سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۸

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۸

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

متن سخنرانی خانم مریم خراسانی در دانشگاه زنجان: زنان ۷۰ سال، برای حق رأی مبارزه کرده‌اند

نان به اين نتيجه رسيدند جامعه‌ای كه مرد سالار است گرفتن امتيازات و حقوق مساوی با مردها همه قضيه نيست و مشكلات زنها از مسائل عميق‌تر و بنيادي‌تری شكل مي‌گيرد، و در روند فلسفه خودشان و تفكر عميق خودشان و تحليل‌هاشان از موقعيت فرودستی زنان به اين نتيجه می‌رسند كه زنها با مردها متفاوتند، همسان با مردها نيستند و بنابراين بايد حقوق و مزايای متفاوتی با مردها داشته باشند.

باسلام به خدمت همه دوستان. روز جهانی زن را پیشاپیش به همه شما تبریک می‌گویم. روز جهانی زن به دلیل این ویژگی زنانه که آرزوهای زنان فقط خاص خودشان نیست، همواره زنان انسانیت و همه جهان را مدنظر داشتند روزی متعلق به همه است. امسال ۸ مارس به ویژه در میان دانشجویان با تحرک خیلی زیادی همراه است. امسال ۸ مارس یک ویژگی خاصی پیدا کرده است. همانطور که مراسم شما نشان می‌دهد که از یک هفته جلوتر به استقبال روز زن رفتید، در دانشگاههای دیگر در سراسر ایران، از جمله دانشگاه اهواز، دانشگاه سبزه‌ وار، اصفهان، کاشان، علامه طباطبائی دانشگاه پلی‌تکنیک، دانشگاه تهران و دانشگاههای دیگری که من احتمالاً خبر ندارم قرار است به مرور از امروز تا هفته آینده که سه‌شنبه، ۱۸ اسفند، روز جهانی زن هست این مراسم را برگزار کنند. علاوه بر مراسم دانشجویان در دانشگاهها ما شاهد اجرای این مراسم در شهرهای زیادی هستیم از جمله، سنندج، مشهد، ساری، اصفهان، تهران، تبریزو بسیاری جاهای دیگر که باز من اطلاع ندارم. بخشی از این مراسم در سالنهای عمومی شهر انجام می‌شوند و بخشی در خانه‌ها، امسال شنیدم که بعضی مراسم مجوز پیدا نکردند و به اجبار مثل سالهای پیش از ۷۸ که این مراسم در خانه‌ها برگزار می‌شد، مجدداً بازگشتی داریم به منازل. صحبتم را راجع به ۸ مارس از ارتباط بین ۸ مارس و زمان زنان شروع می‌کنم، واژه‌ای که از ژیلیوکرستواء فمنیست فرانسوی وام گرفتم. زمان زنان. ما زبالاییم و بالا می‌رویم، و ما زدریاییم و دریا می‌رویم،ما از این جا و از آن جا نیستیم، ما زبیجاییم و بیجا می‌رویم. بی‌تعینی زمان و بی‌تعینی مکان، لامکانی و لازمانی مفاهیمی هستند که ما به عنوان یک ایرانی در عرفان خودمان سراغ داریم و این مفاهیم در فمنیست امروز بار دیگر از نو زنده می‌شوند. ارتباط بین زمان زنان و بی‌زمانی و بی‌مکانی را به تدریج در میان صحبتهایم روشن می‌کنم. از نظر کریستواء فمنیست فرانسوی بلغاری الاصل، زمان زنان یک زمان چرخشی و دورانی است برخلاف زمان خطی. در اصطلاحات فلسفی زمان خطی به زمان مردانه موسوم است که به شکل خطی پیش می‌رود. از طرف سوژه به طرف اوژه، از طرف فاعل شناسایی یا سوژه یا ذهن شناسا به سمت موضوع شناسایی. این زمان مردانه با مرگ پایان پیدا می‌کند. اما زمان چرخشی و دورانی، زمان اسطوره‌ای