یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۵:۱۹

یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۵:۱۹

گزارش سخنان سیدمحمد خاتمی در کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
امروز بیش از هر زمان جامعه ما نیاز به گفت‌وگو دارد؛ o گفت‌وگوی میان خودمان، o گفت‌وگو با دیگرانی که در عرصه هستند، o گفت‌وگو با جهان، o گفت‌وگو با...
۱۵ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: هم‌میهن
نویسنده: هم‌میهن
سخنرانی آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در دهمین کنگره حزب – ۵ دیماه 1403
• درسال ۹۶ حاکمیت یکدست با توهم حل مشکلات کشور شکل گرفت • آنچه ما اصلاح طلبان تحت عنوان راهبرد انتخاباتی خود در انتخابات ۱۴۰۳ اعلام کردیم، تلاش بر تحقق...
۱۵ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آذر منصوری
نویسنده: آذر منصوری
مسائلِ بزرگِ جهانِ هستی: آیندهٔ کیهانِ در حالِ گسترش
کیهان از زمانِ مِهبانگ مدام در حال گسترش است. آیا این روند هم‌چنان ادامه خواهد داشت؟ در این‌صورت آیا زمانی خواهد رسید که بخشِ عمدهٔ کیهان برای همیشه غیرقابل مشاهده...
۱۵ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: دکتر حسن بلوری
نویسنده: دکتر حسن بلوری
2025 سال بازیافت دموکراسی لیبرال نخواهد بود!
سال گذشته سال انتخابات بود. بیش از یک میلیارد بزرگسال در سال ۲۰۲۴ از جمله در ایالات متحده، هند، برزیل، بریتانیا و ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا به پای صندوق...
۱۴ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آلن فراشون
نویسنده: آلن فراشون
مهم‌ترین چالش‌های سیاست خارجی در سال جدید میلادی از نگاه کارشناسان ایرانی...
سال 2025 امروز در شرایطی آغاز شده است که موضوعات مهم و پیچیده‌ای در حوزه سیاست خارجی پیش روی ایران قرار دارد. پرونده‌های حل نشده قبلی در کنار مسائل جدید...
۱۴ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: رضا عدالتی‌پور
نویسنده: رضا عدالتی‌پور
زندانی در تهران: گزارشی استثنایی از زندان های ایران...
پویایی درونی دیکتاتوری ها به دلیل ماهیت شدیدا سرکوبگر چنین رژیم هایی اغلب در سیستم های زندان آنها آشکار می شود. به همین دلیل است که ژانر خاطرات زندان برای...
۱۴ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: ژان پیر فیلیو
نویسنده: ژان پیر فیلیو
بازگشت پروژه خاورمیانه بزرگ
سخنان الکساندر دوگین، استراتژیست روس، در باره تحولات خاور میانه پس از سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه.
۱۴ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: الکساندر دوگین
نویسنده: الکساندر دوگین

رواج زندگی مجردی دختران در تهران

این سبک زندگی عرصه کشاکش دو نیروی اجتماعی است. یکی نیروی نسل جوانی که می‌خواهد آزادی و فردیت خود را منفک و مجزا از خانواده تعریف کند و به جامعه بقبولاند و از تمام حقوق، آزادی ها، امکانات و احترام و تاییدی که جامعه به راحتی در اختیار خانواده ها قرار می دهد برخوردار باشد. دیگری نیرویی که برای فرد مجزا از خانواده ارزش چندانی قائل نیست بلکه ...

به گزارش فرارو، گویی این شکل از زندگی به هر دلیل و هر انگیزه ای که باشد، موقت باشد یا دائم، خودخواسته باشد یا از سر اجبار، دچار نوعی پیشداوری منفی است و انگ قضاوت منفی بر پیشانی اش خورده است. هرچند در سالهای اخیر زندگی مجردی دختران در تهران وسیع تر شده است، ولی همچنان سوال برانگیز است و هر بار که کسی بخواهد وارد این نوع از زندگی شود ناچار است که به نوعی مشروعیت عمل خود را توجیه کند.

