امیر محبیان در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در ارزیابی از فضای انتخاباتی کشور و حضور جریانهای سیاسی موجود اعم از اصولگرایان (جبهه متحد، جبهه ایستادگی و جبهه پایداری) و اصلاحطلبان اظهار کرد: “فقدان حضور اصلاحطلبان به عنوان یک رقیب جدی عملاً اثرات خود را گذاشته و جریانات یا حتی حلقههای کوچک درون اصولگرایان به سمت ارایه لیست که محصول عدم پذیرش افراد در لیست اصلی جبهه متحد اصولگرایی است، میروند”.
وی با بیان اینکه «این وضعیت در تهران و مراکز مهم استانها نمود بیشتری خواهد داشت و در شهرستانها بدلایل عملی کمتر شاهد این وضعیت خواهیم بود» افزود: “عملاً به گمانم رای حاصله یا حجم ابراز تمایل به لیستهای منتشر شده از سوی جریانات درونی اصولگرایان سرنوشت زیرمجموعهها و حتی جبهه متحد را رقم خواهد زد. ضمن آنکه پدیده هشت سال اخیر انتخاباتی یعنی احمدینژاد به نوعی در فعل و انفعالات انتخاباتی نقشی جدی بازی خواهد کرد در حالی که رقبای پیشین او مثل قالیباف در حاشیه رفته یا هاشمی در بازی فرعی دانشگاه آزاد گرفتار شده یا لاریجانی که در نقش کاندیدا و نه لیدر قرار دارد”.
این فعال سیاسی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره فضای رقابتی و دیدگاه برخی که معتقدند اصلاحطلبان نقشی در فضای رقابتی موجود ندارند و رقابت تنها بین گروههای اصولگراست، تصریح کرد: “از لحاظ حجم حضور لیستی این گونه به نظر میرسد. اما در جایی مثل تهران بویژه اگر از لیستها عبور کنیم و از منظر بدنه اجتماعی نگاه کنیم ممکن است وضعیت به شکلی دیگر باشد”.
محبیان در ادامه با بیان اینکه «بدنه اجتماعی اصلاحات معمولاً بدلیل پایگاه اجتماعی در تهران ظهور بیشتری دارند» افزود: “باید دید آنها در لحظات آخر چه تصمیمی میگیرند؛ آنها ممکن است در پی پیش راندن اصلاحطلبانی چون محجوب و جلودارزاده برآیند یا آنکه افراد منتقد دولت درون اصولگرایان نظیر مطهری را تقویت خواهند کرد. هرچند خبرهایی رسیده است که اصلاحطلبانی چون آقای خاتمی با درک اشتباه بودن استراتژی عدم حضور اکنون در پی ساماندهی نیروهایی هستند که از فیلتر شورای نگهبان عبور کردهاند”.
این فعال سیاسی در پاسخ به اینکه “تحلیلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه استراتژی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس نهم همان استراتژی اصولگرایان در انتخابات شورای شهر دوم است، نظر شما در این باره چیست؟” گفت: “اصولگرایان در آن زمان با آگاهی مشترک و وحدت تشکیلاتی به سمت بهرهگیری از شکاف میان اصلاحطلبان پیش رفتند، ولی اصلاحطلبان در حال حاضر گرفتار بحران رهبری و فقدان استراتژی و حتی برداشت مشترک از رویکرد عملیاتی هستند، اما نمیتوان منکر شد که آفات تفرق و درگیریهای درونی ممکن است اصولگرایان را نیز دچار بحرانهای جدی کند”.
محبیان در ادامه درباره نتایج ارایه لیستهای جداگانه از سوی طیفهای موجود در جریان اصولگرایی خاطرنشان کرد: “درگیری درونی ممکن است تصویری مبتنی بر تفرق و تشتت درونی، قدرتگرایی تحت پوشش اصولگرایی به جامعه منتقل نماید. ضمن آنکه از منظر مثبت میتواند تصویر مونولیت و غیردموکراتیک پدید آمده از اصولگرایان را در هم بشکند که هر چند در میان نخبگان مثبت است، ولی در فرهنگ تودهای ما منفی تلقی میشود. ضمن آنکه بحران تکثر اگر در صندوقها حل نشود بحران را به درون مجلس و ساختار سیاسی انتقال خواهد داد”.
وی درباره دیدگاه برخی اصولگرایان مبنی بر اینکه “ارائه لیستهای متعدد منجر به افزایش مشارکت مردم میشود”، افزود: “تا حدودی این مطلب، آن هم در نبود موثر بعضی از تشکلهای سیاسی مطرح میتواند درست باشد، ولی آثار دیگر این تفرق لیستها را نمیتوان منکر شد؛ طبعا با کثرت لیستها دایره انتخاب مردم هم بالا رفته و مردم به سمت رای دادن به چهرههای آشنا از هر لیست رفته و احتمالاً ردههای پایین لیستها یا چهرههای ناآشنا حذف خواهند شد”.
محبیان در پاسخ به این پرسش که “آیا میتوان گفت لیدرهای جریان اصولگرایی تغییر پیدا کردهاند یا تعدد لیدرها در این جریان منجر به شکلگیری طیفهای مختلف و به نوعی رقابت درون گروهی در این جریان شده است؟” اظهار کرد: “تفرق درونی جریان اصولگرایی بواقع به تعدد لیدرها برنمیگردد، بلکه به تغییر برداشتهای ذهنی در مورد مفهوم اصولگرایی برمیگردد”.
وی ادامه داد: “اصولگرایان قبلاً مفهوم واحدی از اصولگرایی داشته و رقیب واحد خود را به خوبی میشناختند. از سال ۸۴ عملاً توانایی رهبران اصولگرایی برای مدیریت انتخابات مخدوش شد و طیفی که تازه شکل گرفته بود، دریافت که رهبران اصولگرایان در ساماندهی صحنه موفق سیاسی کامل قدرت لازم را ندارند، بویژه آن که آموختند قیام علیه تصمیمات این هدایت سنتی تشکیلاتی منافع بسیار دارد، هم پیروزی به ارمغان میآورد و هم میل به وحدت منجر به امتیازدهی این تیم هدایتگر سنتی میشود. به عبارتی یک معادله عجیب و خطرناک در اذهان شکل گرفت و آن اینکه آرام و مطیع بودن یعنی در نظر نیامدن. نتیجه این معادله تشویق عصیانگری درون اصولگرایان است. اگر این معادله اصلاح نشود، عملاً تشکیلات اصولگرایی با بحران نابود کنندهای روبرو خواهد شد”.
محبیان در پایان تصریح کرد: “فعلاً آیتالله مهدویکنی کوشیده است این معادله را کنترل کند. باید منتظر نتیجه انتخابات بود، زیرا بر این باورم نه فقط سرنوشت اصلاحطلبان بلکه سرنوشت ساختار تشکیلاتی اصولگرایان را نیز رقم خواهد زد و حتی ممکن است با توجه به وضع اصلاحطلبان در دورهای شاهد نوعی سقوط غولهای سیاسی و ظهور آنارشیسم تشکیلاتی باشیم که شاید از جهاتی مثبت ولی از جهاتی عقبگرد در توسعه سیاسی محسوب خواهد شد”.