شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۵

شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۵

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران
شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار...
۲۶ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
بازسازی نظم قدیم در لباس جدید؛ نشانه‌های شکاف میان قانون و واقعیت
شهناز قراگزلو: در نهایت، مناقشه بر سر لایحه منع خشونت علیه زنان، طرح مهریه، یا قانون حجاب، تنها بخش‌هایی از نزاع بزرگ‌تر بر سر معنای قانون در ایران امروز است:...
۲۶ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
در سوگ ناصر تقوایی
ناصر تقوایی هنرمندی بود که با پایداری اخلاقی و فکری خود نشان داد خفقان نمی‌تواند وجدان هنری را نابود کند. آثار او، چه بر پرده سینما و چه در ذهن...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
جغد منیروا
لحظه‌ای براندازش می‌کنم. سال‌های زیادی‌ست که می‌شناسمش... با اجازه در کنارش می‌نشینم. خیلی زود صحبت‌مان گل می‌اندازد وبه مسائل روز می‌رسد... می‌گوید: «این روزها نسل جوان و پر شور در...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»
نسیم خاکسار: بی‌عدالتی اجتماعی در آبادان حضور  بسبار عریان و برهنه ای داشت. کافی بود در منطقه‌های پر از گُل و گیاه و خانه های شیک و مجهز به تهویه...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نسیم خاکسار
نویسنده: نسیم خاکسار
ایران باید اعلام کند، با اجرای «طرح دو دولت» به پیمان ابراهیم خواهیم پیوست!
فرخ نگهدار: پس از جنگ ۱۲ روزه، به ویژه حالا با پایان جنگ غزه و اجلاس شرم الشیخ، به نظر می‌رسد روندی تازه برای تعیین سرنوشت فلسطین آغاز شده است....
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
در‌نقد نظرات آقای عمادالدّین باقی
علی جنوبی: باید صریح گفت: دین تا زمانی که در مقام قدرت است، نمی‌تواند ضامن حقوق بشر باشد. تنها زمانی که از اقتدار سیاسی کنار رود و در جایگاه انتخاب...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی جنوبی
نویسنده: علی جنوبی

شعارهای تند در تظاهرات خیابانی

تندشدن شعارها باعث انسجام طرفداران سرکوب، کاهش دامنه جنبش و شکاف بین رهبری نمادین و بخشی از این جنبش خواهد شد

توضیح سردبیر: نوشته آقای تقی روزبه با عنوان “نگرانی ازفرا رَوی جنبش وتلاش برای مهارآن!”، که در تاریخ ۶ آذر در این نشریه و در همین ستون چاپ  شد(رجوع شود به آرشیو ستون “دیدگاه ها”)، نقدی است از جمله بر نظرات آقای بیژن حکمت، که در مقالۀ حاضر طرح شده اند . متأسفانه نوشتۀ آقای روزبه فاقد آدرس و پیوندی به نوشتۀ آقای حکمت بود. از این رو، اگرچه با تأخیر، نوشتۀ آقای حکمت را در این جا درج کرده ایم تا خواننده مستقیماً با نظر او آشنا شود.

شعارهای تند باعث شکافتن جنبش و فروکش آن می شود

درست است که جنبش سبز رنگارنگ است و این رنگارنگی در برنامه و راهبردهایی که سازمانهای سیاسی، نویسندگان و افراد مختلف پیش می کشند بازتاب می یابد، ولی جنبش توده ای بدون همرنگی در شعارها و هدفها، نمیتواند تداوم یابد، پایه های خود را نگهدارد و گسترش دهد.

فراموش نکنیم که نطفه این جنبش در حمایت از نامزدی میرحسین موسوی و مهدی کروبی بسته شده و نخست اعتراضی به شمارش آراء و دستبردن در رای شهروندان بوده است. گرچه اینک “سبز” به جنبشی عمومی برای احقاق حقوق فردی و اجتماعی فرارسته است ولی هنوز نقطه ثقل آنرا کسانی تشکیل می دهند که به هر دلیل خواهان تحقق برنامه های نامزدهای پیشگفته بوده اند. نمیتوان پنداشت که این گروه در اکثریت خود امروز خواهان عبور از موسوی و تغییر نظام باشند. شعارهای پرشور در همین سیزده آبان به حمایت از موسوی و کروبی، حمایت از برنامه های سیاسی آنان نیز هست. اگر بسیاری از مخالفان نظام که انتخابات را تحریم کردند در این جنبش شرکت دارند و بقولی با پای خود رای می دهند، این رای باز به موسوی و کروبی است و در این جنبش باید شعارها را با برنامه های ایندو هماهنگ کنند.

