موضوع این مقاله، به “پروژه وحدت چپ” مربوط است. این پروژه، راه و تلاشی بوده است از سوی فعالین چپ متشکل در سه گروه سیاسی و نیز تعدادی از منفردین کنشگر چپ برای ایجاد تشکلی واحد از چپ های دموکرات. بحث های مقدماتی حدود هفت سال پیش شروع شده است. بعد از مدت ها و از حدود چهار سال پیش، این تلاش و کوشش، با انتشار «فراخوان برای مشارکت در روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ» (۱)، رسما اعلام و آغاز گردید. این پروژه تا پایان ماه ششم (ژوئن) ۲۰۱۵ به خود زمان داده بود تا به جمعبندی لازم برای تصمیم گیری نهایی برسد. یعنی هر یک از عناصر چهارگانه آن، بعد از حدود دو سال که حاوی چالش های فکری سیاسی و سازمانی، انتشار اسناد و مقالات متعدد و برگذاری کنفرانس و سمینارهای جمعی بود، تصمیم نهایی خود را در مورد موافقت یا مخالفتشان با ایجاد تشکلی واحد اتخاذ و اعلام کنند. از آن تاریخ تا کنون، حدود یک سال سپری شده است. هر یک از طرف ها تصمیم خود را در باره پروژه وحدت اعلام کرده اند.(۲) اما در عین حال، طی این یک ساله، رکود فعالیت ها و سکوت نسبت به ادامه کارهای این پروژه، نشاندهنده شکاف و بروز اختلاف بر سر تداوم یا توقف این پروژه است.
تحلیل این شکاف و روش برخورد برای عبور از آن می تواند با دو رویکرد انجام گیرد. از زاویه منافع یک سو و برای حذف طرف دیگر یا با حرکت از منافع جمعی با احترام به انتخاب های دو سوی شکاف و همپذیری آنان. این تعریف و تحلیل به شناخت از نیروها و گرایشات موجود در این پروژه کمک می کند. این شناخت ضروری و لازم است برای پاسخ به برخی پرسش های مطروحه در مورد پروژه وحدت و آینده آن. آیا این پروژه شکست خورده و ناکام شده است؟ آیا به جای وحدت، نبایستی با حفظ سازمان های شرکت کننده در این پروژه، اتحادی میان آنان صورت می گرفت؟ پروژه وحدت با جدایی احتمالی میان این یا آن گروه نقض غرض نمی باشد؟ به جای پروژه وحدت، باید طرحی جدید یافت و ارائه کرد؟ پاسخ به این پرسش ها و پرسش هایی دیگر از این دست به شناخت از نیروهای پروژه وحدت چپ نیاز دارند.
تداوم یا توقف این پروژه
هر چند شکاف بر سر تداوم یا توقف پروژه وحدت چپ، از درون سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، آغاز شده است، اما، تحلیل این شکاف در این مقاله و با توجه به ویژگی های اتحاد فدائیان، محدود به مسائل درونی آن سازمان نمی ماند. این مقاله، گرچه به گرایشات و تمایلات موجود در کل پروژه وحدت بطور کامل نمی پردازد، اما به آن ها توجه دارد و تلاشی است در توضیح آن ها.
کنگره فوق العاده سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، با دستور تک موضوعی پروژه وحدت چپ، در ماه ششم (ژوئن) ٢٠١۵ برگزار شد. در آن کنگره، در مورد توقف یا تداوم پروژه وحدت، هیچ پیشنهادی از میان شش پیشنهاد ارائه شده توسط شرکت کنندگان، تصویب نشد. نزدیک به نیمی خواستار توقف این پروژه و حدود نیم دیگر خواستار تداوم آن گشتند(۳). طرفداران ادامه پروژه وحدت از رفقای خود می خواهند که فرجه ای شش ماهه داده شود تا تلاش ها برای وحدت قطع نشود و بعد از شش ماه نتایج تلاش ها به رای گیری گذاشته شود که مخالفین پروژه وحدت این در خواست را نمی پذیرند و متقابلا از طرفداران پروژه وحدت می خواهند که از انجام علنی آن دست کشند. بنابراین، کنگره فوق العاده یعنی عالی ترین ارگان این سازمان در مورد پروژه وحدت چپ نمی تواند تصمیمی بگیرد و اختیار یا منعی نمی گذارد، جز ایجاد یک کمیسیون برای راهجویی. تلاش های بعدی این سازمان در این کمیسیون نیز به رفع این شکاف منجر نشدند. پس می توان گفت که در سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، در شرایط کنونی، شکافی غیر قابل ترمیم بوجود آمده است که مانع از حرکت جمعی آن در مورد پروژه وحدت چپ است تاکید می کنم درشرایط کنونی و در مورد پروژه وحدت چپ و بنابراین حرکت جمعی آن در زمینه های دیگر می تواند ادامه یابد. یک طرف در اتحاد فدائیان خواستار توقف این پروژه است. طرف دیگر خواستار تداوم آن. بخشی که خواستار توقف این پروژه است، با توقف آن، حفظ کلیت سازمان خود را الویت می داند. برای طرف دیگر، حفظ وضع موجود، و برگشتن به نقطه شروع پروژه در هشت سال پیش، قابل پذیریش نیست و وحدت و ایجاد سازمان جدید را در اولویت قرار می دهد.
