مانوئل کاستلز پروفسور در ارتباطات، تکنولوژی و جامعه در دانشگاه جنوب کالیفرنیا در لوس آنجلس است. او همچنین پروژه اینترنتی کاتالونیا در دانشگاه اوبرتا در بارسلونا را رهبری میکند. او نویسنده کتاب „عصر اطلاعات“ در ۳ جلد است. مقاله زیر سخنرانی او در سمیناری در ونیز در ایتالیا تحت عنوان “ موقعیت رسانهها بین قدرت و شهروندان“ است. این مقاله در لوموند دیپلماتیک (بخش اسکاندیناوی) در شماره اوت ۲۰۰۶ به چاپ رسید.
(لازم به توضیح است که کتاب “ عصر اطلاعات“ در سه جلد به زبان فارسی با ویراستاری ارشد علی پایا ترجمه شده است.مترجم)
***
اطلاعات و ارتباطات همیشه برای قدرت حاکم، برای نیروهای آلترناتیو، برای مقاومت و تغییرات اجتماعی مهم بوده است. اثری که ارتباطات بر روی ذهن عموم دارد اساس بازی قدرت را تشکیل میدهد. فقط از طریق شکل دادن به نحوه تفکر مردم اشکال قدرت میتواند خود را در جامعه نمایندگی کند، و جامعه میتواند خود را تکامل و تغییر دهد.
سرکوب کردن فیزیکی و روانی بدون شک بعد مهم برای قدرت است، اما اگر مردمی به طور رادیکال درک خود را از مسائل دگرگون کنند، شروع به تفکر به شیوه دیگر بکنند، آن وقت هیچ قدرتی پیدا نمیشود که بتواند آن را متوقف کند.
شکنجه دادن یک بدن کم اثرتر از شکل دادن به یک فکر است. به این دلیل ارتباطات برای همه قدرتها تعیین کننده است. تفکر جمعی (که مساوی با جمع همه فکرهای انفرادی نیست، اما تفکری که همه را به خود جذب میکند و به کل جامعه نفوذ میکند) از طریق ارتباطات تکامل پیدا میکند. در واقع از این محیط است که تصاویر، اطلاعات و عقاید میآیند. از طریق مکانیسم ارتباطات است که تجارب در سطح جمعی پراکنده و ارسال میگردد.
این امر در اندازههای باز هم وسیعتری برای جوامع ما اعتبار دارد. در قلب جوامع ما شبکه ارتباطات کلی دنیای انسانی میدود، از سطح جهانی به سطح محلی و از سطح محلی به سطح جهانی. به این دلیل وابستگی به قدرت حاکم _ عنصر نمایندگی برای همه جوامع و تعین کننده تکامل آنها_ بطور روزافزونی در داخل دایره ارتباطات تکمیل میشود.
جوامع کنونی نشان می دهد که سیاست یک بعد بلاواسطه رسانهایی دارد. مواد سیاسی سیستم و تصمیماتاش صحنهایی را برای رسانهها تشکیل میدهد. آنها برای نائل شدن به حمایت در نزد مردم تلاش میکنند، یا حداقل دشمنی را کاهش دهند.
این به این معنی نیست که قدرت بدون چون و چرا در دست رسانهها است، یا اینکه عموم بر اساس چیزهایی که رسانهها میگویند تصمیم میگیرند. تحقیقات در امر ارتباطات مدتها پیش نشان داده است که عموم فعال هستند، و نه منفعل.
از طرف دیگر رسانهها سیستمهای درونی دارند که توانایی آنها را برای اثرگذاری بر عموم کنترل میکند. رسانهها قبل از همه شرکتهایی هستند که خواستههایی از قبیل درآمد بر دوش دارند. آنها یا باید عموم را به خود جذب کنند و یا ارسال (خبر، مترجم) را متوقف کنند. اینها طبق قاعده متنوع هستند و با همدیگر رقابت میکنند، و به این دلیل باید مثل رقبا به همان اندازه اعتبار داشته باشند. به آنها اغلب درخواستهای دیگری نیز در ارتباط با آئین کار روزنامهنگاری تحمیل میشود (هئیت نظارت بر رسانه، کمیته آئیننامه و…). رسانههای مختلف فقط به این دلیل وجود ندارند که اطلاعات را تحریف و یا دستکاری کنند.
