب نیست. مدتهاست کە سربازان زیادی از جبهەها فرار می کنند، و دیگر نمی خواهند جان خود را فدای جنگ احمقانەای بکنند کە معلوم نیست می خواهد بە کجا بکشد. او می گفت کە جنگ مدتهاست بە حالت آچمز رسیدە، و هر دو طرف نە توان پیشروی دارند و نە عقب نشینی و همانطور نیروهای همدیگر را بیرحمانە از بین می برند. و بعد با تبسمی گفت کە اینها همە خبرهای خوبی اند کە بگوش می رسند، و باید قدر آن را دانست. بعد دستی بە شانە من زد و گفت “دیگە مطمئنە دنیا عوض خواهد شد،… آرە بزودی عوض خواهدشد!”

و مادر باز هر روز روی پلەها می نشیند، و بە آسمان پاییزی نگاە می کند. بە ابرهائی کە در گذراند. ابرهائی کە انگار امسال دوست دارند بسیار بیشتر از سالهای قبل توانائی خود برای هنر نقاشی را اثبات کنند. تابلوهائی کە من معتقدم کار خود طبیعت است، و مادر اما بشدت معتقد است کە کار خداست.
البتە زیاد مهم نیست کە کدام یک از ما درست می گوید. مهم این است کە این روزها انگار آسمان می خواهد دنیای پر از تنهائی ما را با اعجاز خود پر کند. و مادر، کە در زیر پنجرە گلدانهای یاس نشستەاست، تبسمی می کند.

ادامه دارد…

رمان “جنگ و گلهای یاس مادر”، اثر فرخ نعمت پور توسط نشر ‘۴۹ کتاب’ در سوئد چاپ و منتشر شد. علاقمندان می توانند برای تهیە این کتاب بە آدرس زیر مراجعە کنند:
https://www.49plusbooks.com/

 

 

تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند, ۱۴۰۱ ۱۱:۴۱ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم

ما تجاوز جنایت‌کارانهٔ آمریکا به میهن‌مان را قاطعانه محکوم می‌کنیم. هیچ دلیل، بهانه و توجیهی نمی‌تواند مبنای حقوقی و قانونی برای ارتکاب این جنایات باشد. متأسفانه، ساختارهای قانونی بین‌المللی در پیش‌گیری از این تجاوز و ارائهٔ واکنشی مؤثر، ناکارآمد و ناتوان بوده‌اند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم

ما تجاوز جنایت‌کارانهٔ آمریکا به میهن‌مان را قاطعانه محکوم می‌کنیم. هیچ دلیل، بهانه و توجیهی نمی‌تواند مبنای حقوقی و قانونی برای ارتکاب این جنایات باشد. متأسفانه، ساختارهای قانونی بین‌المللی در پیش‌گیری از این تجاوز و ارائهٔ واکنشی مؤثر، ناکارآمد و ناتوان بوده‌اند.

مطالعه »
پيام ها
گل سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

برگزاری نشست فوق‌العادهٔ شورای مرکزی سازمان پیرامون تجاوز جنایت‌کارانهٔ اسراییل به خاک ایران‌مان!

نشست فوق‌العادهٔ شورای مرکزی ضمن تقدیر از هیئت سیاسی – اجرایی سازمان به دلیل واکنش سریع در موضع‌گیری نسبت به تجاوز اسراییل به میهن‌مان، با اجماع در محکوم کردن تجاوزات مکرّر اسراییل به خاک ایران‌مان از منظر یک نیروی باورمند به صلح و بر تداوم تلاش‌های دیپلماتیک از سوی حکومت جمهوری اسلامی، بر ادامهٔ آمادگی و پی‌گیری جاری نهادهای سازمان در واکنش به روی‌دادها و روندهای متغیّر …

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم

بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در رابطه لزوم همبستگی ملی در برابر تجاوز به مام میهن

آتش‌بس فوری

کارشناسان نظامی می‌گویند سایت فردو به شدت آسیب دیده است، نه اینکه تخریب شده باشد!

گفتگوی اکبر کرمی و فرخ نگهدار؛ در جنگ ایران و اسرائیل چه باید کرد؟

بیانیه گسترده‌ترین طیف نیروهای سیاسی و اجتماعی: در محکومیت حمله اسرائیل به ایران