و زمان زنانه، مثل چرخشی طبیعت، مثل تغییر شب و روز به هم، مثل تغییر فصول به هم، زمان پایان ناپذیر است. از نیچه وام گرفتم مفهوم تکرار و جاودانگی را، هم چنان که کریستواء زمان زنانه را با تکرار و جاودانگی مرتبط می‌نگرد، بدون مرگ. همانطور که زن‌ها خلاق هستند و آفرینش‌گر. زندگی تولید می‌کنند. شروع ۸ مارس ارتباط نزدیکی دارد بین عدالتخواهی زنان و حقیقت‌جوئی زنان و آزادی‌طلبی زنان. در ۸ مارس ۱۹۰۷ که تعدادی از زنان کارگر کارخانجات پوشاک نیویورک که خواستار بهبود شرایط کار و حق رأی برای زنها بودند و برابری اقتصادی و اجتماعی را برای زنان می‌خواستند، بادرگیر شدن با پلیس، تظاهراتشان به خون کشیده می‌شود و بسیاری دستگیر و اخراج می‌شوند. به همین دلیل این روز دو سال بعد در سال ۱۹۱۰ در دومین کنفرانس بین‌المللی زنان کارگر، روز جهانی زن از رهبران حزب سوسیالیست آلمان پیشنهاد می‌دهد که روز ۸ مارس را به یاد زنان کارگر، روز جهانی زن اعلام کنند. به این ترتیب شما می‌بینید که روز جهانی زن از همان ابتدا با در خواستهای عدالت‌خواهانه و آزادی‌خواهانه زنان همراه بوده است. این روند هم چنان ادامه دارد؛ یعنی از فراز سالها و دهه‌ها که ما عبور می‌کنیم، روز ۸ مارس همچنان تا زمان فعلی نمادی از درخواستهای آزادی‌خواهانه و مساوات طلبانه و عدالت جویانه زنان باقی مانده است. 
هر بار که زنان با حضور اجتماعی خودشان در رویدادهای تاریخی، سیاسی مهم جلو آمدند، ۸ مارس را در جوامع مختلف مجبور شدند به رسمیت بشناسند؛ هر بارکه دیکتاتوری و سرکوب شروع شده و زنها مجبور به عقب نشینی شدند، زمان مردانه روز دیگر را برای زنها به عنوان روز زن قلمداد کرده. مثل روز قراردادی محمدرضا شاه، پیش از انقلاب که روزی را به اختیار خودش، ۱۷ دی را که سالگرد ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ بود، روزی که پدرش رضاشاه حجاب را بزور در ایران غیر قانونی اعلام کرد. همانطور که تاریخ بعدها و در سالهای بعد عکسش را به ما نشان می‌دهد که در یک تاریخ مردانه دیگری حجاب به زور اجباری می‌شود. زمان شاه این روز، روز زن اعلام می‌شود. به دلیل دیکتاتوری و عدم آزادی، زنها در یک عقب ‌نشینی تاریخی به سر می‌برند، و بنابراین روز زن خودشان، که روز جهانی زن ۸ مارس است در محاق و فراموشی سپرده می‌شود. با انقلاب ۵۷ و به جلو آمدن دوباره زنان و خیزش دوباره زنان ما می‌بینیم که ۸ مارس دوباره احیاء می‌شود. با شرکت وسیع زنان در انقلاب ۵۷ بار دیگر زنها توانستند بدون مجوز گرفتن از بالا، ۸ مارس را انجام دهند و اولین نشانه این که انقلاب ۵۷ با ۲۲ بهمن تمام نمی‌شود و به پایان نمی‌رسد، بلکه فقط یک پرده از آن به پایان می‌رسد و پرده‌های دیگر از این نمایش هم چنان اجرای خودشان را ادامه می‌دهند، در ۸ مارس ۱۳۵۷ ما شاهد آن هستیم زنان با شنیدن این شایعه که حجاب قرار است اجباری شود، در روز جهانی زن به خیابانها می‌ریزند و تظاهرات می‌کنند علیه حجاب اجباری. ازاین تظاهرات فقط یک فیلم باقی مانده است که خبرنگار فرانسوی که در آن زمان برای