در هر حال لازم است که به دو گرایش توجه داشتهباشیم. از یک طرف روزنامهنگاری رادیکال، ایدئولوژیک، رسانههای متعهد سیاسی. این رسانهها مدتهای زیادی به عنوان رسانههای فلج ملاحظه میشدند. تعهد این روزنامهها „عینی بودن“ را از آنها سلب کرد و به این دلیل آنها عموم را از دست دادند. روزنامههایی که خود را „ارگان حزب“ معرفی کردند همه ناپدید شدهاند یا بحران جدی را تجربه کردهاند. این طور به نظر میرسد که این امر تغییر کرده است. رادیکالیسم یا تعهد ایدئولوژی میتواند یک مدل تجاری با درآمد خوب باشد. فوکس نیوز „Fox News“ مثالی است بر این مدعا. فوکس نیوز یکی از بزرگترین کانالهای تلویزیونی در ایالات متحده آمریکا است (شعبهایی از روپرت مردوخ فوکس نیوز بخش زیادی از مردم محافظهکار در ایالات متحده آمریکا را با حمایت از _ بدون نگرانی از عینی بودن_ تزهای محافظهکاران جدید در رابطه با یورش به عراق در سال ۲۰۰۳، تسخیر کرد.
( Rupert Murdoch، News Corp ).
گرایش دوم در رابطه با از دست دادن استقلال روزنامهنگاران به نفع کارفرما است. این گرایش را ما میتوانیم امروز مشاهده کنیم. در اینجاست که بخش زیادی از بازی پیچیده در باره دستکاریکردن رسانهها خود را نشان میدهد.
من در حال انتشار گزارشی هستم که تلاش میکند توضیح بدهد که چرا ۴۰ درصد از آمریکاییها در اواسط ۲۰۰۴ کماکان معتقد بودند که صدام حسین و القائده همکاری تنگاتنگ داشتند و صدام دارای سلاح کشتار دستجمعی بود.)۱)
این موضوع درست یک سال بعد از اینکه مدارک با جزئیات دقیق ارائه شده درست عکس این امر را نشان داد، اتفاق افتاد. این امر توجه را به ارتباط بین ماشین تبلیغی دستگاه اداری بوش و تولیدات سیستمرسانه معطوف کردهاست. این امر نشان میدهد که مقداری دستکاری بدون استفاده از سانسور یا دستور مستقیم در باره تحریف، اتفاق میافتد.
این فقط بخش قابل مشاهده کوه یخی را تشکیل میدهد. تاثیر پر معنیای که رسانهها بر روی سیاست اعمال میکنند نه از طریق چیزهایی که منتشر میشود، بلکه از طریق چیزهایی که انتشار نمییابند. چیزی که مخفی است، در سکوت از آن رد میشوند. فعالیتهای رسانهها دوگانه است: فقط چیزی که از طریق رسانهها وجود دارد، در اذهان عموم وجود دارد. قدرت اساسی آنها در توانایی آنها برای مخفی کردن، ماسک زدن، و چیزی را بطور همگانی غیر موجود جلوه دادن، است.
ضرورت وجود داشتن در رسانهها برای وجود سیاسی، داشتن رابطهایی ارگانیک با زبان رسانهها است. این رابطه را فرد میتواند در تلویزیون و رادیو، در مطبوعات کاغذی و اینترنت بیابد. رسانههای گروهی از زبان اختلاطی خاصی استفاده میکنند که یقینا“ لهجه خاصی ندارد، ولی مشابهتهای زیادی با آن دارد.
تصویر از سادهترین و قدرتمندترین پیام رسانه است، و سادهترین پیام تصویری همیشه چهره است. رابطهایی ارگانیک بین رسانهایی کردن سیاست، شخصی کردن رسانه و تمرکز کردن به شخص در سیاست وجود دارد. وقتی کسی خود را به داخل زندگی سیاسی پرتاب میکند، بخاطر دعواهای شخصی و تصاویر رسانهایی یا جعلکاری رسانهایی طرحها و برنامههای سیاسی کم اهمیتتر میشوند. کسی به آنها رجوع نمیکند و شهروندان به آن توجه زیاد مبذول نمیدارند (احتمالا“ به دلیل خوب).
