در برنامەای از بی بی سی، ژیار گل کارمند و خبرنگار این بنگاە خبرپراکنی از مصطفی هجری، رئیس اجرائی حزب دمکرات کردستان ایران پرسید کە چرا حزب فعالیت خود را بە مناطق کردنشین ایران محدود کردە و مانند حزب دمکراتیک خلقها در ترکیە کە برای حقوق کردها مبارزە می کند و توانستە رای بسیاری از اتنیکهای دیگر را در این کشور بخود جلب کند، در سطح کشوری عمل نمی کند. مصطفی هجری در جواب بە دو مورد اشارەکرد: اول اینکە فعلا حزب دمکرات ترجیح می دهد در چهارچوب مناطق کردنشین فعالیت خود را متمرکز کند، و دوم اینکە در ترکیە یک دمکراسی نسبی وجود دارد کە در ایران از آن خبری نیست.
اما فارغ از نوع جوابهای رئیس اجرائی حزب، جدیت سئوال طرح شدە توسط ژیار گل همچنان بە قوت خود باقیست. و راستی چرا احزاب اتنیکی و یا منطقەگرا تنها در چهارچوب جغرافیائی محدودی، بە نسبت کل ایران کە خاک بسیار پهناوری است، خود را محدود کردەاند و از این منظر ابعاد تاثیرگذاری های خود را بر مرکز بشدت تقلیل دادەاند؟ بویژە اینکە اگر بە این واقعیت توجە ویژە داشتەباشیم کە یک حزب سیاسی برای بازی در کسب قدرت سیاسی تشکیل می شود، و حزبی کە نتواند در مرکز حضور داشتەباشد و یا اینکە بنوعی جریانی سرتاسری باشد، از این عملکرد بی بری شدە و بە جریانی حاشیەای تبدیل می شود. جریانی کە مجبور است در عین تحولات در مرکز، بدنبال حوادث بدود و معمولا بە نقش درجە چندم خود اکتفاء کند. حتی بە فرض قدرت بلامنازع چنین حزبی در منطقە خود، این خصیصە بشدت بە حال خود باقیست، و جریان مذکور ناچار است کە همیشە بعنوان نیروئی جانبی و بشیوە غیرمستقیم در پی امر کسب قدرت سیاسی باشد، و نە بشیوە مستقیم. واقعیت این است کە چنین حزبی همیشە برادر کوچک باقی خواهدماند!
کردها در جریان تاریخ، بویژە تاریخ نیمە مدرن و مدرن کشورهائی کە در آنها زندگی می کنند برای حقوق حقە خود شجاعانە جنگیدەاند؛ اما کمترین دستاورد حاصل چنین مبارزەای بودەاست. از جملە بە این دلیل سادە کە مبارزە و شیوە سازماندهی کردها همیشە محدود بە مناطق خود آنها و بیرون از باقی مناطق کشوری بودەاست کە در آن قرار داشتەاند.
البتە اتخاذ چنین روش مبارزاتی، ربط مستقیم بە نگاە ناسیونالیستی این احزاب دارد. جائی کە صحبت بر سر حقوق کردها صرفا در چهارچوب ناسیونالیسم است، معمولا احزاب صفوف و مرزهای خود را از دیگران جدا می کنند و بە لاک خود فرو می روند. این در حالیست کە کردها، خواستە یا ناخواستە در درون مرزهای جغرافیائی زندگی می کنند کە در علم سیاسی در قوارە دولت ـ ملت تعریف می شوند. قوارە سیاسی کە منجر بە ایجاد روابط گستردە اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیرە با دیگر مناطق شدە و همین بە پیچدگی اوضاع افزودەاست. در واقع می توان ادعا کرد کە فرم مبارزاتی حزب دمکرات و احزاب کردی در کردستان ایران با وضعیت امروز کشور همخوانی ندارد، و کاملا کلاسیکی، غیرمدرن و بەروز نشدەاست.
جامعە کردستان ایران دیگر جامعە دوران سمکوخان شکاک و حتی دوران زندەیاد قازی محمد نیست. جامعە کردستان هم اکنون بشدت جامعەای درهم تنیدە با بخشهای دیگر ایران است. بنابراین ناسیونالیسم و یا دیدگاە ملی احزاب موجود در آن باید بر اساس چنین شرایط نوینی بازسازی شود. کردستان ایران دیگر در قرن نوزدە زندگی نمی کند تا بتوان راحت خطوط و مرزها را جدا کرد. خود تجربە کردستان عراق، با وجود بیش از سە دهە حضور دولت دوفاکتوی دولت اقلیم کردستان، این امر را اثبات می کند کە جدائی مرزها و تکیە صرف بر ناسیونالیسم کردی راهکار حل قضیە حقوق کردها نیست.
واقعیت این است کە درونگرائی حزب دمکرات و محدود بودن آن بە کردستان، همیشە این حزب را علیرغم هر قدرت و نفوذی کە داشتە در حاشیە نگە می دارد و حتی می تواند منجر بە فاجعە هم بشود. کمااینکە دکتر قاسملو خود قربانی چنین روندی بود. قاسملو کە نبرد خونینی را در دهە شصت شمسی علیە جمهوری اسلامی رهبری کردەبود، از بیم تکرار تجربە بارزانی ها در دهە هفتاد میلادی بە مذاکرەای تن داد کە جان خود را بر سر آن داد. کمااینکە خود قاسملو بارها گفتەبود کە مردم کردستان نمی توانند جمهوری اسلامی را در مرکز سرنگون کنند، و کار حزب فشارآوردن بر رژیم برای کسب حقوق مردم کردستان است. و جائی کە حزب سیاسی نمی تواند در امر کسب قدرت سیاسی در مرکز حضور مستقیم داشتەباشد، بیگمان در کوران حوادث چنین ناگواری بە کرات قرار خواهدگرفت.
ژیار گل سئوال خوبی را مطرح کرد. درست است مصطفی هجری فرصت کافی نداشت بە آن جواب دهد، و یا اینکە هنوز شاید بخوبی در مورد آن با رفقایش نیاندیشە باشند، اما فرصت خوبیست کە بعد از حوادث اخیر، بویژە فشارهای جمهوری اسلامی بر دولت عراق و دولت اقلیم کردستان برای ترک خاک عراق، بە این مسئلە بەطور جد فکر کنند.
مردم کردستان بدون همپیوندی عمیق و گستردە با مردمان ایران، قادر نخواهند بود بە حقوق خود برسند. و اگر ایران کشوری است مال همە مردمان آن، باید در نزدیکی بە همگان، همگانی هم اندیشید. حزب دمکرات اشتباە می کند کە فکر می کند روند همگرائی از تقسیم خاک ایران بر اساس ملیتهای آن می گذرد. اینکە اول تقسیم کنند و بعد دوست و متحد شوند! چنین امری امکان ندارد، و طرح آن تنها شرایط را دشوارتر می کند. در واقع میان تقسیم و دوستی فاصلەای نیست، و همین بر نوع منطق تقسیم هم تاثیر می گذارد.
شاید اگر حزب بە یک حزب در سطح ایران تبدیل شود، یا اینکە بە جریانات دیگری در فرم تشکیلاتی، البتە نە در فرم استحالە بپیوندد، از توان بیشتری برای تاثیرگذاری بر مرکز و کل روندهای سیاسی در ایران بهرەمند خواهدشد.
ناسیونالیسم کردی باید خود را بەروز کند، و از فرم سنتی و کلاسیکی خود بدرآید. احزاب کردی باید در فکر کم کردن فاصلە خود با مرکز باشند.