فیلم برداری از وقایع انقلاب در خیابانها به طورتصادفی حاضر بوده از این تظاهرات که نشان می‌دهد انقلاب هم چنان ادامه دارد. فیلم می‌گیرد. در ایران نمی‌دانم این فیلم هست یا نه. به هر حال یک تظاهرات دوازده هزارنفر هست. ۸مارس ۱۳۵۸ و ۸مارس ۱۳۵۹ زنان هم چنان مطالبات خودشان را به شکل تظاهرات و راهپیماییهای خیابانی نشان می‌دهند و نشان می‌دهند که دستاورد آنها بعد از تصویب قانون اساسی، مثل دستاورد زنان پس از تصویب قانون اساسی انقلاب مشروطه و مثل دستاورد زنان پس از انقلاب کبیر ۱۷۸۹ فرانسه هیچ است. در این سه قانون اساسی علیرغم حضور میلیونی زنها در این انقلابها، چون این انقلابها توسط نیروهای سلطه گر مردانه‌ای به تصرف در می‌آید، زنها هیچ نصیبی نمی‌برند و انقلاب زنانه ادامه پیدا می‌کند. شاید واژه‌ی انقلابهای نا تمام به عنوان انقلابهای زنانه واژه مناسبی باشد. با شروع دهه ۶۰ و شروع جنگ و انواع تجزیه‌ها، بار دیگر ما شاهد این هستیم که با یک موجی از انحصار طلبی‌ها و سرکوبها، بار دیگر روز جهانی زن غیر قانونی اعلام می‌شود و به جای آن روز دیگری در نظر گرفته می‌شود. شاید ما بتوانیم همیشه یک نسبتی بین روز جهانی زن ۸ مارس و میزان آزادی، حداقل در جامعه خودمان یک رابطه برقرار کنیم. بعد از پایان دهه ۶۰ و جنگ دوباره زنها به میدان اجتماعی و به میدان کارزار می‌آیند. از شروع دهه ۷۰ ماشاهد این هستیم که زنان با جمع شدن در گروههای ارتقاء آگاهی فعالیتهای فمنیستی خودشان را شروع می‌کنند و ۸ مارس را در خانه‌هاشان جشن می‌گیرند. این روندادامه دارد تا سال ۷۸ که برای اولین بار می‌توانند در مجامع عمومی در تهران در شهر کتاب ۸ مارس را به طور علنی برگزار کنند. همانطور که گفتم اگر بین برگزاری علنی و عمومی ۸ مارس با میزان آزادی ما در جامعه ارتباطی برقرار کنیم متوجه می‌شویم که دهه ۷۰ دهه شروع دوباره پرده بعد از انقلاب ۵۷ است که هنوز ادامه دارد. سال ۷۹ در خانه هنرمندان این مراسم در حضور چند هزار مرد و زن برگزار می‌شود. سال ۸۰ در پارک لاله، سال ۸۱ هم چنان در پارک لاله و سال ۸۲ و امسال ۸۳ به طور وسیع در دانشگاهها و جاهای دیگر این روز برگزار می‌شود. در عین حال که رسمیت پیدا نکرده است. این زمان، همانطور که گفتم زمانیست که توسط زنها در تاریخ تأسیس شد و توسط زن‌ها در تاریخ ادامه پیدا کرد، و تا هر زمان که زنها در عرصه اجتماعی حضور فعال داشته باشند و این روز را به عنوان نماد مبارزاتشان حفظ بکنند می‌توانند امیدوار باشند که به درخواستهاشان می‌رسند.
صحبت زمان زنانه کردم. می‌خواهم این جا یک ارتباطی بدهم، بین پیوستگی مفاهیم تاریخ و زمان، تاریخ و زمان زنانه و تاریخ و زمان مردانه. ما درتاریخ ویل دورانت یک طبقه بندی می‌بینیم در دوره‌های مختلف تاریخ به اسم توحش درمنیت و تمدن. تاریخ شروع تمدن از نظر تاریخ نویسان مرد از دوره‌های بربریت و توحش است، تاریخ عصر طلائی یونان باستان است و بعد تاریخ رنسانس و بعد عصر روشنفکری و این دوره بندی‌های مختلف تاریخ از نظر تاریخ نویسان مذکر، دوران پیشرفت بشریت