گذشت هر روز از تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران، تأثیر ویرانگر آنها بر اقتصاد ایران و محدودیت امکانات جمهوری اسلامی برای مقابله با آنها را آشکارتر می کند. وضعیت فعلی تهدیدهای بسیاری را در خود نهفته دارد. اما آیا فرصتی نیز هست؟
این وضعیت نشریه کار- آنلاین را بر آن داشت تا، در جستجوی راه حلهای ممکنه برای برونرفت مسالمت آمیز از بحران، باب گفتگو در این باره را با تعداد هر چه وسیعتری از صاحبنظران و فعالان سیاسی بگشاید. در زیر پاسخهای آقای محمود راسخ، از مسئولان شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران، به پرسشهای نشریه کار- آنلاین را می خوانید.
***
۱- نظرتان در مورد تحریمها چیست، آیا با آنها موافقاید یا مخالف؟
من با تحریمهایی که علیه رژیم جمهوری اسلامی و با تصویب شورای امنیت اعمال میشود موافق مشروط هستم. منظورم از موافقت مشروط این است که تحریمها به طور واقعی و از سوی تمام دولتهایی که در شورای امنیت به آن رای دادند و کشورهایی که آن را تایید کردند، اعمال شود.
۲- فکر میکنید تحریمها این بار نتیجه مورد انتظار کشورهای اعمال کننده را به بار آورند؟
در پاسخ به پرسش ۱ در واقع پاسخ به این پرسش را نیز دادهام. اکنون اضافه میکنم که البته شرط اول این که تحریمها احتمالاً به نتایج مورد نظر برسند بستگی به این دارد که آیا کشورهایی که در تحریمهای گذشته سوراخهایی را ایجاد میکردند که به رژیم اسلامی امکان میداد تا تحریمها را بی اثر سازد، مانند روسیه، به ویژه چین، ژاپون، برخی از کشورهای اروپایی، امیر نشینان خلیج فارس، ترکیه و مانند آنها، این بار به طور واقعی تحرمها را اجرا خواهند کرد یا نه. این طور که تا کنون به نظر میرسد این بار این کشورها نیز به طور واقعی به اعمال تحریمها پیوستهاند.
۳- در این صورت فکر میکنید جمهوری اسلامی چگونه عمل کند: تمکین یا سرپیچی؟
کارنامهی جمهوری اسلامی در موارد مشابه گذشته این بوده است که در ابتدا گردن کلفتی، سرکشی و رجز خوانی کرده است ولی سرانجام با خفت و خواری و به طور مفتضحانهای تسلیم شده است. قرارداد الجزیره، گروگانگیری و جنگ ایران و عراق نمونههایی هستند از مواردی در گذشته که رژیم با بلندپروازی نسبت به امکانات خود در ابتدا رجزخوانیهای هلمنمبارز طلب کرد و در انتها با فضاحت و سرشکستگی تسلیم شد. این تازه در زمان حیات خمینی بود و در دورانی بود که رژیم هنوز میتوانست ادعای رژیمی دارای مشروعیت را داشته باشد که از پشتیبانی اکثریت مردم برخوردار بود و خمینی به خود اجازه میداد بگوید که حتا اگر سی میلیون نیز با جنگ مخالف باشند او یک نفره به جنگ با صدام ادامه خواهد داد و این قدر در توهمات خود نسبت به امکاناتاش به سر برد تا آن که سرانجام مجبور شد جام زهر بنوشد و به طور مفتضحانهای شرایط آتش بس را بپذیرد. اکنون وضع به کلی تغییر کرده است و کوس ورشکستگی و رسوایی رژیم اسلامی بر سر هر کو و برزنی به صدا درآمده است. طبیعی است که جنبش اعتراضی اخیر مردم از انظار جهانی به دور نمانده است و قدرتهای بزرگ و مؤثر جهانی و حتا آنهایی که در گذشته تحریمها را رعایت نمیکردند، از جمله چین و روسیه، اکنون به این نتیجه رسیدهاند که این رژیم ماندنی نیست و آنان نیز بیشتر به فکر آیندهاند تا حال.
