چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۸

چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۸

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت
کورش، در این ساختار ذهنی نماد مشروعیت‌ سلطنت، قوم‌محوری آریایی و حذف تنوع تاریخی است؛ پروژه‌ای که به‌جای گشودن راه به‌سوی آینده، تلاش می‌کند همه چیز را در قالب یک...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها
انتخابات شوراهای شهر و روستا در ایران هرچند ممکن است در نگاه نخست رویدادی کم‌اهمیت به نظر برسد، اما در واقع فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که جامعه نیازمند...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر
برای مشخص شدن دو ذهنیت متضاد و آشکار شدن تمایز بین تفکر دُگم و منحط فرقۀ رجوی با اندیشه و احساس آدمی باید نگاهی تطبیقی به موضع‌گیری و واکنش بازماندگان...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرش رضایی
نویسنده: آرش رضایی
سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام
در سال جاری میلادی (۲۰۲۵) تا لحظه انتشار این گزارش دست‌کم ۹۳۸ تن در ایران اعدام شده‌اند. با توجه به این‌که هنوز سه‌ماه‌ونیم از سال جاری باقی مانده است، به...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
آقای خامنه ای! از کدام راه می روید؟ راه مائو یا برژنف؟
سه گامی که برای عبور سالم کشور از این ورطه‌ی بحرانی توصیه می‌کنم چنین است: ۱. انتقال مهم‌ترین عرصه‌های تصمیم‌گیری راهبردی کشور به شورای عالی امنیت ملی. ۲. گسترش ترکیب...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
به این مردم اعتماد کنید
ایران در چشم جهانیان، به ویژه در چشم مردم عاصی اسرائیل، ایران دیگری بود، هرگاه روز جمعه گذشته بانگ هلهله و شادی مردم در میدان آزادی فلک را سقف می‌شکافت...
۲۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
مروری بر سنت های جامعه شناسی  | بخش اول
کیوان مهتدی: وبر و ریتل در یک یادداشت درباره اصطلاح «مسایل بدخیم» ادعا می‌کنند که تصور همگونی بیش از پیشِ اجتماعی که در ذهنیت آمریکای دهه‌ی 1950 تثبیت شده بود...
۲۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کیوان مهتدی
نویسنده: کیوان مهتدی

مزد حداقل در سال ۱۳۹۶ و نقش شورای عالی کار در تداوم فقر مطلق کارگران

اکثریت عظیم مزدها در ایران در حد نصف خط فقر مطلق (یعنی مزد بقا یا مزد بخور و نمیر) و یک چهارم خط فقر نسبی است: در حال حاضر خط فقر مطلق در ایران بیش از دو میلیون تومان در ماه و خط فقر نسبی بیش از سه و نیم میلیون تومان در ماه برای یک خانوار شهری است (تعداد متوسط اعضای خانوار شهری ٤٤⁄٣– سه و چهل و چهار صدم - اعلام شده است). ما داده های رسمی هزینۀ خانوار برای سال ١٣٩٥ را در اختیار نداریم، از این رو بر اساس داده های سال ١٣٩٤ نشان می دهیم که مزد حداقل کارگران از نصف خط فقر مطلق هم کمتر است.

در اسفند ماه هر سال «شورای عالی کار» مرکب از نمایندگان دولت، نمایندگان کارفرمایان و به اصطلاح نمایندگان کارگران – یعنی کارگزارانی که به نام نمایندۀ کارگر از سوی دولت و کارفرما منصوب می شوند – نشست هائی را برای تعیین مزد حداقل سال بعد و میزان افزایش اسمی مزدها برگزار می کند. امسال نیز شورای عالی کار فراخوانده شده تا مانند چند دهۀ گذشته مزد ریاضت کشانه ای بر کارگران – چه آنهائی که مزد حداقل دریافت می کنند که اکثریت کارگران را تشکیل می دهند، و چه دیگر کارگران – تحمیل کند.

اکثریت عظیم مزدها در ایران در حد نصف خط فقر مطلق (یعنی مزد بقا یا مزد بخور و نمیر) و یک چهارم خط فقر نسبی است: در حال حاضر خط فقر مطلق در ایران بیش از دو میلیون تومان در ماه و خط فقر نسبی بیش از سه و نیم میلیون تومان در ماه برای یک خانوار شهری است (تعداد متوسط اعضای خانوار شهری ۴۴⁄۳– سه و چهل و چهار صدم – اعلام شده است). ما داده های رسمی هزینۀ خانوار برای سال ۱۳۹۵ را در اختیار نداریم، از این رو بر اساس داده های سال ۱۳۹۴ نشان می دهیم که مزد حداقل کارگران از نصف خط فقر مطلق هم کمتر است.