است. اما از دید تاریخ نویسان مؤنث که تاریخ و زمان را با معیارهای زنانه می‌سنجند و این که در دوره بندی‌های مختلف تاریخ موقعیت زنها چه بوده و چه دستاوردهایی داشته باید ببینیم که این دوره بندی به چه معناست. از نظر تاریخ نویسان مؤنث، دوره‌های بربریت و توحش، دوران اکتشافات و اختراعات زنان است، دوران کمونهای مادر تبار است. دوران جوامع بدون دولت هست و جوامع بدون سلسله مراتب و به نسبت برابر، دورانی که حوزه‌های عمومی و خصوصی زندگی هنوز از هم جدا نشده‌اند و هیچ استثمار و سلطه‌ای وجود ندارد. عصر طلائی یونان باستان عصر دموکراسی شهروندی یونانی مدل مرد سالار، مدل اشرافی که با حذف زنان و حذف طبقه غیر اشراف و غیر یونانی‌ها مدینه فاضله افلاطونی را تشکیل می‌دهد. 
این زمان یک زمان مردانه است. یک زمان طبقاتی است و یک زمان اروپا محور است از دید زنها. تاریخ قرون وسطا از دید تاریخ نویسان زن عصر حکومت طلائی دین و کلیسا هست. عصر سوزاندن زنان به عنوان ساحره و جادوگر تاریخ دست آوردهای مردان است و هزینه‌های بسیاری برای زنان. تغییر در مفهوم بشریت اجتماعی به این ترتیب است که در دیدگاه زنان و تاریخ نویسان مؤنث به وجود می‌آید که آن چیزی که علامت و نشانه پیشرفت هست برای مردان بوده ولی برای زنان پیشرفت و تکامل و ترقی در دوران دیگر و در زمان دیگر اتفاق می‌افتد. به این ترتیب زن‌ها پرسشهای مهمی درباره موقعیت و نقش زنها در زمانها و مکانهای خاص طرح می‌کنند. مثلاً در مکانی بنام محدوده جغرافیایی ایران، و در زمان دهه ۷۰ به این سو موقعیت زنان را مقایسه کنید. با دهه ۶۰ در همین محدوده جغرافیایی و همین مکان، معانی بسیار متفاوتی خواهد داشت. زنان رنسانس روشنفکری خودشان را از حدود سه سده پیش از زمان آغاز بیداری زنانه ارزیابی می‌کنند. زمانی که از مقطع تاریخی یأس و سرخوردگی از مردها شروع می‌شود. همانطور که اشاره کردم. پس از انقلاب فرانسه، پس از انقلاب مشروطه و پس از انقلاب ۵۷ بیداری که با سرپیچی تاریخی از فرمان مردانه‌ای آغاز می‌شود که پس از استفاده از نیروهای سیاسی و اجتماعی زنان و رسیدن به قدرت، خواهان بازگشت آنانی به حوزه‌های خانگی می‌شود. زنان با رشد آگاهیهای خودشان که از طریق گروههای افزایش آگاهی به دست می‌آورند و شروع می‌کنند به فعالیتهای اجتماعی برای کسب حقوق و امتیازات و دست آوردهای خودشان شروع می‌شود، و این که زنان به لحاظ فلسفی چه دوره‌های مختلفی را طی کردند از چه زمانی عبور کردند و به چه زمانی رسیدند به لحاظ فلسفی یک توضیح کوچک می‌دهم؛ زنها در تاریخ زمان خودشان از فلسفه همسان شدن با مردان شروع کردند یعنی در ابتدای کار در نیمه دوم قرن ۱۹ یعنی از سالهای ۱۸۵۰ تا تقریباً ۱۹۲۰ زنان تصورشان از آزادی و برابری این بود که باید مثل مردان شوند. چون بشر مفهوم عقلانی و انسانیت زنها مثل مردان موجود است عقلانی هستند پس بنابراین باید مثل آنان حقوق و امتیازات اجتماعی داشته باشند. اما این مفهوم که زن عین مرد باید باشد؛ این فهم و این درک تغییر می‌کند و در امواج بعدی از حدود سالهای ۱۹۶۰ به تاریخ ما می‌شود ۱۳۴۰ تغییر می‌کند به مفهوم تفاوت زنها با مردها، به این معنا که زنها بعد از این که مبارزات زیادی می‌کنند؛ مثلا فقط ۷۰ سال برای حق رأی مبارزه می‌کنند و بعد از این که حق رأی را به دست می‌آورند متوجه می‌شوند که به دست آوردن این حق رأی مثل مردها هیچ تمایزی و تفاوتی در موقعیت زندگی خصوصی و زندگی اجتماعی آنها ایجاد نکرده، به این نتیجه می‌رسند که در جامعه‌ای که مرد سالار است گرفتن امتیازات و حقوق مساوی مردها همه قضیه نیست و مشکلات زنها از مسائل عمیق‌تر و بنیادی‌تری شکل می‌گیرد، و در روند فلسفه خودشان و تفکر عمیق خودشان و تحلیل‌هاشان از موقعیت فرودستی زنان به این نتیجه می‌رسند که زنها با مردها متفاوتند، همسان با مردها نیستند و بنابراین باید حقوق و مزایای متفاوتی با مردها داشته باشند. مثل حقوقی مربوط به تولید مثلی، بارداری، مرخصی برای بچه‌داری و یا بازنشستگی پیش از موعد برای زنانی که در مشاغل سخت کار می‌کنند؛ این حقوق ویژه ناشی از موقعیت متفاوت زنها با مردها، ناشی از این فهم که زن با مرد متفاوت است اما در ادامه مبارزاتشان از این مرحله هم عبور می‌کنند و به آن جایی می‌رسند که ما امروز به آن می‌گوییم موج سوم جنبش‌های زنان. در این موج سوم زنها به دریافتهای تازه‌ای می‌رسند مثلا به این دریافت که زنان به دسته‌های مختلفی در هر جامعه تقسیم می‌شوند مثل زنان کارگر، زنان روستایی، زنان نژادهای مختلف، مثل سرخ، سفید و سیاه و زنانی متعلق به اقوام مختلف مثل زنان کرد، ترک، بلوچ، فارس و زنان دارای نگرشهای مختلف و دارای اندیشه‌های مختلف مثل زنان دارای اندیشه‌های چپ، مارکسیسم و کمونیست یا زنان اصلاح طلب که اصطلاحاً می‌گویند فمنیست لیبرال که معتقد به اصطلاحات درون ساختارهای موجود در همه جوامع هستند و همه این زنها چه به لحاظ فکری و اندیشه‌ای و چه به لحاظ طبقاتی و چه به لحاظ قومی و نژادی و غیره تفاوتهایی با هم دارند، در موقعیتهای زیستیشان و خواستها و تقاضاهاشان. موج سوم جنبش زنان که ما الان در درون آن قرار داریم به این تفاوتها توجه می‌کند و در عین حال تأکید می‌کند هر گروهی از زنها خواستهای ویژه مربوط به گروه خودشان را باید تبلغ بکنند و جمع بندی کنند، در عین حال بر اشتراک خودشان با گروه دیگر زنان تأکید بکنند مفهوم تفاوت و تشابه که مضمون امروزیست در مبارزات زنان ایران و جهانی و در جنبش زنان ایران حدود ۵ الی ۶ سال هست که مطرح شده است. با رشد مبارزات زنان کارگر، که در پهنه مبارزات کارگری ما آن را ارزیابی می‌کنیم، با رشد مبارزات فومی و با پیدایش نخبه‌های فکرهای مختلف در میان زنان ایران، از جمله گرایشاتی که برایتان صحبت کردم، لیبرالها و فمنیستهای چپ، در کنار این گرایشات فکری، گرایشات جدیدی را شاهد هستیم؛ مثل آناتو فمنیستها. 
