غلام همت دردی کشان یکرنگم / نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند (حافظ)
لباس شخصی ها، گروه ضربتی فاشیست ها
پس از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد و بویژه از ۱۶ آذرماه به بعد شاهد فزونی فجایع مرگبار و خون ریزی «لباس شخصی ها»، بسیجی ها و پاسداران حکومت اسلامی درخیابان ها و زندان های ایران هستیم، صحنه هایی که درخاطره ها باقی خواهند ماند. با دیدن لباس شخصی ها در خیابان ها، گویا دوباره تاریخ را مرور می کنیم. شکل گیری فاشیسم و نئونازیسم در اروپا!
این لباس شخصی ها مانند پیراهن سیاه های موسولینی و کت قهوه ای های نازیسم هیلتری عمل می کنند. «رهبر» سخت در اشتباه است، اگر فکر می کند که با توسل به روشهای منسوخ تاریخی می تواند پایه های حکومت فاشیستی خود را تحکیم بخشد، و مردم را سرکوب نماید.
در رژیم استبدادی محمد رضا شاه و غائلهً نهم اسفند ۱۳۳۱ و حمله به خانه دکتر مصدق برای از بین بردن او و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز لباس شخصی ها به سرکردگی شعبان جعفری معروف به «شعبان بیمخ» در برهم زدن نظم عمومی، برقراری رعب و وحشت و ترساندن مردم شرکت داشتند. پس از آن هم در رژیم شاهنشاهی شاهد حمله لباس شخصی ها و شعبان بی مخ به خواهر دکتر حسین فاطمی در روز روشن در یکی از خیابان های تهران بودیم.
«لباس شخصی ها»، به شکل کنونی این مفهوم، درحکومت اسلامی از اوائل انقلاب شکل گرفته اند. سالهاست که این “لباس شخصی ها” به کشت و کشتار و سرکوب زنان و جوانان کشور زیر نظر سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات مشغولند. در سال ۱۳۷۲ “انصار حزب الله” اعلام موجودیت کرد و تا سال ۱۳۷۴ همهً گروه ها تحت نام “انصار حزب الله” عمل می کردند. ولی آنها بعدا به چند گروه تقسیم شدند. یک گروه زیر نام « اتحادیه دانشجویان و فارغ التحصیلان حزب الله» فعالیت می کرد که همان نیروهای لباس شخصی می باشند. و بیشتر برخوردهای خیابانی که به نام “انصار حزبالله” در سالهای دهه هفتاد شاهدش بودیم، درواقع ناشی از عملکرد همین گروه بود و میشود گفت که در آن درگیریها و بر هم زدن تجمعات، تقریبا افرادی که مردم کلا به اسم “انصار حزبالله” میشناسند در آن مشارکت داشتند و آنها بودند که به لباس شخصیها معروف شدند.
لباس شخصی ها مشروعیت شان را در اصل از«رهبر» میگیرند. این امر علنی است. همه دولتمردان رژیم هم آن را میدانند. همین «مشروعیت» هم سبب شده که نیروهای امنیتی و انتظامی نسبت به برخوردهای “انصار حزبالله” از خود مماشات نشان می دهند. در تابستان سال ۱۳۷۸ این گروه با حمله به خوابگاه دانشجویان در کوی دانشگاه تهران فاجعهای را به بار آورد که با گذشت ۱۰ سال هنوز از یادها نرفته است.
عموما دو نوع لباس شخصی وجود دارد. نخست کسانی که اعضای بسیج هستند و با دلایلی مثل اجبار یا اعتقاد به حفظ نظام یا به خاطر شستشوی مغزی به بر خورد با مردم می پردازند. دوم کسانی که آموزشهای لازم را برای برخورد با تظاهرات معترضین زیر نظر سپاه و وزارت اطلاعات دیده اند و برای “کار” خود حقوق و پاداش هنگفتی دریافت می کنند.
در اثر این حوادث ناگوار مردم دچار خسارت های جانی و مالی زیادی شده اند و دهها تن زن و کودک بی گناه نیز به شدت هراسان شده، از نزدیک طعم رعب و وحشت این گروههای موسوم به «لباس شخصی» را چشیده، خشونت آنها را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کرده اند، و کم و بیش با شیوه های ناجوانمردانه ی آنان آشنائی دارند.