پیروزی سیاست „تمرکز بر روی شخص“ حاوی این امر است که متقاعدترین مبارزه ایدئولوژیکی حمله شخصی علیه کسی میشود که در حال شکل دادن به پیامی است. پشت سر حرف زدن و شایعه پخش کردن هنر غالب سیاسی میشود_ یک پیام منفی پنج برابر موثرتر از یک پیام مثبت است. همه احزاب خود را درگیر در این شکاف میکنند. آنها اطلاعات را دستکاری و حتی جعل میکنند، بدون اینکه رسانهها کاری در این رابطه انجام بدهند. این ترجیحا“ حول واسطهها، دفاتر رسانهایی تخصصی شده و چیزی که به آنها „مردان پزشکی“ اطلاق میگردد، دور میزند.
نتیجه رابطه مستقیمی است بین رسانهایی کردن سیاست، شخصی کردن آن و شایعه پخش کردن یا عمل با رسواییهای سیاسی. این گرایش در ۱۵ سال اخیر به قتل منتخبین مردم، بحرانهای دولتی و بحران برای کل حکومت انجامیده است.
این ما را به بحران جاری عمیق مشروعیت سیاسی در سطح جهانی هدایت میکند. رابطهایی آشکار و قوی ، هر چند که بی همتا نیست، بین عمل رسوایی، تمرکز قوی رسانهها بر روی صحنه سیاسی و فقدان اعتماد شهروندان به سیستم، وجود دارد. این عدم اعتماد خود را در تحقیقی که از طرف سازمان ملل متحد انجام گرفته است، نشان میدهد. بر طبق این تحقیقات دو سوم از ساکنان کره زمین احساس نمیکنند که آنها از طرف حکومتهای خود نمایندگی میشوند.
این یک بحران مشروعیت قابل توجه است. هر چند که جهان میگوید که دیگر به حکومتها، مسئولان سیاسی و احزاب اعتماد ندارد، اما کماکان بخش زیادی از ساکنان عقیده دارند که آنها میتوانند به روی کسانی که از طرف آنها حرف میزند، اثر بگذارند. این بخش از ساکنان عقیده دارند که آنها میتوانند بر جهان از طریق اراده و ابزار صحیح اثر بگذارند. اینها در حال ارائه مخلوقات جدید بی همتا در امر ارتباطات هستند که من آنرا ارتباط فردجمعی مینامم.
از نظر تکنیکی این ارتباط فردجمعی بخشی از اینترنت است، اما این امر به تکامل موبیلتلفن هم متصل است. امروز بیش از یک میلیارد مصرفکننده اینترنت وجود دارد و بیش از دو میلیارد خطوط تلفنی موبیل. دو سوم از ساکنان کره زمین بخاطر موبیلتلفن میتوانند با همدیگر ارتباط داشته باشند، حتی در جایی که برق و خط تلفن خانگی وجود ندارد. در عرض مدت کوتاهی انفجاری از اشکال جدید ارتباطی پیداشدهاست. مردم سیستمهای خاص خود را از طریق Skype و SMS، Blogge تکامل دادهاند. peer Peer- to- ، فرد با فرد (مشتری با مشتری) یا P2P(2( این امکان را میدهد که همه نوع اطلاعات را ارسال کنیم. در ماه مه ۲۰۰۶ در حدود ۳۷ میلیون وبلاگ در مقایسه با ۲۶ میلیون در ژانویه۲۰۰۶ وجود داشت. بطور میانگین در هر ثانیه یک وبلاگ ایجاد میشود، که در سال ۳۰ میلیون را تشکیل میدهد. ۵۵ درصد از سازندگان بلوگها، آن را سه ماه بعد از تاسیس همچنان فعال نگه میدارند. تعداد بلوگها در شش سال گذشته ۶۰ برابر افزایش داشتهاند و این رقم هر شش ماه دوبرابر میگردد.