تحلیل شکاف
شکاف درون اتحاد فدائیان در مورد پروژه وحدت، برای کسانی که این سازمان را می شناسند و بخصوص در درون آن بوده اند، امری غیر منتظره نبوده است. از سال ها قبل، بخصوص بعد از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در خرداد ۷۶ و انتخاب آقای محمد خاتمی بعنوان رئیس جمهوری اسلامی، اختلافاتی در اتحاد فدائیان، بروز و تداوم یافتند. این اختلافات در مقاطعی جلسات و کنگره های این سازمان را دچار تنش و تشنج شدید نموده اند. در باره نمودهای بروز و نیز عواقب و عوارض زیانمند آن ها، می توان از هر یک از فعالین این سازمان مثال هایی شنید. اما هیچگاه در این سازمان برای درک و دریافت پایه های اختلافات، کار و مطالعه ای جدی و جمعی نشده است
پایه های فکری اختلافات
بنا به تجربه و شناخت من، این اختلافات پایه های بینشی، ارزشی، منش ای و روشی دارد.
در زمینه بینشی، یک طرف اصول گرا و طرف دیگر عمل گرا است. گرایش اصول گرا، اولویت را به اعتقاداتی می دهد که سابقا و در شرایطی و بدلایلی از اهمیت برخوردار بوده اند، بی آن که به شرایط سابق، حال و نیز آینده در حال شدن پرداخته شود. آخرین نوشته دوستانی از مخالفین تداوم وحدت در اتحاد فدائیان، از پایبندی به سندی که بیست سال پیش در این سازمان تصویب شده و از آن زمان تا کنون مسکوت مانده، دفاع و اجزایی از خط مشی و برنامه را از آن بیرون می آورند(۴). مثال دیگر برخورد اعتقادی، تاکیدات آن هاست بر مخالفتشان با سوسیال دموکراسی (۴)، که بموازات مخالفت با سوسیالیسم واقعا موجود طرح می کنند. بی انکه اثری در این باره تهیه کرده و با مطالعه جدیدی جوانب مثبت و منفی سوسیال دموکراسی را طرح و بررسی کرده باشند. در اینصورت، چنین مخالفتی، معنایی ندارد جز اعتقاد به امری که درستی آن مربوط به شرایطی و دلایلی در گذشته است. از سوی دیگر، گرایش عمل گرای اتحاد فدائیان، الویت را به مواضع و اقداماتی می دهد که از مطالبات و حرکات جاری حاصل می شوند، مثلا انتخابات آزاد. سابقه و آینده و نیز شرایط تحقق این یا آن امر و مطالبه از سوی گرایش عملگرا، مورد توجه و مطالعه و کنکاش کافی قرار نمی گیرند. بدیهی است که نه انتقاد از سوسیال دموکراسی و نه انتخابات آزاد در اینجا مورد رد قرار نمی گیرند. برای توضیح بینش های فوق بعنوان مثال ذکر شدند. هر دو این بینش ها، از کار و نو آوری بینشی باز می مانند. بیلان اتحاد فدائیان در زمینه کارهای بینشی گویای این واقعیت است.
