سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۶

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۶

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

مبارزات مسالمت آمیز «بانو»… فعالیت های سیاسی – اجتماعی «صدیقه دولت آبادی»

زنان ایرانی باید بدانند که در چه جایگاه و موقعیتی قرار دارند، تا بتوانند شخصیت اجتماعی شان را که سال های سال در زیر پای مردان مستبد لگدمال شده، دوباره بیابند. امید است در آینده ای نه چندان دور، شاهد حضور قاطع، فعال و زنده ی زنان ایرانی در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ادبی و ... باشیم.

انقلاب مشروطه که یکی از بزرگترین انقلابهای عصر خویش بود تأثیرات شگرف و دیرپایی از خود به جا گذاشت. زنان هم از این  تأثیرات و تحولات گسترده اجتماعی بدور نماندند. از جمله این زنان پیشرو می توانیم به صدیقه دولت آبادی اشاره کنیم. صدیقه دولت آبادی، فرزند حاج میرزا هادی دولت آبادی و زنی از خاندان روحانی و از پیشگامان جنبش اجتماعی زنان در ایران بود که در زمینه ی آموزش، دادن آگاهی به زنان، انتشار روزنامه و مبارزه در راه تساوی حقوق زنان کارهای ارزشمندی را انجام داده است. فعالیت اجتماعی دولت آبادی با عضویت در «انجمن مخدرات وطن» از انجمن های فعال در عصر مشروطه، آغاز شد. صدیقه برای نخستین بار در اصفهان، مدرسه دخترانه «مکتب خانه شرعیات» را با هدف سواد آموزی به دختران تاسیس کرد که با عزمی راسخ برای آزادی زنان قیام کرد و در این راه تهمت های زیادی را تحمل کرده است . در شانزده سالگی با اعتضاد الحکما، حکیم دربار، ازدواج کرد . اما پدرش حاج میرزا هادی دولت آبادی، ضمن عقد زناشوئی اختیار طلاق را از داماد گرفته و به دخترش داده است تا در صورت عدم سازش از آن استفاده کند. صدیقه دولت آبادی نیمه شب ششم مرداد ۱۳۴۰ در اثر سرطان در گذشت و در قبرستان کوچکی در قلهک به خاک سپرده شد .

مقدمه

بی تردید، زنان در طول تاریخ، چون آینه های جادویی بوده اند، که مردان را چند برابر اندازه ی واقعی خویش نشان داده اند.

« ویرجینیا وولف»

جنسیت زنانه و قضاوت درباره منزلت زنان، همواره بر اساس متر و معیارهای مردانه در نظر گرفته شده است . بدین ترتیب است که « لوس ایرگاری» از چهره های برجسته ی حقوقی و نظریه پرداز پست مدرن، نظریه ی تقابل کنش گری مردانه و کنش پذیری زنانه را که زیگموند فروید از آن به عنوان تبدیل شدن زن، به «زنی به هنجار» سخن گفته بود را مطرح می کند: همواره مرد دستور می دهد و زن می پذیرد تا « به هنجار» لقب بگیرد.

زن در طول قرنها و هزاره ها وظایف مهم و بیشماری را بر عهده داشته است، که تربیت فرزند و پرورش نسل هایی که سازندگی و توسعه و آبادانی یک سرزمین را بر عهده می گیرند فقط یکی از این وظایف خطیر و سرنوشت ساز است. اما زنان جامعه ی ایران سال ها ست که بر اساس آرمان های سنتی غالب، در حاشیه زندگی می گذرانند و اس و اساس زندگی خود را فقط بر پایه ی آفرینش و زاد و ولد برای مردان استوار کرده اند .

تاریخ، نوشته ی مردان است و چنین به نظر می رسد که در گستره ی این تاریخ مذکر، انگار زنان اصلا حضور نداشته اند. ولی از یاد برده ایم زنان بزرگی چون : صدیقه دولت آبادی، بی بی خانم استرآبادی، افضل وزیری، طاهره قرهالعین، و دهها و صدها چهره ی برجسته و متعهد تاریخ مان که با تمام وجود در راه اعتلای فرهنگ و تعالی ارزش های انسانی سرزمین مان، زندگی خود را بی مزد و منت، وقف کردند. در طول تاریخ معاصر ایران چه فراوانند زنان ایثارگری که به خاطر فعالیت های مسالمت آمیز اجتماعی – فرهنگی و سیاسی شان، رنج ها و مشقت های بسیاری را به جان خریده اند، زنانی همچون محترم اسکندری که به جرم انتشار مجله ی « نسوان وطن خواه » در خیابان دشنام شنید و سنگسار شد؛ شهناز آزاد ( رشدیه ) سردبیر « نامه ی بانوان»که به زندان و تبعید محکوم شد، فخر آفاق پارسای که به جرم چاپ مقاله ای به حمایت از حقوق حقه زنان در مجله ی « جهان زنان » به قم تبعید شد؛ و صدها نمونه از این دست…

با این همه ناروایی ها و هزینه ها اما زنان دست از فعالیت های سیاسی و فرهنگی خود برنداشتند و در زمینه های مختلف : ادبیات، عرفان، نجوم، خوشنویسی، نقاشی، شعر، موسیقی، آوازه خوانی، و … سر آمد عصر خود شدند .

با انقلاب مشروطه ی ایران، زن ایرانی تا حدودی از زیر سایه ی خرافات و جهل و اسارت بیرون آمد. زن ایرانی به ارزش های انسانی و جایگاه اجتماعی خود، تا حدودی آگاهی یافت و تا حد قابل قبولی هویت خویش را با نوشته هایش، مشخص کرد. زیر تاثیر پرتوهای آگاهی بخش این انقلاب، تحول عظیمی در حیات اجتماعی زنان ایرانی پدید آمد و آنان را بتدریج متحول ساخت در نتیجه، حرکت های دسته جمعی زنان آرام، آرام به منصه ظهور رسید. اولین تعاونی های زنان در دوران مشروطیت و به همت صدیقه دولت آبادی در شهرهای یزد، کرمان و اصفهان آغاز به کار کردند . زنان آزادیخواه و آگاه ایرانی علی رغم محدودیت های موجود زمان خود، نقش بی نظیر و تحسین برانگیزی در به ثمر رسیدن و تداوم این انقلاب ایفا کردند .