هر چند که انگلیسی در ابتدائ زبان غالب در اینترنت بود، ولی الآن انگلیسی در کمتر از یکسوم از سایتها استفاده میشود. زبان چینی دومین بزرگترین زبان مورد استفاده در اینترنت است که بعد از آن ژاپنی، اسپانیایی، روسی، فرانسوی،پرتغالی و کرهایی قرار دارد. آن چیزی که در اینجا محوری است نه خود بلوگها، بلکه پیوندهای بین آنها است. پیوندها آنها را به هم گره میزند و آنها را از طریق (۳) به کل سطوح ارتباطی متصل میکند.
ارتباط فردجمعی به این طریق شکل ارتباط اجتماعی جدیدی را تشکیل میدهد. این بدون شک عظیم است، اما انفرادی خلق، دریافت و تجربه میشود. سازمانها و جنبشهای اجتماعی در سراسر جهان این وسیله را انتخاب کردهاند. اما آنها تنها گروههایی نیستند که از این وسیله سازماندهی و بسیجکننده استفاده میکنند. رسانههای سنتی هم تلاش کردهاند که از این جنبش بهره ببرند. آنها با استفاده از قدرت تجاری و محوری خود در حال ایجاد ماکزیمومی از بلوگها در پیرامون خود هستند. در هر حال جنبشهای اجتماعی، به اندازهی افراد شورشی و منتقد، از طریق ارتباط فردجمعی، قادر هستند که بر رسانههای بزرگ اثر بگذارند، اطلاعات را کنترل کنند، اشتباهات را نشان بدهند و خود اطلاعات تولید کنند.
جنبش همگانی جهانی علیه سرمایهداری جهانی با تمام تنوع خود، سالهای زیادی است که از اینترنت و منابع ارتباط فردجمعی استفاده کرده است. آنها از آن نه فقط بعنوان ابزاری برای سازماندهی، بلکه بعنوان محلی برای بحث و عمل استفاده میکنند. جنبش همگانی جهانی همچنین توانسته است تواناییهای خود را برای تاثیر گذاردن بر رسانههای غالب از طریق این شکل از ارتباطات، مثلا“ ایندیمدیا یا یک سری دیگر از شبکههای آلترناتیوی، تکامل بدهد.
افزایش شبکههای مستقل ارتباطی بر روی سنتیترین رسانهها هم اثر گذاشته است. تلویزیونهای خیابانی یا ایستگاههای رادیویی آلترناتیو(مثل تلویزیون Orfeo در بولونیا، تلویزیون Zalea در پاریس، در بارسلونا، تلویزیون در بوئنوس آیرس) و یک سری رسانههای دیگر متصل به هم در شبکه، با همدیگر سیستم اطلاعاتی جدیدی را تشکیل میدهند.
حتی معاون سابق رئیس جمهور آمریکا، ال گور ، از این امکان استفاده کرده است. او شبکه تلویزیونی خود را دایر کردهاست که در آن ۴۰ درصد از محتوی برنامهها را بینندگان تلویزیون میسازند. مبارزه انتخاباتی ریاست جمهوری نیز از این رسانه جدید اثر پذیرفت. در سال 2004_2003 نامزدی هوارد دین ، بخاطر توانایی او در بسیج کردن از طریق اینترنت، رشد صعودی داشت.(۴)
علاوه بر این „بسیج سیاسی بلاواسطه“ با موبیل تلفن، که در دو سال اخیر پدیده تعین کنندهایی شدهاست، را هم باید اضافه کرد.(۵) این کار پیشگامانه متصل به شبکه ارتباط بین موبیلتلفنها اثرات قابل توجهایی در کشورهای کرهجنوبی، فیلیپین، اکرائین، تایلند، نپال، اکوادور و فرانسه داشته است. بعضیوقتها اثراتشان بلاواسطه بودهاند مثل وقتی که پادشاه تایلند، بهومیبول ادولیادیز ، نخستوزیر تاکسین شیناواترا ، را در اپریل ۲۰۰۵ از کار برکنار کرد. در اسپانیا هم چیزی شبیه همین در قبل از شکست انتخاباتی حزب مردم خوزه ماریا ازنار، در مارس سال ۲۰۰۴ اتفاق افتاده بود. مقامات دولتی درگیر این موضوع بودند که تقصیر عملیات تروریستی در مادرید را به گردن اتا،، بیاندازند. پیامهایی به مقدار بینهایت از طریق موبیلتلفن به گردش درآمد. این عمل این امکان را ایجاد کرد که یک تظاهرات وسیع اعتراضی در همان روز سازماندهی شود، وقتی که از نظر تئوری هر گونه بیان سیاسی بخاطر شوک و سوگ ناشی از ترور غیر ممکن جلوه میکرد.
