دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۶

دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۶

سقراط؛- قهرمان لیبرالیسم، متفکر پیشامارکسیستی؟
سقراط در راه باورهایش فدا و شهید شد چون راه وجدان را برگزید و مهمترین اصل و پرنسیپ زندگی را داشتن درون و روانی آزاد برای موفقیت آزاد اندیشی میدانست...
۲۰ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
تقلب در جایزه صلح نوبل؟
نکته‌ای که شک آن‌ها را برانگیخت، افزایش ناگهانی شرط‌بندی‌ها روی نام این رهبر اپوزیسیون ونزوئلا تنها چند ساعت قبل از اعلام رسمی بود، در حالی که نام او در میان...
۱۹ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان احمد باقری
نویسنده: برگردان احمد باقری
دوازدهمین تحلیل هفتگی با مهمان ویژه عمادالدين باقی| فرخ نگهدار، گودرز اقتداری | دهم اکتبر؛ روز جهانی «نه به اعدام»
دوازدهمین برنامه «تحلیل هفته، پرسش و پاسخ» به مناسبت دهم اکتبر؛ روز جهانی «نه به اعدام» مهمان ویژه: عمادالدین باقی؛ پژوهشگر و نویسنده در حوزه حقوق بشر و جامعه مدنی...
۱۹ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
وقتی ماریا کورینا ماچادو جایزه صلح نوبل را می‌برد، «صلح» معنای خود را از دست داده است.
میشل النر: هر بار که این جایزه به معمار خشونتی که در لباس دیپلماسی پنهان شده اهدا می‌شود، کمیته صلح نوبل به صورت کسانی که واقعاً برای صلح می‌جنگند، پزشکان...
۱۹ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میشل النر
نویسنده: میشل النر
آشتی ملی در گرو «تغییر رفتار» است نه «حذف»؛ فرخ نگهدار در گفت‌وگو با سعید برزین
زبان ما در گفت‌وگوی یک جانبه با نیروهای سیاسی در بستر تاریخ شکل گرفته کشور نباید در آنها حس نگرانی یا ترس تولید کند. ما باید در عمل نشان دهیم...
۱۹ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار در گفتگو با سعید برزین
نویسنده: فرخ نگهدار در گفتگو با سعید برزین
فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!
می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم...
۱۸ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
اولین سال ریاست جمهوری شینباوم در مکزیک یک پیروزی بود
کلودیا شینباوم، رئیس جمهور مکزیک، نشان می‌دهد که گسترش زیرساخت‌ها و دولت رفاه یک داستان موفقیت‌آمیز است. ۳۰۰۰ کیلومتر خط آهن جدید، ۱.۸ میلیون خانه جدید و میزان محبوبیت حدود...
۱۸ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی

خاستگاه هوش انسان

انتخاب جنسی‌ به نوبه خود باعث شتاب در روند تکامل انسان به موجودی هوشمند شد. بنا به این تئوری، موتور محرکه گسترش هوش انسان، زنانی‌اند که مردانی را انتخاب کردند که می‌توانستند به استراتژی فکر کنند؛ رهبر قبیله شوند و دیگر مردان را دور بزنند؛ که لازمه آن نيز داشتن مغزی بزرگ بود.

تئوری‌ها‌ی بسیاری در مورد این‌که انسان به چه شکل هوش برتری را توسعه داده، مطرح شده اند؛ مواردی که حتی تا به دوران چارلز داروین بر می‌گردند.

بر اساس یکی‌ از این تئوری‌ها، روند تکامل مغز انسان احتمالا در مراحل مختلف انجام شده است واینکه اولین مرحله آن به هنگام تغییرات آب و هوایی در آفریقا آغاز شد. با سرد شدن هوا در آفریقا، جنگل‌ها کوچکتر شدند که در نتییجه آن اجداد  ما به سمت زندگی‌ در دشت‌ها و مراتع سوق داده شدند؛ جایی که در تیر‌رس خطرات عمده، حیوانات وحشی و دیگر عوامل متخاصم قرار گرفتند.  به منظور زنده ماندن در  این شرایط  و محیط  پر‌خطر، انسان به یاد گیری شکار و راه رفتن بروی پا مجبورشد؛  که در ادامه ودر نتیجه منجر شد به فراهم‌ گشتن امکان استفاده از دست و بکارگیری «شصت دست» برای نگه داشتن و استفاده از ابزار. این امر بنوبه خود تاثیرعمیقی بر به دست آمدن مغزی بزرگ برای هماهنگ کردن ساخت ابزار داشت.