۴- اما اگر جمهوری اسلامی باز هم راه درروئی یافت، یا “سرپیچی” کرد، در این صورت فکر میکنید گامهای بعدی چه خواهند بود: توسل به “راه حل” نظامی یا مثلاً تشدید باز هم بیشتر تحریمها؟
من همواره نسبت به اقدام به «راه حل نظامی» تردید زیادی داشتهام و هنوز هم دارم. تجربههای عراق و افغانستان برای آمریکا تجربههایی بسیار منفی بودهاند. تازه وضع ایران با افغانستان و عراق بسیار متفاوت است. رژیم اسلامی در منطقه امکاناتی دارد که آن را در موقعیت برتری نسبت به عراق و افغانستان آن زمان قرار میدهد. علاوه بر این احتمال این که در صورت حملهی نظامی به ایران رژیم بتواند بخش بزرگی از مردم را پشت سر خود متحد کند و از پشتیبانی آنان برخوردار شود کم نیست. این طور که به نظر میرسد سیاست اوباما نسبت به ایران، سیاست حملهی نظامی نیست. وضع اقتصادی آمریکا نیز به آن اجازهی وارد شدن در یک درگیری طولانی، پر هزینه و محتمل بی سرانجام دیگر را نمیدهد.
۵- آثار تاکنونی تحریمها چه بودهاند؟
روشن است که انگیزهی اصلی تحریم کنندگان منافع خود آنهاست و نه مردم ایران یا دفاع از حقوق بشر در ایران و غیره و هدف عمدهی تحریم کنندگان آوردن فشار روی حکومت است تا حدی که از مقاومت در برابر تحقق خواست تحریم کنندگان دست بردارد. این وضع زمانی به وجود خواهد آمد که تحریمها اقتصاد کشور را با بحران مواجه سازد و اثرات این بحران از یک سو موجب نارضایتی بیشتر مردم گردد و از سوی دیگر در صف حکومت کنندگان بر سر عکسالعمل در برابر آن تزلزل، دو یا چند دستگی بوجود آورد. اطلاعاتی که از ایران میرسد و بنا بر اظهارات مقامات مختلف دولتی تحریمهای گذشته و تشدید آنها از یک سو و از سوی دیگر سیاستها و اقدامات غلط و مخرب اقتصادی دولت احمدی نژاد اثرات نامساعد خود را بر اقتصاد ایران گذاشته و آن را با بحرانی عمیق و همه جانبه رو به رو ساخته است. در یکی دو سال گذشته تولید صنعتی کاهش بسیار یافته به طوری که اغلب مؤسسات صنعتی با ۵۰ درصد از توانایی تولیدی تولید میکنند. این امر طبیعتاً موجب افزایش بیکاری شده است. در مؤسسات تولیدی که با ۵۰ درصد توانایی تولید میکنند یا حتا کمتر از آن، پرداخت مزد کارگران و کارمندان نیز با مشکل روبروست و اغلب مزد و حقوق آنان برای ماههای متوالی پرداخت نمی شود. درصد تورم افزایش بیشتری یافته و طبیعتاً با گرانی روز افزون از یک سو و تنزل قدرت خرید تودهی مردم از سوی دیگر بازار نیز با بحران داد و ستد مواجه شده است و در حال رکود بسر میبرد. اقتصاد هر جامعه ای یک کلیت به هم پیوسته است. کاسته شدن مصرف دیر یا زود موجب رکود در بخش تولیدی و بازرگانی میشود.
۶- یکی از دلایل اصلی مخالفان تحریم این است که بیشترین آسیبهای آن متوجه مردم و خاصه تهیدستان و زحمتکشان خواهد شد. شما چه فکر میکنید؟
طبیعی است که هر وقت که جامعهای با مشکلات اقتصادی مواجه میگردد بیشترین فشارها به ضعیفترین لایههای جامعه یعنی تهیدستان و زحمتکشان وارد میآید. فرق هم نمیکند که این جامعه ایران باشد یا جوامع پیشرفته. ما هم اکنون شاهد هستیم که حتا در کشورهای پیشرفتهی سرمایه داری در نتیجهی بحران اقتصادی دو سال گذشته به قشرهای ضعیف این جوامع بیشترین فشارها وارد میآید. البته درجهی فشاری که در این جوامع به این قشرها وارد میشود به دلیل توانایی اقتصادی این جوامع با جامعهی ما متفاوت است. ولی خُب هر چیزی نسبی است.