اما آنچه در ای ن مقاله به دنبال آن هستم در واقع ی افتن پاسخی برای ای ن پرسش هاست که :

آیا صدیقه دولت آبادی شخصیتی نوگرا بود و در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زمان خودش نقش داشت؟

فعالیت های صدیقه دولت آبادی چه تاثیری در دوران حیات اش به جا گذاشت؟

افکار و فعالیت های مسالمت آمیز دولت آبادی بیشتر چه اقشار و گروههای ی از زنان را جلب می کرد؟

ای ن نوشتار، در عین حال نشان دهنده ی دوره ای از تاری خ نوی سی در ای ران است که زنان در آن جای ی ندارند و با وجود زنان بزرگی چون صدیقه دولت آبادی و امثال ایشان، اما متاسفانه امروزه بسیاری از این زنان پیشکسوت، از ی ادها رفته اند. چرا که تاری خ نی ز چون اکثر امور و مقدرات فرهنگی و سیاسی، در دست مردان بوده است.با این حال سعی من در این نوشتار آن است تا ابتدا به معرفی کوتاهی از شخصی ت صدیقه دولت آبادی و سپس ارزی ابی ماهنامه ی ای شان (زبان زنان) و آنگاه به بررسی فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و آراء سیاسی وی بپردازم . نتیجه ی کار، روشن کردن قسمت هایی از تاریخ مشروطه و فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی صدیقه دولت آبادی پس از این واقعه است .

بانو «صدیقه دولت آبادی»

صدیقه، فرزند خاتمه بیگم و حاج میرزا هادی دولت آبادی، و از پیشگامان جنبش اجتماعی زنان در ایران و نخستین زن روزنامه نگار محسوب می شود . ایشان به سال ۱۲۵۸ ه. ش . در اصفهان پس از تولد هفت پسر، به دنیا می آید. تحصیلات خود را در زمینه های فارسی و عربی نزد شیخ محمد رفیع طاهری در تهران می گذراند و سپس تحصیلات متوسطه را در دارالفنون ادامه می دهد و سرانجام در سن ۱۵ سالگی با دکتر اعتضاد الحکما ازدواج می کند. اما ازدواجش با ناکامی همراه می شود. یک سال پس از مشروطه به همت و پشتکار ایشان یکی از نخستین دبستان های دخترانه، به نام ” مکتب شرعیات ” تاسیس می شود. از دغدغه های اصلی و همیشگی صدیقه دولت آبادی آموزش و تربیت دختران ایرانی بوده است و تا آخر عمر برای تحقق این هدف با همه توان و بضاعت اش کوشید.

صدیقه دولت آبادی در روز ششم مرداد سال ۱۳۴۰ ه. ش. در سن ۸۲ سالگی دیده از جهان فرو بست. بنابر وصیّت اش او را در جوار قبر برادرش یحیی دولت آبادی در قبرستان کوچکی در زرگنده تهران به خاک سپردند. [۱]

ماهنامه ی «زبان زنان» :

این ماهنامه از فروردین ماه سال ۱۳۰۱ ه. ش. در تهران منتشر شد . که انتشار آن تا پایان همان سال دوام داشت . علت امر این بود که از سوی وزارت معارف، محدودیت هایی ایجاد شد و صدیقه دولت آبادی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت . این ماهنامه از با نفوذ ترین ماهنامه های حقوق زنان بود . (( زبان زنان )) برای آشنا کردن زنان با حقوقی هم چون : آموزش، استقلال اقتصادی و حقوق خانوادگی خود می پرداخت و این ماهنامه در ۳۲ صفحه تحریر و منتشر می شده است و در تهران توسط چاپ رنگین چاپ می شده است .

از لحاظ ویژگی محتوایی می توان به ساده نویسی و استفاده از کلمات اصیل فارسی اشاره کرد . برای نمونه در توضیح اینکه ” خانم ” کلمه ای فارسی نیست و این لقب از زمان حکومت مغول ها به کار رفته است می نویسد : ” بیگم ” نیز مانند ” خانم ” از مغول ها مانده است و فارسی این لقب ” بانو ” است .

اختصاص به یک قشر خاص ندارد . کما اینکه زنان کم سواد خانه دار هم می توانند از این ماهنامه استفاده کنند.

اخبار مختلف کشور و به خصوص اخبار مربوط به زنان را تقریبا به طور کامل تحت پوشش قرار می داد . از جمله : بستن قراردادهای سیاسی – تاسیس کلوپ ایران و انگلیس در اصفهان و هم چنین مقالاتی در مورد تربیت فرزند، آشپزی و …

این نشریه همچنین، مسائل تئوری ک مدرن مانند سوسیال دموکراسی و سوسیالیسمِ را در مطالب خود مورد توجه قرار می داد . که می تواند نشانگر سعی صدیقه دولت آبادی در جهت فراهم آوردن پایه های لازم نظری برای جنبش زنان در زمینه ی دست یابی به حقوق فردی و اجتماعی شان باشد.

حساسیت ” زبان زنان ” به استفاده از اصطلاحات فارسی و کلماتی که خصلت مرد سالارانه دارند، نیز از جمله ویژگی های این ماهنامه بود .

با اینکه بعضی از مردان حتی به نفع حقوق زنان می خواستند مقالاتی را در این ماهنامه به چاپ برسانند، ولی از پذیرفتن آن مقالات خود داری می کرد. [۲]

فعالیت های فرهنگی صدیقه دولت آبادی عبارتند از :

در سال ۱۲۹۸ به منظور آشنا کردن زنان با حقوقی هم چون استقلال اقتصادی، آموزش، و حقوق خانوادگی خود، اقدام به انتشار اولین نشریه حقوق زنان در خارج از تهران و سومین آن در ایران به نام «زبان زنان» نمود . دولت آبادی در این نشریه به مباحثی نظیر حجاب و نقش انگلستان در ایران انتقاد می کرد .

در سال ۱۳۲۱ ش. به انتشار مجدد ” زبان زنان ” اقدام نمود و آن را به صورت مجله ای ۴۸ صفحه ای منتشر کرد .