مطابق این تئوری، این انسان اولیه نبود که موجب ساخت ابزار شد بلکه این ابزار بودند که انسان را ساختند. اینطور نبود که پیشینیان ما بطور ناگهانی ابزاری را مورد استفاده قرار داده و در نتیجه هوشمند شد ه باشند. در اینجا دقیقا برعکس عمل شد. کسانی‌ که به استفاده از ابزار روی‌آوردند، موفق به حفظ جان خود در مراتع و دشتها گشتند. در حالی‌ که دیگرانی که این کار را نکردند به تدریج از بین رفتند. انسان‌هایی که از آن شرایط جان سالم به در بردند کسانی‌ بودند که از طریق جهش در ساخت ابزار، بطور فزاینده‌ای مهارت یافته بودند و در ادامه به رونق مراتع همّت گماشتند ؛ روندی که پیشبرد آن نیازمند مغزی بزرگ ‌بود.

 تئوری دیگری بار اصلی‌ را روی طبیعت اجتماعی و جمعی انسان قرار می‌دهد. انسان قادر به هماهنگی‌ راحت رفتار ۱۰۰ فرد درگیر درکارهایی چون کشاورزی، شکار، جنگ و ساختن است؛ کنترل گروهی که در مقایسه با دیگر پستانداران بسیار گسترده تراست و در مقایسه با دیگر حیوانات مزییتی برای انسان به حساب می‌آید. مطابق این تئوری مغزی بزرگ می‌بایست که توانائی ارتباط‌ و کنترل این تعداد از افراد را داشته باش. بخش اصلی‌ این تئوری در این نکته نهفته است که  مغز بزرگتری نیاز بود تا افراد بتوانند از پس طراحی، درک زمان، فریب و تاثیر گذاری بروی افراد هوشمند دیگر بر آیند. کسانی‌ که قادر به درک انگیز‌ه‌های دیگران اند و در نهایت بهر ه برداری از آن، در مقایسه با کسانی‌ که از این امکان برخوردار نیستند، در وضع بهتری قرار دارند. این نظر ماکیاولی است از هوش انسان. 

 تئوری دیگری بر اساس توسعه زبان می‌باشد که در مراحل بعدی رشد انسان شکل گرفت و به روند رشد هوش انسان سرعت بخشید. به موازات ورود زبان، افکار انتزاعی و توانایی نقشه ریزی، سازمان‌‌دهی‌ جوامع، طراحی و غیره همراه می‌شوند. در مقایسه با دیگر حیوانات، انسان از فرهنگ لغات گسترده‌ای برخوردار است؛ با کلماتی‌ که تعداد آن بسور میانگین برای هر فرد تا به ده‌ها هزار می‌رسد. انسان به کمک زبان می‌تواند به هماهنگی و تمرکز گروهی افراد و نیز تغییر مفاهیم و ایده‌های انتزاعی دست بزند. کار برد زبان بدین شکل‌ بود که امکان می‌داد تا گروهی را در امر شکار مدیریت کرد؛ این مزیت بزرگی بود که به هنگام شکار ماموتی بزرگ، نمایان می گشت. در این‌جازبانابزاری است که به کمک آن  می شد به افراد خبر داد در کدام منطقه چیزی بدست می‌آید، یا در کجا خطری در کمین است.

