در تاریخ سیر اندیشه غرب، ده ها متفکر یهودی تبار در طول دوهزارسال گذشته از موضع لیبرال، چپ، سوسیال دمکرات، علم، شک، یا نادانسته و غیرعمد در سکولارسازی و مسیحیت زدایی فرهنگ غرب مؤثر بوده اند. یکی از آنها گئورگ زیمل (Simmel, Georg 1858-1918)، فیلسوف، پایه گذار جامعه شناسی مدرن و نظریه پرداز مقوله مدرنیته است که بین سالهای ۱۹۱۸-۱۸۵۸ درآلمان زندگی کرد.
زیمل را پدر جامعه شناسی خرد یا میکرو و گروه های کوچک و محدود در جامعه می دانند. وی می گفت که “وظیفه جامعه شناسی باید تحلیل وشناخت فرد باشد.” چون او جویای هدف و ارزش و معنای تاریخ بود.
او را یکی از متفکران فلسفه تاریخ نیز بشمار می آورند. وی با تعاریف جدید از فرهنگ مدرن یکی از آغازگران انتقاد از فرهنگ در قرن ۲۰ بود. تحقیقات زیمل تأثیرمهمی بر رشته های فلسفه و علم تاریخ و تاریخ هنر و فرهنگ مردم شناسی بجا گذاشت. وی حداقل در چهار زمینه – روانشناسی خلقها، نظریه تکامل، کانت گرایی جدید و جریان پوزیویتیسم – از متفکران دیگر تأثیر پذیرفته است.
زیمل میان شناخت تاریخی و شناخت علوم تجربی فرق می گذاشت و چون حقیقت تاریخی را جدا از واقعیت تاریخی در زندگی می دانست دچار شکاکی و نسبی گرایی شد. او متفکری است میان فرهنگ و جامعه شناسی که خواهان برابری حقوق زن و مرد بود و مدعی بود که اگر بیش از ۳ نفر تشکیل گروه دهند، هویت و کیفیت و خصوصیت اجتماعی آن گروه تغییر می کند.
زیمل همچون ماکس وبر جامعه شناسی را علمی تجربی و مستقل و نیازمند به فلسفه می دانست و می گفت که آن علمی است از فرم ها و پروسه ها و تاثیرات متقابل و چندجانبه انسانها بر همدیگر. فلسفه فرهنگ و فلسفه زیباشناسی او را متکی به نظرات نیچه می دانند. وی مدعی بود که در پروسه فرهنگ نه تنها عین و ذهن به هم تبدیل می شوند بلکه نقش مهمی درجریان تشکیل فرهنگ دارند.
از دیگر مفاهیم مورد استفاده و توجه زیمل، تراژدی فرهنگ و فرهنگ زنانه بود. در افکار زیمل می توان تأثیر نظرات نیچه و وبر و داروین و مارکس و اسپنسر را دید. او غیر از جامعه شناسی روی فیلسوفانی مانند لوکاچ و بلوخ و ادرنو و بنیامین اثر گذاشت. وی را یکی از منتقدان نظرات کانت و اسپنسر بشمار می آورند.
جدی شمردن نظرات و افکار زیمل چند دهه ای است که در کشورهای ژاپن، روسیه، بریتانیا، سوئد، دانمارک، ایتالیا و امریکا شروع شده است. سبک و اصالت اکسپرسیونیستی و توانایی مقاله نویسی وی هنوز مورد تحسین محققان علوم اجتماعی و علوم انسانی است. هواداری مدرن ها و پست مدرن ها و مکتب شیگاگو از زیمل باعث شد که اشاره شود انتقاد از آثار وی ارزشمندتر از تحسین دوستانه از نوشته های او است. گروهی هم زیمل را از جمله فرمالیستهای رشته جامعه شناسی می دانند.
چپ ها مدعی شدند که زیمل کوشید تا تجربه گریزی کانت را با خردگریزی دیگران مخلوط کند و او یک ایده الیسم ذهنی متکی به رشته تاریخ اجتماعی را نمایندگی می کرد که بجای شناخت قانونمندیهای کلی به جستجوی روابط گروه های کوچک در اجتماع می پرداخت.
زیمل نیازها و تمایلات و انگیزه ها و علائق را از جمله بخش ها و عناصر محتوا- و خانواده و گروه و انجمن و رقابت و اختلاف و تقسیم کار را، از جمله مفاهیم و قسمتهای فرمی و شکلی بحساب می اورد. وی می گفت که “بر اثر اختلافات اجتماعی و فردگرایی، انحلال ساختارهای سنتی اجتماعی پیش می آید و این انحلال ها بنوبه خود موجب پدیده های بحرانی در فرهنگ مدرن مانند تنهایی وطرد و بی ارزشی و پوچی و ازخودبیگانگی می شوند.” زیمل به تحلیل این گونه پدیده های منفی فرهنگ مدرن در جامعه طبقاتی غرب پرداخت.
از جمله آثار گئورگ زیمل “موضوعات فلسفه تاریخ”، “فلسفه پول”، “مجموعه آثار”، “مجموعه مقالات فرهنگ فلسفی، و “موضوعات اصول جامعه شناسی” هستند. او ۴۵ مقاله در باره مسائل روز از جمله پیرامون هنر، دیدن، بیوگرافی چند نقاش و موسیقیدان، جنبش زنان واختلاف زن و مرد نیز نوشت. کتاب “فلسفه پول” را یکی از مهمترین آثار وی بشمار می آورند.