این به این معنی نیست که رسانههایی که در قدرت حل شدهاند خود را در یک جبهه میبینند، و در جبهه دیگر رسانههاع فردجمعی مربوط به جنبشهای اجتماعی. هر کدام از آنها بر دو سکوی تکنولوژی عمل میکنند. وجود و تکامل شبکه ارتباطی فردجمعی به هر حال به جامعه تواناییهای زیادی برای کنترل و دخالت میدهد. آنها همچنین امکان بی همتایی برای سازماندهی سیاسی به کسانی که خود را بیرون از سیستم سنتی پیدا میکنند، میدهد.
دمکراسی رسمی و با شکوه در یک بحران اساسی است. مردم دیگر به موسسات دمکراسی اعتماد ندارند. چیزی که در جلوی چشم ما با انفجار اشکال ارتباطی فردجمعی میگذرد، شکل دادن به طرحی از اشکال سیاسی جدید است. الان مقداری زود است که بگوئیم که اینها ما را به کجا هدایت میکنند.
اما در هر حال یک چیز یقین است. مبارزه درعرصه ارتباطات خواهد شد و گوناگونی جدید ابزار تکنولوژیکی را نشان خواهد داد. این مطمئنا“ قدیمیترین مبارزه در تاریخ بشریت است. از آنجایی که از صبح زمان موضوع درباره آزادی فکر دور میزد.
- بر طبق تحقیقی که از طرف دانشگاه مریلند در اکتبر ۲۰۰۳ انجام گرفته بود، ۶۰ درصد از آمریکاییها، و ۸۰ درصد از کسانی که Fox News را نگاه کردند به یکی از ادعاهای زیر باور داشتند:2_ مدارکی دال بر اتحاد بین القائده و عراق وجود داردنگاه کنید به اریک کلیننبرگEric Klinenberg ( اعتراض علیه نظم رسانهایی آمریکایی) لوموند دیپلماتیک آوریل ۲۰۰۴(Network، Open، Distributed، Events) نه فقط مانند خدمترسان و یا مشتری، بلکه به مانند هر دو عمل میکنند. آنها هم مشتری و هم خدمترسان برای گرههای دیگر در شبکه هستند، بر خلاف سیستمهای از نوع مشتری_ خدمترسان. نگاه کنید:http://no.wikipedia.org/wiki/peer-to-peer.4)Howard Dean نامزد محبوب ریاست جمهوری آمریکا از طرف حزب دمکرات در سال ۲۰۰۴ بود، اما در آخر کار به جان کاریJohn Kerry باخت.*Blogg (بلوگ) از کلمه انگلیسی blog میآید و مخفف کلمه weblog است. به معنی یک صفحه اینترنتی روزآمد شده است که در آن یک یا چند نویسنده نظرات خود رادر مورد چیزهایی که در جهان پیرامون میگذرد، به جهانیان اعلام میکنند.(توضیح مترجم)
- ۵) نگاه کنید به Manuell Castells، Jack Linchuan Qui، Mireia Fernadez Ardevol And Araba Sey،Mobile Communication and Society: A Global Perspective، MIT Press، Boston 2006
- ۳)نگاه کنید به:http://no.wikipedia.org/wiki/RSS
- ۲)P2P علامتی است برای شکلی از شبکه کامپیوتری، جایی که گره: node))
- 3_ افکار عمومی جهان از یورش نظامی به عراق حمایت میکند.“
- „1_ سلاح کشتار دستجمعی در عراق کشف شده است
Share this: