پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۹

پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۹

بیانیه حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) درباره بی حرمتی به آرامگاه غلامحسین ساعدی
بی‌تردید تعرض و بی‌حرمتی به مزار هر انسانی عملی نکوهیده و زشت است و ما قاطعانه عمل نابخردانه فردی مجهول الهویه ولی ناقص عقل و احتمالا مزدور، در اهانت به...
۱۲ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
چگونه دفن یک ملت ممکن است؟
أردوغان هم مثل بقیه دیکتاتورها بعنوان یک جنایتکار در ذهنها باقی خواهد ماند. کُردهای سوریه و ترکیه با حق انتخاب و تعیین سرنوشت رویاهای خود را باز تعریف و بازتوليد...
۱۲ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شمی صلواتی
نویسنده: شمی صلواتی
به بهانه تولد فروغ، بانوی شعر معاصر ایران!
فروغ در دنیایی به دنیا آمد که به او تعلق نداشت و به دلیل ناسازگاری با فرهنگ و هنجارهای رایج، از معیارهای خوشبختی متداول فاصله داشت و بیشتر عمر کوتاه...
۱۲ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
بیانیه  ۲۴۰ تن: يک گام مثبت...
اقدام اوباشانه این جماعت فقط اهانت به یک شخصیت ادبی و یک چهره فرهنگی نیست. این اقدام بازتاب یک نظام فکری و یک اندیشه سیاسی ارتجاعی و فاشیستی است که...
۱۱ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سیاوش
نویسنده: سیاوش
آیا سوریه یک استثنا بود یا باید منتظر اتفاقات مشابه در سایر کشورهای خاورمیانه باشیم؟
شاید سقوط دیکتاتوری ۵۰ ساله رژیم اسد، آغازگر دور سوم از بهار عربی باشد، به‌ویژه اگر نتیجه خوبی حاصل شود. این موضوع می‌تواند در آن کشورهایی اتفاق بیفتد که خیزش‌های...
۱۱ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آصف بیات
نویسنده: آصف بیات
چه بر سر زنان سوریه خواهد آمد؟
رؤیا‌پردازی‌های انقلابی تقریباً همیشه پشتِ درِ خانه‌ها متوقف می‌شود، و این باید ما را فوق‌العاده خشمگین کند. لولا ایتوربه، آنارشیست و مبارز اسپانیایی، در سال ۱۹۳۵ نوشت: «به نظر می‌رسد که...
۱۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: مونا طحاوی
نویسنده: مونا طحاوی
قمارباز
در آن سال‌های دور، بودن در پایتخت، برایم جذابیتی دو چندان داشت. هم فیلم و سینما بود و کوه و هم سرکشی مدام به کتابخانه اخوی‌ها... اخوی بزرگ، کتابخانه‌اش یک...
۱۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان

دولت (استیت)، حکومت (گاورنمنت)، و انتخاباتانتخابات در دولت های مستقر، و دردولت های در حال پایه گذاری

چپ (چپ اجتماعی و نه چپ مجلسی) در ایران در حقیقت کاری کرد که برای نخستین بار سرهایی که به تنه اشان می ارزیدند را بوجود آورد- نه فقط گروهی و سازمانی سیاسی با تمام دستآورها و طبعاً ضعف و قدرت ناشی از خواندن و ناخواندن زبان روزگارشان. امروز همین سرها هستند که هنوز بازهم به تنه اشان می ارزند و باید بازهم بار را بردوش بکشند

بیان نقد گذشته و استقرار آن در یک ساختار فکری و سازمانیافتگی یک مجموعه انسانی دولت (استیت) می باشد. بهمین دلیل، دولت هم دربرگیرنده آمال و آرزوهاست و هم امکانات اندیشگی و عملی برای برآورده ساختن این آمال و آرزوها. هر دولت نوپایی اجباراً در خود هم پیوستگی و هم گسستگی با آنچه بوده است و آنچه خواهد بود را خواهد داشت. بدین معنی دولت یک جهتگیریست که در زمانهای بلند و با شیوه های خاص قابلیت تغییر و تبدیل پیدا می کند. از این دیدگاه، دولت در اساس و ماهیت، نفس قدرت و یگانگی مطلق این جهتگیری می باشد. دولت در حقیقت سنتز اعلاست و نتیجتاً خود حاصل نقد گذشته است و نه موضوع نقد؛ دولت اصولاً نقدپذیر نیست. دولت سرزمین داده ها و مطلقات تغییرناپذیریست که نقد گذشته به آنها دست یافته است.

انقلاب پنجاه و هفت در وسعت مشارکت توده یی، تنوع اقشار و گروهای بسیار گوناگون – طبقاتی و جامعه شناسانه – عملاً بیان دوره یی تقریباً هزار ساله از نقد گذشته بود. در پنجاه و هفت همه آمدند که بگویند دیگر بر سیاق گذشته امکان بازتولیدمان وجود ندارد، یعنی “بودن” دیگر نابودن شده است، و پس “عدم”- راهی جز “شدن” امکانپذیر نیست. و از این ببعد هر کوششی برای تعمیر گذشته، اجباراً، بام را سختتر بر سرمان فرو خواهد آورد. ایران باید یکپارچه “شدن” می شد که هم خود را در بودنی تازه تثبیت کند و هم بخود ابدیت بخشد.