تحریمها میتواند طوری و در مواردی باشد که از حد فشار به قشرهای پایین بکاهد و جهت عمدهی آن متوجه حاکمان باشد. مانند اقدامات اخیر آمریکا در بارهی هشت تن از مقامات رژیم.
اگر واقع بین باشیم باید این واقعیت را بپذیریم که آمریکا و متحدان اروپایی آن و ژاپن و اخیراً روسیه و چین در برابر دو شِق استفاده از امکانات نظامی یا تحریم، در وحلهی اول گرایش به تحریم دارند. چه ما بخواهیم و چه ما نخواهیم. چون از نظر سیاسی و منافعی که در منطقه دارند، آنان به هیچوجه با مسلح شدن رژیم اسلامی به بمب اتمی تن در نخواهند داد و برای رسیدن به این مقصود و وادار کردن حاکمان ایران به پذیرفتن شرایط خود یا باید از طریق تحریمهای واقعی رژیم را وادار به تسلیم کنند یا با حملهی نظامی. در این جا مسئله این نیست که آیا آنان از جنبهی حقوق بینالملل محق هستند چنین اقداماتی بکنند یا نه. بلکه مسئله این است که منافع آنان ایجاب میکند که به هر قیمت از مسلح شدن رژیم اسلامی به بمب اتمی ممانعت بعمل آوردند. افکار عمومی این کشورها نیز این امر را میپذیرد و از سیاست تحریمها پشتیبانی میکند. بنابراین، پرسش این است که ۱) در برابر این دو شِق کدام ضرر کمتری برای ایران دارد و ۲) این که پیامدهای هر یک از این دو شِق تا چه حد میتواند منجر به تضعیف بیشتر رژیم و از هم پاشیدگی درونی آن گردد و در نتیجه سرنگونی آن را تسریع نماید.
در این رابطه ذکر این واقعیت مهم است که نباید فراموش کرد که زیانی که از قِبل این رژیم هر روز به جامعهی ایرانی و همچنین فشاری که بر قشرهای پایینی جامعه میآید کمتر از زیان و فشار تحریمها باشد.
۷- آیا در این “کشاکش هسته ای” شانس بردی برای جمهوری اسلامی میبینید؟
این طور که آمریکا و دیگر کشورهایی که در «کشاکش هستهای» درگیر میباشند بارها تاکید کردهاند آنان با استفادهی صلحآمیز رژیم اسلامی از امکانات هستهای مخالف نیستند و آن را حق مسلم هر کشوری از جمله ایران میدانند. آن چه آنان با آن شدیداً مخالفاند این است که ایران به بمب اتمی مسلح شود. به نظر من آنان در این مورد کوتاه نخواهند آمد. موضوع، توانایی یافتن ایران در غنی سازی اورانیوم است تا درجهای که برای ساختن بمب اتمی لازم است. آمریکا مصر است که جمهوری اسلامی از اقدام به این کار خودداری کند و با هر گونه اقدامی که برای کنترل این امر لازم است موافقت کرده امکانات آن را فراهم آورد. گمان ندارم که رژیم اسلامی با توجه به آن چه در یک سال و اندی اخیر در ایران روی داده و پایههای رژیم را عمیقاً متزلزل ساخته است از امکانات و عواملی برخوردار باشد که امکان موفقیت در این کشاکش را برایش فراهم آورد.
تمام وسایلی که آنان به آن برای غنی سازی نیاز دارند باید در بازار سیاه خریداری شود و با توجه به خطرات و محضوراتی که برای مؤسسات تولید کنندهی این وسایل در سایهی تحریم جدی آمریکا وجود دارد رژیم باید قیمتهای گزافی را بپردازد و با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و خرج و برج دولت هر روز از تواناییاش در این رابطه کاسته میشود.
۸- ارزیابی تان از هدف برنامهی هسته ای جمهوری اسلامی چیست: عزم جزم برای دفاع از “حق ملی” و کاربردهای صرفاً صلح آمیز یا برای دسترسی به سلاح اتمی یا تبدیل شدن به “قدرت هسته ای مجازی”، یا یک هدف ثالث؟
البته به یقین نمیشود در این باره اظهار نظر کرد. چون تمام مدارک و اطلاعات در دسترس نیست. ولی اگر اصرار رژیم را در ادامهی غنی سازی برغم تمام تحریمها و منزوی شدنها و خسارات اقتصادی و غیره به طور منطقی پایهی بررسی قرار دهیم، احتمال دسترسی به سلاح اتمی به مثابه ضامنی برای ادامهی حیات رژیم و تبدیل شدن به قدرت اتمی در منطقهی خلیج فارس و امتیازاتی که این امر میتواند برای رژیم در پی داشته باشد، از دو احتمال دیگر به مراتب بیشتر است.
