جنبش اجتماعی مردم ایران با کمک شبکههای مجازی و رسانههای متنوع از گستردگی فوقالعادهای برخوردار شده است. هر روز شبکههای مجازی پیامها و تصاویر جنبش ما را با شتاب کمنظیری پخش کرده و در اندک زمانی مطالبات جنبش را به نمایش عمومی میگذارند. رابطهٔ تنگاتنگ شبکههای مجازی با گزارشهای شهروندان مستندگر از تظاهرات خیابانی، محرومیت شهروندان از حقوق اولیهشان را در موازات با تصاویر خشونت و سرکوب جاری در جمهوری اسلامی به شکل بیسابقه ای در معرض دید جهانیان گذاشته است. این درجه از وسعت، صراحت و شفافیت در اطلاعرسانی بدون کمک شبکههای مجازی و ابزار هوشمند امکانپذیر نبود و نیست.
ولی ابزار ارتباطات هوشمند آسمانی نیستند. آنها ساخته و متأثر از جامعهٔ بشریاند. این ابزار، همراه و در رابطهٔ نزدیک با کنشهای انسانی آنها هستند. مجموعهٔ آماری که از کنشگری مجازی شهروندان به دست میآید، آنها را نه از منظر خاستگاه طبقاتی و فرهنگیشان بلکه از منظر «لایک»هایشان طبقهبندی میکند. کاربرانی که در جایی با صدایی و فریادی همراه شده باشند و در جای دیگری با مشتی گرهکرده، وارد سیستم میشوند. اگر چه اندوختهها و میزان شرکتشان فردی است، اما «لایک»هایشان آنها را با جمع مرتبط کرده و سپس در حافظهٔ بخش آمار ثبت میکند.
عملکرد افراد نیز در رسانههای مجازی به طرزی معجزهآسا متحول شدهاند. یک شخص با جلب کردن توجه عموم به کنشهای خود میتواند به سرعت تبدیل به یک چهرهٔ شناختهشده یا سلبریتی شده و مورد توجه قرار گیرد. حرکت سریع اطلاعات، فرصت کافی برای ساختن چهرههای کاریزماتیک نمیگذارد. سرعت و حجم باورنکردنی ارتباطات، انسان را از درک واقعی گذر زمان جدا میسازد. برای چهرهشدن دیگر به اصل و نصب احتیاجی نیست، به همین دلیل چهرههای شاخص اجتماعی در سیستم هوشمند کمتر دیده میشوند. کسانی که با عملکرد شبکههای مجازی آشنا نیستند، توسط سیستم در حوزهٔ مناسب خود جا میگیرند.
قدرت شبکههای مجازی وقتی نمایان میشود که حتی در شرایطی که آنها در نفس خود ایدئولوژیک نباشند، میتوانند یک سیستم ایدئولوژیک را از پا بیندازند. مثلاً میتوانند دریک انتخابات تاثیرگذار شوند و یا یک حکومت دیکتاتوری را از قدرت ساقط نمایند. در جمهوری اسلامی ایران، بیشک کارشناسان سایبری دولتی به قدرت شبکههای مجازی واقفاند و توصیههای لازم را به حکومت میدهند. سالها پیش آیتالله خمینی که خطر حضور تودههای خشمگین در خیابان را فهمیده بود، گفت «برای حفظ نظام حتی از اصول هم باید گذشت». امروز، نمایندگان انقلاب بهمن، در گذشتهٔ خود پا در گل ماندهاند. مطالبات مردم در کف خیابانها به گوش میرسد. حکومت نتوانسته بود وقوع جنبش مردمی را از پیش رصد کند. اکنون میلیونها شهروند معترض، بر در خانهٔ حاکمان میکوبند!
امروزه شبکههای اجتماعی، جهان سرمایهداری را هدایت میکنند. کم یا زیاد، هیچ کشور و فردی از دید این سیستم پنهان نیست. ما همه به آمار و اعداد تقلیل میبابیم و در روند زمان جایگزین آمار قبلی میشویم. در آغاز نضجگیری جنبش «زن، زندگی، آزادی» شاید به نظر میرسید که شرکت در این واقعه و پشتیبانی از آن، سخت و یا حتی ناممکن باشد. وقتی که اولین گلولههای نیروهای سرکوب حکومت به سوی سینههای جوانان نشانه گرفته شد، همزمان و بلافاصله، صدای آن در دنیای مجازی هم پیچید.
حکومت بر طبل جنگ کوبید، و بازهم همانند سنوات گذشته با دست خشونت و سرکوب، وارد مقابله با نسلی شد که هیچ نقطهٔ اشتراکی بین خود و حکومتی که با انقلابی مبتنی بر افکار قرونوسطایی فقه و شریعت در آیینهٔ عبرت تاریخ به جا خواهد ماند، نمیبیند. وقتی که اولین باتومها بر سر جوانان فرود آمد، در شبکههای مجازی نیز دیده و شنیده شد. اولین تعرض و دستدرازی مأموران آتش به اختیار آقای خامنهای به مهسای جوان، اعتراضهای خیابانی نیز آغاز شد. واکنشی که توسط جامعهٔ جوان نسبت به این تعرض ایدئولوژیک دستگاه حاکمه نشان داده شد، جهان را متحیر کرد.