تاسیس مدرسه ی دخترانه در سن ۱۴ سالگی، که بعد از سه ماه نیز به دست مخالفان به زندان افکنده شد و مدرسه بسته شد. [۳]

روزنامه و مجله «زبان زنان»

انقلاب مشروطیت ایران، به همان نسبت که در اجتماع ایران اثر گذاشت، به همان نسبت نیز در رشد نهضت بیداری زنان هم تاثیر گذاشت و در این میان مطبوعات نقش اساسی داشتند . روزنامه ی زبان زنان که نوع و روش آن ؛ ویژه بانوان سیاسی، اجتماعی، مدیر آن ؛ صدیقه دولت آبادی، تاریخ انتشار آن سال ۱۳۷۷ ق . محل انتشار آن اصفهان و فاصله انتشار آن پانزده روز یک بار بود. [۴]

اولین روزنامه ی زنان که به نام زبان زنان در سال ۱۳۳۷ ه . ق . به مدیریت صدیقه دولت آبادی در اصفهان به مدت دو سال آغاز به کار کرد . این روزنامه در سال اول ماهی دو شماره و در سال دوم به صورت هفتگی انتشار یافت. [۵] که در چهار صفحه به قطع وزیری با چاپ سربی چاپ شده، که مندرجات آن در چند شماره ی اول از قبیل : ((زنان و علوم )) و ((زن بیچاره نیست )) و مقالاتی مربوط به زنان بود ولی سپس مقالات مختلف و اخبار داخلی و خارجی و سیاسی در آن دیده می شد. [۶]

این روزنامه چون در خارج از تهران انتشار یافت، موجب نگرانی فعالان هواداران حقوق زن گردید. این روزنامه چون در محیط متعصب مذهبی آن روز اصفهان منتشر گردید و این روزنامه برای مبارزه علیه خرافات و جهل مردم ایران بود و درباره ی حقوق زنان و مبارزه با استبداد بود. [۷]

ممتاز الدوله در نامه ای این گونه نگرانی خود را نوشته: “… امتیاز مجله ی زبان زبان صادر و ارسال؛ ولی ناگزیرم تذکر دهم، چون اول نامه ای است که به نام زنان منتشر می شود و اقدامات بانوان در هر کشور ذی قیمت می باشد . اگر می توانید، این طفل نوزاد را پایدار کرده تا به حد رشد برسانیم. در انتشارش کوشش کنید ؛ والا این اقدام به وقت موافق تری موکول و زبان زنان را در شهر آزاد تری به چاپ برسانید. زیرا که ضرر یک قدم عقب افتادن بیش از دو قدم جلوتر است… ” [۸

زبان زنان، اولین نشریه ای بود که نام ((زن )) را در عنوان خود آورد و علاوه بر آن انتخاب نام ” زبان زنان ” برای روزنامه نیز چنان چه افسانه نجم آبادی می گوید : ” … آشکارا سنت شدنی و وارونه سازی مفاهیم غالب بود . چرا که در طرح غالب ” زبان زن ” باید کوتاه باشد و (( زبان درازی )) برای زنان بار منفی دارد . اما صدیقه دولت آبادی با نامیدن عنوان روزنامه به نام ” زبان زنان ” طرح غالب را نه تنها به بازی گرفت، بلکه به آن باری مثبت داد … ” [۹]

قمر تاج دولت آبادی در خاطرات خود می نویسد : ” … روزی را به خاطر دارم که روزنامه های زبان زنان را طوری روی هم چیده بودند که فقط زبان زنان آن با خط درشت نوشته می شد، به چشم می خورد و در سر تا سر اتاق دیده می شد . من با دقت به آن ها نگاه می کردم . خواهرم صدیقه دولت آبادی پرسید : به چی این طور خیره شدی و نگاه می کنی ؟ گفتم : به اینکه زبان زنان چقدر دراز شده، نگاه می کنم . خنده اش گرفت و گفت : الهی که زبان زنان روزی از این هم درازتر شود … ” [۱۰

این روزنامه با مخالفت های زیادی هم مواجه شود. [۱۱] که با حمله و سنگ باران به خانه ی مسکونی و دفتر روزنامه او را مجبور به ترک اصفهان کردند . صدیقه دولت آبادی، با انتشار روزنامه ی زبان زنان به فعالیت فرهنگی خود ادامه داد ولی بازهم با گروه بی شماری از کهنه پرستان و تاریک بینان علم مواجه شود که با او به مخالفت پرداختند و حتی جسارت را به حدی رساندند. که دفتر روزنامه اش را آتش زدند و خودش را هم مورد ضرب و شتم قرار دادند. [۱۲ ] سال ها بعد صدیقه دولت آبادی طی سخنرانی در کانون بانوان در بهمن سال ۱۳۳۰ مدعی می شود که تمام این حرکات به علت مخالفت «زبان زنان» با قرارداد ۱۹۱۹ م . بوده است و عده ای به تحریک کنسول دولت انگلستان در اصفهان به دفتر روزنامه و خانه ی دولت آبادی حمله کرده اند. [۱۳]

از روزنامه نگاران پیشرو می توانیم به خانم صدیقه دولت آبادی اشاره کنیم . که روزنامه ی ” زبان زنان ” را در ذی قعده ۱۳۳۷ ق. برابر با ۱۲۹۸ ش . در اصفهان تاسیس کرد که ماهی دوبار انتشار می یافت. [۱۴] این روزنامه که در سال ۱۳۰۰ توقیف شد و بعد از ۱۳ ماه که توقیف آن طول کشید . به صورت مجله انتشار یافت و روی جلد آن (( الجنه تحت الاقدام الامهات )) را نوشته شده است و در سال ۱۳۲۱ مجله به مدت هجده ماه توقیف شد. [۱۵]

مجله ی زبان زنان چون دنباله ی روزنامه ی زبان زنان است . بنابراین سال تاسیس مجله همان سال تاسیس روزنامه محسوب می شود. [۱۶] صدیقه دولت آبادی مجله ی زبان زنان را با سرمایه ی شخصی خود دایر نمود و اولین روزنامه ای بود که به نام و قلم زن و به منظور گشودن راهی برای آزادی زنان بود، انتشار داد. [۱۷]

این مجله که نوع و روش آن ؛ مجله ی ویژه بانوان آموزشی، ادبی، اجتماعی، مدیر آن ؛ صدیقه دولت آبادی، سردبیر ؛ اختر معدلی، تاریخ انتشار ؛ ۱۳۴۰ ق . برابر با ۱۳۰۰ ش.، محل انتشار ؛ تهران و وابسته به ؛ کانون بانوان بود . لازم به ذکر است که این نشریه به مدت دو سال در اصفهان انتشار یافت. سال چهارم حیات آن، در واقع دومین سال انتشار این نشریه در تهران می باشد. [۱۸] با این شرط که از پرداختن به مسائل سیاسی خودداری کند و به علل محدودیت های ایجاد شده از وزارت معارف و هم چنین مسافرت صدیقه دولت آبادی به فرانسه برای ادامه تحصیل مدتی این مجله به تعویق افتاد. [۱۹]