ما در ۸ مارس امسال (هفته آینده) در روز سه شنبه مراسمی داریم با مضمون تفاوت و تشانه زنها با شرکت زنان ترک که دو ترکمن مقیم تهران، زنان کارگر، دختران دانشجو، زنان فمنیست از گروههای مختلف فکری و زنان معلم، پرستار و صنوف دیگر، ما در این گردهمایی که برای اولین بار در ایران اجرا می‌شود. می‌خواهیم تفاوت بین زنان را در گروه بندی مختلف و حلقه‌های اشتراک و وحدت بین این گروههای مختلف را در آن جلسه تکرار بکنیم. که این جلسه هدفش ایجاد همبستگی بین گروههای مختلف زن‌ها و در عین حال ایجاد همبستگی بین زن‌ها با گروههای دیگر اجتماعی هست. به عبارت دیگر ما قصدمان این است همانطور که قصد زنها در روز جهانی زن در همه جای جهان هست که این روز را نه تنها تبدیل کنند به روز همبستگی بین زنان در یک سرزمین مشخص، بلکه این روز را تبدیل کنند به رو همبستگی و همدلی و هماهنگی بین زنان و گروههای دیگر اجتماع به یک روز همبستگی ملی و در سطح جهان. این تلاش از این فلسفه زنانه ناشی می‌شود که زنها هر یک صرفاً برای خودشان زندگی نکردند. زنها همیشه در زندگی هم خودشان را مد نظر داشتند و هم دیگری را و حتی در مقاطعی و با بینش‌های سنتی به دیگری که فرزندشان باشد یا همسرش باشد یا اقوامش و یا همسایه‌اش بیشتر از خودشان توجه کرده‌اند. در برابر آن فلسفه مردانه که محورشان خود بوده و به دیگری کمتر توجه کرده و دیگری در حاشیه زندگیش بوده است. زنها حتی در آگاهانه‌ترین شکل سعی می‌کنند که ارتباط خودشان و دیگری را، خودشان بین جنبش خودشان و جنبش‌های دیگران برقرار کنند، به همین دلیل هست یکی از جاهایی که امروز در جنبشهای هم در سطح ایران و هم در سطح جهان ما شاهد پیوستگی و همبستگی زنان با جنبشهای دیگر هستیم.
زود به جمع بندی میرسیم: سهم ۸ مارس برای جهان امروز انرژی زنان در یک قاره و در یک سرزمین و در جهان در این روز گویی بر هم انباشته می‌شود و نیروی شگرفی به وجود می‌آید. دگرگونی نه تنها برای زنان و برای زنان و برای جامعه زنان، بلکه برای کل جامعه انرژی زمان از رهگذر نقض انواع ستمها و پیوند با گروههای تحت ستم وزیر استثمار می‌تواند ۸ مارس را تبدیل بکند به یکی از انواع روزهای جهانی همبستگی و همدلی جهانی به ویژه در شرایطی که همه ما شاهدش هستیم که انواع مخاطرات در مرتبه خودمان و در جهان نه تنها زنها، بلکه همه گروههای مردم را تهدید می‌کند؛ منظورم تهدیدهایی هستند که با سیاستهای جهان سازی و سیاستهای گروه ۸ در همه جهان وجود دارد. اما یک نکته دیگری هم به صحبتهای خودم اضافه کنم در مورد قومیتها، تحلیلم از جنبش قومی زنان در ایران این هست که این جنبش دارد انواع جنبشهای دیگر، از جمله جنبش دانشجویی، جنبش کارگری و جنبش قومی را رادیکالیزه می‌کند. به این معنا که در درون جنبشهای قومی زنان همراه با مردها در یک مجموعه‌ای قرار می‌گیرند که با مردان قوم خودشان در درون مسائل قومی خودشان تضاد دیگری دارند که آن تضاد با مرد سالاری این اقوام است. 
و به این ترتیب در درون اقوام مختلف ایرانی می‌توانند با لغو مرد سالاری درون قوم خودشان مبارزات قومی را رادیکالی بکنند و در جهت همبستگی این جنبشها، با جنبشهای زنان با سایر جنبشهای در ایران و جهان اقدامات مهمی را به عمل بیاورند. حال صحبتهایم تمام شده و فرصت خود را در اختیار پرسشها قرار می‌دهم.