هدف اصلی و سرنوشت ساز مبارزه، یعنی آن نتیجه اصلی که از سیاست و سیاست ورزی باید حاصل شود، برای یک بخش در اتحاد فدائیان، سلبی است و آن هم سلبی که عملا به شرط لازم و کافی تحول تبدیل می شود. این حقله اصلی برای طرف دیگر، اثباتی حتی با اهداف کوچک و اصلاحی و از خلال آن ها دموکراسی است و سلب را اگر چه لازم ولی کافی نمی داند. آخرین نوشته دو دوست مخالف تداوم پروژه وحدت اتحاد فدائیان(۴)، این نتیجه اصلی در سیاست و پراتیک سیاسی را تحت عنوان استراتژی معرفی کرده و از تاکید خود بر سلب و کمبود تاکید سخنگویان بخش دیگر اتحاد فدائیان بر این امر صحبت و انتقاد تند کرده و بنابراین میان خود (که سازمان معرفی شده است) و آنان وجود دو استراتژی را تشخیص داده است. حذفی و سلبی، یعنی «استراتژی» مورد نظر، بیشتر دولت محور است، دولتی می رود و دولتی می آید که جمهوری دموکراتیک و لائیک است. این دوستان، در باره گذار به دموکراسی نیز، مهم را آن تشخیص داده اند که بر ضرورت شکستن دستگاه های سیاسی و غیر سیاسی ان هم با استفاده از مصوبه ۲۰ سال پیش سازمان خود تاکید کرده اند. پیچیدگی امر و شرایط اجتماعی دموکراسی بعنوان ظرف حضور همگان، موانع و امکانات آن و سیاست و پراتیکی که لازم است، در این استراتژی جایی اشغال نمی کند. حذفی و سلبی برخورد کردن در مبارزه، در برخورد این گرایش با احزاب و سازمان های دیگر و حتی رفقای هم سازمانی اشان در جریان اختلاف موجود بر سر پروژه وحدت نیز بروز می کند و عملا نصف سازمان را در مقابل دو راهه پذیرش نظر مخالفین خود (یا بقول نویسندگان سازمان) و یا عنوان انشعاب طلب قرار می دهد.(۴) وقتی سلبی است اثباتی وجود ندارد. در اینجا نیز اگر پروژه ای اثباتی در مقابل پروژه وحدت وجود می داشت، از شدت و حدت سلب کاسته می شد.
در زمینه منشی، حرکت از منافع فردی و فرقه ای یا از منافع ملی، یکی از مسائل مهم در سیاست است بخصوص در کشوری که فرهنگ فرقه گرایی «من بر ضد برادرم، من و برادرم بر ضد پسر عمویم، من و پسرعمویم برضد ایلم، من و ایلم بر ضد دنیا» سابقه دار است. گذر از فرقه گرایی به پای بندی به مصالح همگانی برای امر مبرم دموکراسی در ایران، تعیین کننده است و یکی از چالش های درون فعالین سیاسی چپ است. در اتحاد فدائیان نیز یک طرف بیشتر بر منش گذشته فرقه گرایانه و دیگری به منشی سازگار با منافع همگانی اولویت می دهد. با این منش است که یک طرف خود را سازمان و طرف دیگر را که نصف این سازمان است چیزی که شایسته اشان نیست می نامد.(۴)
در زمینه روشی، یک طرف تغییرات رادیکال و انقلابی و طرف دیگر تغییرات تدریجی و خشونت پرهیز را بیشتراهمیت می دهد. آخرین نوشته سخن گویان مخالف تداوم وحدت در اتحاد فدائیان(۴)، در باره این اختلاف صحبت کرده است و نظرات طرف مقابل را، اختلاف استراتژیک با خود شمرده است.
این رویکرد ها، در شرایطی می توانستند و می توانند با هم همزیستی کنند و ازدو قطبی شدن مانع شد تا در حد اختلافات و تنوع نظری درون یک حزب و سازمان پلورالیستی عمل کنند. در اتحاد فدائیان کمترچنین شد و بیشتر به صف بندی کمتر انعطاف پذیر انجامید و مقابله درون سازمانی آن ها، مانعی رو به تشدید در مبارزه بیرونی این سازمان گشته است. همین امر سبب کناره گیری اعضا و کادرهایی از این سازمان نیز شد. در اینجا شاهد دو رویکردیم. که من آن ها را چپی با رویکردی گفته یا ناگفته اصول گرا و دولت محور، و چپی با رویکردی باز هم گفته یا ناگفته، عمل گرا می نامم. بنظر من هر دو طرف دارای ابهامات، نقاط قوت و ضعف خود بوده اند. اصول گرایی یک طرف و عمل گرایی طرف دیگر با وجود این که تعاریفی هستند نیازمند اصلاح و تکمیل، و تا تعاریفی جامع و مانع، فاصله دارند، اما شاید تا حدی، به تحلیل شکاف درونی اتحاد فدائیان و فهم آن کمک می کنند.
