جمهوری اسلامی از همان اوائل بە قدرت رسیدن، بسیار ادعای استقلال داشت. نظام اسلامی بر خلاف شاه، کە بویژە در سالهای اواخر حکومت خود در تلاش بود از استراتژی موازنە مثبت در سیاست خارجی بهرە ببرد، دست بە دامان موازنە منفی شد. شعار نە شرقی نە غربی کە بر در وزارت خارجە نصب شدە و همیشە ورد زبان مسئولان نظام است، مصداق بارز این استراتژی سیاسی در حوزە خارجی است. در واقع، جمهوری اسلامی یعنی نظامی کە نە شرقی است و نە غربی. نفی کردن، آن طریق و نگاهی است کە این نظام اثبات خود را بر آن بنا نهادەاست.
اما ادامە دشمنی ها با ایالات متحدە سرانجام جمهوری اسلامی را ناچار کرد بە این اصل هویتی و مهم خود خیانت کند. اخیرا با افزایش نقش چین در اقتصاد کشور و نقش روسیە در مذاکرات برجامی، عملا موازنە منفی بسود کشورهای بە اصطلاح شرقی تغییر جهت دادە و ایران در حوزە نفوذ چین و روسیە قرار گرفتەاست.
در دنیای درهم تنیدە کنونی البتە امکان حفظ استقلال بە معنای سنتی آن دیگر امکان پذیر نیست. هیچ کشوری قدرت خود را تنها از حوزە داخلی اتخاذ نمی کند، و حکومت ایران را هم از این قاعدە مستثنی نیست. اما بحث بر سر این است کە ادامە سیاست دشمنی نابخردانە با آمریکا و هزینەهائی کە ادامە چنین سیاستی بر نظام تحمیل می کند، سرانجام سرنوشت آن را بە جائی رسانیدە کە برای حفظ موجودیت خود، امتیازات بیشتری چە در حوزە اقتصاد و چە در حوزە سیاست بە چینی ها و روسها بدهد. بە بیانی دیگر، موازنە منفی بە وابستگی بە طرفی خاص و یا نفوذ گستردە آن تغییر جهت دادەاست.
جمهوری اسلامی کە می توانست بە جای سیاست موازنە منفی از جملە از سیاست موازنە مثبت استفادەکردە و بە این ترتیب امکان مراودە با همە کشورها را بر اساس منافع کشور بە پیش ببرد، با اتخاذ سیاست موازنە منفی در عین دشمنی بی معنی با ایالات متحدە، نە تنها بواقع هیچگاە نتوانست چنین استراتژی را بە پیش ببرد، بلکە در آن کاملا شکست خوردەاست. شکستی کە نظام را بناچار بە دامان دیگر قدرتها انداختەاست.
بە نظر می رسد با توجە بە وضعیتی کە مسئولان خود فراهم آوردەاند، دیگر بە جز این راهی برایشان باقی نماندەاست. بە احتمال قوی ایران در آیندە، بیشتر و سریعتر از آنی کە تصور می رود بە شرق نزدیک شدە و از غرب دور خواهدشد. سیاستی کە نە تنها منجر بە استقلال بیشتر کشور و افزایش توان آن نخواهدشد، بلکە کماکان آن را در همان دایرە دشمنی بی حاصل و بی نتیجە با ایالات متحدە باقی خواهد گذاشت. و ازسوئی دیگر، نزدیک شدن بیشتر بە شرق و تعمیق دشمنی با آمریکا، یعنی تعمیق اقتدارگرائی در جامعە.
شاید موقع آن رسیدە کە شعار معروف نە شرقی نە غربی از بالای درب وزارت خارجە پایین کشیدە شود و با شعار “نە غربی” مزین شود!