هنوز ختنه زنان در بسیاری از جوامع صورت می گیرد. این جوامع با این که در قرن حاضر و در عصر تکنولوژی به سر می برند اما همچنان در دام تعصب و سنت اکتسابی شان گرفتارند و دیری است که از طراوت و نعمت باران آگاهی محروم مانده اند. موضوع ختنه زنان را اولین بار به صورت مفصل در کتاب «گل صحرا» به قلم دختر جوان و زیبای آفریقایی خواندم که از تجربه قربانی شدنش به دست این فرهنگ وحشیانه گفته بود. تصاویر تکان دهنده ی انواع ختنه و فکر درباره ظلم بزرگی که روا می شود تا آنجا که حتا برای لذت جنسی و اندام جنسی ات هم تصمیم بگیرند، مدت ها آزارم می داد. البته برخی گفتند «از آفریقایی ها این کارها بعید نیست چون هستند قبایلی که از روی جهل، آدم خواری هم می کنند»، یا گفتند «خانواده در آنجا معنایی ندارد و زنان و مردان مانند حیوانات جفت گیری می کنند و اساساَ زن و شوهر برایشان تعریف نشده و فرزندان، پدران مشترک دارند»!!! اما با خودم گفتم هرچند این توجیه خوبی برای این موضوع نیست با این حال، عدم آگاهی و عقب ماندگی و البته مهم تر از همه فقر، تأثیرات گسترده ای می تواند بگذارد. یادم می آید در مدرسه همیشه خانم معلم موضوع تکراری و البته کسل کننده “علم بهتر است یا ثروت؟ “را برای امتحان پایان ترم به عنوان یکی از موضوعات انتخابی قرار می داد، و همه بچه ها می دانستند که باید بگویند علم، اما کسی نبود به خانم معلم بگوید که اگر پولی نباشد علمی هم کسب نمی شود. البته بعدها در دانشگاه که اقتصاد خواندم فرق بین پول و ثروت را دریافتم. چندی پیش اتفاقی با خانمی هم صحبت شدیم که در زمینه ختنه زنان در ایران تحقیق و پژوهش انجام داده است و کتابی که حاصل زحمت و تلاش فراوان ایشان است در حال حاضر در ایران چاپ می شود («تیغ و سنت»/ رایحه مظفریان / انتشارات تخت جمشید/ شیراز)، از مناطقی صحبت شد که در حال حاضر، در ایران انواع ختنه ها صورت می گیرد، باورش خیلی سخت بود که در قرن ۲۱ در کشوری مانند ایران که ادعای فرهنگ ۲۵۰۰ ساله دارد و می خواهد قطب علمی خاورمیانه شود و این همه فیلسوف و منجم و چه و چه داشته و دارد، هنوز به اسم سنت و دین و آداب و رسوم، و به اصطلاح برای طهارت و پاکی، اندام جنسی زنان را در مناطق مذکور زخم می کنند، بخیه می زنند و می دوزند!!!
پس از خواندن آن کتاب متوجه شدم که جایی که من زندگی می کنم نیز قربانی داده است. قربانی هایی که هیچگاه از این ظلم سخنی نگفته اند، و زیر حجاب حیا این موضوع را از همگان پنهان نگه داشته اند. فهمیدم در جایی که زندگی می کنم (یعنی هرمزگان) کمتر زن مسنی را می شود پیدا کرد که ختنه نشده باشد. زن کولی را پیدا کردم، پرسیدم چرا ختنه برای دختران؟ خندید گفت این مسئله همیشه بوده و باید باشد. برخی در محکوم کردن این موضوع، یقه دین را می گیرند و فلان حدیث را گواه می دانند، و برخی سنت را، و برخی دیگر، ظلم مردان نسبت به زنان را دلیل این کار فرض می کنند و…
اما چه می شود که در جامعه ی من این سنت هنوز رواج دارد؟ چه شده که در شهرهای بزرگ کشور آماری ازین جنایت وجود ندارد؟ چرا فقط زنان کشورهای آفریقایی و عربی و ایران و چند کشور دیگر قربانی می دهند؟ پاسخ ساده است با اندکی فکر می توان جواب را پیدا کرد: عدم آگاهی…
جالب است بدانید که این آگاهی در جوامع متفاوت به طرق مختلف از بین رفته است، در کشورهای فقیر و کشورهایی که تعصب و تعهد کمتری نسبت به دین دارند بیشتر خرافات این عمل غیرانسانی را توجیه و راهی برای کنترل و البته نابودی میل و لذت جنسی زنان می شود. برخی افراد در جوامع دینی مانند کشور ما و البته عربستان، با تکیه بر احادیث و روایات و البته با توجیهات دینی (مطرح سازی بحث های طهارت و نجاست و قداست و…) برای کارشان دلیل تراشی می کنند. خیلی تأسف بار است که این موضوع در بین کشورهای اسلامی پُررنگتر است. اما پرسشی که این آقایان باید پاسخ دهند این است که مگر اسلام و پیام آورش، زنان را از زنده به گور شدن نجات نداد؟ پس چگونه امر به جنایت علیه زنان می دهد؟
