مذاکره با دولت آمریکا در جهت کاهش تشنج و برقراری رابطه عادی و مسالمت آمیز، به مصحلت جامعه، مردم و کشور ما است.
درهفته ای که گذشت، حملات تند از طرف پاره ای از اصولگریان به هاشمی رفسنجانی بخاطر طرح مجدد ضرورت مذاکره با دولت آمریکا ادامه یافت. اولین جلسه مجلس تشخیص مصلحت نظام به ریاست هاشمی رفسنجانی تشکیل شد، اعضای مجلس تشخیص مصلحت با خامنه ای دیدار کردند و محل مذاکره دولت ایران با ۵+ ۱ قطعی شد.
این که سخنان رفسنجانی درباره ضرورت مذاکره با دولت آمریکا، در آستانه تشکیل اجلاس مذاکره دولت ایران با ۵+۱، قبل از تشکیل اولین جلسه مجلس تشخیص مصلحت نظام منتشر و با حملات تند بخشی از اصولگریان مواجه شد، این سؤالات را بوجود آورد که آیا رفسنجانی- چنان که خود بعد از مصاحبه اعلام کرد – می خواست صرفاً یک خاطره ای را بیان کند، یا با طرح این خاطره در این شرایط حساس می خواست سیاست مورد نظر خود در رابطه با مذاکره را اعلام کند. آیا طرح این موضوع از طرف او دراین شرایط حساس، براساس ارزیابی جدید از آرایش سیاسی درون نظام است و با اطلاع از موضع خامنه ای و اطرافیانش در امر مذاکره با ۵+۱ بوده یا یک زور آزمائی است؟
نظر به این که بقول احمد خاتمی، امام جمعه تهران، پرونده ارتباط با آمریکا فقط در دست خامنه ای است و خامنەای موضع رایکال و سختی در برابر طرفداران مذاکره دارد، آیا عدم موضعگیری خامنه ای در رابطه با سخنان رفسنجانی، می تواند نشانه ای از تمایل خامنه ای به مذاکره با دولت آمریکا باشد؟
آنچه روشن است این است که رفسنجانی سالهای درازی است که مذاکره با دولت آمریکا را به مصلحت نظام می داند. او در مصاحبه با “فصلنامه مطالعات بینالمللی” نیز آشکارا گفته است که تفاوتی میان اروپا، روسیه، چین و آمریکا نیست، و اگر جمهوری اسلامی میتواند با کشورهایی چون روسیه و چین مذاکره کند، چرا با آمریکا مذاکره نکند؟
اما آنچه تاریک و مورد تردید جدی است، اقدام عملی رفسنجانی در جهت پیشبرد سیاست مذاکره با دولت آمریکا است. آیا رفسنجانی در دور جدید ریاست خود، کوشش خواهد کرد موضوع مذاکره با دولت آمریکا را به سیاست مشخص و عملی مجمع تشخیص مصلحت نظام تبدیل کند و آن را در برابر خامنه ای و دیگر مخالفان مذاکره قرار بدهد؟ یا بازهم بخاطر رعایت سیاستهای کلان رهبر و مصلحت نظام، فقط در سطح کلی گوئی باقی خواهد ماند؟
خامنه ای بعداز حملات تند بخشی از اصولگرایان به رفسنجانی، در جلسه دیدار با اعضای جدید مجمع تشخیص بر روی چند نکته تاکید کرد: ۱- جایگاه بسیار مهم مجمع تشخیص مصحلت، ۲- مشورت دادن به رهبری برای سیاستهای کلی نظام و تنظیم این سیاستها بعنوان یکی از کارهای دارای اهمیت بالا، ۳- تشخیص مصلحت در مواردی که بن بست بوجود آمده است.
بنا به تحیلها و نظرات اغلب کارشناسان و نیروهای سیاسی کشور، سیاستهای کلی داخلی و خارجی خامنه ای بویژه سیاستهای کلان او و اطرفیانش درباره دولت آمریکا، نه تنها نظام جمهوری اسلامی را به بن بست رسانده اند بلکه جامعه و کشور ایران را دچار بزرگترین بحرانهای فرساینده و در معرض بزرگترین خطرات بویژه خطر حمله نظامی و جنگ ایران برانداز قرار داده است. رفسنجانی نیز بر این امر واقف است.
از زمان نامه به خمینی- در باره ضرورت مذاکره با دولت آمریکا همانند مذاکره با اروپا و چین و روسیه – تا به امروز تجربه نشان داده است که رفسنجانی علیرغم ضروری و درست دانستن مذاکره با دولت آمریکا و علیرغم دارا بودن مقام و موقعیت و فرصتهای بهتر دردوره های قبلی، سیاست عملی و گام جدی و آشکاری دراین زمینه برنداشته است.
با وجود این آیا می توان از رفسنجانی این انتظار را داشت که مصلحت مردم، جامعه و کشور ایران را بر مصلحت رهبر و ولایت فقیه ترجیح دهد و بر سیاست عملی مذاکره با دولت آمریکا درجهت کاهش تشنج، حل و فصل اختلافات فی مابین و برقراری رابطه عادی و مسالمت آمیز تاکید کند و روی آن ایستادگی کند؟