من نمی دانم توی کشورهای مترقی اوضاع برنامه ریزی و بودجه سالیانه دولتها چگونه است؟ و اینکه لایحه بودجه دولتها، قرار است افق اقتصادی و مالی سال آینده را شفاف و روشن سازد و نوید آینده بهتری را به مردم اعلام نماید.حقیقتا من نمیدانم. همچنین نمی دانم این میزان استرس و فشار در سطح جامعه، که هرساله و در زمان تقدیم لایحه بودجه دولت به مجلس، ازسال مالی آینده که بوجود می آید، آنها هم این استرسها را دارند یا خیر؟اما می دانم که در کشور ما موقعی که لایحه بودجه از طرف دولت به مجلس تقدیم میشود وبحثهای مربوط به افزایش قیمتها که آغاز میشود جامعه تب می کند و ترس و دلهره زیادی در دل مردم ایجاد میشود. بازهم قرار است گرانی بیشتر بشود.بازهم سختی و رنج بیشتر در پیش داریم.اینست احساس واقعی ما نسبت به سالی ست که قرار است بیاید. پیشاپیش می دانیم که قرار است چه بر سرما بیاید و این حساسیت هرساله تکرار میشود.ایکاش میشد سال ما هم به اندازه سال سیاره نپتون بود. با این حال،هرساله از سوی دولتیان مواجه با حرفهای تکراری، خسته کننده و شعاری میشویم. اینکه ما بدنبال ایجاد اشتغال جوانان هستیم، اینکه درآمدی که از محل تورم دولتی حاملهای انرژی و غیره کسب کنیم، صرف اشتغالزایی و بهداشت و اینجور چیزها می کنیم. چند وقت پیش نوبخت سخنگوی دولت، نمایندگان مجلس را با سوگند حضرت عباسی مجاب می کرد تا بقول خودش جاری ها را اضافه ننمایند چونکه نداریم یا از کجا بیاریم. اما چیزی که مردم را رنج وآزار می دهد نداشته های این دولت نیست چونکه برای مردم، حکایت نداشته ها و کمبود های دولت، قدیم است بلکه فساد گسترده و رانتهای فراوان بهمراه اختلاسهای چند هزار میلیاردی ست که از این بابت رکورد تمامی کشورهای دنیا را زده ایم، آزار دهنده است. مهمتر اینکه این همه فساد از ناحیه نزدیکان و وابستگان به قدرت است. بعبارت ساده تر دلیل اینکه حرف دولتیان در مورد کمبودها ومشکلات دولت از سوی مردم باور نمی شود.همین مسئله فساد در دستگاه دولت است. امروز توده زحمتکشان ازاین امر معترضند که دستگاه دولت نسبت به خود ونزدیکانش حاتم بخشی و دست ودلبازی می کند اما زمانیکه به مردم میرسد خسیس میشود ومو را از ماست بیرون می کشند. مثلا زمان افزایش دستمزد کارگران که میرسد روی تک تک هر درصدی بحث و جنگ وجدل در می گیرد و لرزان لرزان یک درصد پایینی هم اعلام میشود این وضعیتی ست که هرساله تکرار میشود که نتیجه آن هم، طبیعتا کاهش قدرت خرید، فقر گسترده، افزایش شمار بیکاران، اعتیاد و سایر ناهنجاری های اجتماعی در بین توده مردم است. البته در دنیایی که مبتنی بر اضداد است روی دیگر سکه ثروت سرمایه داران روز به روز، افزونتر و شکاف طبقاتی فاحش تر میشود. تجربه نشان داده است که اوضاع اقتصادی-سیاسی واجتماعی ایران کاملا منطبق بر ضرب المثل سال بە سال دریغ از پارسال است. این چنین است که واژگانی مانند امید، شادی و نشاط اجتماعی از مفهوم خود تهی میشود.بی دلیل نیست که بر طبق آمارهای مختلف داخلی و جهانی، مردم ایران جز غمگینترین و عصبانی ترین مردم دنیا هستند.
رضارخشان
۲۷/۹/۱۳۹۶