۹- آیا وضع به طور اجتناب ناپذیری دارد به سمت افزایش تنشها و احتمالاً خشونت و درگیری کشیده میشود یا راه حل مسالمت آمیزی هست؟
بستگی دارد. اگر با تحریمهای تاکنونی به نتیجه نرسند باز آنها را شدیدتر خواهند کرد، به نظر من تا حد ایجاد موانع جدی در فروش نفت توسط ایران که در صورت مقاومت رژیم موجب افزایش تنش خواهد شد.
۱۰- مضمون و محتوای یک راه حل مسالمت آمیز و امکانات واقعی برای تحقق آن کداماند؟
این که رژیم اسلامی شرایط شورای امنیت را بپذیرد.
۱۱- سهم و وظیفهی نیروهای صلح طلب در این میان چه میتواند باشد؟ این نیروها برای ایفای چنین سهمی کدام امکاتات و کدام الزامات را دارند؟
کاری که اپوزیسیون جمهوریخواه و مترقی باید بکند این است که در برابر وضعیت بوجود آمده منفعل عمل نکند، بلکه فعال شود و نخست کارزاری را سازمان دهد که تحریمها را فقط منحصر به مسئلهی اتمی نکنند؛ بلکه بخواهد که موضوع اعتراض به پایمال شدن حقوق بشر را در ایران نیز جزیی از اهداف تحریمها تلقی نمایند و رعایت حقوق بشر را از رژیم مصرانه بخواهند. خوشبختانه افکار عمومی این کشورها نیز در نتیجهی جنبش اعتراضی مردم در بیش از یک سال گذشته برای پذیرفتن و پشتیبانی از این خواست آماده است. و دوم این که خود را آماده سازد تا در صورت پدید آمدن شرایط مساعد به خلاف خرداد ۸۸ که کاملاً غافلگیر شد، این بار از موقعیتی که احتمالاً در نتیجهی مؤثر بودن تحریمها و تضعیف رژیم و تشدید از هم پاشیدگی درونی آن پیش خواهد آمد در جهت سرنگونی آن حداکثر استفاده را بنماید.
۱۲- نظرتان نسبت به تحریم ۸ تن از مسئولان جمهوری اسلامی به خاطر نقض حقوق بشر توسط امریکا چیست؟
شاید این اقدام از تحریمهای دیگر مؤثرتر افتد. به ویژه ضبط داراییهای این افراد در خارج. البته اگر به طور واقعی منظور باشد و نه فقط جنبهی تبلیغاتی.
۱۳- در این مورد که خامنه ای و احمدی نژاد و دیگر سران جمهوری اسلامی نیز باید مشمول این تحریمها شوند، چیست؟
به احتمال زیاد در این مورد فشار را به مرور زمان بیشتر خواهند کرد و افراد دیگر را نیز به این لیست اضافه خواهند نمود. جالب این است که در این مورد، مسئلهی حقوق بشر در ایران، سرکوبها، شکنجهها و غیره را به عنوان دلیل اقدام خود ذکر کردهاند.
۱۴- آیا این موجب محدودیت امکانات برای دیپلماسی نمی شود؟
پیشتر به این نکته اشاره کردم که تجربهها در گذشته این بوده است که حاکمان جمهوری اسلامی در ابتدا هارت و هورت زیاد کردند ولی در نهایت با خفت و خواری تسلیم شدند. تازه در موارد گذشته شرایط برایشان مناسبتر بود: چند سالی از انقلاب گذشته بود، رژیم از مشروعیت و پشتیبانی برخوردار بود و مهمتر این که در بالا، تحت رهبری خمینی، اتحادی وجود داشت. اکنون وضعشان بسیار بدتر است. از یک سو جنبش اعتراضی گستردهی مردم که هر دم میتواند دوباره منفجر شود، از سوی دیگر اختلاف و چند دستگی در درون رژیم و …