مجلس خبرگان رهبری، در نخستین روز آغاز کارش در سە شنبە این هفتە با اکثریت آرا احمد جنتی دبیر شورای نگهبان و یکی از مرتجعترین فقە های طرفدار خامنەای را با ۵١ رای از مجموع ٨۵ رای کل این مجلس بە سمت رئیس انتخاب کرد.
ابراهیم امینی و محمود شاهرودی نیز کە برای ریاست مجلس خودشان را نامزد کردە بودند و طرفداران رفسنجانی و دولت آنها را معتدلتر می نامند بە ترتیب با ٢١ و ١٣ رای مغلوب جنتی شدند و بە رغم پارەای خوشبینی های بی مورد، نتوانستند ریاست خبرگان را از آن خود کنند.
در واقع اگر آنطور کە گفتە می شود کاندیدای مورد نظر رفسنجانی و دولت برای ریاست بر خبرگان رهبری ابراهیم امینی است این بدان معنی است کە سهم جناح دولت و رفسنجانی و همە آنهایی کە در پزوسیون و اپزوسیون برای کشاندن مردم بە انتخاب مجلس ارتجاعی خبرگان رهبری از هیچ اقدامی دریغ نورزیدند یک اقلیت ٢١ نفرە فاقد هر نوع تاثیر گزاری موثر در تصمیمات این نهاد فقاهتی است.
١٢ رای شاهرودی و بە احتمال قوی بخشی از آرا امینی نیز در نهایت اگر در اینجا و آنجا با اکثریت تندرو های طرفدار خامنەای و متحدین نظامی – امنیتی او همصدا و هم رای نشوند، چارەای جز گردن نهادن بە خواست اکثریت مجلس ندارند.
انتخاب جنتی بە صدر خبرگان رهبری در حالی صورت گرفت کە بنا بە گفتە های بسیاری وی اساسا نتوانستە بود آرای کافی برای انتخاب شدن را بدست آورد و در اثر زد و بند بین وزارت کشور دولت روحانی کە وعدە صیانت از آرای مردم در انتخابات را دادە بود با بیت رهبری و فشار نظامی – امنیتی ها و حذف یک نفر دیگر بە مجلس فقە ها راە یافتە بود! کە البتە نە تازگی دارد و نە تعجب برانگیز است و روالی است کە ٣۵ سال آزگار متداول است.
با این وصف اما در پی انتخاب جنتی هم رفسنجانی و هم روحانی نە تنها بە رغم وعدەهایی کە بە مردم راجع بە صیانت از آراشان دادە بودند پایبند نماندند بلکە از نتیجە کار اظهار رضایت کردند و مقاومتی هم نکردند.
رفسنجانی در نخستین واکنش، نسبت بە ترکیب هیئت رییسۀ جدید مجلس پنجم خبرگان رهبری با عنوان “خیلی خوب” از آن یاد کرد. و روحانی نیز مجلس خبرگان را نهادی اطمینان بخش در شرایط دشوار خواند و گفت:”مجلس خبرگان مردم سالاری دینی در انتخاب رهبری به معنای واقعی کلمه تبلور پیدا می کند.” زیرا، بە گفتە وی “همۀ نمایندگان مجلس خبرگان منتخب مردم هستند” و ثانیاً این منتخبان “فقهای شایسته ای هستند” که صلاحیت شان را شورای نگهبان تأئید کرده است. “
جنتی و خامنەای نیز هر دو مست از این پیروزی، در دو پیام جداگانە اما مشابە، مقام مجلس خبرگان را تا “راس تمام امور” بالا بردند و جنتی “سرنوشت اسلام و ملت.” را با تصمیمات و مسولیت مجلس خبرگان گرە زد. بدین ترتیب نتیجە انتخابات خبرگان مورد تائید سران جناح های اصلی قرار گرفت.
در واقع نتیجە انتخابات خبرگان با همە تبلیغات و تلاش هایی اغراق آمیزی کە از جانب طرفداران دولت و حکومت و بخشی از نیروهای اپزوسیون در مورد اهمیت اش و تشویق مردم بە شرکت در آن شد، همانگونە کە توسط مخالفان شرکت در انتخابات پیش بینی شدە بود با انتخاب جنتی یکی از نزدیکترین دستیاران خامنەای همان چیزی شد کە خامنەای وپیروان محافظە کارش می خواستند.
متاسفانە حتی شرکت شمار زیادی از مردم کە تحت تاثیربمباران تبلیغات رسانەای مدافعان شرکت در انتخابات خبرگان در انتخابات شرکت و با رایشان مانع ورود افرادی مانند یزدی و مصباح شدند نیز نتوانست سبب ساز از دست رفتن اکثریت مجلس خبرگان از دست حواریون ولی فقیە شود.
