سایت رویداد در هفته گذشته موضوعی را به بحث گذاشت با عنوان: “جمهوریخواهی” یا “جمهوری اسلامیخواهی”. رویداد در مقدمه این بحث آورده بود که گرچه فضای سیاسی کشور در جهت یکدست شدن در ساختار سیاسی پیش میرود ولی در حوزه جامعه مدنی به تدریج از وضعیت دو قطبی سابق خارج میشود. سایت رویداد که به جبهه مشارکت تعلق دارد، بر شکلگیری نیروی جمهوریخواهی اذعان نموده و در این رابطه نیز موضوع “جمهوریخواهی” و “جمهوری اسلامیخواهی” را در دستور بحث قرار داده است.
در این بحث بجای سلسله گفتار که رویداد وعده آن را داده بود، بیک گفتار اکتفا شد و در این گفتار شمسالواعظین روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی شرکت جست.
گردانندگان سایت رویداد بدرستی تشخیص دادهاند که صحنه سیاسی کشور از “وضعیت دو قطبی سابق خارج” شده و صفبندیهای جدیدی شکل گرفته است. به بیان دیگر گرانیگاه تحولات سیاسی کشور از ساخت سیاسی به ساخت اجتماعی انتقال یافته است. اگر در طی هفت سال گذشته صحنه سیاسی کشور با چالش اصلاحطلبان و محافظهکاران برسر نوع جمهوری اسلامی آرایش مییافت، امروز آنچه صحنه سیاسی کشور را ترسیم میکند صفبندی بین “جمهوریخواهی” و “جمهوری خواهیاسلامی” است.
سایت رویداد این واقعیت را میپذیرد که بحث “جمهوریخواهی در میان نیروهای اپوزیسیون و بخشی از جنبش دانشجوئی مورد حمایت قرار دارد”. اما باید خاطر نشان کرد جمهوریخواهی تنها به نیروهای “اپوزیسیون و بخشی از جنبش دانشجوئی” اختصاص ندارد، بلکه اکثریت نخبگان سیاسی و فکری جامعه و بخش قابل توجهی از گروههای اجتماعی از جمله جوانان از جمهوری لائیک و دمکراتیک در مقابل جمهوری اسلامی دفاع میکنند. برخی از چهرههای شاخص اصلاحطلب نیز بر این امر اذعان دارند.
اما در این صفبندی که سایت رویداد هم بر شکلگیری آن معترف است، اصلاحطلبان حکومتی در کجا قرار دارند؟
سایت رویداد در مقدمه طرح بحث میگوید: “حامیان بحث جمهوری اسلامیخواهی را طیفی از نیروهای دوم خرداد تشکیل میدهند. همانطور که سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت بر این مطلب تاکید داشته اند”. بهزاد نبوی که بعد از استعفا از نمایندگی مجلس شورا فرصت اظهارنظر پیدا کرده است صریحتر از از دیگران از قانون اساسی و جمهوری اسلامی دفاع و موقعیت اصلاحطلبان حکومتی را بعد از انتخابات مشخص میکند. او در مصاحبه با ایسنا میگوید: ” شعار ما دفاع از قانون اساسی است و نه خروج از آن” و اضافه میکند: ” ما باید به مردم ثابت کنیم قانون اساسی موجود قابلیت اصلاح نظام را دارد. ما در واقع در مقابل کسانی که تلاش میکنند نظام را اصلاحناپذیر معرفی و بیآبرو کنند از آبروی نظام و قانون اساسی دفاع میکنیم”. این اظهارنظر تنها به بهزاد نبوی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تعلق ندارد، بلکه برخی از عناصر شاخص جبهه مشارکت نیز بعدا از انتخابات اول اسفند هم، سرسختانه از جمهوری اسلامی، مردمسالاری دینی دفاع نموده و بر ظرفیت اصلاحپذیری “نظام” تاکید دارند.
اما تجربه هفت سال با وجود اینکه اصلاحطلبان در ساخت قدرت حضور داشتند و دو قوه از قوای سهگانه در اختیار آنها بود، نشان داد که جمهوری اسلامی ظرفیت تحقق توسعه سیاسی را ندارد. اکثریت مردم ما این واقعیت را در زندگی خود با پوست و گوشت خود لمس کردند. اکنون جامعه در آستانه دوم خرداد قرار ندارد، بلکه تجربه بزرگی را از سرگذارنده و اصلاحات در درون “نظام” را آزموده است و اکثریت مردم ما به این نتیجه دست یافته است که ساختار سیاسی جمهوری اسلامی تحولپذیر نیست. از این رو است که در جامعه ما زمینه مساعد برای رشد اندیشه و نیروی “جمهوری خواهی” فراهم آمده است.
رشد گرایش جمهوری دمکراتیک و لائیک در جامعه ما حاصل شکست اصلاحطلبی حکومتی از یکسو و از سوی دیگر رشد آگاهی سیاسی مردم ما در طی هفت سال گذشته است.
اصلاحطلبان حکومتی گرچه بر نفوذ روزافزون جمهوریخواهی واقفند و بر شکلگیری صفبندی حول آن اذعان دارند، با این وجود مصرانهتر از گذشته از قانون اساسی و ظرفیت اصلاحپذیری “نظام ” دفاع میکنند.
سایت رویداد “جمهوریخواهی” و “جمهوری اسلامخواهی” را در “جریان کلی دمکراسی خواهی” قرار میدهد، در حالیکه این دو با هم جمع شدنی نیستند و زیر مجموعه “دمکراسیخواهی” نمیگنجند. مردمسالاری دینی که اصلاحطلبان از آن دفاع میکنند، سرابی بیش نیست.
“جمهوری خواهی” و “جمهوری اسلامیخواهی” به صفبندی اصلی جامعه ما فرا روئیده و هر نیرو جایگاه خودش را در این رابطه تعیین میکند. اصلاحطلبان حکومتی نیز بعد از انتخابات جای خود را تعیین کرده و اعلام نمودهاند که از “جمهوری اسلامخواهی” در مقابل “جمهوریخواهی” دفاع میکنند. چنانچه اصلاحطلبان بر تداوم مواضع خود اصرار ورزند، خواه ناخواه بتدریج از جایگاه اصلاحطلبی به جایگاه محافظهکاری سقوط خواهند کرد. در چنین حالتی آنها نه نیروی اصلاح، بلکه نیروی مدافع وضع موجود خواهند شد و الزاماً در کنار محافظهکاران قرار خواهند گرفت. آیا اصلاحطلبان به چنین موضوعی وقوف دارند؟ آیا آنها در واهمه از رشد اندیشه و نیروی جمهوریخواهی مصرانهتر از گذشته بدفاع از قانون اساسی برخواهند خواست و از اصلاحپذیری “نظام” دفاع خواهند کرد؟ آینده نشان خواهد داد که آیا آنها همچنان در مواضع فعلیاشان میمانند و بتدریج با محافظهکاران در یک صف قرار میگیرند و در مقابل نیروهای جمهوریخواه میایستند و یا اینکه مواضعاشان را مورد بازبینی و نقادی قرار میدهند؟ مواضع اصلاحطلبان بعد از انتخابات، امیدآفرین نیست.