این مجموعه انسانی تحت نام سرزمینی خاص خود، گذشته خود، و با مراجعه به مخازن پیشین و نقد آنها راهی “شدن” گردید، و این شدن بمرور حالت پلی را پیدا کرد که تنها صفحه فوقانی آن ماند و پایه گذشته که دیگر نبود، و پایه آینده هم تنها در دل نقد آن گذشته، مه آلود و گنگ، خیال انگیزی و اندیشگی را همزمان بروز می داد. شکاکیت ناشی از نبود پیشین، و شکاکیت ناشی از شکل نایافتگی آینده، دلگشایی شکستن کهنه و دلتنگی برای آن از یکسو، و هیجان و دلواپسی طرح و ساخت نو را از سوی دیگر مبدل به روانشانسی همگانی کرد. پس روند ساخت و پرداخت دولت نو (استیت) و تکلیف حد و مرز بین پیوستگی و گسستگی، مسئله روزها و سالهای گذشته پس از پنجاه و هفت و جاری و آینده شده است.

در چنین زمینه یی، انتخابات گاهی ناممکن، زمانی مخرب، و کلاً سازنده و بنیان ساز دولت (استیت) می گردد. تمام پنجاه و هفتی ها باید برای حداقل حفظ نفس وزنه پنجاه وهفت و راهگشایی برای استقرار خواسته هایش و تأمین تداوم این روندها در دامنه های نفوذی سرزمینی، فرهنگی و بالاخره سیاسی برای مانندسازی و استقرار پنجاه و هفت منطقه یی و فرامنطقه یی بعنوان دیوارهای حایل، و تور ایمنی راهبردی، در انتخابات شرکت فعال کنند. امروز آنچه باید شکل بگیرد مستقیماً به ماندن و نماندن، دوست داشتن و نداشتن، و بالاخره ضدیت یا طرفداری از طرح موجود سیاسی بنام جمهوری اسلامی ندارد. خود این پدیده با تمام جوانبش، اساساً، کوششی است برای سنتز نهایی بنام دولت (استیت). انتخابات و مشارکت در آن نه جمهور اسلامی را می اندازد و نه می گذارد. خوب و بد و مفید و نامفید بودنشان کم و بیش برای تمام جامعه همان ویژگی را دارند. باید دولت (استیت) را ساخت، و برای ساختار اعمال اقتدار آن یعنی حکومت (گاورنمنت) زیاده از امکانات و سطح رشد جامعه در کلیتش انتظار نداشت.

ساختار اعمال اقتدار پیشین هنوز مدتها میهمان خوانده و ناخوانده ما خواهد بود.

از تجزیه و تحلیلهایی که جامعه را در عرض و طول، عمق و سطح، سردرگمانه مورد عتاب و خطاب قرار می دهند باید بشدت هم پرهیز کرد و هم بسیار ترسید. مصاحبه هایی که با هر تکه باز کرده از ساختار جامعه در و دیوار و دشت و بیابان را سرگشته و پرایشانانه در میوردند و بالاخره با نفرین مردی گرجی دم خروس را نشان می دهند، از ناکجا آباد آمده و رهسپار ناکجا آباد هستند، همه چیز را در خود دارند جز دموکراسی از هر نوعش. از همه چیز می گویند که از هیچ گفته باشند. جامعه و ساختار سیاسی و اداره کننده و سازنده آن حاصل کوشش مختارانه و هوشمندانه نهاد-انسان، یعنی حزب سیاسی می باشند و نه این که نیچه وار حسرت و سولیپسیسم را درهر کوچه و برزنی جار کشید و بر طبل “همه غلط اند جز آنچه من میگویم” گستاخانه کوبید.

چپ (چپ اجتماعی و نه چپ مجلسی) در ایران در حقیقت کاری کرد که برای نخستین بار سرهایی که به تنه اشان می ارزیدند را بوجود آورد- نه فقط گروهی و سازمانی سیاسی با تمام دستآورها و طبعاً ضعف و قدرت ناشی از خواندن و ناخواندن زبان روزگارشان. امروز همین سرها هستند که هنوز بازهم به تنه اشان می ارزند و باید بازهم بار را بردوش بکشند. آینده را اینها به ایران و حتا منطقه آوردند، و طبعاً در این روزگار واویلا، حداقل نظم و انتظام اندیشگی را نمایندگی می کنند. برای اینها، جامعه یک واقعیت هم عینی و هم ذهنی است که خود عینیتی است جداگانه از ذهنیت با قانونمندیهای ویژه خویش. این جامعه هم هدف و هم موضوع هرگونه راهبرد سازی برای حفظ و تغییرش میباشد – عصر شعر و توهم جای خود را به عصر نثر و اندیشه داده است و هنوز برخی دست وپای بیخبری یا “یا خدا گربه” می زنند. دولت را باید از انگیزه پنجاه وهفت و مواد اولیه دست ساخت اینها ساخت.

غیر این، ناممکن را ناممکنتر خواهد کرد.

تاریخ انتشار : ۱۹ مهر, ۱۳۹۰ ۹:۱۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیانیه حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) درباره بی حرمتی به آرامگاه غلامحسین ساعدی

چگونه دفن یک ملت ممکن است؟

به بهانه تولد فروغ، بانوی شعر معاصر ایران!

بیانیه  ۲۴۰ تن: یک گام مثبت…

آیا سوریه یک استثنا بود یا باید منتظر اتفاقات مشابه در سایر کشورهای خاورمیانه باشیم؟

چه بر سر زنان سوریه خواهد آمد؟