تهران جذابیت زیادی برای مهاجران دائم و موقت دارد. سالانه هزاران نفر از نقاط مختلف ایران به منظور دستیابی به فرصت‌های بهتر کار، درآمد، تحصیل و زندگی به این شهر می‌آیند. بسیاری از این افراد که اغلب جوان، دانشجو، کارمند، و یا کارگرند، به تنهایی و دور از خانواده خود به صورت “مجردی” زندگی می‌کنند.

اگر در سالهای گذشته “خانه مجردی” مقوله ای بود که تنها به پسران اختصاص داشت، امروزه دختران زیادی نیز به این سبک زندگی روی آورده اند و به تنهایی یا همراه با دوستان همخانه ی خود زندگی مجردی را تجربه می‌کنند. طوری که زندگی مجردی دختران در تهران به یک پدیده ی ملموس و روزمره تبدیل شده، از سوی برخی پذیرفته شده و از سوی دیگران با نگرانی و اعتراض مواجه شده است. حال سوال این جاست که دلایل گرایش فزاینده ی دختران به زندگی مجردی چیست و این سبک زندگی چه چالش ها و آسیب هایی به دنبال دارد؟ چرا بسیاری از دختران حتی پس از اتمام دوره ی دانشجویی و فراغت از تحصیل و با وجود تمام دشواری های اقتصادی و اجتماعی که در زندگی مجردی با آن مواجهند، همچنان حاضر به برگشتن به شهر و زندگی همراه با خانواده ی خود نیستند؟

آمارها چه می‌گویند؟  

۳۰  درصد از جوانان ایرانی ساکن شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز و شیراز زندگی مجردی را انتخاب کرده اند. طبق نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰، در شهر تهران در گروه سنی ۱۵ تا ۳۹ سال ۱۰۶۲۰۵۹ مرد مجرد (شامل بی‌همسر به دلیل فوت، بی‌همسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) وجود دارد و ۷۸۹۲۵۲ مرد دارای همسر. این ارقام برای زنان ساکن تهران در همین گروه سنی عبارت است از ۸۴۳۷۹۵  زن مجرد (شامل بی همسر به دلیل فوت، بی همسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) و ۱۰۴۳۶۰۶ زن دارای همسر. اما همه ی مجردها به صورت مستقل و مجردی زندگی نمی کنند، بلکه بسیاری از آنها به همراه خانواده و در منزل پدری خود ساکن اند.

طبق نتایج همین سرشماری، خانوارهای ساکن در تهران به سه دسته تقسیم شده اند:

– خانوارهای معمولی؛
– خانوارهای گروهی؛
– خانوارهای موسسه ای.
در سال ۱۳۹۰ تعداد زنانی که در خانوارهای معمولی زندگی می کنند ۴۰۷۱۷۴۲ نفر، زنانی که در خانوارهای گروهی سکونت دارند ۲۹۰۹ نفر و زنانی که در خانوارهای موسسه ای ساکن اند ۲۰۰۹۹ نفر است. این ارقام برای مردان عبارت است از ۳۹۹۴۶۳۸ نفر در خانوارهای معمولی،  25125 نفر در خانوارهای گروهی، و ۳۹۵۳۸ نفر در خانوارهای موسسه ای.

به درستی مشخص نیست که چه تعداد از خانوارهای معمولی تک نفره اند و زندگی مجردی محسوب می شوند. آمار دقیقی نیز از تعداد خانه های مجردی دختران و پسران در تهران در دست نیست. اما طبق اظهار نظر وزارت ورزش و جوانان ایران در سال ۱۳۹۱، در شهرهای بزرگ بین ۲۵ تا ۳۰ درصد جوانان زندگی مجردی دارند.

انواع زندگی مجردی دختران

دخترانی که اغلب برای تحصیل و گاهی نیز برای کار به تهران می آیند معمولاً سه شکل زندگی مجردی را تجربه می کنند. یکی زندگی در خوابگاه است. خوابگاه های دانشجویی معمولاً بدون هزینه یا بسیار کم هزینه اند و دانشجویان در اتاق هایی ۴ الی ۵ نفری زندگی می کنند. خوابگاه های دخترانه اغلب مقررات ویژه ای برای رفت و آمد دارند و مورد نظارت و کنترل قرار می گیرند. مسئولان خوابگاه با خانواده ی دختران دانشجو به شکل مستمر در تماس اند و تمامی تاخیرها و غیبت ها را به آنان گزارش می دهند.