  در کنار همه اینها، تئوری دیگری مساله انتخاب جنسی‌ را مطرح می‌کند، این ایده  که زنان، مردان هوشمند را به جفت‌شدن ترجیح می دهند. در قلمرو حیوانات، به مانند گرگ‌سانان، مردان آلفا (در قلمرو حیوانات معمولا به قویترین، با تجربه‌ترِین و فعال‌ترینگفته می‌شد) با استفاده از اعمال زور گروه را کنار هم نگاه می‌داشتند. هرگونه چالشی نسبت به مرد آلفا با استفاده از چنگ و دندان سرکوب می‌شد. اما میلیون‌ها سال بعد و با افزایش تدریجی‌ آگاهی‌ انسان، دیگر امکان نگاه داشتن قبیله به کمک استفاده صرف از زور امکان‌پذیر نبود. هر کسی‌ که دارای ابزار حیله گری و هوش بود، می‌توانست کمین بنشیند؛یابا دروغ، تقلب و یا جناح بندی در داخل قبیله، مرد آلفا را از اریکه قدرت به پائین بکشد. از اینرو نسل بعدی رهبران قبیله‌ها نمی‌توانستند ضرورتا قویترین مردان باشند. و در طول زمان، رهبران از بین زیرکترین و بهترین افراد سربلند می کردند. احتمالا به این خاطر بود که زنان به انتخاب مردان باهوش ( و نه ضرورتا افراد خوره یادگیری، اما ضعیف در ارتباط گیری) تمایل پیدا کردند. انتخاب جنسی‌ به نوبه خود باعث شتاب در روند تکامل انسان به موجودی هوشمند شد. بنا به این تئوری، موتور محرکه گسترش هوش انسان، زنانی‌اند که مردانی را انتخاب کردند که می‌توانستند به استراتژی فکر کنند؛ رهبر قبیله شوند و دیگر مردان را دور بزنند؛ که لازمه آن نیز داشتن مغزی بزرگ بود.

  اینها بخشی از تئوری‌هایی‌اند که در رابطه با دلایل هوشمند شدن انسان مطرح میشوند و هر کدام دارای نکات مثبت و منفی‌اند.

  به نظر می‌رسد که موضوع مشترک در همه این موارد، توانایی فرد در شبیه سازی آینده باشد. برای مثال هدف رهبر یک قبیله، تشخیص درست مسیر آینده قبیله است. این بدان معناست که رهبران می‌بایست نیت اعضا را درک کرده و استراتژیمناسبی برای آینده ترسیم کنند. از این رو و در ادامه روند تکامل، شبیه سازی آینده یکی‌ از نیروهای محرک تکامل مغز و هوش انسان بوده است. فردی که بهتر از همه آینده را بتواند شبیه سازی کند، کسی‌ است که قادر است به طراحی، نقشه ریزی و خواندن ذهن بسیاری  از هم قبیله‌هایش و در نتیجه برنده رقابت برای رهبری قبیله خواهد بود. به همین نحو زبان به انسان اجازه می‌دهد تا آینده را شبیه سازی کند. حیوانات دارای زبانی ابتدا‌ئی‌اند  که بطور عمده روی زمان حاضر تمرکز دارد. زبان مورد استفاده حیوانات ممکن است آنها را از خطری فوری، مثل شکارچی که پشت درختی پنهان شده با خبر کند، اما این زبان ظاهراً دارای آینده و یا حتی گذشته نیست. حیوانات قادر به صرف افعال نیستند. از اینرو شاید صرف افعال گذشته و آینده کلید دستیابی به پیشرفت هوش انسان بوده است.

  به گفته یکی از متخصصان در دانشگاه هاروارد: در نخستین میلیون سال‌های پس از ظهور انسان در کره زمین، مغز ما در زمان حال گیر کرده بود، حالتی که بسیاری از مغزها تا به امروز هنوز در آن شرایط قرار دارند.

 اما نه مغز انسا‌ن‌ها، چرا که از دو یا سه میلیون سال پیش، اجداد ما فرار بزرگی را آغاز کردند از زمان حال و نقطه کنون، به سوی آینده.

——————

   برگرفته از کتاب “آینده ذهن” نوشته میچیو کاک

 http://mkaku.org/home/publications/about-the-future-of-the-mind/

تاریخ انتشار : ۲۳ آذر, ۱۳۹۴ ۱۰:۲۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

سقراط؛- قهرمان لیبرالیسم، متفکر پیشامارکسیستی؟

تقلب در جایزه صلح نوبل؟

دوازدهمین تحلیل هفتگی با مهمان ویژه عمادالدین باقی| فرخ نگهدار، گودرز اقتداری | دهم اکتبر؛ روز جهانی «نه به اعدام»

وقتی ماریا کورینا ماچادو جایزه صلح نوبل را می‌برد، «صلح» معنای خود را از دست داده است.

آشتی ملی در گرو «تغییر رفتار» است نه «حذف»؛ فرخ نگهدار در گفت‌وگو با سعید برزین

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!