شعار انتخابات آزاد بدون تردید دراین چارچوب قرار می گیرد. میرحسین موسوی خواهان انتخاباتی منصفانه و عادلانه است و سید محمد خاتمی در آخرین گفتگوی خود بر تمام حقوق شهروندی مخالفان نظام، منجمله حق انتخاب شدن انگشت می گذارد و هردو خواهان تغییر قانون انتخابات برای تامین حقوق همه شهروندان هستند.(۱)

ولی شعارهایی که ناظر بر تغییر نظام است و حرکاتی چون پاره کردن و لگدمال کردن تصویر رهبر جمهوری اسلامی که همین معنا را تداعی می کند، در چارچوب رهبری – هرچند بگوییم نمادین – موسوی، خاتمی و کروبی قرار نمیگیرد. سخن بر سر تحمیل خواستهای جنبش به حاکمیت است نه بزیر کشیدن حاکمان.

ما جمهوریخواهیم و حق خود می دانیم که جمهوری عرفی و جدایی دین از دولت را از تریبونهای خود مطرح کنیم و آنرا غایت دمکراسی خواهی در ایران بدانیم. ولی در تظاهرات توده ای باید فقط روی حداقلهایی تکیه کرد که اتحاد عمل جنبش را حفظ کند و باعث پراکندگیش نشود. برای ما رسیدن به دمکراسی از گشایش فضای سیاسی و احقاق حقوق شهروندی می گذرد. راهای انقلابی اگر مطلوب هم باشد – که نیست – در این توازن نیرو و با این داده های سیاسی نه تنها به سرانجامی نمیرسد، بلکه همین جنبش نوخاسته را نیز ناتوان خواهد کرد. اصرار در بمیان کشیدن شعارهای تند، جنبش خیابانی را که تمام نیرویش در گستردگی آنست به تظاهراتی پراکنده و ناهمسو بدل خواهد کرد و بسیاری را از شرکت در آن بازخواهد داشت. شعارهای تند مردم بیشتری را به میدان نمیاورد. جنبش سبز با همین شعارهای حد اقل هم هنوز نتوانسته است در سراسر کشور گسترش یابد و شاید طرح شعارهای حداقلی دیگری برای جذب لایه های مزذ بگیر جامعه ضروری باشد ولی شعارهای تند فقط سرکوب را شدیدتر و دامنه مشارکت را محدود تر می کند.

به کسانی که شعار “جمهوری ایرانی” را در تظاهرات سر می دهند می توان توصیه کرد گروهی جمهوریخواه درست کنند و دیدگاهای خود را بصورت نوشتار در اختیار تظاهر کنندگان قرار دهند. به بحث و گفتگو بپردازند و راه رسیدن به هدف را با دیگران در میان بگذارند ولی در خود تظاهرات از دادن این شعار بپرهیزند.

شعارهای تند باعث گسست بخشی از جنبش سبز با نمادها یا رهبری آن می گردد

آیا چهره نگران خاتمی را در فردای بیست و یک تیر هفتاد وهشت بخاطر دارید؟ خروج دانشجویان از دانشگاه و سردادن شعارهای تند علیه جمهوری اسلامی، جز هراس سران اصلاح طلب از جنبشهای خیابانی چه دستاوردی داشت؟

جنبش خیابانی و رهبری اصلاح طلب جایی بهم گره خوردند که تظاهرات نخست با سکوت و رای من کو آغازشد. توده ملیونی که آرام و با شعارهایی در خور وضعیت سیاسی به میدان آمده بود، سران اصلاحات را اگر نگوییم غافلگیر دستکم – بگفته یکی از رهبران مجاهدین انقلاب (۲) – مبهوت و شگفت زده کرد.