شکل دوم زندگی در پانسیون است. پانسیون ها واحدهای مسکونی آپارتمانی ای خصوصی هستند که در هر اتاق آن به طور متوسط ۱۰ تخت وجود دارد و معمولاً افراد به طور موقت به مدت چند ماه در آن زندگی می کنند. هزینه ی کمی به صورت ماهانه برای اقامت در پانسیون می پردازند و از سرویس بهداشتی و حمام و آشپزخانه مشترک استفاده می کنند. هرچند که پانسیون نیز مقرراتی برای ورود و خروج دارد اما نسبت به مقررات خوابگاه سهل گیرانه تر است و غیبت ها و تاخیرها به خانواده افراد مقیم در پانسیون گزارش نمی شود.

شکل سوم نیز خانه ی مجردی است. دختران می توانند به صورتی تکی یا گروهی واحد مسکونی مورد نظر خود را اجاره کنند. این خانه ها ممکن است یک سوئیت بسیار کوچک یا واحدی چند اتاقه باشد. این شکل از زندگی اغلب از همه پرهزینه تر است و مبلغ رهن و اجاره حتی در بدترین نقاط شهر و حتی در کوچکترین و بی کیفیت ترین واحدهای مسکونی با مبلغ ماهیانه ی پانسیون و هزینه ی ترمی خوابگاه قابل مقایسه نیست.

شکل سوم زندگی مجردی تهران این روزها بیشتر شده است. صاحب یک آژانس معاملات املاک می گوید: “این چند سال خیلی درخواست خانه مجردی زیاد شده، هم دختر و هم پسر. قبلاً سخت گیری بیشتری برای اجاره دادن خانه به مجردها وجود داشت، مثلاً حدود پنج سال پیش بود که اداره اماکن ابلاغ کرد که به مجردها خانه ندهید، چون دوره ی گلدکوئست بود و به ظاهر خانه دانشجویی می گرفتند ولی در عمل از آن برای فعالیت های گلدکوئست استفاده می کردند. برای اینکه به کسی خانه مجردی بدهیم الان مقررات خاصی نیست و عملاً هم نمی شود کنترل کرد. ما حداکثر کاری که می توانیم بکنیم این است که طرف را احراز هویت کنیم.”

می‌گوید نمی‌شود چک کرد، “ما معمولاً شناسنامه‌ها را نگاه می‌کنیم. اما در عمل بله چنین چیزی ممکن است. چون خیلی‌ها شناسنامه را نمی‌بینند. موقع امضای قرارداد فقط یک نفر لازم است و طرف می‌تواند بگوید فلانی خواهرم یا برادرم است ولی موقع امضای قرارداد او را با خود نیاورد.” می‌گوید: اما هستند کسانی که مایل باشند خانه را به مجرد اجاره بدهند. “حدوداً ۵ تا ۱۰ درصد مالک‌ها حاضرند که به مجرد خانه بدهند. دلیلش هم این است که زیاد اعتماد ندارند.”

پدرم مخالف بود و مادرم تشویقم می‌کرد

الهام ۲۴ ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد که در خانه‌ای مجردی زندگی می‌کند می‌گوید: “خانواده ما مذهبی و سنتی‌اند و من‌هم اصلاً عصیانگر نیستم، ترجیح می‌دهم که بدون رضایت پدر و مادرم کاری نکنم. پدرم اوائل مخالف زندگی مجردی من در تهران بود، به من اعتماد داشت و مخالفتش بیشتر به دلایل عاطفی بود و اینکه به جامعه اعتمماد نداشت. مادرم ولی زندگی در شهر کوچک را نمی‌پسندید و تشویقم می‌کرد که در تهران بمانم. بعد هم به تدریج پدرم را قانع کرد و من الان در خانه‌ای زندگی می‌کنم که ملک شخصی است و خود خانواده در اختیارم قرار داده‌اند. به نظرم این شیوه تعامل با خانواده خوب است و نباید آشوب کرد بلکه باید طی یک روند تدریجی از آنها پوئن گرفت که شکاف نسلی پیش نیاید.”