دستگاه سایبری حکومت سالها بود که به قدرت شبکههای مجازی آگاه بود و در پی قطع این شبکهها طرح و برنامههای مختلفی را پیش برده بود. اما با سیاست تحقیر و ادامهٔ سرکوب، به این پدیده برخورد کرد. این سیاست بر اساس تجربهای بود که از سرکوب جنبش سبز، اعتراضهای دی ماه سال ۱۳۹۶ و قیام آبان ۱۳۹۸ به دست آورده بود. اما نیروی جوان عقبنشینی نکرد و همهٔ فعل و انفعالات بعد از مرگ جانگداز مهسای عزیز را در شبکههای مجازی با صدای بلند منتشر نمود. صدای هر گلوله، غرش ماشینهای سرکوب در کوچه و خیابانها، عکس مشتهای گره کرده، چهرهٔ خونین جوانان به خاک و خون افتاده و شیون مادران داغدیده را در شبکههای مجازی به افکار عمومی سپرد. همصدایی خشم مردمی که به پا خاستند و سالهاست که حتی در نظرسنجی های دولتی از این حکومت گذر کردهاند، هیمنهٔ دستگاه سرکوب در جدال بین کهنه و مدرنیته را به زیر کشید.
بنرهای خناسان، به آتش کشیده شد. تصاویر بتشکن دوران! که نشانگر مهجوریت یک نسل بود، به دست دختران دانشآموز به زیر کشیده شد. همهٔ فریادها، همهٔ دیوارنویسیها، همهٔ دستها و مشتهای گره کرده، همراه همهٔ خشمهای فروخوردهٔ تا امروز توسط نسل مهسای امینی به شبکههای اجتماعی منتقل شدند و به ابزار محاسبه تبدیل گردیدند و در چرخهٔ سیستمی هوشمند قرار گرفتند. دیگر از قاعدهٔ کلاسیک بازی حرفی در میان نیست، چرا که قوائد قدیمی کاربردی ندارند و جهانهای دیگر هم وجود ندارد! یک جهان است و یک سیستم، که در اینجا و آنجا، با روایتی نوین زندگی بشری را متحول کرده است.
تواناییهای این نسل، همهٔ ما را از طریق دنیای مجازی به هم متصل کرد. آنها ما را به درون جامعهٔ خود کشاندند و نشان دادند که با شرکت در میدانهای شبکههای مجازی، حتی اگر در حد یک ناظر بر صحنه وارد شده باشیم، قادر خواهیم بود که بر روند جاری تغییر نسل و اشکال مبارزه تا سرنگونی یک حکومت دیکتاتوری، اشراف داشته باشیم. یعنی شما هم جزء سیستمی میشوید که علیرغم تلاشهای حکومت در خرابکاری و منحرف کردن احساس و عواطف و جهتگیری سهم ما در همبستگی با جنبش بزرگ اجتماعی مردم ایران، نتیجهٔ نمایش جمعیت و دادههایی که حضور شما را تایید میکنند، شما را نسبت به انتخابی که شدهاید امیدوار میکند. یعنی شما تا همین لحظه نیز پیروز شدهاید و بهتر است ادامه بدهید. شما عضو سیستمی شدهاید که با نبض دیجیتالی زمانه پیوند خورده است.
ارادهٔ فعالین آن، علیرغم تحمل کشته و زخمیشدگان بسیار زیاد و خشونت بیحدوحصر دولتی، که بیش از ۴۰ سال است بلاتغییر ادامه پیدا کرده است، بر خلاف پیشبینیهای مسئولان حکومتی، این بار خاموش و به اصطلاح «جمع» نشد. حال، ما سه ماه پر تلاطم را پشت سر گذاشتهایم. ما از مونیتورهامان میتوانیم برعملکرد خود نگاهی بیندازیم و در مقابل آمارهای نادرست دستگاه سرکوب حکومت، از طریق شبکههای خود، بایستیم و قدرت خود را نیز به تماشا بگذاریم. اکنون ما در آستانهٔ چهارمین ماه جنبش قرار گرفتهایم. تا همین لحظه، جنبش توانست برای اولین بار، همراهی جهانی را نسبت به خود جلب نماید و چهرهٔ خشونتطلب و سرکوبگر حکومت را در شبکههای اجتماعی رسوا نماید.
امروز، حکومت به جای پاسخگویی به مطالبات تلنبار شدهٔ مردم، به سرکوب و حتی به انتقامگیری متوسل شده است. برای ایجاد رعب و وحشت، دست به اعدام معترضین زده و حتی اقدام به کودککشی نموده است. این اعمال میتواند ما را قانع کند که قوای امنیتی حکومت وعملکرد دستگاه قوهٔ قضاییهٔ آن، برنامهای جز انتقامگیری از مردم ندارد. حکومت با توسل به خشونت و کشتار جوانان، انتقامگیری را تشویق میکند تا مبارزهٔ جامعه را منحرف نموده و آن را به درگیریهای داخلی بکشاند و استفاده از سلاحهای سنگین علیه شهروندان را موجه جلوه دهد. برای انتقام، جاده هر گز طولانی نیست. اما وظیفهٔ اکنون ما، در جهت استمرار مبارزه و حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» است.
به خیابان بپیوندیم! در اعتصابات و اعتراضات، مطالبات به جا مانده را طلب کنیم. اقشار وسیعتری را در حمایت از جنبش سازماندهی نماییم. جنبش، قدمهای بزرگی برداشته است. ترسها فرو ریخته و حکومت دیکتاتوری درمقابل دستهای خالی معترضین که در دنیای مجازی، همه شاهد آناند، دچار بحران گردیده است. از طرفی دولت قادر به پاسخگویی به نیازهای مردم به پا خاسته نیست و از سویی، امید و آرزوی مردم کشور ما به زندگی بهتر در فردای این حکومت، هر روز پررنگتر میشود. دست در دست هم از جنبش «زن، زندگی، آزادی» پاسداری نماییم.
جمعه، ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۱- ۱۶ دسامبر ۲۰۲۲