پرسشها

صدایی از میان جمعیت مطرح کرد:
می‌خواستم بدانم سمت علمی شما چیست؟
من پژوهشگر هستم و مترجم در زمینه فلسفه و ادبیات زنان کار می‌کنم و با دانشجویان هم کلاس آزاد دارم . در حوضه‌های فلسفه و علوم اجتماعی.

چند سال هست ایران زندگی می‌کنید؟
من ایران را تا حال ترک نکرده‌ام مگر سفرهای کوتاه مدت که چهار پنج سالی هست این فرصت را هم پیدا نکرده‌ام 

اعتقاد دینی شما چیست؟
این مسائل شخصی هست مطمئناً مسیحی و یهودی نیستم.
جمعیت سالن به این سوال لبخند می‌زنند و بعد صدای لبخندشان بلند می‌ود.

شما به عنوان نماینده زن مسلمان اینجا هستید یا نماینده‌ای با اعتقاد دیگر؟
من به عنوان نماینده از طرف هیچ گروهی از زنان ایران این جا نیستم. من به عنوان یک شخص آمده‌ام. فقط به عنوان کسی که سالها در مورد مسائل زنان کار کردم. این جا حضور دارم. نه به عنوان نماینده بلکه به عنوان کسی که در جنبش زنان ایران حدود ۱۵ سال هست که فعالیت می‌کند.
خانم خراسانی با خسته نباشید به عنوان اولین سوال شما فکر می‌کنید یکی از دلایل پایمال شدن حقوق زنان عدم آگاهی زنان و یا برداشتهای غلط از حقوق آنان هست؟ چرا؟
اگر منظورتان حقوق رسمی است که در قانون هست که خوب این مورد نقد زیادی قرار گرفته است مثلاً اگر شما مجلات زنان ۱۰ سال گذشته را دیده باشید یا مجلات دیگر مدام شما نقدهایی را می‌بینید از طرف حقوقدانهای زن، که روی حق حضانت کودک یا حق طلاق در شرایط مساوی با مردها، یا در مورد سهمیه بندی نماینده‌ها زن در مجلس یا سهمیه بندی زنان در کابینه‌ها به عنوان وزیر و غیره تلاش می‌کنند و نقد می‌کنند. قوانین موجود را در وجهه مرد سالارش که به زنها امکانات و موقعیتهای خیلی کمتر را داده نسبت به مردها.

نظر شما در مورد رئیس جمهور زن چیست؟
من فکر می‌کنم با توجه به صحبتهایی که کردم این سوال خیلی بدیهی باشد. که زنها مثل مردها حق دارند که رئیس جمهور باشند؛ و هیچ مانعی نباید سر راهشان باشد. این سوال کاملاً مقدماتی هست. چرا؟ برای این که ما تجربه کشورهایی را که حتی رئیس جمهور زن داشتند را داریم و سئوال مهمتر و عمیق‌تر زنها امروز این هست که چرا با وجود این زنها که به کابینه‌ها راه پیدا کردند، نماینده مجلس شدند و حتی رئیس جمهور شدند. چرا در موقعیت زنها، در هیچ کشوری تغییرات اساسی انجام نشده خدمتتان عرض کردم که زنها از مرحله این که حتماً موقعیتهای مساوی با مردان، اگر در جامعه داشته باشند، تمام مسائل زنها حل می‌شود عبور کردند و به این فهم رسیدند که ستم بر زن ریشه عمیق‌تری در جامعه دارد، و راه یابی حتی ۵۰ درصد به ۵۰ درصد در مجلس یا در کابینه دردی را دوا نمی‌کند مثلاً در سوئد امروز حدود ۴۶ درصد از نمایندگان مجلس را دارید که زن هستند ولی جامعه سوئد هم چنان یک جامعه مرد سالار است و زنها مشکلات زیادی دارند. به این دلیل هست که تحقیقات زنها از علتهای فرود دستی آنها، به مسائل عمیق‌تری به تدریج رسیده مثل مسئله مالکیت، مثل مسأله دولت، مثل مسئله فرهنگ، مثل مسئله خانواده حتی در فرهنگ و فلسفه غرب، که به نظر می‌آید جوامع به نسبت برابرتری هستند. زنها اینقدر موقعیت حاشیه‌ای دارند که حتی در عرصه فلسفه به قول زنان فمنیست غربی به خارج از حوضه فلسفه پرتاب می‌شوند. یعنی در فلسفه زن به عنوان کسی که می‌تواند جهان را بشناسد یک فاعل شناسا باشد و فلسفه غرب بر این محور می‌چرخد. که مرد فاعل شناسنده زنی را به عنوان یک موجود شناسایی بشناسد؛ و زن نمی‌تواند هم خودش را بشناسد و هم جهان بیرون از خودش را. بنابراین ریشه های عمیق که در تفکر فلسفه حتی فلسفه غرب هست و در تمام فرهنگ جامعه، این پایه‌های خیلی خیلی عمیق ستم بر زنان را تشکیل می‌دهند که حتی اگر زنها ۵۰ درصد از پارلمانها و غیره را تشکیل دهند تفاوت کیفی در وضع آنها ایجاد نمی‌شود.