همه بار بر دوش خودم است

نرگس فارغ‌التحصیل کارشناسی است و ۲۶ سال دارد، او از تجربه زندگی کردنش در پانسیون می‌گوید: “خانواده‌ی من زورگو نیستند ولی وقتی که من درسم تمام شد به من می‌گفتند که باید برگردی، البته خودشان زیاد با زندگی من در اینجا مشکلی نداشتند ولی فشار اجتماعی فامیل و دوستان و آشنایان و همسایه‌ها که از آنها می‌پرسیدند دخترتان چرا بر نمی‌گردد و مگر درسش تمام نشده، همین حرف ها باعث شد که آنها هم مخالفت کنند. پدر و مادرم هیچ کمکی به ماندن من در تهران و زندگی مجردی من نکردند. خودم همه بارش را به دوش کشیدم.” 
نرگس از مشکلات پانسیون می‌گوید: “همسایه ها گاهی اذیت می کنند. پسرها چون می دانستند که توی این ساختمان دخترهای مجرد زندگی می کنند شبها می آمدند پشت پنجره و بلوتوث می فرستادند، متلک می گفتند و اذیت می کردند!”

زندگی با یک مرد غریبه بدون تشریفات!

مرجان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد اما که در کوچه پس کوچه های خیابان انقلاب با یک همخانه مَرد زندگی می‌کند، برخورد خانواده‌اش را خیلی آزاردهنده توصیف می‌کند. او می‌گوید: “خانواده ما وضع مالی خیلی خوبی دارند ولی اصلاً به من کمک نمی‌کنند. پدرم خیلی با ماندن من در تهران مخالف است، البته نمی‌دانند که من دارم با یک آقا زندگی می‌کنم. هر ده هفته یک بار زنگ می‌زنند به من و تخریبم می‌کنند. می‌گویند تو که درست تمام شده و کارت را هم که از دست داده‌ای دیگر چرا تهران می‌مانی؟ مادرم کمی بهتر برخورد می‌کند. مادرم گاهی به بهانه‌های مختلف از پدرم پول می‌گیرد و برایم می‌فرستد.”

مرجان نحوه مخفی کردن زندگی با یک مرد را از خانواده‌اش این گونه تشریح می‌کند: “من چون دارم با یک آقا زندگی می‌کنم باید خیلی چیزها را رعایت کنم. مثلاً وقتی که می خواستم خانه بگیرم به خانواده ام گفتم که دارم با دوست خانمم همخانه می شوم. با او هم هماهنگ کردم و وقتی که خانواده ام به تهران آمدند او را به عنوان همخانه به آنها نشان دادم. هر وقت که پدر و مادرم می خواهند بیایند اینجا، باید از چند روز قبل دوست آقایم خانه را ترک کند و دوست خانمم وسایلش را می آورد مثلاً مانتوها، کتاب ها، دمپایی روفرشی و خلاصه صحنه سازی می کنیم طوری که انگار یک خانم دارد اینجا زندگی می کند! هر وقت هم که پدر و مادر دوست پسرم می آیند من مجبورم که خانه را ترک کنم و جایی دیگر بمانم. چون خانواده ام از من حمایت نمی کنند وضعیت خوبی ندارم، تغذیه ام افت کرده ولی باز هم حاضر نیستم که به خوابگاه برگردم. توی خوابگاه احساس می کنی که حیوانی، ولی در خانه مجردی با همه مشکلاتش احساس شخصیت می کنم.”

دشمنی به نام صاحبخانه!

مورد آرزو اما بهتر بود. آرزو که ۲۵ سال دارد می‌گوید: “خانواده ام به راحتی پذیرفتند که من با دوستم در تهران همخانه شوم. چون او دوست قدیمی من بود و از زمان دبیرستان خانواده ام او را می شناختند و به او اعتماد داشتند”.

آرزو در ادامه حرف‌هایش از صاحبخانه ها می‌کند. او می‌گوید: “صاحبخانه فعلی کاری به کار ما ندارد ولی مالک قبلی خیلی اذیت می‌کرد، چک می کرد، می پرسید که دوست پسرم کیه، به خانواده ام تلفن می زد و غیره. اما الان مالک اتریشه و ما کمی آزادتریم. البته برادر صاحبخانه گاهی مزاحم می شود. حتی یک بار هم به من پیشنهاد داد که با او به عراق و دوبی بروم.”