پیدایش پروژه وحدت چپ
بی تردید اسناد و اطلاعات فراوانی می توانند مورد اشاره و مطالعه قرار گیرند تا از سیر شکاف ناشی از اختلافات نامبرده میان دو گرایش اتحاد فدائیان، طی حدود بیست سال گذشته تصویری عینی ارائه کرد. در این مسیر، یکی از زمینه های قابل توجه این است که سیاست ورزی با نیروهای هم سنخ، به خواست و تمایل هر یک از دو سوی شکاف در سازمان اتحاد فدائیان تبدیل شد. می توان دید که در حرکت ها و برآمد هایی سیاسی، کشاکش برخورد و همگرایی در این یا آن صف بندی بروز می کرده است. در چنین مقاطعی با بردباری سعی شده که راه حلی پیدا شود ولی عدم همراهی در حرکات مشترک از سوی برخی از رفقای این یا آن گرایش و نیز تنش و تشنج درونی در مورد حرکات مشترک بنحو رو بفزونی مشاهده می شده است. پروژه وحدت، برآمد این تمایل سیاست ورزی با نیروهای هم سنخ، بر بستر شکاف و تناقض موجود درون اتحاد فدائیان بود و بنا براین متاثر از تمایلات دو گرایش نامبرده گشت.
واقعیت این است که یک گرایش و بخش از سازمان اتحاد فدائیان به لحاظ بینشی، ارزشی، منشی و روشی، خود را هم سو و نزدیک با سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت و در طیف واحدی ضمن داشتن سایه روشن هایی از تفاوت می دانست و می داند و گرایش و بخش دیگر اتحاد فدائیان خود را مخالف با آن. در اخرین نوشته دوستان مخالف، از سویی ادعا می کنند که با وحدت بدلیل حضور اکثریت مشکلی نداشته اند و جای دیگر ضد آن را می گویند و می نویسند: « آنچه در درون سازمان ما مورد مناقشه جدی بوده، وحدت دوجانبه با «اکثریت» بوده است.»(۴) بی انکه روشن باشد چرا با وحدت با این سازمان موافقند ولی با وحدت دو جانبه مخالفند. یک بخش اتحاد فدائیان، وحدت کردن با این خط و سمت گیری سیاسی و سازمانی را، بنفع و مصلحت کشور و آزادی و عدالت می دانست و می داند و گرایش و بخش دیگر آن را به زیان. بنابراین وحدت با سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت حتی در آغاز، درون سازمان اتحاد فدائیان پذیرفته نمی شد. طرح وحدت سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت، وحدت میان دو سازمان بود که اتحاد فدائیان برای دوری از اختلاف درون خود، قبل از این که بحث و اختلاف در این مورد بطور جدی دامن بگیرد، آن را به پیشنهادی دایر بر وحدت سه طرفه تبدیل نمود. از اینجا طرح وحدت میان این دو سازمان با شورای موقت سوسیالیست های چپ به میان آمد.
گرایشات مختلف درون پروژه وحدت
بر این مبناست که شکاف کنونی در پروژه وحدت، قدمتی به اندازه تاریخ پروژه وحدت دارد. سخنگویان چپ اصول گرا اتحاد فدائیان، در جریان این پروژه وحدت، مخالفت خود با سیاست و نقش سازمان اکثریت در پروژه وحدت و حتی اتحاد عمل با آن را، در بسیاری موارد، به این یا آن شکل بروز داده و پیشنهادات در این زمینه را رد و منع می کردند. این وضعیت و واقعیت بهمان اندازه که برای وحدت با سازمان اکثریت مشکل ایجاد می کرد، در راه اتحاد با آن نیز دشواری می ساخت. بخش قابل توجهی از تلاشی که در جریان پروژه وحدت برای اتحاد عمل سیاسی، بنا به درخواست و فعالیت کنشگران چپ صورت می گرفت بدلایل مختلفی توسط این گرایش بی اثر می شد. برعکس، چپ عمل گرا اتحاد فدائیان، از اتحاد عمل وسیع و وحدت سازمانی با سازمان اکثریت در آن شرایط آشکارا دفاع می کرد. مخالفت ها در سازمان اتحاد فدائیان اشکار یا غیر اشکار البته با افت و خیز در مقاطع مختلف وجود داشته اند. امروزه این مخالفت ها، شکل اشکار خواست توقف پروژه وحدت را به خود گرفته اند. شکاف بر سر تداوم یا توقف پروژه وحدت چپ، در واقع ادامه اختلاف میان دو چپ با دو بینش، ارزش، منش و روش متفاوت درون این سازمان است. این بار، البته شکافی است بسیار جدی، غیر قابل ترمیم و تعیین کننده.