به نظر شما در ایران با توجه به این قانون اساسی اسلامی امیدی برای رسیدن به حقوقمان هست؟
قانون در همه جوامع، چه قوانین غیر دینی از نظر من تفاوت کیفی ندارد. قانون در هر جامعه به هیچ وجه نشان دهنده تقاضاها و درخواستها و نیازها در یک جامعه نیست، حتی آن قوانینی که به ظاهر به نظر می‌رسد از لحاظ شکلی دموکراتیک ترین قوانین هستند؛ مثل قوانین آمریکا. امروز با نقص‌هایی که بر نهاد قانون و نهاد دولت و نهاد پارلمان و نهاد نمایندگی در همه جوامع وارد می‌شود به ویژه در غرب و در آمریکا به این نتیجه رسیده‌اند که آن آسانی که با نام نمایندگان مردم انتخاب می‌شوند حتی در دموکراتیک ترین انتخابات با نهادی کردن تمام آرای مردم و بدون هیچ تقلبی درانتخابات و آن قانونی را می‌خواهند اجرا کنند که قانون اساسی شمرده می‌شود به هیچ عنوان این وضع تأثیر چندانی در زندگی مردم ندارد؛ و به خصوص هر چه از لایه‌های بالایی جامعه به اعماق جامعه می‌رسیم؛ مثل انسانهایی که در حاشیه جوامع قرار می‌گیرند، با عوض شدن یک حزب به جای حزب دیگر و با عوض شدن یک دولت بجای دولت دیگر، در آن گروههایی از مردم جوامع که پایین‌ترین وضعیت را دارند مثل زنها، مثل نژادهای تحت ستم، مثل اقوام در حاشیه و مثل گروههای تنگ دست و تهیدست، تغییری در وضعیت اینها ایجاد نمی‌شود و بنابراین این مسائل و نقدها ما را به یک جای خیلی خیلی مهم و اساسی می‌کشاند، که چه چیزی، چه عنصری و چه عواملی به جز قانون و تغییر دولت در این جوامع در وضعیت مردم تغییرات مهمی ایجاد می‌کند.

با توجه به این که روز زن در ایران تولد حضرت زهرا است، چرا ۸ مارس را به عنوان روز زن، ما برای خود الگو قرار دادیم با توجه به این که مملکت ما اسلامی است؟
روز زن در بسیاری کشورها به اشکال مختلف اجرا می‌شود، مثال خیلی از کشورهای آفریقایی هستند روز بومی و محلی زن دارند و در کنارش روز جهانی زن را هم دارند واین را مغایر با هم نمی‌دانند. در ایران هم روز محلی و بومی زن یا روز ملی زن مغایرتی با روز جهانی زن ندارد. کما که مادر ایران روزهای جهانی دیگری هم داریم. مثل روز جهانی محیط زیست روز جهانی کودک، روز جهانی کارگر، روز جهانی حقوق بشر و غیره و این روز هم در کنار روزهای دیگر وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد و این روز مغایر با روزهای بومی و ملی نیست، در هیچ کشور
نمی‌گویم فریادی به پایان رسیده یا تمام شده فریادها همیشه زیسته‌اند، هر چند آرام؛ و ما آرامشمان را مدیون این فریادها هستیم. فقط می‌نویسم جلسه‌ای در سالنی که در آن برای منزوی‌ها هم فریاد کشیده بودیم ولی گوش فلک بدهکارمان نمانده بود به پایان رسید. و من خودم را جمع و جور کردم تا با آرزوهایی که با آن شرمنده مادرم خواهم شد، درون خانه‌ای در کوچه‌ای تنگ و تاریک که با این آرزوها تنگتر و تاریکتر خواهد شد. و شاید نروم با این آرزوها.

یاشار حکاک پور مراغی 
به نقل از هفته نامه موج بیداری 

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد, ۱۳۸۴ ۵:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