زنان با ایفای نقش در نظام سنتی تقسیم کار، حضورتاریخی خود در نظام مردسالاری را تداوم بخشیده اند، هرچند زنان بدوی با حضور در نقش های حفاظتی، تولیدی، صنعتی و… خود به منظور کسب حقوق فردی و رام کردن حیوانات اهلی، معماری، مهندسی و طبابت… توانستند نوع بشر را از قلمرو حیوانی بیرون کشیده و آغازگر کار انسانی و صنعت باشند.
و زنان ایران، این پیشگامان نهضت بیداری، در سازماندهی و به حرکت درآوردن مبارزات آزادیخواهانه خود به منظورکسب حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی نقش فعالی داشته و دارند و بر همین اساس مساله زن را به یکی از مسائل روزِ جهانی در مبارزه علیه استثمار و عقب ماندگی اجتماعی تبدیل کردند و با تلاش های بی وقفه خود در درازنای تاریخی و به ویژه در این بیش از چهاردهه توجه جهانیان را به وضعیت نازل اجتماعی زن در جهان امروز جلب نمودند و در بخشی دیگر حق طلاقِ یک جانبه برای مرد و یا حق تعدد زوجات توسط مرد را مورد انتقاد و بررسی قرار داده و اقدامات موثری در مسیر نسخ (زایل کردن) این مواد قانونی خشونت آمیز و زن ستیز را به انجام رساندند.
در حقیقت به حاشیه راندنِ زن ایرانی توسط حکومت اسلامی را می توان یکی از عوامل ضعف و انحطاط در جامعه دانست که نشأت گرفته از قوانین مردسالار اسلامی است که اساسا می تواند مانع بزرگی در جهت افزایش رشد و بالندگی زن در جامعه باشد.
با گذشت زمان، اکنون مشخص است که کسب حقوق سیاسی برای زنان از قبیل حق رأی و یا… تغییر محسوسی در وضعیت زنان ایجاد نمی کند.
در واقع تا زمانی که در جامعه ای چون ایران، قانون گذاران و واضعان قانون براساس فقه و کتاب “تحریرالوسیله ی آقای خمینی” تدوین قانون می نمایند و تا زمانی که زنانی با تفکرات مردسالار به مجلس راه یافته اند، نمی توان انتظار داشت که حقوق فردی و اجتماعی زنان در قانون تنصیص (ابهام زدایی) یافته و به منصه اجراء درآید.از دیگر فراز تنها از طریق احزاب ترقی خواه و دموکراتیک و در نهایت یک جنبش عمومی در جهت تحول زیربنایی اجتماعی، آرمان های آزادی زن می تواند در جامعه محقق گردد. به سخنی دیگر آزادی حقیقی زن در صورت محو نظام مردسالار و پدرسالار طبقاتی میتواند محقق پذیرد و آن روز زنان به صورت یک نیروی سیاسی توانا برای تامین حقوق خویش تشکل یافته و چنین جامعه ای را بنیان نهند. زن ایرانی مهم می داند که افزون بر تاریخ به مطالعه اقتصاد و سیاست بپردازد و از پیشرفت و تجربه های جنبش های آزادی بخش زنانِ دیگر کشورها برای ارتقای مبارزات خود بهره مند شود. در حقیقت آگاهانه، پذیرش قدرت سیاسی با ماهیت ایدئولوژیک در قرن بیست و یکم به ویژه بر پایه آموزه های دینی را غیرقابل پذیرش می داند.
بدین اساس می توان بیان داشت که ارزش های دموکراتیک و حقوق بشر مدرن و پذیرش آن عواملی است که آثار حقوقی، سیاسی و نظام نامطلوب را بی رنگ و عقلانیت در سیاست های حقوقی و سیاسی و نیز جهت گیری ها را به رسم و عرف رایج بَدَل می کند.
بر این پایه؛ هنگامی که قدرت سیاسی بر دین و ایدئولوژیک تکیه می زند، تنها پیروان خود را به عنوان شهروندانِ صاحبِ حق می پذیرد و پیروان سایر ادیان و غیرباورمندان را نادیده می گیرد و این امر آشکارا همانی یا همسنگ “تبعیض” است. بنابراین کثرت فرهنگی موجود در جهان و لزوم حفظ آن امری اجتناب ناپذیر است.
و در نهایت موجب خواهد گشت که موضع واضعان و قانون گذارانِ قوانینِ خشونت آمیز و زن ستیز در کشورهای دیکتاتوری و توتالیتر و مردسالار به ویژه در ایران تغییر یابد و مبادرت به قوانینی نمایند که به عدالت نزدیک بوده و حقوق فردی و اجتماعی زن را در برداشته باشد و به دیگر سخن، وضع قوانین براساس برابری زن و مرد صورت گیرد.
٨ مارس روز بین المللی زن، بر زنان جهان به ویژه زنان آگاه و مبارز ایران فرخنده باد!
شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹-۶ مارس ۲۰۲۱