طبق آمار بودجۀ خانوار بانک مرکزی در سال ۱۳۹۴، هزینۀ متوسط ماهانۀ خوراک یک خانوار شهری ۶۹۳۹۶۹ تومان، هزینۀ متوسط ماهانۀ مسکن، آب، برق، گاز و دیگر سوخت ها ۱۰۲۹۱۳۴ تومان، هزینۀ متوسط ماهانۀ حمل و نقل ۲۴۰۲۵۱ تومان و هزینۀ متوسط ماهانۀ بهداشت و درمان ۱۷۱۲۴۶ تومان بوده است که مجموعاً دو میلیون و صد و سی و چهارهزار و ششصد ۲۱۳۴۶۰۰ تومان در ماه می شود. می بینیم که تنها جمع این۴ قلم هزینه، تقریبا معادل سه برابر مزد حداقل در سال ۱۳۹۴ (یعنی ۷۱۲ هزار تومان در ماه در آن سال) است. توجه شود که ما هزینه های پوشاک، کفش، ارتباطات، آموزش، تفریح، امور فرهنگی و غیره را به حساب نیاورده ایم. اگر دیگر هزینه ها را هم به حساب آوریم مزد حداقل از یک چهارم خط فقر نسبی هم کمتر می شود.

 نقش شورای عالی کار تداوم این وضع است: یعنی تعیین مزدی که حتی کمتر از نصف مبلغ لازم برای زنده ماندن و کار کردن است، به عبارت دیگر کمتر از نصف خط فقر مطلق و کمتر از یک چهارم خط فقر نسبی؛ در حالی که نرخ سود سرمایه در ایران یکی از بالاترین نرخ های سود در جهان است.

ابزار قانونی شورای عالی کار، یا دقیق تر بگوئیم ابزار قانونی سرمایه داران و دولت سرمایه داری، در این کارزارِ ضد کارگری مادۀ ۴۱ قانون کار است. ببینیم مادۀ ۴۱ قانون کار چه می گوید؟ ماده ای که شورای عالی کار و متأسفانه برخی از فعالان کارگری و برخی از اقتصاددان هائی که خود را چپ و مدافع کارگر می نامند به آن چسبیده اند. متن کامل مادۀ ۴۱ چنین است:

«ماده ۴۱ – شورایعالی کار همه ساله موظف است، میزان حداقل مزد کارگران را برای نقاط مختلف کشور و یا صنایع مختلف با توجه به معیارهای ذیل تعیین نماید.
1 – حداقل مزد کارگران با توجه به درصد تورمی که از طرف بانک مرکزی جمهوی اسلامی ایران اعلام می شود.
2 – حداقل مزد بدون آن که مشخصات جسمی و روحی کارگران و ویژگی های کار محول شده را مورد توجه قرار دهد باید به اندازه ای باشد تا زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراحع رسمی اعلام می شود را تامین نماید.
تبصره – کارفرمایان موظف اند که در ازای انجام کار در ساعات تعیین شده قانونی به هیچ کارگری کمتر از حداقل مزد تعیین شده جدید پرداخت ننمایند و در صورت تخلف، ضامن تأدیه مابه التفاوت مزد پرداخت شده و حداقل مزد جدید می باشند.»

حال به بندهای ۱و ۲ این ماده بپردازیم:

الف) افزایش مزد به تناسب نرخ تورم در بهترین حالت بیانگر حفظ وضع موجود یعنی خواستی محافظه کارانه است. اما در واقع خواستی قهقرائی است زیرا نه افزایش نیازها، به ویژه نیازهای فرهنگی طبقۀ کارگر، را در نظر دارد و نه رشد میانگین بارآوری کار را که باعث افزایش نرخ استثمار می شود. در واقع خواست افزایش مزد به تناسب تورم تلویحاً می پذیرد که علاوه بر استثمار موجود، تمام ثمرات رشد بارآوری کار نیز به جیب سرمایه دار ریخته شود!