چرا تصمیم گیری نسبت به وحدت و تعیین و تکلیف این دو گرایش اتحاد فدائیان راجع به این پروژه به هشت سال زمان نیاز داشت و چرا از همان ابتدا این دو گرایش هر یک تصمیم خود را نگرفت؟ چپ اصول گرا اتحاد فدائیان که اکنون خواهان توقف پروژه است، این پروژه را در شرایطی پذیرفت که «شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران»، بعنوان یکی از سه تشکل این پروژه پا پیش گذاشت. بروشنی می توان نشان داد که بدون این تشکل، این گرایش اتحاد فدائیان به پای وحدت با سازمان اکثریت نمی آمد. ناگفته پیداست که بدون اتحاد فدائیان، شورای موقت نیز پای وحدت باسازمان فدائیان خلق ایران اکثریت نمی رفت. این سازمان نیز خواهان وحدت با شورای موقت نبود ولی پیشنهاد وحدت سه جانبه را که پیشنهاد اتحاد فدائیان بود، رد نکرد و پذیرفت. اعلام وحدت سه جریان، وحدت این تمایلات و تناقضات که مابه ازای ایدئولوژیک و سیاسی خود را نیز بروز می دادند، در همان ابتدا توسط برخی، وحدت اضداد بود و چشم اندازی نداشت. این امری پوشیده نیز از دید دست اندر کاران این پروژه نبود. در خود این پروژه بارها گفته شد که این وحدت ریزش هایی خواهد داشت. تمایلی مشاهده کرده ام که سنتز خود از وحدت را، وحدت میان بخشی از شورای موقت و بخشی از اتحاد فدائیان می دانست. گرایشی نیز به وحدت این جریانات متنوع اگر نگوئیم متناقض، با همه اختلافاتشان، باور داشت و اشتراکات میان ان ها را کافی برای وحدت با تاکید بر وحدت پلورالیستی و روش های دموکراتیک درون حزبی، می دانست. این پروژه وحدت با تناقضاتش، محصول شرایطی بود که بنوعی هر سه گروه مبتکر، خروج خود از آن شرایط را وارد شدن در این پروژه با وقوف به تضادهای آن می دانستند. این وضعیت مانع از آن بود که هر گرایش در ان ابتدا راه خود را از این وحدت جدا کند.
شکل گیری گسست درون پروژه وحدت چپ
قرار شده بود سه طرف پاسخ خود را برای ادامه یا توقف پروژه وحدت، در ماه ژوئن ۲۰۱۵ روشن کنند. شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران، جدائی خود را از این پروژه اعلام و از آن کنار کشید. ناگفته نماند که کادرهای طرفدار تداوم پروژه وحدت این تشکل، از آن جدا شده و همراه پروژه ماندند. سازمان اکثریت و کنشگران چپ، به ادامه پروژه رای دادند. در اتحاد فدائیان نیز بخشی تداوم پروژه و بخش دیگر توقف و خروج از آن را خواستند. جدایی شورای موقت همراه با امید به وحدتی با مخالفین پروژه وحدت در سازمان اتخاد فدائیان صورت گرفت. مهمترین عامل خواست توقف این پروژه از سوی چپ اصول گرا اتحاد فدائیان نیز، نه آنگونه که ادعا می شود وجود منشورهای متعدد و یا استراتژی های دوگانه(۴)، که از ابتدادی پروژه پوشیده نبودند، بلکه احتمال وحدت با شورای موقت سوسیالیست های چپ بود. یعنی هم پذیرش این پروژه و هم رد آن توسط بخشی از اتحاد فدائیان، با حضور شورای موقت و خروج آن از این پروژه پیوند دارند. این را نیز اضافه کنیم که مبانی نظری سیاسی ای که این بخش از سازمان اتحاد فدائیان، برای وحدت تحت عنوان «منشور شش نفره» (۵) دادند و از آن بعنوان نگرش خود در وحدت دفاع کردند، همان مبانی مورد نظر نمایندگان شورای