مدتی است که میان برخی از محافل اصولگرا بحث جوانگرایی مطرح میشود. سخنانی از جنس ‘پیرمردها کنار بروند!’ از جملە تیتر بحثهای روز آنها است.
ظاهرا چنین بە نظر میرسد کە در میان طیفهای جوان اصولگرایان خبرهایی هست کە چنین بحثهایی بەمیان می آیند. ظاهرا گرایش بە اینکە نە تنها مشروعیت سیاسی و قانونی، بلکە مشروعیت دینی هم ناشی از رای مردم است در میان طیفهای جوانترشان مطرح میشود، اما همزمان بە سد محکم پیرمردان و مرشدانشان برمیخورد.
البتە باید گفت کە نباید جوان گرائی را صرفا بە جوان بودن فیزیکی خلاصە کرد، زیرا کە احمدینژاد از جملە افراد جوانتر این طیف بود کە بە ریاست جمهوری هم رسید، و علیرغم جوانتر بودنش چە بلاهایی کە بر سر مملکت آورد نیاورد. بنابراین در کنار صفت جوانگرایی فیزیکی، جوانگرایی در اندیشە هم لازم است کە همانا قبول رای مردم برای کسب مشروعیت است.
اگر توصیف جوانگرایی فیزیکی سادە است و تنها باید آن را در شمارەهای سن خلاصە کرد، جوانگرایی در اندیشە امری پیچیدەتر است. اما شاید سخنان خانجانی عضو حزب کارگزاران بتواند رەگشا باشد کە در این خصوص هنگامیکە مقایسە میان اصولگرایان و اصلاح طلبان مطرح است، میگوید: “… هرچند لازم است اصلاحطلبها استراتژیهای مناسبتری برای پیوند مردم با جریان خود ارائه دهند و این الگوی کامل و مناسب نیز هنوز در جریان اصلاحطلبی نیز ارائه نشده است اما بههرحال ما وضعیت بهتری داریم و تنوع دیدگاه از لیبرال دموکرات تا سوسیالدموکرات در میان اصلاحطلبان در جریان است؛ هرچند پایه همه این نگاهها حرمت نهادن به دین مبین اسلام بوده و هست.”
بنابراین بنیاد جوانگرایی در اندیشە، از جملە در گرایش و قبول الگوهای لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی نهفتە است.
تکبیر دوستان!… تکبیر! آیا این همان “بسم اللە” ای نیست که “جن” را فراری می دهد!