در ایران چنان انباشتی از تورم، کاهش مزدهای حقیقی و سقوط قدرت خرید کارگران وجود دارد که نه تنها افزایش مزد به نسبت تورم، بلکه به نسبتی چند برابر تورم نیز برای یک زندگی عادی (متوسط هزینۀ زندگی خانوار شهری براساس آمار خانوار بانک مرکزی) کافی نیست. بررسی های متعددی نشان داده اند که حتی اگر از سال ۱۳۵۸ تا کنون مزدها به تناسب تورم افزایش می یافتند باز مزد حداقلی که به این ترتیب برای سال ۱۳۹۵ تعیین می شد از خط فقرمطلق در این سال بسیار پایین تر می بود.

ب) تعیین مزد بر حسب «سبد هزینۀ خانوار» با استناد به بند ۲ مادۀ ۴۱ به خاطر مبهم بودن این بند گرهی از کار باز نمی کند. بند ۲ مادۀ ۴۱ می گوید: «حداقل مزد بدون آن که مشخصات جسمی و روحی کارگران و ویژگی های کار محول شده را مورد توجـه قـرار دهد باید به اندازه ای باشد تا زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام می شود را تأمین نماید». در واقع واژۀ «تأمین» در این بند مبهم است و تعریف روشنی ندارد.

امسال شورای عالی کار با توسل به بند ۲ مادۀ ۴۱ و با تکیه بر جدول «سبد غذائی مطلوب برای جامعۀ ایرانی» از انتشارات «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» و «انستیتو تغدیه»، رقم ۲۴۸۰۰۰۰ تومان در ماه را برای سبد هزینۀ زندگی اعلام کرده است.

جدول مورد نظر را که لیست و مقدار مواد غذائی لازم سرانه در آن مندرج است (جدول شمارۀ ۱۲) در این نشانی می توان یافت: http://portal.arakmu.ac.ir/portal/File/ShowFile.aspx?ID=d8f9eae9-e8ae-477b-b237-1e1ca63372a1

روشن است که ۲۴۸۰۰۰۰ تومان در ماه فقط هزینۀ غذا نیست بلکه کل هزینه است. پرسشی که مطرح می شود این است که دست اندرکاران ارائۀ این رقم آن را چگونه محاسبه کرده اند؟ به نظر می رسد که محاسبۀ رقم بالا بر اساس کارهای ارنست انگل (۱۸۹۶-۱۸۲۱) اقتصاددان و آمارگر آلمانی و مولی اورشانسکی (۲۰۰۶-۱۹۱۵) اقتصاددان و آمارگر آمریکائی که در ادارۀ تأمین اجتماعی آن کشور کار می کرد، صورت گرفته باشد. انگل با مطالعاتی نشان داد که نسبت هزینۀ مواد خوراکی یک خانوار به کل درآمد خانوار با مقدار درآمد خانوار نسبت معکوس دارد. یعنی اگر درآمد خانوار زیاد شود به رغم آن که هزینۀ مواد خوراکی اش هم زیاد می شود، اما نسبت هزینۀ مواد خوراکی به کل درآمد کاهش می یابد. مثلا اگر خانواری با یک میلیون تومان درآمد در ماه به طور متوسط ۴۰۰ هزار تومان صرف مواد غذائی کند نسبت هزینۀ مواد خوراکی به درآمدش ۴۰% خواهد بود. حال اگر درآمد این خانوار سه برابر شود یعنی به سه میلیون تومان در ماه برسد نسبت هزینۀ مواد خوراکی به درآمدش کمتر از ۴۰% خواهد گردید. یعنی در حالت دوم ممکن است ۸۰۰ یا ۹۰۰ هزار تومان صرف مواد خوراکی کند که هر چند به طور مطلق از هزینۀ خوراکی قبلی اش بیشتر است اما نسبت آن به درآمد کنونی اش کمتر از نسبت قبلی است.

مولی اورشانسکی در دهۀ ۱۹۶۰هزینۀ مواد خوراکی خانوارهای فقیر آمریکائی را محاسبه کرد و ملاحظه نمود که این خانوارها حدود یک سوم درآمد خود را صرف خوراک می کنند. از این رو معیاری برای خط فقر یا آستانۀ فقر در آمریکا تعریف کرد که عبارت بود از سه برابر هزینۀ سبد مواد خوراکی حداقل.