موقت بودند. در ماههای قبل از تصمیم نهایی چهار طرف و پیش از کنار کشیدن «شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران» از این پروژه، تمایلی شکل گرفته بود که از وحدت بخشی از نیروهای این پروژه با کنار گذاشتن سازمان اکثریت دفاع می کرد. این تمایل در جلسات رسمی و عمومی پروژه وحدت چپ، بخصوص کنفرانس-سمینار چهارم پروژه وحدت چپ در ماه سوم (مارس) سال ۲۰۱۵، در خواست می کرد که به گرایشات مختلف کمک شود تا هر یک جداگانه نیروهای خود را سازمان دهند و به جای یک پروژه وحدت عملا از حداقل دو وحدت دفاع می شد. بدیهی است که این حق نادیده گرفته نمی شد و مخالفتی با آن نبود. بنابراین، در این مرحله، از کنار کشیدن از پروژه وحدت، شکست آن و منشورهای مانع این وحدت سخنی گفته نمی شد، بلکه وحدت میان رفقای اصول گرا اتحاد فدائیان با برخی از کنشگران و «شورای موقت سوسیالیست های چپ»، راه حل مطلوب برای برخی بود و به آن فکر می شده است. از چنین راه حلی برخی از سخن گویان «شورای موقت» و جناح اصول گرا اتحاد فدائیان، دفاع می کردند. اگر این حالت امکان عملی شدن می یافت، با دو وحدت روبرو می شدیم. ولی این احتمال، عملی نشد. پس درون پروژه وحدت، دو گرایش و تمایل وجود داشت و بروز کرد. تلاش های انجام شده برای ایجاد تشکلی پلورالیستی، پس زده شد از سوی گرایش اصول گرا اتحاد فدائیان و شورای موقت سوسیالیست ها و بنابراین، در مرحله تصمیم گیری پروژه وحدت، همگرایی این دو گرایش متوقف و واگرایی آن مسلط شد بی آن که همگرایی میان گرایشات خواهان تداوم پروژه وحدت از بین برود. از اینجا، یک گرایش توقف پروژه وحدت و شکست آن را اعلام می دارد و نقشه خود را برای این هدف به مرحله اجرا می گذارد که رکن ان توقف و تعلیق حرکت طرفداران این پروژه است. گرایش دیگر تداوم آن را علیرغم کنار کشیدن بخشی از همراهان این پروژه می خواهد البته با توجه به شرایط جدید با مشکل و موانعی برای ادامه فعالیت روبرو می شود. این گرایشات در هر چهار طرف پروژه کم یا بیش وجود دارند. نتیجه گیریم که با وحدت و پیشرفت آن، همانگونه که ازابتدا نیز پیش بینی می شد، گسست هایی نیز، ناگزیر می شوند.
روش برخورد با شکاف تداوم یا توقف پروژه وحدت چپ
دو انتخاب و دو صف درون پروژه وحدت و از جمله درون اتحاد فدائیان خلق ایران به جایی رسیده اند که نمی توان اراده گرایانه ان ها را نادیده گرفت و خواستار شد که این یا آن صف از انتخاب خود دست بکشد. روندهای طی شده این سازمان را نیز در برابر برخورد با شکافی که به سرنوشت آن مربوط می باشد، قرار داده است. این شکاف ساخته و پرداخته توسط نیرویی بیرونی نیست و هیچ نیروی بیرونی نمی تواند در آن تاثیر محسوسی داشته باشد و طبیعی است که گرایشات و نیروهای های درونی این سازمان از خود بنیادی و استقلال خود دفاع و خواستار احترام به آن باشند. از گرایشات مختلف در سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران انتظار می رفت که در روش برخورد با شکاف میان خود دچار اشتباه نشویم و از این بابت انتقادی وارد نباشد. انتظار نمی رفت که یک بخش آن منافع خود را مطلق کند و طرف دیگر را فاقد حق بداند.