می‌گوید: “ما سروصدای زیادی نداریم و همسایه ها را هم زیاد نمی بینییم. اصولاً برخورد خاصی پیش نیامده که بفهمم نگاه آنها چیست. البته همسایه ها هم آنقدرها خانواده هسته ای ایده آل نیستند، بعضی از آنها مطلقه و تنها هستند. سبک زندگی ما را هم پذیرفته اند. گاهی وقتی که تنها هستم از آنها می ترسم. ولی درکل همسایه ها با این موضوع کنار آمده اند.”

زندگی مجردی در خانه ای که اختیارش به دست خود آدم باشد جذاب است. شاید همین موضوع باشد که بازار پانسیون‌ها و خوابگاه های دخترانه را از سکه انداخته است.

زندان هایی به نام پانسیون!

نازنین، دختری که نزدیک به یک سال را در پانسیونی در خیابان آزادی زندگی کرده بود، می گفت: “مقررات زندگی در پانسیون با فشار خانواده فرقی ندارد. اینجا مشکلاتی مثل خورد و خوراک، سرویس بهداشتی، و آشپزخانه وجود دارد. در پانسیون رنج های سنی مختلفی زندگی می کنند از دانشجوهای دانشگاه آزاد و پیام نور گرفته تا زنهای ۴۰ سال به بالا که مطلقه یا بیوه اند، یا حتی زن هایی که صیغه می شوند! اغلب کسانی که به پانسیون می آیند به طور موقت مثلاً دو سه ماه می مانند ولی کسانی که دائمی در پانسیون زندگی می کنند وضع مالی خیلی بدی دارند و از لحاظ مالی خیلی ضعیف اند. پانسیون هایی که در مرکز شهر قرار دارند از لحاظ امکانات وضع خوبی ندارند و به مشکلات اجرایی و تعمیرات هم زیاد رسیدگی نمی کنند. پانسیون های بالای شهر کیفیت بهتری دارند. بدترین چیز پانسیون این است که خیلی فضای غم انگیز و غربت باری دارد. در خوابگاه لااقل بین هم نسلان خودت و همکلاسی هایت هستی و محیط شادی داری. 

و اما خوابگاه دختران!

میترا دانشجوی سال سوم رشته فیزیک که در خوابگاه زندگی می کند، از مشکلات خوابگاه های دانشجویی می گوید، میترا آرزو می‌کند، کاش آنقدر پول داشت که می‌توانست خانه‌ای اجاره کند.
میترا می‌گوید: “زندگی در خوابگاه دانشجویی سخت است. بعضی چیزها تحقیرآمیز است، ساعت خوردن، چک شدن با خانواده، اگر تاخیر داشته باشی به خانواده ات اطلاع می دهند. نحوه خبررسانی به خانواده هم چندان مودبانه نیست. وای به حال دختری که گزارشش به خانواده برسد. مثلاً می‌گویند که دخترتان را همراه یک پسر دیده‌ایم. البته خانواده ام به من اعتماد دارند و می دانند که من در ارتباط با همکلاسی ها و دوستانم خط قرمز هایی را رعایت می کنم و از من حمایت می کنند ولی در کل ایجاد بد دلی می‌کنند. اگر کسی حساسیت و ویژگی‌های وسواس گونه داشته باشد زندگی در خوابگاه برایش سخت می شود. چون در خوابگاه فضای خصوصی نداری. البته زندگی در خانه مجردی هم مشکلاتی دارد. اما در کل حسن زندگی مجردی این است که مدیریت اقتصادی زندگی به عهده خودت می‌افتد. شاید یک جور تمرین مدیریت و استقلال است.”

