این روزها در رسانەها، از جملە رسانەهای کردی، بحث مربوط بە شرکت عبداللە مهتدی، دبیرکل حزب کوملە کردستان ایران در جلسات مرتبط بە سلطنت طلبان بە موضوع داغی تبدیل شدەاست. در واقع همراهی مهتدی با افرادی همچون رضا پهلوی در منشور مهسا، نشان از تغییر مهمی در رفتار سیاسی او دارد کە بە مراتب نشان از دوران جدیدی از فعالیت سیاسی کوملە منتسب بە او است.
همراهی عبداللە مهتدی با سلطنت طلبان از دو زاویە منجر بە تکانهای شدیدی در میان فعالان کرد شدە: زاویە اول مربوط بە تنشی است کە میان این جریان با حزب دمکرات کردستان ایران بعنوان متحد استراتژیک آن ایجاد کردەاست کە متعاقب آن سخنان مصطفی هجری و خالد عزیزی در رد سلطنت، اوج رسانەای کردن این تنش بود؛ و دوم تکانی است کە در خود کوملە (با تاکید بر هویت جداگانە کوملە کمونیستی کە اخیرا در نقد مهتدی برآمدەاست) ایجاد کردەاست. کوملە بعنوان جریانی ضد سلطنتی کە تاریخ تشکیل آن بە دوران شاە در دهە چهل شمسی بر می گردد، جریانی کە از نیروهای چپ شرکت کنندە در انقلاب بهمن بود، با این حرکت مهتدی نشان داد کە دیگر هیچ نشانی از رابطە منطقی میان هویت و کردار سیاسی در این جریان باقی نماندە است و نوعی پراگماتیسم سیاسی کە بیشتر بە بی پرنسیپی نزدیک است سراپای آن را در بر گرفتەاست. جریانی کە بە رادیکالیسم خود مفتخر بود، اکنون بخشی از آن چنان بە قول سیاسیون قدیمی بە اپورتونیسم درغلتیدەاست کە بسیاری را بە تعجب واداشتەاست.
اما فارغ از هر علت دیگری باید تغییر ریل آقای مهتدی را در مسئلەای دیگر فراتر از آنچە معمولا در رسانەها گفتەمی شود، جستجو کرد. در واقع تغییر رفتار سیاسی مهتدی نشان از آغاز دوران جدیدی در منطقە دارد کە باید آن را جدی گرفت.
چنانکە می دانیم و تاریخ احزاب کردی نشان می دهد، حضور نظامی ـ تشکیلاتی این احزاب بویژە در نیمە دوم قرن بیستم کاملا تابع استفادە از تضادهای منطقەای میان کشورهای رقیب و دشمن بودەاست. در واقع بدون کمک ایران شاهنشاهی شورش بارزانی در دهە شصت و هفتاد میلادی نمی توانست در آن ابعاد قوی و گستردە خود وجود داشتەباشد، بدون سوریە بعثی امکان قدرت گرفتن اتحادیە میهنی کردستان غیرممکن بود، بدون ایجاد روابط گستردە با کشورهای پیرامون ترکیە، حزب کارگران کردستان (پ ک ک) در فرم کنونی اش اساسا امکان وجود نداشت، و نهایتا بدون کمکهای دولت عراق بە حزب دمکرات و کوملە بعد از تسخیر شهرها توسط جمهوری اسلامی، امکان تداوم مبارزە مسلحانە توسط این جریانات وجود نداشت. متاسفانە تاریخ احزاب مدرن کردی، تاریخ همکاری و کمک گرفتن از دولتهای منطقە است، و در واقع شورش، آنطوری کە خود مبارزان کرد این واژە را بکار می برند، بر اساس تعارضات منطقەای دولتها شکل گرفتەاست. بە همین جهت احزاب کردی در اوج قدرت خود کاملا مستعد شکست و فروپاشی بودەاند، چنانکە تجربە شورش بارزانیها نشان می دهد.