دیدند که جنبش خیابانی ضرورتا به شورش و شعارهای حد اکثری نمیانجامد و این جنبش بدون آنکه آنها کنترلی سازمانی بر آن داشته باشند در چارچوب برنامه و سیاست آنان می ماند. یکی از مشکلات جنبش خیابانی در فقدان رهبری فرهمند و یا سازمانهای سیاسی، هماهنگی شعارها و مطالبات عمومی است. جنبش سبز چنان بود و چنین است که گویی بدون هیچگونه رهنمودی، همه بصیرتی مشترک یافته اند و راز حرکت و باهم بودن خود را در اتحاد روی شعارهای حد اقل دیده اند. اینک فراتر رفتن از حداقلهایی که دستامدنشان آسان نیست، بیگمان دیر یا زود نه تنها منجر به شکاف در جنبش و فروکش آن خواهد شد، همانا پیوند نمادها یا رهبران را نیز با جنبش خیابانی از هم خواهد گسست.

رهبرانی که درون همین نظام نامزد ریاست جمهوری شده اند نخواهند توانست پیوند خود را با تظاهراتی حفظ کنند که شعارش عبور از نظام است و بصورت نمادین تصویر علی خامنه ای را بزیر می کشد. این شعارها و رفتارها از سر ناپختگی سیاسی است و نمیتوان آنرا نتیجه ناگزیر سرکوب و وحشیگری عاملان حاکمیت دانست. در هیچ کارزاری نباید گذاشت حریف راه وروش، واکنش و تاکتیکهای ما را تعیین کند. اگر ناپختگانی از سر احساسات ویا ارزیابی نادرست از موقعیت سیاسی به شعارهای تند روی می اورند، این وظیفه فرد فرد ماست که با تحلیلهای روشن، نتایج ناگوار چنین رفتاری را بازگوییم.

نباید کاری کرد که به گسست این رهبران از جنبش بیانجامد. آنها می توانند نیروهایی را در بدنه نظام و در میان مردم بسیج کنند که هیچ فرد وسازمان دیگری توانایی آنرا ندارد. آنان برای احقاق حقوق ملت پا بمیدان گذاشته اند و باید وجودشان را در این پیکار غنیمت شمرد و با تند رویهای بیمورد موقعیتشان را سخت تر نکرد. روی برتافتن آنان از جنبشی که راه دیگری در پیش گیرد، نتایج خوشایندی نخواهد داشت.

شعارهای تند به انسجام طرفداران سرکوب کمک خواهد کرد

بسیاری از طرفداران نظام در همین شکل و شمایل، دلائل سرکوب خونین، بازداشتها، شکنجه و تجاوز را در برابر کسانی که فقط به نتایج انتخابات اعتراض داشتند و حقوق قانونی خود را می طلبیدند، نمی فهمند. سرکوبها نوعی همدردی وحتی در مواردی اعتراض، در میان این بخش از جامعه پدید آورده است و این ذخیره و کمک استراتژیک مهی برای جنبش سبز بشمار می رود. بیطرف کردن بخشی از طرفداران حاکمیت و بدست آوردن حس ظن آنها به جنبش سبز یکی از شرایط مهم تغییر توازن نیرو بسود ماست. شعارها و رفتاری در تظاهرات که کل نظام را هدف قرار می دهد، طرفداران مردد را به پذیرش توجیه سرکوب و حمایت از نیروهای سرکوبگر برمی انگیزد.

تمام دستگاه تبلیغاتی رژیم امروز تنها در پی توجیه و انسجام طرفداران حاکمیت است. آنها برای حفظ انسجام خود و توجیه سرکوب باید طرفداران را قانع کنند که جنبش سبز ورهبری آن در پی برانداختن نظام و زیر کشیدن رهبری است.

تنها ازینراه می توانند زندان و شکنجه و کشتار را در دیدگاه هوادارانشان مشروع جلوه دهند. شعارها و رفتارهای تند در تظاهرات، ” بینه” ای برای راستنمایی چنین تبلیغاتی است.

و در پایان دو کلام با کسانی در این جنبش که میدان تجربه و افق انتظارشان از انقلاب پنجاه و هفت فراتر نمی رود.