بدین ترتیب با یاری بخشی از اپزوسیون با یک تیر چند نشانە زدە شد – مجلس خبرگان بواسطە شرکت عدە قابل توجەای از مردم در انتخابات و نمایش وسیع آن توسط رسانەها در داخل و خارج مشروعیت یافت – طرفداران ولی فقیە با کسب اکثریت آرا دست بالا را در گزینش رهبر آتی نظام پیدا کردند، ضربە سختی بە باور مردم نسبت بە اپزوسیون وارد شد و رای مردم این بار نیز بە شکل و ترفند دیگری در جهت توجیە استبداد حاکم و سیاست های ضد مردمی اش مورد سئواستفادە قرار گرفت.و سر مردم مثل همیشە بی کلاە ماند.و کسانی کە مردم را دعوت بە شرکت در مجلس خبرگان کردند نیز ظاهرا چارەای جز تمکین بە آن ندارند و مجبورند، نتایج این “انتخابات” را کە آن همە برایش تبلیغ کردند بپذیرند.
انتظار بە حق مردمی کە بخاطر وعدەهای رفسنجانی و طرفداران دولت و آن بخش از اپزوسیون رفتند و در انتخابات خبرگان شرکت کردند، و بە لیست “امید” رای دادند، این بود کە رفسنجانی کە بیشترین آرای شرکت کنندگان تهرانی را بدست آوردە، بجای سئواستفادە از این رای ها برای تطهیر گذشتە خودش، حداقل برای اثبات پایبندی اش بە شعارهایی کە می دهد، بە طور سمبلیک هم کە شدە، اندکی جسارت بە خرج می داد و بە رغم این کە می دانست رای نمی آورد کاندیدای ریاست خبرگان می شد. اما او حتی در این حد هم حاضر نشد کە ارزش آرایی را کە بە او دادە شدە بود پاس بدارد و کسانی نیز کە او را کاندیدا کردند فشاری بر او برای شرکت در ریاست خبرگان نیاوردند . طرفداران وی ادعا می کنند کە گویا رفسنجانی تقابل را درست نمی داند و بهمین دلیل تمایلی بە آن ندارد. اما این گفتە بە نظر چندان مستدل نمی رسد، زیرا او نشان دادە هر گاە کە خطری اقتدار و موقعیت سیاسی او و خانوادەاش را تهدید نمود، بە تقابل برخاستە. حتی مفروض بە اینکە این گفتە صحت داشتە باشد، در آن صورت این سوال پیش می آید، کە اگر قرار بر این باشد کە در مقابل اقتدارگرایان بخاطر پرهیز از تقابل عقب نشینی شود، کە بایستی قید تغییر را برای همیشە زد.
بازی رفسنجانی در چهار چوب نظام و معطوف بە جنگ قدرت و منافع است. او خودش قدرت گذشتەاش را مدیون همین نهادهای استبدادی امثال “مجلس خبرگان، ولایت فقیە …” و قوانین ضد دمکراتیکی است کە پایە های استبداد فقاهتی بر آنها استوار است و مسبب این همە مصیبت برای مردم و کشور شدەاند. او خواهان حذف هیچ یک از این نهادها نبودە و نیست. دعوای او با خامنەای بر سر کنترول این نهاد هاست. کما این کە در موقعی کە وی موقعیت استواری در نظام داشت کوچکترین اقدامی برای انجام رفرم در آنها انجام ندادە.
هم از این رو نتیجە اصلاحاتی کە رهبریش در دست رفسنجانی وامثالهم باشد رە بە جایی نمی برد و حتی ممکن است بە نا امیدی مردم از انجام اصلاحات واقعی منجر شود. اپزوسیون دمکراتیک و ترقی خواە اگر بخواهد از تجربە نیتجە انتخابات خبرگان درسی بگیرد، آن درس چیزی غیر از این نیست کە در شرایط کنونی بجای صرف نیرو و دنبالە روی از جریاناتی کە اساسا خواهان از میان برداشتن نهادهای ارتجاعی مانند خبرگان نیستند همە نیرویشان را صرف فشردە کردن صفوفشان نماید تا بتواند مردم را بطور موثر برای برچیدن بساط این نهادها و موانع دیگر مانند نظارت استصوابی و برگزاری انتخابات آزاد بسیج و سازماندهی نمایند.
و البتە در این مسیر می تواند بدون اینکە خودش را آلودە بە جنگ قدرت جناح های حکومتی کند، از تضادها و اختلافات هایشان برای پیشبرد اهدافش بهرە بگیرد. دوران جنتی ها و خامنەای ها و رفسنجانی ها در حال سرآمدن است. نسل سومی های بعد از انقلاب کە هیچ میانە خوبی با این ها و حکومتشان ندارند، دارند می آیند تا بساط نهادهای فرسودە قرون وسطایی از قبیل مجلس خبرگان و قوانین ارتجاعی را برچیننند و نهادها و قوانین دمکراتیک و امروزین را بجایشان بنشانند کە متضمن تضمین یک زندگی سعادمند امروزین باشد. نظمی کە هیچ تشابهی با نظم فرسودەای کە آفتاب عمرش در حال غروب است ندارد. از همین رو سرمایە گذاری سیاسی اگر قرار است انجام شود نە روی گذشتە کە روی آیندە و در واقع روی نسل سومی هاست کە مفید بە فایدە است.