خیمه زد ابر بر کوهساران
نعره زد رعد، بارید باران
با یکی گشتن جویباران
شد روان رودهای خروشان
آری،سیلابی سهمگین از رودهای خروشان جاری گشت. ماهیان سرخ به راه ماهی سیاه کوچک روان گشتند،اما دست نابکار سرمایه سدی از استبداد را در مقابلش دیوار کشید، تا اینبارکوسه های سر چکشی سلطانی کنند!
امپریالیسم و ارتجاع اسلامی پس از سازش در قیام بهمن ۱۳۵۷ تصمیم گرفتند با به اجرا گذاشتن پروژه شوک درمانی فشار و جنایت قرون وسطی را بر جامعه ایران تحمیل و انقلابیون را از عرصه سیاسی حذف و مردم ایران را برای همیشه نسبت به انقلاب و انقلابیون بدبین نمایند.
با اجرای پروژه شوک، فشار و جنایت بر انقلابیون چپ، ملی و دمکرات افزون گشت رژیم ضد انقلابی جمهوری اسلامی که خود برآمده از شکست انقلاب بهمن بود، با استفاده از ژست انقلابی عرصه سیاسی و اجتماعی ایران را اشغال و در هر کوی و برزنی اراده خود را به نمایش گذاشت.
در حالی که بخشی از بشریت از نعمات علم و تکنولوژی در زندگی خود بهره می برد، مردم ما بی نسیب از سرمایه های مادی و انسانی خود دوران دهشتناکی را در زیر سایه حکومت اسلامی سپری می نمود!
حکومت اسلامی با سنن و شرع خود آمده بود تا آنچه نشان از دنیای مدرن و اصالت ملی در کشور را بهمراه دارد با بربریت هرچه تمامتر نابود سازد اما بخش وسیعی از مردم با برخورداری از فرهنگ والای ملی و انسانی خود در مقابلش زانو نزدند.
رژیم برای تخریب و غارت آثار ملی، فرهنگی و تاریخی کشور یورش برد، و به بهانه انقلاب فرهنگی (کودتای فرهنگی) سعی نمود حافظه نسل جوان را تخریب و شخصیتهای ملی و تاریخی ما را به فراموشی بسپارد، کتاب و دیگر نشریات را بهمراه هنر با سانسور شدید مواجه ساخت، و فعالین بسیاری از این عرصه را زندان، اعدام و خانه نشین نمود.
حکومت اسلامی برای تسلط بیشتر بر جامعه به حقوق انسانی زنان یورش برد، آنها را از حقوق برابر در زمینه ازدواج و طلاق، کسب و کار، ارث، تحصیل،انتخاب پوشش، قضاوت و … محروم نمود، تا با کنترل همه جانبه زنان، خانواده و جامعه مدرن را فلج نماید.
در ادامه اجرای پروژه شوک، سرکوب و خفقان سیستماتیک گردید، آزادی تشکلات سیاسی و اجتماعی غیر حکومتی ممنوع و بسیاری از فعالین آنها روانه شکنجه گاهها و میدانهای تیر شد،میلیونها نفر مجبور به مهاجرت و تبعید اجباری شدند، این پروژه تا خارج از مرزهای کشور توسط رژیم جنایتکار با ترور مخالفین ادامه یافت.
مردم یک دهه زندان، شکنجه، اعدام، سنگسار و ترور را تحمل نمودند، مادران و عروسان بسیاری داغدار گشتند و کودکان بیشماری چشم براه ماندند. اما این برای پایان جنایت کافی نبود. بر اثر جنگ شهرهای بسیاری تخریب، تعداد زیادی از هموطنان کشته، زخمی، اسیر و آواره شدند، صنایع و کشاورزی ویران گشت، مردم از وضع بد اقتصادی و بن بست جنگ بستوه آمدند،همه چیز حکایت از بحران می کرد.
امپریالیسم نمی خواست هیچکدام از طرفهای درگیر جنگ (صدام و خمینی) پیروز میدان شوند، هر دو را در جنگ فرسایشی از لحاظ تسلیحاتی و اطلاعاتی تامین و بالانس می کرد، سرانجام بر اثر تشدید بحرانهای داخلی و فرار نیروها از جبهه های جنگ جام زهر توسط خمینی سر کشیده شد، تقدس و قدرت رژیم از طرف خودیهای درون نظام و عامه مردم به زیر سئوال رفت.
رژیم در این شرایط بحرانی برای حل بحران ناچار شد شمشیر ذوالفقار خود را به خون پاک هزاران زندانی سیاسی آغشته کند، تا عبرتی برای توده های ناراضی باشد، شوک ۶۷ از طریق کشتار سراسری زندانیان سیاسی به جامعه منتقل گشت.
این پروژه قصد داشت نتایج و دستاوردهای حاصل از قیام مردم را چنان با شکست سنگین مواجه نماید تا مردم نه تنها غافلگیر و مبهوت شوند، بلکه بازگشت به گذشته را دوباره در زندگی خود آرزو کنند،آنها اعمال جنایتکارانه حکومت ضد انقلابی جمهوری اسلامی را انقلابی معرفی کرده و از انقلاب و تحولات دمکراتیک تعریفی وارونه ارائه خواهند داد، تا هرآنچه ویرانی و بی ثباتی است معادل با انقلاب و یا اوضاع انقلابی تصور شود.
رعب، وحشت، زندان، شکنجه، تجاوز، سنگسار، اعدام، ترور، سانسور، خفقان و سرکوب همه جزیی از نسخه هایی بودند که در سناریو شوک درمانی برای مردم انقلابی ایران تجویز شده است، سناریویی که توسط جلادان رژیم اسلامی بر روی کودکان، زنان و مردان، جوان و پیران ما انجام گردید، و هم اکنون تجربه شکست خورده آن در تمام دنیا در شکنجه گاههای مخفی و علنی از افغانستان تا عراق از اسرائیل تا گوانتانامو و امثال کهریزک بی سرانجام در حال انجام است.
خاوران تنها گورستان زنان و مردان شجاع میهن نیست بلکه نمونه ای از جنایات حکومت جمهوری اسلامی علیه بشریت است، خاوران خود به تنهایی جبهه متحد و سراسری از مبارزین میهن است، خاوران یک آلترناتیوی انقلابی همیشه زنده است که آرام و بی صدا رسوا می کند اهل ولایت را.
وقتی خورشید از خاوران هر روز بر شانه هایمان سنگینی می کند، از یاد نخواهد رفت، وقتی رفیقان را بی جهت با یک سئوال برای مرگ تجدید محاکمه می کنند، وقتی صدها مجاهد و کمونیست را ماهها پس از پایان حکمشان روانه قتلگاه می کنند، وقتی دانش آموزی برای آزادی به سند خانه نیازمند باشد و آن در گرو بانک است، وقتی کودکی در جشن تولدش به انتظار هدیه پدر و پدر با کادوی عروسکش ماهها پس از اتمام حکم بدون مصاحبه در انتظار دار! وقتی وقتی وقتی ، نه نه نه هرگز فراموش نخواهم کرد، نه نه آن خانم و آن عروسک اگر بدانند هرگز … بخشید؟!