در روزهای اخیر شاهد آن بودیم که مصاف میان جنبش سبز و جناح راست افراطی و کودتاگران مراحل دیگری از شدت و حدت خود را تجربه کرد. تهدیدات رییس قوه قضائیه، خامنهای و وزیر اطلاعات علیه جنبش سبز از یک طرف، و نیز افشاگریها و اعلام مواضع صریحتر در جبهه سبز که از طرف آیت الله منتظری، موسوی، کروبی و رفسنجانی اتخاذ گردیدند، از جمله فاکتهای مورد نظر در این رابطه می باشند. در واقع از بدو کودتای انتخاباتی تا کنون چنین حجمی از سخنان و با حضور چهرههای بارز دو طرف و در چنین فاصله زمانی کوتاهی در حد خود بی سابقه است. امری که می تواند جای تامل و بررسی از زوایای مختلفی باشد.
علی خامنه ای روز یکشنبه ۲۲ آذر (۱۳ دسامبر) در یک سخنرانی در تهران به شدت به جنبش سبز تاخت و در تحلیلی توطئه مدارانه و سطحی همراهی سلطنت طلبان، تودهایها و … را علت ضد نظام بودن آن دانست، وی ضمن محکوم کردن پاره کردن عکس خمینی و انتساب آن به جنبش، در همان حال خواهان حفظ آرامش از طرف مردم شد. وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نیز در اظهار نظر خود درباره آنچه که «اهانت» به عکس آیت الله خمینی خواند، ضمن تهدید صریح مخالفان گفت که عمل پاره کردن عکس خمینی با هماهنگی دولت انگلیس صورت گرفته بوده است.
در جنبش سبز هم میرحسین موسوی بر مساله افزایش مطالبات “مردم” در مقابل حکومت تاکید کرده، و گفت که بعضی از حرکات “ساختارشکنانه” ناشی از برخورد خشن دولت با معترضان است. رفسنجانی هم وزیر اطلاعات را به بی خبری متهم کرد و تاکید کرد که اگر برخی با ارعاب و فضاسازی به دنبال حل مسائل هستند، در اشتباهند. و آیت الله منتظری نیز برخورد خشن نظام با مردم را علت برخوردهای افراطی نامید.
چنین می نماید که افزایش تهدیدات حاکمان و نیز در مقابل، حجم سنگین واکنش رهبران جنبش در مقابل این سخنان، ناشی از آن باشد که ادامه این وضع که اکنون بیش از شش ماه از آن می گذرد، دیگر به صورت موجود امکان پذیر نباشد. ادامه وضعیت کنونی که در آن هیچ کدام از نیروهای مقابل نتوانستهاند به شرایط مطلوب خود دست یابند، دیگر وضعیت مطلوبی نیست و این می طلبد که بالاخره وضعیت بحرانی کشور سرانجام به نقطهای ختم شود. جنبش سبز که هنوز نتوانسته است ابعاد خود را بویژه در میان طیفهای گستردهتری از مردم گسترش بخشد و از توان بهتری برخودار شود، ظاهرا در صدد است که از ضعف شدید اجتماعی حاکمان بهرهبرداری لازم را کرده، و در فضای انزوایی که کودتاگران افتادهاند کمال استفاده را برده و با حجم بیشتر تبلیغات، افشاگریها و حضور مردمی سرانجام آنان را به پذیرفتن عقب نشینی وادار کند، کودتاگران نیز که خود را در شرایط مطلوبی نمی بینند و پایههای مشروعیت و اتوریته معنوی خود را در میان مردم، ویران و فروریخته، در تلاشند با استفاده از سلاح ترس و رعب و وحشت، عقب نشینی را بر سبزها تحمیل کرده و آنان را به گوشه تسلیم و شکست برانند. در واقع چنین می نماید که در آستانه مرحله حساسی باشیم که با شاخص “لحظه سرنوشت ساز” ممیز می شود.
اما در واقع چنین نیست! نه جنبش سبز در وضعیت کنونی از این توان بهرهمند است، و نه حاکمان از توان لازم برای پیشبرد سرکوب عریان و قطعی. کودتاگران که با استفاده از حادثه پاره کردن عکس خمینی سعی در تحریک فضای عمومی داشتند، و می خواستند از این طریق با کشانیدن مردم به خیابانها جنبش سبز را در موضع تدافعی قرار دهند، ناتوان از این فضاسازی، در عوض به عیان دیدند که عاجز از به خیابان کشانیدن توده مردم هستند (حضور اندک مردم در تظاهرات روز هیجده دسامبر، یعنی بیست و هفتم آذر، نمونه بارز این عجز می باشد) امری که می توانست پایه سرکوب عریان بعدی برای آنان شود، و جنبش سبز نیز که هنوز از توان کافی برای فلج کردن طرف مقابل بی بهره است، این حادثه را فرصتی دید تا در آن به بررسی توان موجود خود بنشیند، و از این حادثه برای تعرض بیشتر علیه کودتاگران استفاده کند.
اما علیرغم وضعیتی که در آن هستیم، این جنبش سبز است که فضای عمومی را در دست دارد، و به قول معروف دیپلماسی عمومی را در ایران پیش می برد. هراس کودتاگران و تهدیدات بیشتر آنان در واقع ناشی از نگرانی شدید آنان در از دست دادن فضاهای عمومی جامعه است. در واقع اگر آنان توان سرکوب عریان را داشتند از مدتها قبل و از همان بدو کودتا به آن دست می یازیدند. درست از همین زاویه است که می توان به تحلیل رفتار متناقض خامنهای هم مبادرت ورزید. تهدید صریحتر سبزها و در همان حال دعوت از مردم برای حفظ آرامش، نشان از ناتوانی عملی رهبر در عملی کردن نیات واقعی خود که همانا سرکوب است، دارد.
جنبش سبز در جریان است و کماکان مناسبتهای مذهبی، تاریخی و حکومتی پیش رو، امکانی عالی و گسترده برای حضور ملموستر و قویتر آن. این مناسبتها و حضور قوی سبزها در آن که آن را به نمایش ضد کودتاگران تبدیل می کند، توان عمل سرکوب عریان را از نظام بیشتر سلب می کند و در همان حال شرایط را برای پیشروی آن بهتر آماده می کند. مناسبتهائی که در ادامه خود می توانند به عنوان نقاط نمایش اعتراضات درازمدت، تدریجی و در همان حال قاطع مردم، رمق را از کودتاگران گرفته و شرایط را برای عقب نشینی نهائی آنان فراهم آورد.