در سفر به فرانسه در روزنامه های فرانسوی، مقالاتی در مورد استقلال زن ایرانی و هم چنین برتری حقوق زنان مسلمان بر حقوق زنان اروپایی نوشت. که بسیار جالب توجه بود و روزنامه ها در مورد آن بحث کردند. [۲۰] صدیقه دولت آبادی، زبان زنان را مدرسه سیار خواند و نقش خود را با طبیب یکی می دانست : ” … این همه ناگواری ها و بی عدالتی ها روح معارف پروری مرا تقویت کرده، بر آن وا داشت . بدون اندیشه و هراس مدرسه ی سیّاری به وجود آورم و چون نسخه ی طبیب به بالین بیماران خانه نشین بیکار بفرستم، تا در حدود امکان به بیداری و هوشیاری زنان مدد شده باشد . در تاثیر این افکار زبان زنان به وجود آمد …” [۲۱]

تاسیس مدارس دخترانه

صدیقه دولت آبادی در خانواده ای رشد یافت که علم و دانش در خانواده ی آنها از منزلت والایی برخوردار بود و تفاوتی در علم آموزی بین فرزندان دختر و پسر قائل نبود . حاج میرزا هادی دولت آبادی زمانی که صدیقه شش ساله بود به او گفته بود : “… حالا که پس از هفت برادر در محیطی پر از جهل و تبعیض به دنیا آمده ای، به تو می گویم اگر مانند برادرانت درس بخوانی، مانند آنها از من ارث خواهی برد . و گرنه تو را از ارث محروم خواهم کرد … ” [۲۲] صدیقه دولت آبادی با آن که تحصیل خود را مدیون پند پدر می دانست، پند او به زنان آن است که : ” اول شرط تحصیل یک محصّل آن است که مادرش بخواهد او تحصیل کند.” [۲۳]

تاج السلطنه، [۲۴] یکی از ریشه های توسعه نیافتگی ایرانیان را بی سوادی زنان می داند و در سال ۱۹۰۷ م . پس از امضای فرمان مشروطه، گردهمایی توسط زنان در تهران برگزار شد که یکی از خواسته های اساسی و مهم آنان تاسیس مدارس دخترانه بود . خانم صدیقه دولت آبادی از زنان نادری است که قدم های موثری در راه بیداری زنان به خصوص در جهت فعالیت های فرهنگی برداشت. که از آن جمله می توان به : تاسیس مدارس دخترانه، که او را پایه گذار مهد کودک و هم چنین مبتکر آموزش بزرگ سالان در ایران می دانند. [۲۵] با در گذشت پدر در سال ۱۲۹۶ به اصفهان آمد و در این شهر، نخستین مدرسه ی دخترانه در سطح کشور و علی رغم مخالفت های بسیار، به نام (( مکتب خانه ی شرعیات )) تاسیس کرد و با اعتراض ها یا مخالفت های بسیاری مواجه شود . مدرسه تعطیل شود ولی یک سال بعد انجمنی به نام (( شرکت خواتین اصفهان )) را تاسیس کرد و همزمان با این فعالیت ها دبستانی برای دختران بی بضاعت دایر کرد به نام (( ام المدارس )) که مدیریت آن را به مهر تاج رخشان سپرد. [۲۶]

خانم مهر تاج رخشان در گزارشی که در ماه صفر ۱۳۳۸ ه . ق. مصادف با نوامبر ۱۹۱۹ م . درباره ی مدارس دخترانه ی تهران در روزنامه ی زبان زنان به چاپ رساند، می نویسد : ” … اگر حقیقت امر را بخواهید، بیش از چهار یا پنج مدارس دخترانه با معنی در تهران نداریم . مابقی مرکب اند از چند باب تجارت خانه، دلال خانه، تقلب خانه و هر کدام مراکز انواع مفاسد اخلاقی از روز اولی که دختر داخل آن تقلب خانه ها می شود . تخم رشوت گیری و رشوت دهی در کلمه ساده او کاشته می شود … ” [۲۷]

مهر تاج رخشان که نخستین دختر ایرانی بود که از مدرسه ای آمریکای اصفهان فارغ التحصیل شد. سالها علیه کهنه پرستی و بی سوادی مبارزه کرد. در سال ۱۳۳۶ ه .ق که صدیق دولت آبادی در اصفهان مکتب خانه شرعیات را تاسیس کرد به علت تعصب خانوادگی ریاست آن را به دوست صمیمی خود مهر تاج رخشان داد . این عمل که از نظر وزارت معارف جرم بود باعث تعطیل شدن مدرسه شد پس از مدتی رخشان با همکاری پدرش مدرسه ام المدرس را در تهران تاسیس کرد آن مدرسه هم به علت مخالفت عده ای از افراد متعصب و انتقادی که به فرم رو پوش آن گرفته شد تعطیل کردید. [۲۸]

صدیقه دولت آبادی در سال ۱۳۰۰ به تهران آمد و پس از گشایش دبستانی برای دخترانه تهیدست، پایه های انجمن (( آزمایش بانوان )) را تاسیس کرد و از آن به بعد، با کهنه پرستان و تاریک بینان علم و دانش مواجه شود و آن ها با او به مخالفت پرداختند . ولی او با تمام توانی که داشت آرام ننشست و به فعالیت های فرهنگی خود ادامه داد. [۲۹]

صدیقه دولت آبادی (( تاسیس مدارس اناثیه )) را ابتدای ترقی نسوان ایران می دانست . این پیوند بین کسب علم و ترقی حلقه ی گفتمانی بین مدرنیت ایرانی و زنیت مدرن بود . او در بازگویی تاریخچه ای از مدارس اناثیه اگر چه سهم مردان را ناگفته نمی گذارد، بر این نکته تاکید دارد که نخستین مدارس نوین دخترانه پس از دوران اولیه ای که میسونرهای مسیحی آمریکایی و اروپایی موسس مدارس دخترانه بودند. به همت زنان و تحت مدیریت خانم های ایرانی گشوده شد. [۳۰]

«فعالیت های اجتماعی» صدیقه دولت آبادی عبارتند از :

شرکت در انجمن های سری در دوران مشروطه، که صدی قه دولت آبادی ، در ای ن انجمن های مخفی شرکت می کرد و طبق گفته ی “بدر الملوک بامداد” سمت منشی انجمن مخدرات وطن را به عهده داشت . ی ک سال بعد از مشروطه دوم، گروهی از زنان تجدد طلب انجمنی به نان انجمن مخدرات وطن را تشکی ل دادند. اعضای ای ن انجمن، به زنان و دختران فعالان سی اسی ، زنان دربار، اعی ان و اشراف محدود می شد. [۳۱]