برخلاف این انتظار، متاسفانه در متنی که با امضای کمیته مرکزی اتحاد فدائیان منتشر شده است چنین آمده است: «بر اساس نتیجه کنگره فوقالعاده، نه این کمیته مرکزی و نه کس دیگری در این سازمان نمیتواند در مورد ادامه این پروژه تصمیم گیری کند، مگر آن که خلاف کنگره عمل کند و این کمیته مرکزی چنین تصمیمی ندارد » (۶)
کنگره فوق العاده سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران در رابطه با پروژه وحدت چپ از سه تصمیم زیر یکی را می توانست بگیرد: توقف آن را تصویب کند، تداوم آن را تصویب کند و بالاخره بی تصمیمی. تنها اگر توقف پروژه وحدت توسط کنگره تصویب شده بود، حکم فوق که در اطلاعیه نامبرده آمده صحیح بود. یعنی در اینصورت و تنها در اینصورت است که می توان همراه شد با اطلاعیه کمیته مرکزی و گفت: «براساس نتیجه کنگره فوق العاده، نه کمیته مرکزی و نه کس دیگری در این سازمان نمی تواند در مورد ادامه این پروژه تصمیم گیری کند، مگر آن که خلاف کنگره عمل کند.» اگر کنگره فوق العاده اتحاد فدائیان توقف پروژه وحدت را تصویب کرده بود در اینصورت و تنها در اینصورت کمیته مرکزی آن سازمان مجاز بود که مخالفین این مصوبه را متهم کند که مصوبه کنگره خود را نمی پذیرند. اما همه می دانند و خود امضا کنندگان اطلاعیه کمیته مرکزی بهتر از همه می دانند که کنگره فوق العاده اتحاد فدائیان چنین مصوبه ای نداشته است. کنگره اتحاد فدائیان، هیچ تصمیمی در مورد توقف یا تداوم این پروژه نگرفته است مصوبه کنگره اگر مصوبه ای باشد، ادامه و یا توقف پروژه را منع نکرده است. در این صورت چرا طرفداران توقف حق دارند که پروژه را متوقف کنند ولی طرفداران تداوم حق نداشته باشند آن را ادامه دهند؟ فراتر از مصوبه مناسبات میان اعضای اتحاد فدائیان وجود دارند. حفظ و ارج به این مناسبات رفیقانه، مستلزم برخورد بی طرفانه اعضای کمیته مرکزی این سازمان است راجع به تداوم یا توقف این پروژه. شکاف بر سر تداوم یا توقف پروژه وحدت، ادامه شکاف چپ اصول گرا و چپ عمل گرا سازمان اتحاد فدائیان، و بی تصمیمی کنگره فوق العاده اتحاد فدائیان، نشانه بن بست است. با آئین نامه و اساسنامه از بن بست در نمی آئیم. باید از شکاف عبور کرد و راه درست این عبور را یافت.
سلبی و حذفی
روش عبور با رویکردی حذفی روش زیانمندی است. این روش منافع کوتاه مدت و برانگیختن را می تواند هدف داشته باشد. اما چنین روشی، در دراز مدت جز به تخریب روابط و رواج فرقه گرایی به هیچ چیز دیگری منجر نمی شود. روش برخورد کمیته مرکزی با شکاف درون اتحاد فدائیان، یک اشتباه است. از کسانی که سال ها با بردباری برای همگرایی با گرایش شما صبر کردند، و به ایجاد تشکلی متنوع و موثر امید ورزیدند، کنار کشیدید و پروژه وحدت را شکست خورده اعلام کردید. حق شماست. حق شماست که پروژه ای در مقابل پروژه وحدت چپ اعلام کنید. بر عکس شما، که اکثریت کمیته مرکزی هستید و مخالف پروژه وحدت چپ،، کادرها و اعضای سازمان خود را که خواهان تداوم پروژه وحدت هستند، به اقدامات «خلاف اساسنامه، غیردمکراتیک و خلاف تمام تعهدات و روابط درون سازمان اتحاد فدائیان خلق» (۵) و رفیق یا رفقایی در سازمان دیگر را به دخالت در امور داخلی اتحاد فدائیان و «مشوق انشعاب»(۵) متهم می کنید، و همه این ها را به «آینده» تشکل چپ محصول پروژه وحدت نسبت می دهید. این رفتاری سلبی و حذفی است و مغایر رفتار اثباتی پروژه ای در مقابل پروژه وحدت چپ. چنین اتهاماتی، منصفانه نیز نیستند.
همپذیری
بیایید از زاویه احترام به همدیگر به مسئله نگاه کنیم. بعد از سال ها کار و فعالیت و تلاش مشترک، دو چپ، با دو سیاست توقف و تداوم پروژه وحدت و با دو صف درون یک سازمان حضور دارد.
در هر یک از این صفوف، فعالین، تمایل به نزدیک شدن به گروه های بزرگتر اپوزیسیونی در خارج از خود را بروز می دهند. این تمایل در جریان حرکات سیاسی مشاهده شده و باز هم مشاهده خواهد شد. یکی از این صفوف درون اتحاد فدائیان، تداوم پروژه وحدت چپ، برای وحدت با تشکل و فعالین چپی در خارج از اتحاد فدائیان را مقابل خود دارد و برای رسیدن به آن تلاش می کند. بخش دیگر نیز تمایل مقابل را حامل است. راه این تمایلات را نبندیم. راه تلاش برای تداوم پروژه وحدت را نبندیم. به رفقای خود اجازه دهیم انتخاب خود را دنبال کنند. در چنین صورتی، روابط شما تخریب نمی گردند، به فرقه گرایی دامن زده نمی شود و اگر در نهایت با تحقق پروژه وحدت چپ، شما و آن ها از هم جدا شدید نقش های کم و بیش مفیدی را می توانید در آینده با هم رقم زنید.
