ادبیات همیشه انعکاس نوعی جهانبینی اجتماعی نویسنده و زمان خود بوده است. گرچه منابعی اشاره به وجود ادبیات روس از قرن ۱۱ میلادی می نمایند ولی غالب کتابهای تاریخ ادبیات از قرن ۱۷ به معرفی ادبیات این کشور میپردازند . ادبیات روس یکی از مهمترین ادبیات ملی جهان است که سهمی مهم در ادبیات جهانی دارد. از قرن ۱۱ میلادی آثار و نویسندگانی به زبان اسلاو شرقی وجود داشته اند. در زمان تزارها، اروپایی نمودن جامعه و فرهنگ روس بیش از ۱۲۰ سال طول کشید. در دهه ۳۰ قرن بیست، مکتب ادبی رئالیسم سوسیالیستی کوشید تا مکتب ادبی حاکم در شوروی سابق گردد.
روسها وابسته به خانواده زبانی و قومی اسلاو هستند. قرنها ترکهای تاتار و خزرها از همسایگان جنوبی اسلاوهای روس بوده اند. در سال ۹۸۸ میلادی، مسیحیت دین رسمی روسیه شد. تاتارها بعدها سه قرن بر روسیه حاکم شدند. سرانجام خانواده رومانف در سال ۱۶۱۳ به تخت سلطنت روسیه نشست. پتر کبیر در سال ۱۶۸۹ تزار روسیه شد و ۳۰ سال حاکم این کشور بود. وی میگفت که او ” آموزنده ای میان آموزنده ها است “. وی در ابتدا شغل کشتی سازی را آموخته بود.
روسیه آنزمان با جمعیتی میان ۱۲-۸ میلیون نفر از جمله کشورهایی با جمعیت متوسط در اروپا بود. شهر پتروگراد در سال ۱۷۰۳ بنا شد و در سال ۱۷۱۲ پایتخت روسیه گردید. در جنگ ۱۷۲۲ روسیه تزاری سواحل جنوبی و غربی دریای خزر را اشغال نمود. پتر کبیر توانست از نظر نظامی بر علیه کشورهای همسایه خود مانند سوئد ، ترکیه ، و ایران پیروز شد. پتر کبیر خود را تزاری فرهنگی میدانست که تحت تاثیر فلسفه لایبنیتس بود و سه بار شخصا با وی ملاقات نمود.
بر اثر قرنها جدایی روسیه از اروپا ، جنبش رنسانس و هومانیسم با تاخیر فراوان در قرن ۱۷ وارد روسیه شد. روسها بعدها از نظر ادبی ، استاد فرم رمان و داستان نویسی روایتی در جهان شدند. ادبیات روس از آغاز ادبیاتی با جریان غالب رئالیستی بوده. در قرن ۱۸ و ۱۹ ادبیات رئالیسم انتقادی و از دهه ۳۰ قرن بیست، مکتب رئالیسم سوسیالیستی در روسیه غالب شدند.
میان سالهای ۱۸۶۹-۱۸۵۴ پوشکین نماینده ادبیات هنری استتیک، و گوگول نماینده ادبیات اجتماعی و انتقادی بودند. در زمان استالین، مکتب رئالیسم سوسیالیستی، ادبیات مدرن را به بهانه بورژوایی بودن رد نمود و آنرا نتیجه بحران جهان سرمایه داری دانست. تاریخ ادبیات روس در بند دگم های ادبیات رئالیستی، سالها به انکار ادبیات دوره باروک در ادبیات روس پرداخت .
در سال ۱۷۵۰ در روسیه تزاری چند نویسنده محدود بیشتر وجود نداشت. بعد از به قدرت رسیدن پتر کبیر، یک قرن و نیم طول کشید تا ادبیات روس محبوبیت جهانی یافت . صفات اروپایی ادبیات روس به سبب دو پایتخت مسکو و پتروگراد قرنها گوناگون بودند؛ پتروگراد بیشتر نماینده ادبیات غربی طرفدار هلند ، آلمان و فرانسه شد، و مسکو مبلغ ادبیات ملی روس و استقلال ادبی بود ، گرچه حاکمانی مانند تزار پاول، نیکلاوس اول و استالین خواهان استقلال فرهنگی از اروپا بودند ، ادبیات روس ولی نتوانست از ادبیات اروپایی بی تاثیر بماند. حتی ریشه های فرهنگ اسلاوگرایان و غرب گرایان روسیه در روشنگری راسیونالیستی و فلسفه فرهنگی رمانتیک اروپا بودند، یعنی ادبیات آینه گفتمان میان این جریانات سیاسی فرهنگی گردید. در سال ۱۹۹۹ در جشنی به مناسبت ۲۰۰ مین سال تولد پوشکین گفته شد که او باید نقطه وحدت تمام روسها گردد.
ادبیات روس میان سالهای ۱۷۹۰-۱۷۰۰، میان باروک و کلاسیسم بود . در روسیه پیش از انقلاب اکتبر، مکتبهای ادبی مانند باروک ، کلاسیسم ، احساسات گرایی ، و روکوکو حاکم بودند. در تاریخ فرهنگی روسیه سه زن تزار بنامهای آنا ، الیزابت، و کاترینیای دوم نقش مهمی داشتند. اشاره میشود که در زمان کاترین دوم، ادبیات روی تخت سلطنت تزاری حاکم بود. وی با دیدرو ، آلمبرت ، و ولتیر رابطه حضوری و مکاتبه ای داشت. دیدرو کوشید تا در سال ۱۷۷۴ او را برای لغو نظام مالک الرعیتی قانع نماید.
در سال ،۱۷۴۸ آکادمی علوم ، و در سال ،۱۷۵۵ دانشگاه مسکو و مرکزی برای تحقیق و تبلیغ ادبیات افتتاح شدند. کاترین دوم ، تزاری مشوق ادبیات بود که به نشر مجله ای ادبی با عنوان ” همه چیز ” نیز گردید . در قرن ۱۸ اشرافیت روس بود که به دلیل باسواد بودن ، قشر حامل ادبیات گردید. لوموسف یکی از آغازگرایان رفرم زبان و تئوری ادبی در روسیه تزاری است . در سال ۱۷۳۹ زبان اسلاوکلیسایی جای خود را به عناصر زبان امروزی روسی داد. گرچه لوموسف خود را خادم دولت و سلطنت تزار میدانست ، از زمان او زبان ادبی امروزی روس آغاز به رشد نمود و زبان رسمی روسیه فعلی شد.