دست اندرکاران محاسبۀ هزینۀ سبد خانوار هم ظاهراً این کار را کرده اند. یعنی سبد هزینۀ خوراکی بر اساس جدول شمارۀ ۱۲ «سبد غذائی مطلوب برای جامعۀ ایرانی» را به اعتراف خود بر اساس پائین ترین قیمت های اقلام این جدول محاسبه کرده اند. سپس رقم حاصل را به عدد ۲۷⁄۰ تقسیم کرده اند (چون بر اساس داده های بانک مرکزی، نسبت هزینۀ مواد خوراکی به درآمد دهک های پائین اجتماعی در ایران۲۷⁄۰ است) و بدین سان به رقم ۲۴۸۰۰۰۰ تومان در ماه رسیده اند. آنها به طور شفاف از هزینۀ سبد خوراکی حرفی نزده اند، اما روشن است که مبلغ هزینۀ سبد خوراکی مورد نظر آنها برابر۶۶۹۶۰۰ = ۲۷⁄۰×۲۴۸۰۰۰۰ تومان فرض شده است. به عبارت دیگر دست اندرکاران ارائۀ رقم ۲۴۸۰۰۰۰ تومان در ماه فرض کرده اند که سبد هزینۀ خوراکی یک خانوار ۵⁄۳ نفری معادل ۶۶۹۶۰۰ تومان در ماه است.

ببینیم این رقم چقدر به واقعیت نزدیک است؟ طبق سند «نتایج بررسی بودجۀ خانوار شهری سال۱۳۹۴» از انتشارات بانک مرکزی (آبان ۱۳۹۵)، هزینۀ سالانۀ خوراکی ها و آشامیدنی های خانوار ۴۴⁄۳ نفری برابر۸۳۲۷۶۳۱۵ ریال در سال و یا ۶۹۳۹۶۹ تومان درماه بوده است که برای خانوار۵⁄۳ نفری برابر۷۰۶۰۷۳ = ×۶۹۳۹۶۹ تومان در ماه می شود. بدین سان، حتی اگر روش محاسبۀ ارائه دهندگان رقم ۲۴۸۰۰۰۰ تومان در ماه را بپذیریم (که نشان خواهیم داد این روش به لحاظ اصولی قابل قبول نیست)، سبد هزینۀ خانوار۵⁄۳ نفری در سال ۱۳۹۴(و نه در سال ۱۳۹۶) برابر خواهد بود با  ویا ۲۶۱۵۰۸۵ تومان در ماه و نه ۲۴۸۰۰۰۰ تومان. برای تعیین سبد هزینۀ زندگی در سال ۱۳۹۶ باید این مبلغ را به نسبت تورم در سال ۱۳۹۵ و تورم قابل انتظار در سال ۱۳۹۶ افزایش داد (چون از هزینۀ زندگی در سال۱۳۹۶ حرف می زنیم و نه از سال ۱۳۹۴). اگر نرخ تورم در سال ۱۳۹۵ و نرخ تورم قابل انتظار در سال ۱۳۹۶ را به ترتیب ۵⁄۹و ۵⁄۱۰ درصد فرض کنیم (طبق تخمین روزنامۀ دنیای اقتصاد مورخ ۱۱اسفند ۹۵)، در این صورت سبد هزینۀ خانوار۵⁄۳ نفری در سال ۱۳۹۶ معادل۳۱۶۴۱۸۷ تومان در ماه خواهد شد. اگر برای سهولت در خواندن ارقام را گرد کنیم رقم دست اندرکاران شورای عالی کار برای سبد هزینه معادل ۵⁄۲ میلیون تومان و رقمی که ما بر اساس همان روش حساب کردیم ۲⁄۳ میلیون تومان خواهد بود. به عبارت دیگر ارائه دهندگان فرمول معجزه آسای شورای عالی کار مرتکب «اشتباه ناچیزی» معادل ۷۰۰ هزار تومان در ماه شده اند!

اما اشکال اصلی تنها این اشتباه شبیه به تقلب در محاسبه نیست. اِشکال اصلی این است که روش فوق، چنان که در بالا اشاره شد، روشی برای محاسبۀ خط فقر است و تمام تلاش هائی که کسانی مانند اورشانسکی و دیگران انجام دادند این بود که دریچۀ اطمینانی برای جلوگیری از انفجار اجتماعی پیدا کنند. اما باید گفت هدف کارگران و مبارزات آنها این نیست که به خط فقر برسند بلکه هدف آنها محو استثمار و کار مزدی است و هرقدم در مبارزه تنها با چنین چشم اندازی می تواند تغییری واقعی و مطلوب در زندگی کارگران به وجود آورد. در روشی که دست اندرکاران شورای عالی کار ارائه می دهند سرمایه داران و دولت همه چیز زندگی کارگران و حتی این که چه چیزی و چه مقدار بخورند یا بیاشامند را تعیین می کنند آن هم با کمترین قیمت و پائین ترین کیفیت. در بهترین حالت با کارگران مانند افراد صغیر یا محجوری  که باید زیر سرپرستی «بزرگان» و «قیم» ها باشند رفتار می کنند. در این میان افراد ناآگاه، محافظه کار یا خودفروخته ای هم پیدا می شوند که بذر نومیدی و بی اعتمادی به خود در میان کارگران می پاشند یا ایدۀ «کندن موئی از خرس غنیمت است» را تبلیغ می کنند. چنین ایده ای نمی تواند استراتژی یا حتی تاکتیک کارگران باشد: طبقه ای که بزرگترین نیروی جامعه و بزرگترین و مطمئن ترین نیروی تغییر انقلابی جامعه را تشکیل می دهد.

