اولین کنگره “بنیاد عدالت” در روزهاى ۲۰، ۲۱، ۲۲ و ۲۳ ماه مى در مادرید برگذار شد. شیرین عبادى به همراه جمعى از برجسته ترین حقوقدانان و قضات جهان در این کنگره شرکت داشتند. انجمن ایرانى دفاع از حقوق بشر نیز از جمله مدعوین بود. شیرین عبادی در این کنگره سخنرانی داشت. در زیر فرازهایى از این سخنرانی آمده اند.
در عصر جهانى شدن زندگى می کنیم، دنیا تبدیل به دهکده کوچکى شده است، اما متاسفانه تنها تجارت است که جهانى شده است. در این شرایط فقرا فقیرتر شده اند و شرکتهاى چند ملیتى آن چنان نیرومند که سرمایه هاى هر کدامشان چندین برابر بودجه ملى بعضى از کشورهاست. جهانى شدن زمانى می تواند یک تحول تاریخى مثبت باشد که بتواند ارزشها را جهانى کند.
مهمترین ارزش جهانى عدالت است. می دانیم بسیارى از کشورها از نعمت دمکراسى محروم اند و دیکتاتورها با قدرت نظامى و پول بر مردم حکومت می کنند و مرتکب فجایع دردناکى می شوند. در یک سیستم غیر دمکراتیک سیستم قضایى صدمه می خورد و می دانیم که مهمترین ویژگى دمکراسى استقلال قوه قضاییه است.
در کشورهاى غیر دمکراتیک دادگاه ها فقط اهداف و خواسته هاى حکومت ها را اجراء می کنند.
براى جهانى شدن عدالت سالهاست که تلاش می شود و نتیجه این تلاشها تشکیل دادگاه جهانى است که اساسنامه آن در رم درسال ۲۰۰۰ به تصویب رسید. یکى از اشکالات این دادگاه آن است که فقط شامل کشورهاى عضو می شود و بسیارند کشورهایى که عضویت آنرا نپذیرفته اند، نظیر آمریکا.
مسیر دیگر اجراى عدالت در گستره جهانى شوراى امنیت سازمان ملل متحد است، ولى متاسفانه داشتن حق وتوی کشورهاى قدرتمند آن را از کارآیى می اندازد. مثال روشن آن کشور سوریه است که وتوى روسیه و چین مانع رسیدگى به جنایات بشار اسد گردید.
من سئوال می کنم: آیا کشورهاى دمکراتیک نباید در ارتباط با اجراى عدالت در کشورهایی که فاقد دمکراسى اند احساس مسئولیت کنند؟ چرا وقتى زلزله اى اتفاق می افتد همه کشورها از طریق ارسال مواد غذایى و پوشاک کمک می کنند، اما چرا این احساس همدردى درمورد عدالت وجود ندارد؟ چرا وقتى دیکتاتورى در ایران در یک هفته سه هزار نفر زندانى را اعدام می کند احساس همدردى وجود ندارد؟
وقتى دستور جلب پینوشه را شنیدم، احساس من آن بود که یکى از بهترین روزهاى زندگیم را می گذرانم. چرا این روش را ادامه نمی دهید، این مسئولیت شماست.
در کشور من ایران عدالت صدمه خورده است، زیرا دادگاه ها مستقل نیستند، دادگاه ها مجرى فرامین مامورین امنیتى اند. ماموران امنیتى و بازجویان بعنوان کارشناس پرونده و دادستان در دادگاه ها شرکت می کنند. در چنین سیستمى اجراى عدالت غیرممکن است.
در ایران وکلا تحت تعقیب قرار می گیرند، در پنج سال گذشته بیش از پنجاه وکیل به حبسهاى طویل المدت محکوم شده اند، از جمله آنها آقاى سلطانى برنده جایزه نورنبرگ به سیزده سال و خانم نسرین ستوده برنده جایزه ساخارف به شش سال.
وقتى این افراد امنیت ندارند، می توانید تصور کنید با مردم عادى چگونه رفتار می شود.
درسال ۲۰۰۹ تعدادى از دانشجویان نیمه شب در خوابگاهشان مورد یورش پلیس قرار گرفتند، در جریان این هجوم پنج نفر کشته و صد نفر زخمى شدند، جرمشان فقط اعتراضات خیابانى بود. البته این وضع منحصر به ایران نیست؛ عربستان، سوریه، یمن و… نیز این وضعیت را دارند.
من به نماینگى از طرف قربانیانى که صدا ندارند از شما سوال می کنم: آیا می خواهید چشمانتان را ببندید؟ آیا نباید کمک رسان مردمى باشید که امکان اجراى عدالت را ندارند؟
در هیچ شرایطى عدالت نباید فداى مصالح سیاسى و یا اقتصادى شود. بیایید تا با هم عدالت را جهانى کنیم.
در ایران بعد از انقلاب قوانین بسیارى بر ضد حقوق زنان تصویب شدند، زنان ایران تحصیل کرده اند و جنبش فمینیستى در ایران نیرومند است. زنان ایران با حکومت ایران مخالف اند و آن را نمی خواهند.
بعنوان یک ایرانى از مردم سوریه به خاطر آن که نیروهاى نظامى ایران به دولت بشار اسد کمک کردند عذر می خواهم، مردم ایران این سیاست را تایید نمی کنند.
وضعیت کودکان آوارگان سورى بسیار نگران کننده است، وظیفه همگان است که با فوریت به شرایط بهداشت و آموزش آنها رسیدگى کنند.
با آمدن روحانى هیچ گونه بهبودى در وضعیت حقوق بشر در ایران ایجاد نشده است، تنها فشارهاى اقتصادى رژیم ایران را مجبور کردند که پاى میزمذاکره برود، من امیدوارم این مذاکرات به نتیجه مثبت برسد، به خاطر آن که قربانیان این تحریمها در درجه اول مردم اند.