ی کی دی گر از انجمن های مخفی که صدی قه دولت آبادی در آن عضو بود، انجمن حری ت زنان بود . سای ر زنانی که در ای ن انجمن عضو بودند عبارت اند از: محترم اسکندری، هما محمودی ، شمس الملوک جواهرکلام، ای ن انجمن مختلط بود و مردان نی ز در جلسات شان شرکت می کردند . از زنان خاندان سلطنتی ، افتخار السلطنه و تاج السلطنه از اولی ن اعضای ای ن انجمن بودند. [۳۲]

فعالیت در کانون بانوان

از فعالیت های اجتماعی زنان ایران قبل از سال ۱۳۱۴ ( ۱۹۳۵ م . ) به عنوان نمونه می توانیم، تشکی ل کانون بانوان را نام ببریم . این کانون در اردیبهشت سال ۱۳۱۴ تاسیس شد . نخستین مدیر این کانون هاجر تربیت بود و از سال ۱۳۱۶ مدیریت آن به عهده ی صدیقه دولت آبادی گذاشته شد. در همین سال کتاب آداب معاشرت را نوشت. [۳۳]

این کانون به مدیریت خانم صدیقه دولت آبادی که یک بانوی فرهنگی و روشنفکر بود، درست شد . اعضای این کانون را نیز بیشتر بانوان فرهنگی تشکیل می دادند . این جنب و جوش ها و این قبیل ابراز آمادگی ها باعث آن شود، تا اندیشه ای که در فکر رضا شاه بود، به مرحله ی عمل برسد و در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ که مطابق ۱۹۳۵ م . است را روز کشف حجاب نامید و از آن پس بود که زن ها کم کم به طور جدی دست به کارهای اجتماعی زدند و انجمن هایی درست کردند. [۳۴]

این کانون به مدت ۲۴ سال تحت سرپرستی صدیقه دولت آبادی به صورت کانون تعلیم و تربیت سالمندان و دختران جوان باقی ماند . کلاس های دبستانی و دبیرستانی و هنر آموزی تشکیل داد، تا پایان حیات خود (مرداد ماه ۱۳۴۰) در همان جا بود و با وجود بیماری در راه ترقی معنوی زنان فارغ ننشست. [۳۵]

بانو صدیقه دولت آبادی در دفاع از کانون بانوان نوشت: “… کانون بانوان که شما با لحن تنفیذ نام می برید . به تمام این نکات پی برده و خود را موظف دانست که با روش عاقلانه و متین در راه تعلیم و تربیت قدم زند، چون معایبی که امروز مشاهده می شود از تربیت غلط است . کانون بانوان آن عده زن و دختری را که در تحت تحصیل و تربیت دارند، مادر لایق، زن با وفا و برای زندگی آینده تربیت می کند . در تمام این زیاده روی هایی که از بانوان ذکر شد، یکی از افراد کارمندان محترم، دانشجویان و دانش آموزان کانون شرکت نکرده اند، کانون بانوان آزادی کامل را در استقلال فکر و عمل می داند…” [۳۶]

کانون بانوان موسسه ای بود که به منظور پیشرفت نهضت آزادی زنان تشکیل شود و ریاست عالیه آن ابتدا با شمس پهلوی ( دختر رضا شاه ) بود. [۳۷] قسمت اعظم اوراق صدیقه دولت آبادی از سالهای اولیه ی فعالیت های کانون در آتش سوزی ساختمان کانون ،که محل زندگی وی بود، از بین رفت . کانون از مهرماه ۱۳۱۴ شروع به برگزاری کنفرانس های هفتگی کرد که در آن یا یکی از اعضای کانون و یا سخنران مدعو صحبتی را ارائه می داد. [۳۸]

نور الهدی منگنه، درباره صدیقه دولت آبادی گفته است: “… گروهی از زنان تحصیل کرده، به اتفاق صدیقه، کانون بانوان را تاسیس کرده بودند و برنامه ای مترقی برای نهضت آزادی زن را پی ریزی می کردند . با مقالاتی که در مجله زبان زنان نوشته می شد، زنان را آگاه می کردیم . تحریکات برای بازگشت دوران چاقچور و چادر و احوال زندگی اندرونی در گوشه و کنار ادامه داشت . مخالفین آزادی زن در کوچه و خیابان به ما سنگ پرتاب می کردند … ” [۳۹]

در کتاب جنبش حقوق زنان در ایران کانون بانوان را از سه جهت با سازمانهای قبلی زنان متفاوت دانسته است اول این که این کانون در سایه ای حمایت دولت به وجود آمده بود و مقداری بودجه از وزارت فرهنگ دریافت می کرد. دوم اینکه هدف کانون بانوان کسب حقوق برابر به نفع زنان نبود سوم ،فعالیت کانون در محدوده ی فعالیت های خیریه ای و تا حدودی اجتماعی برای زنان خلاصه می شود. [۴۰]

شرکت در انجمن ها و اجلاس جهانی زنان

در جریان تحولات سیاسی انقلاب مشروطه فعالیت بیرونی زنان بیشتر شد. انجمنهای خصوصی و سازمانهای مخفی ایجاد کردند، در تظاهرات شرکت کردند. هرچند که سرانجام در قانون اساسی مشروطه (۱۲۸۵) بسیاری از حقوق زنان نادیده گرفته شد (قوانین ازدواج، طلاق، سرپرستی فرزند و …) و زنان را درکنار مهجوران و مجرمان از حق رای محروم کرده بود. ایجاد انجمن ها در دوره ی مشروطه، یکی از فعالیت های مهم زنان در تلاش برای شناخت موقعیت و جایگاه خویش در جامعه و آشنایی با مسایل سیاسی کشور بود . این انجمن ها نخستین گروه های منظم زنان بودند که برای هدف خاصی گرد هم آمدند . از انجمن های مهم زنان که صدیقه دولت آبادی در آن ها فعالیت داشتند می توان به انجمن آزادی زنان و شرکت خواتین اصفهان و انجمن مخدرات وطن اشاره کرد. [۴۱]

انجمن آزادی زنان [۴۲]