بدون تردید طرفداران توقف پروژه وحدت در اتحاد فدائیان با مبانی و روش سیاسی محصول پروژه وحدت اختلاف خواهند داشت. خط این ها با خط آن ها تفاوت خواهد داشت. اما دشمن همدیگر نخواهند بود. پیشبران پروژه وحدت چپ امید دارند و تلاش خواهند کرد تا تحقق این پروژه، بخشی از پراکندگی در چپ را برطرف کند. نیروهای اجتماعی محافظه کاری که در خارج و داخل کشور علیه چپ عمل می کنند کم اثر کند. گفتمان و سازمان خود را موثر تر کند. پروژه سیاسی خود را با همفکری تهیه و ارائه کند برای ایرانی رها از استبداد، دین سالاری و جمهوری اسلامی و همچنین برای کشوری آزاد، عادلانه، دموکراتیک و برخوردار از توسعه ای پایدار. تا تحقق این پروژه، تلاش ها را بر حزب برنامه محور متمرکز کند. بحران ساختاری موجود و تاثیرات خارج از کشور بودن، و غیاب از سپهر سیاسی داخل کشور را در حد خود راهجویی کند. صلاحیت سالاری را مبنا قرار دهد. با تمرکز کادر ها و سازماندهی و کار و تقسیم کار بهتر، از شرایط قرن جدید و راهجویی جهانی عادلانه تر، اکولوژیک تر و دموکراتیک تر سر در اورد و سیاست و ساختار را نوسازی کند. از این آرزوها و تلاش های آتی سازمان و تشکل محصول پروژه وحدت همانطوری که از آرزوها و تلاش های مشابه رفقای خواهان توقف پروژه وحدت، هیچ چپی زیان نخواهد دید. علاوه بر همه این ها که علیرغم اختلاف میان طرفداران و مخالفین وحدت می توان از آن ها برخورد دار شد و روی ان ها برای مصالح کل چپ حساب کرد یک امکان دیگر را نیز خوب است نادیده نگرفت. بخش طرفداران توقف پروژه وحدت اتحاد فدائیان، احتمالا و در صورت شرایط مساعد، در ارتباط با بخشی از چپ و نیروهای اپوزیسیون که با آن ها نزدیکی بیشتر نظری سیاسی دارد، و بخش دیگر اتحاد فدائیان که پروژه وحدت را عملی می دانند با گرایش دیگری درنیروهای چپ و اپوزیسیون در ارتباط کم یا بیش قرار می گیرند. این ارتباطات، شانسی در کنار شانس های دیگر برای آینده است. دو بخش اتحاد فدائیان، در صورت حفظ روابط رفیقانه و دوری از فرقه گرایی، در آینده هر یک در جا و گروه خود می توانند نقش حلقه ای را بازی کنند که بمثابه یکی از حلقات، به خدمت اتحاد و همبستگی بیشتر اپوزیسیون در خواهد آمد.
امیدها و تلاش های مفید و مستقل و شانس های آینده را نادیده نگیریم. رویکرد همپذیری و احترام به انتخاب و موجودیت همدیگر در اتحاد فدائیان در برخورد با شکاف بر سر تداوم یا توقف پروژه وحدت چپ، می تواند بحران کنونی را بشکل دموکراتیکی حل و مناسبات شکل گرفته را نه تخریب بلکه در آینده تبدیل به احسن کند. همپذیری و احترام به انتخاب دیگران در شکاف بر سر تداوم یا توقف پروژه وحدت چپ، تنها برخوردا دموکراتیک می باشد.
2 تیر ۱۳۹۵ – ۲۲ ژوئن ۲۰۱۶
۱ – فراخوان برای روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ را در آدرس زیر مشاهده می کنید : http://vahdatechap.com/?p=216
۲ –تصمیم هر یک از چهار طرف پروژه وحدت چپ در گزارشی به آدرس زیر منعکس شده است : http://vahdatechap.com/?p=2004
۳ – گزارشاینکنگره فوق العاده را در آدرسزیرمییابید :
۴- اختلاف سر چیست؟ محمود بهنام احمد آزاد را در این ادرس می توانید ببینید :
۵ – منشور موسسانشش نفره را در اینآدرسمییابید :
http://vahdatechap.com/?p=1799
۶ – « اطلاعیه کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران درباره «گفتگو پیرامون پروژه “شکل دهی تشکل بزرگ چپ” را در ادرس زیر می یابید :