تامین هزینهً «لباس شخصی» ها
صندوق های صدقه یکی از منابع تامین هزینه «لباس شخصی ها» ست. به هر کجای ایران که سفر کنید، در فاصله های نزدیک، یک صندوق صدقه قرار دارد. این صندوق ها، با آمار درآمد میلیاردی، از منابع اصلی تامین بودجه بیت رهبری و به تبع آن، هزینه لباس شخصی های مقرب “آقا” هستند. ظاهر امر این است که درآمد حاصل از این صندوق ها به اقشار کم در آمد کشور اختصاص دارد ولی آنچه مسلم است، درآمد بی حد و حصر حاصل از این صندوق ها، هیچ محلی برای هزینه ندارد، جز سرکوب حرکت آزادیخواهانه مردم ایران و تقویت خشونت و رعب و هراس در مردم و این چیزی نیست که تنها به روزهای اخیر مربوط باشد.
بیش از شش ماه است، تعداد زیادی از جوانان برومند و جمعی از سالمندان فرهیخته سرزمین ایران با اتهامات واهی و جعلی در بازداشت به سر می برند. تاکنون جمعی از آنان به شهادت رسیده اند و از جمعی دیگر نیز هیچ خبری در دست نیست. رسوایی تا بدانجا گسترش یافته که دامن همه نهادهای حکومتی را به ننگ آلوده کرده است و هر یک از این نهادها درصدد بر امده اند با تعیین هیئت تحقیق و کمیسیون ویژه و نگارش نامه و انجام مصاحبه خود را از جرمی که در ان دست کم با سکوت رضایت امیز شریکند تبرئه کنند.
امروز رسانه ها باید بیش از هر وقت دیگر هوشیار باشند و نگذارند اخبار رقابت های نمایشی و حتی جنگ حیدری و نعمتی بین سران حکومت، نقض جدی و سازمان یافته حقوق بشر را در اوین و سایر زندان ها به خبر درجه دوم یا حتی درجه چندم تبدیل کند. اگر کمی هوشیار باشیم در خواهیم یافت که این یک ارزش خبری بیشتری از آن دیگری دارد. این احتمال را بدهیم که ابعاد فاجعه آنقدر عظیم و هولناک است که سران حکومت یا برای فرار از آن به جان هم افتاده اند و یا برای پنهان کردن آن یک نزاع خودی و غیرخودی به راه انداخته اند. همچنین نباید ارزش این جنبش میلیونی بی سابقه که با خون عزیزان این مرز و بوم آبیاری شده در این نمایشها نادیده بماند و فراموش گردد.
در جریان تظاهرات اعتراضی مسالمت آمیز ِمردم، پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸بویژه در روزهای ۱۶ ، ۱۷ و ۱۸ آذرماه، لباس شخصی ها که اغلب به چوب و چماق و باتوم و کلت کمری مجهز بودند، عربده کشان به تظاهرکنندگان و اهالی محل در کوچه و خیابان حمله کردند و با فحاشی و سنگ پرانی و شکستن شیشه های اتومبیل ها و در ِ ورودی منازل و پنچره های ساختمان های مسکونی رعب و وحشت در دل مردم آفریدند.
بعد از گذشت حدود شش ماه از کودتای انتخاباتی، هنوز زندانهای رژیم از جوانان و فعالان سیاسی پر است. خانواده زندانیان به شدت نگران سرنوشت عزیزان خود هستند. افشاگریهای زندانیان آزاد شده از ابعاد گسترده سبعیت کودتاگران در زندانها گواهی می دهد. کودتاگران برای حفظ قدرت، حاضرند به هر جنایتی دست بزنند. درکجای دنیا شش سال حبس برای شرکت در یک تظاهرات مسالمت آمیز سراغ دارید؟.
روزنامه نیویورک تایمز می نویسد ، برخی از کسانی که تازه از زندان آزاد شده اند، از مشاهدات خود مبنی بر کتک خوردن و حتی قتل زندانیان توسط لباس شخصی ها سخن می گویند. در روزهای اخیر، اجساد کبود برخی از زندانیان به خانواده خود بازگردانده شده و مقام های بیمارستان در گفتگو با گروه های حقوق بشری می گویند تعداد زیادی در تظاهرات پس از انتخابات، کشته شده اند.
«لباس شخصی ها» تا کنون ابزار خوبی برای سرکوب آزادیخواهان ایران بوده اند، و چون یک ارگان رسمی نیستند چنین می پندارند که نمی توان آنان را شناسایی و بازخواست کرد!
گرد ِ خود چون کرم پیله برمَـتـَن بهر خود چــَه می کَـنی اندازه کـَن (مولوی)
دکتر پرویز داورپناه، ۲۴ آذر ۱۳۸۸ – ۱۵ دسامبر ۲۰۰۹