در واقع رفتار سیاسی کنونی عبداللە مهتدی را باید بر این اساس توضیح دادە و درک کرد. در شرایطی کە فشار بر احزاب کرد ایرانی در اقلیم کردستان، هم بواسطە حملات مستقیم جمهوری اسلامی و هم بواسطە فشار بر آنها از طریق حکومت اقلیم و دولت عراق فزونی گرفتەاست، و بە نظر می رسد کە دوران طلائی حضور آنها در این منطقە بنوعی پایان یافتەباشد، دورانی کە در آن احزاب کرد ایرانی حساب ویژەای روی اقلیم کردستان، پیروزی آن و تاثیرگذاری این پیروزی بر موقعیت خود داشتند، اما همە روندها حاکی از آنند کە شرایط آن طوری کە آنها آرزو داشتند نە تنها پیش نرفت، بلکە حتی شکل وارونە بخود گرفت. و در چین شرایطی، عبدااللە مهتدی بعنوان سرکردە یکی از جریانات اصلی کە در اقلیم کردستان مقرات دارد، و کاملا بە این شرایط جدید واقف است، حال با توجە بە تغییر اوضاع بە فکر جایگزینی امکانات جدید است. در واقع اگر اقلیم کردستان نمی تواند آن امکان واقعی و پشت جبهەای بمانند سابق باشد، و احزاب کرد ایرانی کم کم در آنجا بە تنگنا افتادەاند، باید در فکر چارەبود و راهی دیگر پیدا کرد. و این راە نمی تواند چیزی باشد جز حرکت کردن در کنار نیروهائی کە نظر کشورهای غربی را جلب کردەاند و از امکانات خوب مالی و بین المللی برخوردارند. در واقع حرکت مهتدی، حرکتی است از یک عرصە و یا امکانات منطقەای بە عرصە وسیعتر و جهانی کە در آن سیاست نە بر مبنای مبارزە مسلحانە، بلکە بر اساس توان دیپلماسی و مالی در یک شبکە جهانی می چرخد.
البتە بازی این بار عبداللە مهتدی هم بازی تازەای نیست. او یکبار در قالب کمونیسم کارگری در فکر رهائی خود از اقلیم کردستان و یا عراق بود کە با حملە آمریکا و شرکاء بە عراق و برهم خوردن توازن منطقەای و بە قدرت رسیدن کردها در اقلیم کردستان و تقویت ناسیونالیسم کردی بە یکبارە متوجە اشتباە خود شد و حتی بە آن حزب کمونیستی هم کە خود ساختەبود و اما همراە او نشدەبود، پشت کرد؛ چە برسد بە کمونیسم کارگری.
و شاید این بار آقای مهتدی فکر می کند کە با جهان دیگری روبروست کە بر خلاف دفعات قبل، موفقیت او را تضمین می کند. اما آیا واقعا چنین است؟ آیا احزاب و جریانات سیاسی می توانند تنها بە یمن امکانات منطقەای و جهانی و تطبیق دادن خود با آن بە موفقیت برسند؟ بویژە اینکە چە کشورهای منطقەای و چە جهانی همە در فکر منافع خود هستند و دیگران را تنها در عقب کاروان خود می خواهند، و نە حتی در کنار؟ بویژە اینکە دیگر بە مانند دوران جنگ خلیج خبری از جنگ و حملە نظامی نیست و جنبش انقلابی مردم ایران هم اساسا دل خوشی از آلترناتیو سازیهای برون مرزی ندارد.
البتە شاید این سرنوشت مقدور احزاب کردی باشد کە حضور جدی خود را بە کمکهای منطقەای و جهانی گرە زدەاند، سرنوشتی کە دیگر امکان رهائی از آن وجود ندارد. و شاید جریانهائی مانند حزب کوملە ایران آخرین احزابی باشند کە از چنین امکاناتی می خواهند بهرە ببرند. اما بواقع تجربە نشان می دهد کە مردم کردستان تنها زمانی می توانند بە منافع واقعی خود دست یابند کە از چنین تجربەای یکبار برای همیشە دوری کنند. و نزدیکترین مورد مشابە، تجربە اقلیم کردستان است کە احزابی مشابە حزب کوملە کردستان ایران بە قدرت رسیدند، درست با همان منطقی کە آقای مهتدی بە دنبال آن است. و چە تجربە تلخ و بیرحمی کە در آن رویاهای کردی قربانی مطامع نیروهائی شدند کە بە محض بە قدرت رسیدن، خود یکی از عاملان اصلی نابودی و بە فراموشی سپردن آن بودند.
3 Comments
نویسنده این مقاله کیست ؟ نعمت …..کرد است ؟
چه مقاله خوب و مفیدی واقع بینانه و بدون تعصبات کردی و فارسی. کاش مفصل تر بود.
مطلب خوبی است. دست فرخ درد نکند. کاش به این نکته هم اشاره می شد که واقعیتی به نام اتکا به خارج، نشان از بی قدرتی یک نیروی سیاسی در میان مردم خودی دارد.
به واقع قدرت اصلی یک جریان سیاسی از مردم است .
نکته دوم ؛ صحبت از جنبش انقلابی در ایران نادرست است. فرخ با دانشی که دارد باید فرق میان جنبش انقلابی و جنبش و خیزش و… را بداند.