نخست آن که در آن انقلاب هم شعار “شاه باید برود” دوسال پس از خیزش توده ای هنگامی طرح شد که جنبش و اعتصاب سراسر ایران را فرا گرفته و در همه ارکان رژیم تزلزل افتاده بود. در نخستین گامها همه اجرای قانون اساسی را می خواستند و به سرکوب معترض بودند.

دوم آن که امروز جهان و جامعه ما هردو تغییر کرده اند. همه به چشم دیده اند که در گذار لهستان به دمکراسی، نمایندگان حزب کمونیست حاکم و جنبش معترض همبستگی هر دو در یک مجلس کنار هم نشستند و ده سال بعد از انقلاب ایران، جنبشهای آزادیخواهانه گوناگونی در نبرد و تعامل با سران حکومتهای اقتدارگرا به دمکراسی دست یافتند. اینک هم میدان تجربه و هم افقهای انتظار گشوده تر شده است و ما را نیازی به تکرار انقلاب پنجاه و هفت نیست.

——

زیرنویس:

http://www.parlemannews.ir/?n=5175

تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۸۸

خاتمی :

“حتی [امام] به صراحت اعلام کردند که کسی که با اصل نظام مخالف است، او در این مملکت آزاد است و باید امنیتش تامین شود، مگر این که دست به سلاح ببرد یا توطئهای کند که بخواهد به زیربنای نظام آسیب بزند که البته هیچ نظامی هم این را نمیپذیرد. این استثنایی است که امام مطرح میکنند. ایشان حتی برای مخالفان نظام و مخالفان فکری مبنای نظام هم حق حرمت و حق شهروندی و آزادی و امنیت قایل هستند.”

“…من هم معتقدم که باید در یک فضای آزاد با رعایت موازین قانونی، آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی تشکلها، همه باید در جامعه وجود داشته باشند و در یک کلام بگویم که ما در جامعهمان یک نظام داریم و یک قانون اساسی. هر کسی که پایبند عملی به قانون اساسی است و اعلام می کند که می خواهد در چارچوب قانون عمل کند هر چند که نظرات متفاوتی داشته باشد، او از همه حقوقی که برای یک شهروند در نظر گرفته شده، از جمله شرکت در انتخابات، رای دادن، رای گرفتن و … باید برخوردار باشد. و اگر نیست یک انحراف از جریان است. چه برسد به این که کسانی می گویند نه تنها ملتزم به قانون اساسی هستیم، معتقد به قانون اساسی و معتقد به اصل نظام جمهوری اسلامی هستیم. اینها ممکن است حذف شوند از جامعه. من معتقدم کسی که معتقد هم نیست ولی در عمل ملتزم است، باید زمینه را فراهم کنیم که در جامعه فعال شود، حضور داشته باشد و از جامعه حذف نشود. اگر درست به قانون برگردیم و به خصوص کسانی که پاسدار و نگهبان قانونند، با سلیقه های خاص خود، قانون را تفسیر و تبیین نکنند، قانون اساسی را به نفع یک سلیقه و یک جریان دیگری کنار نگذارند یا تفسیر نکنند، بلکه کاملا بیطرفانه و با سعه صدر با مسایل برخورد کنند، قانون اساسی خود مهم ترین مبنایی است که می تواند در جامعه ما وحدت را در عین کثرت ایجاد کند”.

۲ http://www.emruznews.com/ShowItem.aspx?ID=25724&p=1

گفتگو باابوالفضل قدیانی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب

تاریخ انتشار : ۱۹ آذر, ۱۳۸۸ ۸:۴۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار باشد، به ابزاری برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل بدون حل مسئله‌ی فلسطین تبدیل شد. صلح پایدار در خاورمیانه تنها زمانی ممکن است که بر پایه‌ی به‌رسمیت شناختن دو دولت مستقل و برابر حقوق میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بنا شود

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

بازسازی نظم قدیم در لباس جدید؛ نشانه‌های شکاف میان قانون و واقعیت

در سوگ ناصر تقوایی

جغد منیروا

نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»

ایران باید اعلام کند، با اجرای «طرح دو دولت» به پیمان ابراهیم خواهیم پیوست!