کارگران مزدی ایران بزرگترین طبقۀ اجتماعی کشور اند و با اعضای خانواده هایشان اکثریت مطلق جمعیت کشور را تشکیل می دهند (۶۰ درصد یا بالاتر). کارگران مزدی همچنین تولید کنندۀ بخش اعظم ثروت اجتماعی اند (حدود ۸۰ درصد یا بیشتر). از این رو طبیعی است که دست کم مزدی معادل هزینۀ متوسط یک خانوار شهری داشته باشند. هزینۀ متوسط خانوار شهری براساس آمار هزینۀ خانوار می تواند مبنا و معیاری برای مزد حداقل باشد. اگر مزد حداقل برای سال ۱۳۹۶بر این مبنا محاسبه شود به مبلغی معادل چهار میلیون تومان در ماه یا کمی بیشتر خواهیم رسید. برای این که قدرت خرید چنین مزدی حفظ شود و تا حدی افزایش نرخ استثمار مهار گردد، چنین مزد حداقلی باید هر سال به تناسب تورم و رشد بارآوری متوسط کار افزایش یاید.

ث) اقتصاد ایران در وضعیت و ظرفیت کنونی آن (و نه فقط بر اساس «سطح و توان نیروهای مولد» و توانی که می تواند داشته باشد) و به رغم تمام ضعف ها و مشکلاتش، توانائی تحمل مزد حداقل معادل چهارمیلیون تومان در ماه و مزدهای بالاتر از حداقل (برای مهارت های بالا و یا سابقۀ کار، ابعاد خانواده و غیره) را دارد. پرداخت چنین مزدی به هیچ رو باعث ته کشیدن منابع برای سرمایه گذاری و هزینه های عمومی نخواهد شد.

برخلاف تبلیغات اقتصاددانان بورژوا و دنباله روان آنها در درون جنبش کارگری، افزایش مزد موجب تورم نمی شود هرچند ممکن است باعث کاهش نرخ سود گردد.

تا شیوۀ تولید سرمایه داری و نظام کارِ مزدی ادامه داشته باشد موقعیت کارگران از طبقه ای استثمار شونده و زیر ستم به انسان هائی آزاد از ستم و استثمار تحول نخواهد یافت و هیچ میزانی از افزایش مزد باعث چنین تحولی نمی گردد. پرچم طبقۀ کارگر، همان گونه که مارکس بیش از ۱۵۰ سال پیش در «مزد، بها، سود» گفته، نه «مزد عادلانه» بلکه «الغای نظام کارِ مزدی» است که با برانداختن نظام سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم می تواند تحقق یابد.

افزایش مزد می تواند تا اندازه ای وضعیت اقتصادی کارگران را بهبود بخشد و اگر مبارزه برای افزایش مزد با آگاهی طبقۀ کارگر از وضعیت خود و جامعه و تحول آن و چشم اندازی روشن برای دگرگونی جامعه در جهت محو استثمار و طبقات همراه باشد، می تواند زمینه را نه تنها برای بهبود نسبی وضع کارگران، بلکه برای گسترش مبارزۀ آنان نیز فراهم سازد و در نهایت تلاش تاریخی کارگران برای برانداختن سرمایه داری و نظام کارِ مزدی را تقویت کند. از این رو مبارزه برای افزایش مزد، همچنان که مبارزه برای دیگر خواست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی طبقۀ کارگر تا محو کامل شیوۀ تولید سرمایه داری و نظام کارِ مزدی، تعطیل بردار نیست.

تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند, ۱۳۹۵ ۱۰:۴۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت

شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها

افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر

سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام

آقای خامنه ای! از کدام راه می روید؟ راه مائو یا برژنف؟

به این مردم اعتماد کنید