بعد از جنگ جهانی اول، عده ای از مردان و زنان به واسطه ی مسافرت به خارج و تماس با اروپای ی ان با تمدن جدی د آشنا شده اند و به ای ن فکر افتاده اند که زنان را وارد مسائل اجتماعی کنند. بعد از مدتی انجمن آزادی زنان را تشکی ل دادند . نظام نامه ای نوشتند. از ویژگیهای ای ن انجمن : در ای ن انجمن هر مردی به همراه زن یا دختر یا ی کی از بستگانش حضور ی ابد، ورود مرد ی ا زن تنها اکی داً ممنوع می باشد . ای ن جلسات ماهی دو بار در محلی خارج از شهر تهران (فی شر آباد) که رفت و آمد، کمتر مورد توجه باشد تشکی ل می شد. هم چنین به دلی ل راحتی رفت و آمد به شکل مخفی انجام می گرفت. مذاکرات در خصوص اوضاع و احوال زنان کشور و مشکلات آنها بود . در ای ن جلسات سخنرانی را به عهده ی زنان عضو انجمن می گذاشتند تا هر موضوعی که می ل دارند صحبت کنند و عقده های خود را بگشایند . پس از اطلاع مخالفان از ای ن جلسات، حملاتی به انجمن صورت گرفت. اما به دلی ل مقاومت ای ن انجمن اعمال مخالفی ن به جای ی نرسی د. [۴۳]

از اعضای سرشناس انجمن آزادی زنان میتوان به میرزا باجی خانم، خانم نواب سمیعی، صدیقه دولتآبادی، منیره خانم، گلین خانم موافق، افتخارالسلطنه و تاجالسلطنه (دختران ناصرالدین شاه)، افسرالسلطنه، شمسالملوک جواهر کلام، خانم حکیم، میسیز جردن، خانم دکتر ایوب، افندیه خانم، و فخرالملوک (دختر شیخالرئیس قاجار) اشاره کرد. [۴۴]

مورگان شوستر درباره این انجمن ها و حمایتی که از او کرده اند در کتاب اختناق ایران آورده است: «.. نام زنان این گروه تاکنون بر من معلوم نیست و چهره آنها را نیز نمی شناسم، اما به طرق گوناگون دریافته ام که همواره مورد حمایت هزاران تن از شیرزنان میهن پرست ایرانی که اصطلاحاً آنها را ضعیفه می نامند، قرار گرفته ام…» [۴۵]

خانم صدی قه دولت آبادی چون تحصیلات خود را کامل نمی دانست و نی از به تحقی ق و پژوهش بی شتری داشت . در سال ۱۳۰۱پس از سفر به بی روت راهی فرانسه شد، تا در دوره ی کالج زنان سالمند به تحصیل روان شناسی تربی تی بپردازد . در فرانسه نوشتارهای ش در چند روزنامه، در مورد آزادی و استقلال زن در ای ران انتشار ی افت و مورد توجه و استقبال قرار گرفت . در سال ۱۳۰۵ به کنگره ی جهانی زنان در پاری س دعوت شد و با سخنرانی که در کنگره ای راد کرد . برای اولی ن بار ذهن های زنان دی گر کشور های دنی ا را متوجه ی زن ای رانی ساخت. [۴۶]

او که در بهار ۱۳۰۵ (۳۰مه تا ۶ ژوئن ۱۹۲۶م.) در دهمین کنگره ی (( اتحادی ۀ بی ن المللی برای حق رأی زنان )) به نمای ندگی زنان ای ران شرکت کرد و در اواخر سال ۱۳۰۶به ای ران بازگشت و از هنگام بازگشت بدون حجاب به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مشغول شد. [۴۷]

وی در سال ۱۳۲۶ بار دی گر برای معالجه عازم اروپا شد و با وجود کسالت در کنگره بی ن المللی (جامعه ی زنان برای صلح و آزادی ) شرکت کرد و مقاله ای دربارۀ پیشرفت زنان در ای ران قرائت کرد. [۴۸] هر دو سفر به خارج از ایران به منظور معالجه بوده، ولی هر بار مسافرت با شرکت در کنگره های بی ن المللی زنان همراه شده و صدی قه دولت آبادی از پی وستن به ای ن گردهمای ی ها و شناختن زنان ملت های دی گر و معرفی ای ران و زنان ای رانی افتخار می کرده است در همان ایام ی ک مجله انگلیسی زبان دو مقاله دربارۀ او و زهره خانم حی دری به چاپ رساند و صدی قه دولت آبادی پس از مراجعت از سفر و انتشار دوباره ی زبان زنان مطالبی در زمی نه ی معرفی زنان آزادی خواه کشور های دی گر نوشت. [۴۹]

«دیدگاه های سیاسی» صدیقه دولت آبادی عبارتند از :

مخالفت با قرداد ۱۹۰۷ م. که ایران را تحت نفوذ انگلستان و روسیه قرار داده بود . صدیقه دولت آبادی همراه با سایر زنان همفکر خود مخالفت اش با این قرارداد را با تحریم کالاها وارداتی و رفتن به قهوه خانه ها و تشویق مردم به عدم استفاده از قند خارجی نشان می داد .

مخالفت با قرار داد ۱۹۱۹ م . بین دول انگلیس و ایران در زمان نخست وزیری وثوق الدوله نقش موثری ایفا کرد .

مخالفت با قرارداد ۱۹۰۷ میلادی

صدیقه دولت آبادی، از نخستین زنانی بود که در ایران به فعالیت های سیاسی پرداخت . او به هنگام فعالیت در کار روزنامه نگاری از نوشتن حقایق تلخ اجتماعی و سیاسی کوچک ترین واهمه ایی نداشت و با نوشتارهای تند سیاسی با سیاست های خارجی هم به مبارزه می پرداخت. [۵۰] وی در دوران سلطنت احمد شاه فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود را آغاز کرد و حتی در روزنامه ی خود با قلمی توانا مقالات سیاسی تندی نوشت و از مبارزه با نفوذ سیاست های خارجی نمی هراسید . در شماره ی پنجم ” زبان زنان ” تحت عنوان «زنده باد قلم» مقالاتی علیه استبداد نوشت و در شماره ی ششم، سر مقاله اش تحت عنوان «حق با آزادی است» شروع شده و با شعار «سرنگون باد استبداد» پایان می یابد. [۵۱]

صدیقه دولت آبادی، در محیط سیاسی بعد از مشروطه و در جریان مخالفت جناح های ملی و مذهبی با قرارداد ۱۹۰۷ م . که کشور تحت نفوذ انگلستان و روسیه در آمده بود . با کمک درهالمعالی و سایر زنان همفکر تهرانی خود، به قهوه خانه هایی که از قند خارجی استفاده می کردند، می رفت و آنان را از مصرف قند خارجی بر حذر می داشت. [۵۲]

مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ میلادی

زمانی که قرارداد ۱۹۱۹ م. ؛ قرارداد وثوق الدوله با انگلستان مطرح شد، روزنامه ی زبان زنان تنها روزنامه مخالف بود که در اصفهان به این قرارداد تاخت و از اصول دموکراسی و سوسیالیسمِ صحبت کرد. [۵۳] همین روزنامه ( روزنامه ی زبان زنان ) در شماره ی ۴۸، سال دوم خود می نویسد: “… اگر آن ها می خواهند ما از بیداری عوام دست بکشیم، اگر آن ها خیال می کنند ما ترسو هستیم، اگر آن ها آرزو دارند ما از نوشتن و کشف حقایق امور و آشکار گوئی چشم بپوشیم و دروغ ها بنویسیم و یا راست ها را نگوی ی م و تعریف های بی جا بکنیم، این ها خیالات خام است…” [۵۴]

در طرح قرارداد ۱۹۱۹ م . ( ایران و انگلیس)، که قرارداد ننگین وثوق الدوله با انگلستان بود . او در روزنامه ی «زبان زنان» تنها روزنامه ی مخالفی که در اصفهان به مخالفت با وثوق الدوله پرداخت؛ قرارداد ۱۹۱۹ م. را خیانتی بزرگ به ایران دانست و چنان شجاعانه به حاکم وقت تاخت که تیراژ روزنامه اش به دو هزار نسخه رسید و در این حالی بود که سرانجام روزنامه اش به دستور وثوق الدوله تعطیل شود . اگر چه چنان که نوشتیم: “… او از این طوفان ها هیچ هراسی نداشت و تا آخرین دم زندگی به مبارزات خود ادامه داد…” [۵۵]

و اما سخن آخر

مخاطب سخن آخر، تمامی زنانی هستند که مسئولند، اما همواره از خود سلب مسئولیت کرده اند . گرچه تاریخ نشان می دهد که زنان در طول سالیان متمادی، نقش به سزایی را در سیاست و اصلاح مملکت داشته اند ولی با همه ی این فداکاری ها، بازهم شاهد تضییع حقوق زنان در جامعه هستیم . متاسفانه اندیشه ی مرد ایرانی بسته و متصلب و تاحدودی نفوذناپذیر است، انگار که ضدارزش های استبداد و مرد سالاری در جزء جزء بدنه ی این جامعه ریشه دوانده است تا جایی که شاهد آن هستیم که با تشکیل مجلس و نقش پُررنگ زنان در تاسیس و پایه گذاری آن، ولی متاسفانه زنان نه حق انتخاب داشتند و نه حق انتخاب کردن .

امروز اما وضعیت به گونه ای دیگر است، شخصیت از دست رفته ی زن ایرانی را باید خود زنان بازگردانند. زنان ایرانی باید بدانند که در چه جایگاه و موقعیتی قرار دارند، تا بتوانند شخصیت اجتماعی شان را که سال های سال در زیر پای مردان مستبد لگدمال شده، دوباره بیابند. امید است در آینده ای نه چندان دور، شاهد حضور قاطع، فعال و زنده ی زنان ایرانی در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ادبی و … باشیم. امید که درهای بسته گشوده شود و سرنوشت زنان هر نسل با زنان نسل قبل متفاوت باشد در پایان با سخن به یاد ماندنی دکتر حسابی، مقاله ی خود را به پایان می رسانم :

” .. هرچه دارم از مادری دارم که مرا بی پدر بزرگ کرد و تشویق کرد تا به تحصیل بپردازم و از جان خود در این کار، مایه گذاشت و می گفت : حالا که زنان میدان ندارند، باید به جای من هم بخوانی و بدانی … ” و این وصیّت و نصیحتی است که در طول تاریخ از زبان زنان زیاد شنیده شده است.

منابع : – الهه باقری: دانشجوی کارشناسی ارشد تاری خ ایران دوره ی اسلامی

۱ . بامداد، بدر الملوک، ( ۱۳۴۸ )، زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، دو جلدی، چاپ اول، تهران، ابن سینا .

۲. خسرو پناه، محمد حسین، ( ۱۳۸۲)، هدف ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، چاپ دوم، تهران، پیام امروز.

۳. دژم، عذرا و همکاران، ( ۱۳۸۴ )، اولین زنان، چاپ اول، تهران، نشر علم .

۴. دولت آبادی، صدیقه، (۱۳۷۷ )، نامه ها، نوشته ها و یادها، به کوشش ؛ افسانه نجم آبادی و مهدخت صنعتی، سه جلدی، چاپ اول، شیکاگو، انتشارات نگرش و نگارش زن .

۵. . رجبی، محمد حسین، ( ۱۳۷۴ )، مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی از آغاز تا مشروطه، چاپ اول، تهران، انتشارات سروش .

۶. رحمانی، مریم، ۱۹/۵/۸۷، (( زن ایرانی و انقلاب مشروطه در ایران ))، ۲۰ بهمن ۱۳۸۷، http://www.nasour.net .

۷. رمضان نرگسی، رضا، ۲۳/۹/۸۷، (( زنان در تاریخ معاصر ؛ صدیقه دولت آبادی )) ؛ ۱۳ اسفند ۱۳۸۷.

http:// www. tebyan.net

۸. زاهد، سعید و خواجه نوری، بیژن، (۱۳۸۴ )، جنبش زنان در ایران، چاپ اول، شیراز، ملک سلیمان .

۹. ساناساریان، الیز، (۱۳۸۴)، جنبش حقوق زنان در ایران، مترجم ؛ نوشین احمدی خراسانی، چاپ اول، تهران، اختران .

۱۰. شیخ الاسلامی، پری، (۱۳۵۱ )، زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایران، چاپ اول، تهران، انتشارات زرین .

۱۱. صدر هاشمی، محمد، (۳۶۴ )، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج ۳، چاپ دوم، اصفهان، انتشارات کمال .

۱۲. فرخ زاد، پوران، (۱۳۷۸)، دانشنامه ی زنان فرهنگ ساز ایران و جهان، ج ۱، چاپ اول، تهران، انتشارات زریاب .

۱۳. قاسمی، فرید، (۱۳۷۲ )، راهنمای مطبوعات ایران عصر قاجار، چاپ اول، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها .

۱۴. قویمی ( خشایار وزیری )، فخری، (۱۳۵۲ )، کارنامه ی زنان مشهور ایران، چاپ اول، تهران، انتشارات وزارت آموزش و پرورش .

۱۵. کراچی، روح انگیز، (۱۳۷۴)، اندیشه نگاران زن در شعر مشروطه، چاپ اول، تهران، انتشارات، دانشگاه الزهراء.

۱۶. وطن دوست، غلامرضا، شیپری، مریم، توکلی، مریم ؛ ( ۱۳۸۵ )، بررسی موقعیت زن ایرانی در نشریات مشروطه، چاپ اول، تهران، موسسه ی تحقیقات و توسعه ی علوم انسانی .

پانوشت:

[۱] دژم و همکاران، ص ۱۵۸ .

[۲] روزنامه ی زنان زنان، سال اول، ش ۱۳، ۱۱ ربیع الثانی، ۱۳۳۸، ص ص ۲- ۱ ؛ ش ۱۵ و ۱۹ جمادی الاول ۱۳۳۸، ص ص ۲-۱ .

[۳] جهت کسب اطلاع بیشتر ر. ک . به سایت اینترنتی : http://fa.wikipedia.org .

[۴] قاسمی ص ۱۴۹.

[۵] خسرو پناه، ص ۳۶

[۶] صدر هاشمی، ج ۳، چاپ دوم، ص ۶.

[۷] شیخ الاسلامی، ص ۷۶.

[۸] خسرو پناه، ص ۲۳۶.

[۹] دولت آبادی، صدیقه، (۱۳۷۷ )، نامه ها، نوشته ها و یادها، به کوشش ؛ افسانه نجم آبادی و مهدخت صنعتی، ج اول، چاپ اول، شیکاگو، انتشارات نگرش و نگارش زن، ص ۶۶.

[۱۰] همان، ص ۵۹۰.

[۱۱] جهت کسب اطلاع بیشتر راجع به ؛ دشمنان و مخالفان ر. ک. به : صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، ص ص ۱۰-۷ .

[۱۲] فرخ زاد، ج ۱، ص ۸۷۶.

[۱۳] خسرو پناه، ص ۲۴۳.

[۱۴] شیخ الاسلامی، ص ۷۶ .

[۱۵] همان، ص ۹۱ .

[۱۶] صدر هاشمی، ج ۳، ص ۱۰.

[۱۷] قویمی ( خشایار وزیری )، فخری، ص ۱۰۹ .

[۱۸] قاسمی، ص ۱۴۹.

[۱۹] خسرو پناه، ص ۲۳۹.

[۲۰] بامداد، ج ۱، ص ۵۱.

[۲۱] دولت آبادی، صدیقه، (۱۳۷۷ )، نامه ها، نوشته ها و یادها، به کوشش ؛ افسانه نجم آبادی و مهدخت صنعتی، ج دوم، چاپ اول، شیکاگو، انتشارات نگرش و نگارش زن، ص ۳۲۰ .

[۲۲] دژم و همکاران، ص ۱۵۸ .

[۲۳] صدیقه دولت آبادی : نامه ها، نوشته ها و یادها، ج ۳، ص ۵۳۸ .

[۲۴] تاج السلطنه، یکی از دختران ناصرالدین شاه قاجار بود .

[۲۵] زاهد و خواجه نوری، بیژن ص ۱۰۱ .

[۲۶] دژم و همکاران، پیشین، ص ۱۵۹ .

[۲۷] رمضان نرگسی، رضا، ۲۳/۹/۸۷، (( زنان در تاریخ معاصر ؛ صدیقه دولت آبادی )) ؛ ۱۳/۱۲/۸۷، www.tebyan.ney http: //

[۲۸] کراچی، ص ۱۱۱.

[۲۹] فرخ زاد، ص ۸۷۶.

[۳۰] صدیقه دولت آبادی : نامه ها، نوشته ها و یادها، ج سوم، ص ص ۵۱۹ و ۵۲۰

[۳۱] بامداد، ج ۱، ص ۱۵ .

[۳۲] جهت اطلاع بی شتر ر.ک. به پای گاه ای نترنتی ؛ http://www.womenrc.ir ؛ مجله ی حوراء، شماره ی ۴، مقاله ی ؛ (( سای ه روشن : زنان در تاری خ معاصر ؛ صدی قه دولت آبادی  )) .

[۳۳] دولت آبادی، صدیقه، نامه ها، نوشته ها و یادها، ج ۲، ص۲۶۲

[۳۴] شیخ الاسلامی ص ۷۹ .

[۳۵] بامداد، ص ۵۲ .

[۳۶] نامه ها، ج ۲، ص ۴۴۴.

[۳۷] رجبی، ص۱۴۳ .

[۳۸] نامه ها، ص ۲۶۲ .

[۳۹] جهت کسب اطلاع بیشتر ر. ک. به سایت اینترنتی : www.frhangsara.com http: //

[۴۰] ساناز ساریان، الیز ،جنبش حقوق زنان در ایران نوشین احمدی خراسانی تهران اختران، ص ۱۰۷.

[۴۱] وطن دوست، غلامرضا، شیپری، مریم، توکلی، مریم ؛ بررسی موقعیت زن ایرانی در نشریات مشروطه، ص ۱۷.

[۴۲] Meeting free

[۴۳] بامداد، ج ۲، ص ۷ .

[۴۴] وطن دوست، غلامرضا، شیپری، مریم، توکلی، مریم ؛ پیشین، ص ۱۷.

[۴۵] رحمانی، مریم، (( زن ایرانی و انقلاب مشروطه در ایران ))، http: // www. Nasour.net

[۴۶] فرخ زاد، ج ۱، ص ۸۷۶.

[۴۷] دولت آبادی، صدیقه، نامه ها، نوشته ها و یادها، به کوشش، مهدخت صنعتی و افسانه نجم آبادی، ج ۱، ص ۶ .

[۴۸] همان، ص ۷ .

[۴۹] همان، ص ۱۳ .

[۵۰] فرخ زاد، ص ۸۷۶.

[۵۱] شیخ الاسلامی، ص ۸۹ .

[۵۲] مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی از آغاز تا مشروطه، ص ۱۴۲ .

[۵۳] شیخ الاسلامی، ص ۸۹ .

[۵۴] همان، ص ۹۰ .

[۵۵] فرخ زاد ،ج ا، ص ۸۷۶.

تاریخ انتشار : ۵ اسفند, ۱۳۸۸ ۰:۰۶ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