فیلمی را که در آن، محمود احمدی نژاد نزد آیت الله جوادی آملی از خاطرات سفر نیویورکش و از هاله نوری که او را احاطه کرد، می گوید، همه دیدند. خنده و مزاح، واکنش غالب در قبال این فیلم بود. توجه اکثر کسان، به حالیات مالیخولیایی رئیس جمهوری اسلامی جلب شد. آنچه کمتر مورد بحث قرار گرفت، جایگاه این هاله نور در سلسله ابراز ارادتهای احمدی نژاد و حامیان قدرتمند او در میان روحانیون حاکم به امام زمان و سناریوی آخرالزمان بود. از همان روزهای مبارزات انتخاباتی، که یکی از پدرخواندگان احمدی نژاد از فرد سومی نقل کرد که امام زمان به خواب این فرد آمده و از او خواسته است برای احمدی نژاد دعا کند، طلایه های کاروانی که به سوی جانشینی اصلاح طلبان روان بود، پدیدار شد. پس از انتخابات نیز احمدی نژاد در مناسبتهای مختلف، وفاداری خود را به مسلک آخرالزمانی ها نشان داد. او حتی فراموش نکرد که در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز از امام زمان بگوید. بعداً در ایران گفت که وظیفه دولتش، تدارک حکومت امام زمان است. و در جمعی دیگر، علت هراس آمریکا از جمهوری اسلامی را چنین توضیح داد که آنچه ایالات متحده از آن می ترسد، در حقیقت حکومت جهانی مهدی است.
این مهم نیست که رئیس جمهوری اسلامی، این حرفها را که زده است خود باور دارد یا نه. آنچه در رابطه با این اظهارات اهمیت دارد، محتوا و زمینه ایدئولوژیک این گونه سخنان است.
آخرالزمان، از ارکان اصلی جهان بینی آن دسته از افراطیون مذهبی است که دنیای موجود و انسانهای درون آن را مملو از گناه و سزاوار نابودی می بینند. در روایات آمده است تا زیر شکم اسب امام زمان سیل خون بالا خواهد آمد، خون مردم گناهکاری که به جای شمشیر زدن در رکاب مهدی موعود، پیرو دجال، مدعی دروغین نجات بشریت خواهند شد و در برابر حکومت جهانی منجی واقعی خواهند ایستاد. امام زمان با دریایی از خون، جهان را از لوث گناه پاک خواهد کرد.
تا آن روز، نگاه منتظران امام زمان به جهان و انسانهای آن، نگاهی مملو از اشمئزاز و انزجار است. این انسانهای گناهکار را باید از دم تیغ گذراند تا تباهی و معصیت، جای خود را به حکومت جهانی اسلام بدهد.
همه پیروان فلسفه انتظار، این عقیده را چنین صریح بیان نمی کنند. اما جوهر نظر آنان یکی است. در این دستگاه نظری، انسان و آرزوها و خواستهای «این جهانی» او، دنیا را به سوی سیاهی و گناه می برد. این سیر انحطاط و سقوط، تا زمانی ادامه خواهد داشت که تباهی دنیا را فرا گیرد و زمینه برای ظهور منجی بشریت فراهم شود.
اسلام گرایان افراطی شیعه، تنها تندروهای مذهبی پیرو نظریات «آخرالزمانی» نیستند. «آخرالزمان» یا «آپوکالیپس»، جایگاه ثابتی در بسیاری از جهان بینی های مذهبی دارد. با اینکه برداشت غالب از الهیات مسیحی، این است که منجی پیش بینی شده در باورهای قوم یهود (مسیح)، ٢٠٠٠ سال پیش ظهور کرد و راه نجات بشر را با بر دوش گرفتن بار گناهان او گشود، برخی مسیحیان افراطی هنوز به سناریوهای آخرالزمانی وفادارند و برآنند که راه نجات بشر از جنگی بزرگ و سرنوشت ساز می گذرد. به ویژه در میان تندروهای مسیحی آمریکایی، چنین نظریاتی طرفداران بسیار دارد.
آبشخور برخی از محافل جنگ افروز و میلیتاریست حاکم بر ایالات متحده، همین نظریات است. گروهی از آنان، جنگی را که جرج بوش علیه «تروریسم» اعلام کرده است، از طلایه های آپوکالیپس یا حتی آغاز آن می دانند. در این جنگ، خیر و شر در برابر هم صف کشیده اند. در زمان رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا در دهه هشتاد، بلوک شرق، اردوگاه شر بود و وقتی این اردوگاه از هم پاشید، چند سالی طول کشید تا آخرالزمانی های آمریکایی، در هیأت بنیادگرایان اسلامی، شر جدید را یافتند. دنیا دوباره با موازین و الگوهای نظری بنیادگرایان مذهبی آمریکایی انطباق یافت و «تصادفاً» با منافع مجتمع نظامی – صنعتی آمریکا نیز.
بدین ترتیب، در دو سو، کسانی صف بسته اند که نظرات و مواضعی مشابه دارند و البته هریک، دیگری را تجسم شر می نامد.
من اطمینان دارم بشریت در سراسر جهان و از جمله در ایران و آمریکا، بسیار زودتر از آنچه تئوریسین های آخرالزمانی تصور می کنند، نظریات آنان را به تاریخ خواهد سپرد و انسان گرایی را به عنوان محور سیاست ورزی دوباره کشف خواهد کرد. انسان همین دنیا، انسان با خواستهای زمینی و آرزوهای مشترکش، مرکز توجه و کانون سیاست نیروهای دمکرات و مترقی در سراسر جهان است. این انسان، در همین جهان می زید و این جهان را دوست دارد، و به کسانی اعتماد می کند و روی می آورد که همین جهان را، حتی اگر شده ذره دره و میلیمتری، «قابل زندگی»تر می کنند. کسانی که با کار و تلاش روزمره خود، بطلان این ادعا را که بشر رو به تباهی می رود، نشان می دهند. کسانی که در قرن های اخیر، بر انتظار عمر همه انسانها در همه کشورها افزوده اند، از شمار کودکانی که در نخستین سالهای زندگی می میرند کاسته اند، به گرسنگی، فقر، بیماری، بیسوادی و جهل اعلام جنگ داده اند، برای آزادی انسان و عدالت در جوامع بشری می رزمند و منتظر منجی آسمانی نمانده اند.