روز ٣۰ فروردین ۱٣۵۴ نه تنها برای اعضا و هواداران جنبش فدایی، بلکه برای تمام آزادی خواهان وعدالت خواهان روزی فاجعه بار است، زیرا در این روز ۹ نفر از مبارزترین و اندیشمندترین زندانیان سیاسی، بر فراز تپه های اوین، با رگبار مسلسل شکنجهگران ساواک بخاک افتادند. زندان اوین که دردامنه کوه پایههای البرز و در جوار دهکده زیبای اوین قرار دارد، در ۵۰ سال اخیر در زمره یکی از مخوف ترین زندانهای جهان به شمار میرود، که شهرت آن به عنوان نماد شکنجه از مرزهای کشور نیز فراتر رفته است.، زندان اوین در اواخر دهه ۴۰ ساختمان آن به اتمام رسید، و از آغاز تاکنون شاهد اسارت، شکنجه و اعدام هزاران مبارز بوده است.
این زندان فعالیت خود را با به زنجیر کشیدن و شکنجه بنیان گذاران جنبش فدایی و جنبش مجاهدین آغاز کرد، اکنون نیز پس از گذشت نیم قرن، هنوز اسارت گاه و شکنجهگاه آزادگان است.
زندان اوین در روزهای اول انقلاب، مورد بازدید مردم قرار گرفت، و آرزوی مردم این بود، که این شکنجهگاه تبدیل به موزه شود، و به عنوان نمادی از مقاومت و اعدام آزادی خواهان و بیدادگری رژیم شاه در معرض دید همگان قرار گیرد، اما این آرزو نه تنها تحقق نیافت، بلکه دیری نپایید، که در نظام جمهوری اسلامی، ابعاد شکنجههای طاقتفرسا از رزیم پیشین فراتر رفت و تعداد زندانیان و اعدامها نیز به میزان هولناکی افزایش یاقت، چنان که این زندان هنوز هم چنان بعنوان نماد بیداد و کشتارگاه رژیم است.
یکی از فراموش ناشدنیترین جنایاتی که در این زندان بوقوع پیوست، کشتار هفت نفر از بنیانگذاران جنبش قدایی و دو عضو برجسته سازمان مجاهدین خلق بود. در واپسین روزهای فروردین که زیباییهای بهار جلوهگر میشود این فرزندان مبارز میهن با مسلسل شکنجهگران ساواک بخاک افتادند.
براساس اعتراف تهرانی شکنجهگر ساواک، طرح این جنایت توسط پرویز ثابتی مدیرکل امنیت داخلی تهیه شده بود، و در ظهر روز ٣۰ فروردین ۵۴ در رستوران امریکا در خیابان تخت جمشید عملیات اجرایی آن بوسیله حسین زاده سرجلاد ساواک برای اجرا برای بقیه شکنجهگران تشریح میشود، و بعد از ظهر همان روز این نقشه جنایت کارانه اجرا میشود و این ۹ مبارز با مسلسل شکنجهگران ساواک به خاک افتادند و جاودانه شدند.
وابستگان رژیم سابق و خود پرویز ثابتی طراح این جنایت هنوز ارتکاب چنین جنایتی را انکار میکنند، و چنین وانمود میکنند که این عده در حین فرار کشته شدهاند. علت کشتار این زندانیان در حالی که قبلا به زندانهای طولانی مدت محکوم شده بوند را در چند علت میتوان یافت. اول اینکه با تاسیس حزب رستاخیز مرحله دیگری از فشار باید در درون زندانها آغاز میشد، و انتخاب این رهبران زندانی برای این هدف شوم تلاشی بود تا فضای مقاومت را در زندانها درهم شکنند، چنانکه همانشب پس از خواندن اخبار روزنامهها و آگاه شدن زندانیان از واقعه و سکوت مطلق آنان در اعتراص به این جنایت، چند نفر از زندانیان را زیر رگبار شلاق گرفنتد. دوم اینکه نقش برجسته این عده در سازماندهی مبارزات و ارتباط با مبارزین خارج از زندان، به ویژه بیژن جزنی برای ساواک محرز بود. سوم اینکه با این کشتار میخواستند فضای رعب و وحشت را در جامعه ایجاد کنند و از پیوستن جوانان به جنبش مسلحانه جلوگیری کنند. جنایات بیشمار جمهوری اسلامی نمیتواند، جنایات رژیم پیشین را به فراموشی بسپارد. یاد زندهیادان بیژن جزنی، عباس سورکی، عزیز سرمدی، محمد چوپانزاده، احمد جلیل افشار، حسن ضیاظریفی، مصطفی جوان خوشدل و کاظم ذوالانوار جاودانه باد.
یدی بلدی
پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۹ – ۱۶ آوریل ۲۰۲۰