چرا زندگی مجردی در تهران؟  

زندگی مجردی مشکلات زیادی دارد. از مشکلات مالی گرفته تا مسائل تعمیر و نگهداری خانه، زحمت پخت و پز و شست وشو و خرید، نگاهه همسایه‌ها، دردسر قرارداد امضا کردن و درگیری با صاحبخانه، دردسر اسباب کشی، رفت و آمد، تذکرها، فشار و مخالفت خانواده، دلتنگی و نیازهای عاطفی و غیره. اما با این حال بسیاری از دختران ترجیح می‌دهند که به تهران بیایند، به جای خوابگاه دانشجویی خانه مجردی بگیرند، و پس از فارغ‌التحصیلی هم هر طور که شده در تهران باقی بمانند. دلیل این امر چیست؟           

در میان صحبت‌هایی که با برخی از این افراد شد، دلیل اصلی آنها برای ماندن در تهران امکانات تهران ارزیابی شد. آنها معتقدند که امکانات و فرصت‌های تهران مانند کتابخانه‌های بزرگ و مجهز، امکانات تحصیلی، ورزشی، تفریحی، فرهنگی، سینما، تئاتر، موسیقی، فرصت فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، فرصت‌های بهتر شغلی و درآمدی آنقدر برجسته است که به هیچ وجه با امکانت شهرستان کوچک خودشان قابل مقایسه نیست. آنها حاضر نیستند که به شهرستان برگردند چون حس می‌کنند باید همه این فضاها و امکانات عمومی را رها کنند و وارد فضای بسته و سوت و کور شهرستان شوند.          

دلیل دیگر اما مشکلات خوابگاه‌های دانشجویی است. خوابگاه هیچ وقت به قدر کافی موجود نیست. دانشجوهای شبانه، دانشگاه آزاد، پیام نور و غیره از این امکان بی‌بهره‌اند. اما حتی اگر هم موجود باشد مشکلاتی دارد که تحت عنوان نبود تفکیک فضایی، نبود فضای شخصی و حوزه خصوصی، برخوردها و سختگیری های آزاردهنده، چک شدن، ساعت خوردن، برخورد بعضاً بد مسئولان خوابگاه، سروصدا، نبود بهداشت کافی، و غیره از آن یاد کردند.

یکی دیگر از دلایل دختران برای زندگی مجردی در تهران روابط عاطفی آنان است. این دختران که اغلب جوان هستند نیازهای عاطفی خود را در رابطه با جمع دوستان مونث و مذکر خود جستجو می‌کنند و زندگی در خانواده یا تحت کنترل خوابگاه به آنها فرصت این نوع دوستی‌ها را نمی‌دهد.          

به نظر می‌رسد ترکیبی از نیازهای عاطفی، میل به فردیت، استقلال‌طلبی، میل به رشد و پیشرفت تحصیلی و حرفه‌ای و توسعه‌ی نامتوازن تهران در مقایسه با شهرستان‌ها باعث گرایش فزانیده‌ی دختران به زندگی مجردی در تهران می‌شود.

این سبک زندگی عرصه کشاکش دو نیروی اجتماعی است. یکی نیروی نسل جوانی که می‌خواهد آزادی و فردیت خود را منفک و مجزا از خانواده تعریف کند و به جامعه بقبولاند و از تمام حقوق، آزادی ها، امکانات و احترام و تاییدی که جامعه به راحتی در اختیار خانواده ها قرار می دهد برخوردار باشد. دیگری نیرویی که برای فرد مجزا از خانواده ارزش چندانی قائل نیست بلکه واحد بنیادین تشکل دهنده ی جامعه را خانواده می داند و فرد را، و به خصوص زن را، صرفاً در نسبت او با خانواده و تحت کنترل و نظارت خانواده می تواند بپذیرد و تحمل کند. عمده ی نگرانی ها و هشدارها و برخوردهایی که در این حوزه می بینیم محصول همین کشاکش است.

به نقل از مجله اینترنتی حجاب ایرانی

تاریخ انتشار : ۹ تیر, ۱۳۹۳ ۷:۱۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

گزارش سخنان سیدمحمد خاتمی در کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی

سخنرانی آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در دهمین کنگره حزب – ۵ دیماه ۱۴۰۳

مسائلِ بزرگِ جهانِ هستی: آیندهٔ کیهانِ در حالِ گسترش

۲۰۲۵ سال بازیافت دموکراسی لیبرال نخواهد بود!

مهم‌ترین چالش‌های سیاست خارجی در سال جدید میلادی از نگاه کارشناسان ایرانی…

زندانی در تهران: گزارشی استثنایی از زندان های ایران…