اخیرا لاریجانی در مورد بە گفتە خودش رواج ناسیونالیسم رمال گونە هشدار داد.سخنان علیە روحانیت را ناحق ارزیابی نمود.و چنین حرفهایی را مشابە سخنانی دانست کە در زمان شاە هم برضد روحانیت زدە می شد. از طرف دیگر احمدی نژاد قانون گذاری را خارج از حوزە کار مجمع تشخیص مصلحت نظام ارزیابی کرد، و بدین ترتیب جایگاە این مجمع را در نزاع میان مجلس و شورای نگهبان بر سر برنامە پنجم توسعە زیر سئوال برد.
چنانچە از فاکتهای بالا بر می آید، نزاع و کشمکش میان دو جناح اصولگرا در درون جمهوری اسلامی کماکان ادامە دارد. آنچە مشخصە این نزاع می باشد، همانا اعلام و پیشبرد نبرد جناح راست افراطی اصولگرایان در دو جبهە بر علیە اصولگرایان میانە رو و اصلاح طلبان می باشد، و از طرف دیگر پیشبرد تعارض جناح اصولگرایان میانە رو علیە راست افراطی می باشد. در این کشمکشها و اعلام نبردها، آنچە بیشتر خود را متبلور می کند همانا اصرار جناح راست افراطی بر نبرد خود علیە این دو جناح و تمرکز بیشتر جناح اصولگرایان میانە رو علیە راست افراطی می باشد. حتی نوع واکنش دو جناح اصولگرا در قبال سخنان محمد خاتمی باز این امر را اثبات می کند کە جناح اصولگرای معتدل زیاد مایل نیست کە در شرایط کنونی بر روی اصلاح طلبان خودشان را متمرکز کنند، و بیشتر در واقع درگیر نزاع خود با جناح افراطی می باشد.
جناح اصولگرایان معتدل مایل است کە در شرایط کنونی از تضعیف جایگاە خود در کل نظام جلوگیری بە عمل آورد، و بنابراین نگران از تعرضات راست افراطی درصدد ایجاد مانع های اساسی در مقابل آن است. این امر باعث شدە است کە خطر را نە در جانب اصلاح گرایان، بلکە در میان جناح راست افراطی جستجوکند. کە البتە منطقی می نمایاند، زیرا کە هم اکنون این جناح است کە قوە مجریە یعنی دولت، نیمی از مجلس و و ارگانهای امنیتی را عمدتا در دست دارد، در حالی کە اصلاح طلبان با راندە شدن از حاکمیت تنها در قوە مقننە نیرویی غیرتاثیرگذار دارند کە نمی توانند خطرساز باشند. راست افراطی هم کە اصولگرایان معتدل را رقیب اصلی خود می داند، با تمرکز فشار خود بر آنان و البتە همزمان با کوبیدن مدام اصلاح طلبان بە عنوان بهانەای برای اعمال قدرت امنیتی و سرکوب، درصدد نمایش قدرت بیشتر خود، و از این رهگذر تجهیز بهتر خود علیە اصولگرایان میانە رو می باشد. البتە این مانع از آن نمی شود کە اصلاح طلبان را هنوز خطر بالقوەای ندانند. آنان خوب می دانند کە اگرچە اصلاح طلبان از حاکمیت راندە شدەاند، اما حضور فضای ذهنی آنان در جامعە، و همزمان حضور ادامە دار فیزیکی آنان در همین بستر می تواند هر دم از این موجود منکوب شدە، رقیبی بالفعل بسازد.
در واقع پخش نیروی راست افراطی در دو جبهە در مقابل تمرکز بیشتر اصولگرایان میانەرو بر راست افراطی، می تواند نشانە بدی از موقعیتی ناخوشایند برای آنان باشند. اما آنان بنابر سرشت و برنامە توتالیتاری خود ناچار بە چنین امری می باشند، و همین دشوار رفتار سیاسی آنان در شرایط کنونی می باشد. آنان قادر بە اعلام آتش بس حتی موقت هم لااقل در یکی از جبهەها نمی باشند، و همین همگام با دشواریهای دیگر موجودشان در جامعە، شرایط بدتری برایشان ایجاد کردە است.
اینکە راست افراطی چگونە و بر حسب چە مشخصا تی این نبرد خود را در آێندە پیش خواهند برد، امریست مربوط بە آیندە، اما قرائن نشان می دهند کە لااقل در کوتاە ومیان مدت قادر بە حذف رقیب اصولگرای خود نیست. اصولگرایان میانە رو با وجود پایە های قوی خود در رهبری و نیز در میان روحانیت بە عنوان یکی از پایەهای سنتی رژیم، از امکانات خوبی برای مقابلە برخوردارند. و احمدی نژاد نیز با تکیە بر نوعی ناسیونالیسم ایرانی از طریق تلاش برای یک بسیج تودەای علیە روحانیت، درسد د آن است کە از طریق یک پایە اجتماعی ما یل بە مخالفت با روحانیت، بە جنگ این رقیب سرسخت برود.
اما تاچە حد راست افراطی توان بسیج تودەای را در این زمینە دارد؟ اجرای طرح هدفمندکردن یارانەها کە بە گسترش بیشتر فقر انجامیدە، و نیز تعارض این جناح از طریق دشمنی با اصلاح طلبی با لایەها و طبقات میانی در جامعە، امکانات واقعی آنرا در این مورد بە زیر سئوال بردە ا ست، و البتە زیر سئوالی بە بزرگی آیندە. تنها پایە اجتماعی مصنوعی این جناح هما نا لایە های فقیر جامعە می باشند کە آن هم از طریق تزریق پول و کمکهای نهادهای شبە دولتی پیش بردە می شوند. لایە هائی کە با طرح هدفمندکردن یارانە ها بشدت آسیب پذیرترشدەاند. و بنابراین می ماند عمدتا سلاح و نیروهای امنیتی.
قرائن نشان از وضعیت دشوار این جناح دارند، و تا حد زیادی اثبات می کنند کە آنان با همان توان پیشین خود، یعنی آنگاە کە کل اصولگرایان را در پشت سر خود داشتند، قادر بە ادامە حضور خود در آیندە بە روال سابق نخواهندبود.