یکی از پژوهشگران این حوزه، تلاش برای نابودی این سنت غلط را پیشگیری از جوانه زدن و رشد دوباره این کار در بین جوامع سنتی و مذهبی می دانست. به نظر من در عصر کنونی که تحت تأثیر تحولات عظیم تکنولوژی، جوامع رو به توسعه از باورهای خرافی و سنت های قرون وسطایی روز به روز فاصله می گیرند و عقلگرایان نسبت به وحی گرایان جمعیت بیشتری از دنیا را تشکیل می دهند بازگشت به این سنت جاهلیت خیلی دور از انتظار است. اما سوال اینجاست چرا با توجه به وضعیت کنونی جوامع و افزایش آگاهی که در عصر حاضر بوجود آمده است باز هم شاهد پافشاری خیلی ها برای پایبندی به آداب و رسوم کهنه هستیم؟ برای پیشگیری و مقابله با این موضوع بهتر است زمینه های آگاهی بخشی در جوامع بررسی شود. برای مثال در قبایل آفریقایی با حکم کشیش یا شیخ و روحانی نمی توان مردم را از این کار بازداشت چرا که تأثیرپذیری مردم از این قشر به نسبت جامعه مذهبی کشور عربستان و ایران خیلی کمتر است. یک «هنجار» برای تبدیل شدن به «ناهنجار» نیاز به همکاری افرادی دارد که مردم آنها را قبول دارند و رأی و نظرشان را به صلاح خود و جامعه شان می دانند.
با وجود تمام تلاش های صورت گرفته، اطلاع رسانی های صورت گرفته، و البته محرومیت ها و ممنوعیت های قانونی که از طرف سازمان های جهانی برای مرتکبین این عمل غیرانسانی، برقرار شده است اما این کار به صورت غیرقانونی در این جوامع نیز دیده می شود، جلوگیری از ختنه زنان در کشورهای مذکور همان قدر کار سختی است که ما بخواهیم مسلمانان را توجیه کنیم که ختنه مردان هم الزامی برای وجودش نیست!!!
هدف من از نگارش این نوشته بررسی آماری این مسئله نیست چراکه نوشته و پژوهش های زیادی و البته کاملی در این زمینه انجام شده است بلکه خواسته من طرح این سوال برای عزیزان فعال در این زمینه است که آیا دلایلی مانند نقض عضو جنسی، تعرض به حریم خصوصی، مشکلات پزشکی، و سایر دلایل علمی دیگر آیا می تواند راه حلی مناسبی برای توجیه و قانع کردن افراد بیسوادی باشد که صرفاَ به خاطر عرف و «هنجار» دانستن این موضوع برای ادامه دادن این کار پافشاری می کنند؟
همان طور که گفتم دلیل اصلی این کار عدم وجود آگاهی کافی عاملان و قربانیان این موضوع است، آیا اگر دختر آفریقایی نامبرده هرگز از جامعه سنتی خودش خارج نمی شد و در جامعه مدرن اروپایی که در آن برای لذت و البته برای حق انتخاب، ارزش والایی قائل هستند حضور نمی یافت باز هم خودش را قربانی این موضوع می دانست؟ چرا دختران با این که در خاطرشان هست که در این ماجرا متحمل رنج و درد فراوانی شده اند باز هم در مقام مادر، دختران شان را ختنه می کنند؟
مهم نیست انجام این موضوع ریشه در چه مسایل تاریخی یا سنتی دارد مهم این است که چگونه این آگاهی را با توجه به فرهنگ و عرف جوامع مختلف ایجاد کنیم که مادران و البته پدران، این کار را ناشایست بدانند و برای بقایش قربانی ندهند. همه ما می دانیم که سیگار برای بدن مضر است و باعث ایجاد بسیاری از بیماری ها و حتا انواع سرطان ها می شود، اما صرف توصیه های پزشکی، ممنوعیت آن در اماکن عمومی، انحصاری کردنِ حق تولیدش درایران به عنوان مثال، و سایر ممنوعیت ها آیا توانسته است نگرش مردم را نسبت به ضرر آن تغییر اساسی بدهد و راه حل مناسبی برای مقابله باشد؟
برای مقابله، شاید ممنوعیت های قانونی بتواند درصد کمی از این موضوع را کاهش دهد اما هرگز نمی تواند آن را ریشه کن و از بین ببرد. تا زمانی که باور درست بودن این موضوع وجود دارد تلاش برای انقراض، شاید بی فایده باشد. در ایران سقط جنین غیرقانونی است اما تعداد مراکز سقط جنین غیرقانونی از تعداد بیمارستان های کشور هم بیشتر است. امید که تلاش ها برای افزایش آگاهی باشد نه صرفاَ ممنوعیت و اجبار.
لیسا حنایی