آنچه عیان است این است که قراردادی بیست و پنج سالە با جزئیاتی پنهان میان ایران و چین منعقد شدە که بیشتر شانتاژ و تاکتیکی است که جمهوری اسلامی برای گرفتن امتیاز از دمکراتهای آمریکا بخصوص جو بایدن بکار می برد. هرچند فلسفە بستن همین قرارداد و مخفی ماندن مفاد آن بخوبی نیات سران رژیم را در بە باد دادن منافع ملی کشور بخوبی منعکس می کند.
البتە این تنها ایران نیست کە مایل بە پنهانکاری در این زمینە است. چینی ها نیز با توجە بە وضعیت پیچیدە ایران و مسئلە تحریمها و خطر گسترش تقابل با غرب و بهم خوردن مناسبات، بشدت مایل بە پنهانکاری در این عرصە هستند. یکی از دلایل این پنهان کاری توسط چینی ها، از جملە ترس از دست دادن بازارآمریکا و یا ضربەزدن بە آن است. زیرا چین از سیاست های مکارانه ایران آگاهی کامل دارد، و هیچگاه حجم معاملات غیر قابل مقایسە خود را با حجم معاملاتی کە با جمهوری اسلامی دارد، معاوضە نخواهد کرد.
در ضمن باید خاطرنشان کرد که چین و حتی روسیه تاکنون به جمهوری اسلامی در آن معنا نزدیک نشده اند که آینده اقتصادی خود را با بسیاری از کشورها در معرض خطر قرار دهند، بلکە تنها خواسته اند در این برهه حساس از منابع ایران سوءاستفاده کنند.
اما با همه این احوالات روابط ایران با چین هرگز رابطەای برد ـ برد نبوده است و نخواهد بود، و در این میان ضررمتوجه ملت رنجدیده ایران است.
قابل ذکر است که در سنوات گذشته مهمترین قرارداد چین و ایران در حوزه انرژی قراردادی بود کە cnpc چینی با ایران بست کە پس از تحت فشار قرارگرفتن ایران از طرف غربی ها، چین از آن خارج شد. این احتمال هست که با شکست قریب الوقوع مذاکرات وین زمینه تضعیف بیشتر دیپلماسی ایران و چین رخ دهد.
در ضمن در دوازدهم تیر ١٣٩۶ شرکت ملی نفت ایران اولین قرارداد پسابرجامی خود را با کنسرسیوم توتال با حضور فرانسه در پارس جنوبی امضا کرد، و آن موقع فرانسه منافع اقتصادی خود را در توسعه همکاری با صنعت نفت ایران معرفی کرد و ظاهرا چینی ها هم خرسند بودند. اما با تغییرات در برجام شرایط فرق کرد و توتال رسما از پارس جنوبی خارج شد و از حضور cnpc چینی که با فرانسه همکاری داشت نیز دیگر خبری نیست. گویا چین، بعد از این واقعە دارد از طریق شرکتهای کوچکتر در پارس جنوبی بە فعالیتهای خود ادامە می دهد.
اقتصاد ایران را نە قراردادهای مخفی نجات می دهد و نە شرکتهای کوچک با سطح تکنولوژی پائین.