کمیته برگزاری تظاهراتِ اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران به مناسبت سفر روحانی به فرانسه، در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران و با شعارهای لغو شکنجه و اعدام، آزادی زندانیان سیاسی – عقیدتی، آزادی اندیشه، بیان، رسانه و تشکل و …. اقدام به سازماندهی تظاهرات اعتراضی در پاریس نموده است. از این فراخوان حدود سیصد تن از هنرمندان، نویسندگان، استادان دانشگاه، کنشگران مدنی و سیاسی و فعالان فرهنگی پشتیبانی نموده اند. به منظور روشن شدن زاویای بیشتری از این حرکت، چند پرسش زیر را با برخی از فعالان و دست اندرکاران برگزاری این تظاهرات، در میان گذاشته ایم:۱
–هدف از این تظاهرات چیست؟
۲- دفتر ریاستجمهوری فرانسه اعلام کرده است که در این سفر قرار است چندین قرارداد و توافقنامه در زمینههای مختلف، امضا شود. آیا اعتراض شما به برقراری رابطه با فرانسه و بستن این قرار داد ه است یا اعتراض اساسا متوجه موضوع دیگری است؟
۳- در ایران جناح های حکومت بر سر مسائل مختلفی درگیرند. حسن روحانی به خاطر پیگیری توافق هسته ای زیر ضرب است. آیا در این شرایط تظاهرات شما جناح مخالف را – که از تندروترین جریانات حکومت هستند- تقویت نمی کند؟ اساسا در این شرایط تظاهرات به سود جنبش مردم ایران و رعایت حقوق بشر تمام می شود؟ آیا نمی شد دعوت به تظاهرات با سفر روحانی همزمان نمی شد؟
۴- چرا مخالفان جمهوری اسلامی نتوانستند متحد برآمد کنند؟
سایت عصر نو
مصاحبه با محمد اعظمی:
عصر نو: هدف از این تظاهرات چیست؟
در ابتدا بگویم که گر چه فعالان و دست اندرکاران “کمیته برگزاری تظاهراتِ اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران” پیرامون هدف و اساس حرکتشان اشتراک نظر دارند، اما هم اعضای کمیته برگزاری تظاهرات اعتراضی و هم حدود۳۰۰ تن از هنرمندان، نویسندگان، استادان دانشگاه، کنشگران مدنی و سیاسی و.. که از این حرکت پشتیبانی کرده اند، ممکن است پیرامون پرسش های شما تاکیدات متفاوت داشته باشند. من در این مصاحبه پرسش های شما را با درک خود توضیح می دهم.
در ایران حقوق بشر و حق شهروندی مردم توسط حکومت به خشن ترین شکل نقض می شود. آزادی وجود ندارد و تبعیض جنسی، ملی، مذهبی و طبقاتی به وفور وجود دارد. در این شرایط ما مخالفان حکومت جمهوری اسلامی وظیفه خود می دانیم که صدای دادخواهی قربانیان سرکوب و اختناق، صدای حق طلبانه زندانیان سیاسی را به گوش مردم آزاده جهان برسانیم. می خواهیم صدای اعتراض مانده در گلوی زنان، جوانان، اقوام و ملیت ها، کارگران و زحمتکشان و همه مردم ایران را فریاد کنیم و نگذاریم در فرانسه و در جریان سفر حسن روحانی رئیس جمهور رژیم اسلامی، فقط صدای حکومتگران، به نام مردم ایران منعکس شود.
عصر نو: دفتر ریاستجمهوری فرانسه اعلام کرده است که در این سفر قرار است چندین قرارداد و توافقنامه در زمینههای مختلف، امضا شود. آیا اعتراض شما به برقراری رابطه با فرانسه و بستن این قرار داد هاست؟
جمهوری اسلامی پس از سالها انزوا و با هزینه بسیار زیاد به قیمت تشدید فقر و ورشکستگی اقتصاد کشور بالاخره زیر فشار بحران اقتصادی، به توافق هسته ای – برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) – تن داد. با این توافق خطر جنگ در ارتباط با برنامه هسته ای برطرف گشته و امکان گسترش رابطه با غرب ایجاد شده است. نیروهائی که با جنگ و تحریم های همه جانبه اقتصادی مخالفت داشته اند، نفس برچیده شدن تحریم ها را مثبت دانسته و نمی توانند به طور کلی برقرای رابطه با کشورهای پیشرفته جهان را، به زیان مردم ایران بدانند. اعتراض ما ربطی به سفر روحانی به فرانسه برای برقراری رابطه با غرب ندارد. ما به نقض حقوق بشر در ایران اعتراض داریم. ما می خواهیم توجه رسانه ها و افکار عمومی مردم جهان و به ویژه فرانسه را به این نکته جلب کنیم که نباید به بهانه برقراری رابطه و بستن قراردادهای اقتصادی، چشم ها بر اعدام های گسترده، تبعیض های وسیع و نقض حقوق بشر در ایران، بسته بماند.
عصر نو: در ایران جناح های حکومت بر سر مسائل مختلفی درگیرند. حسن روحانی به خاطر پیگیری توافق هسته ای زیر ضرب است. آیا در این شرایط تظاهرات شما جناح مخالف را – که از تندروترین جریانات حکومت هستند- تقویت نمی کند؟ اساسا در این شرایط تظاهرات به سود جنبش مردم ایران و رعایت حقوق بشر تمام می شود؟ آیا نمی شد دعوت به تظاهرات با سفر روحانی همزمان نمی شد؟
تشدید درگیری ها در بالا ارتباطی با وضعیت حقوق بشر در ایران ندارد. اگر درگیری به خاطر رعایت حقوق بشر بود و رئیس جمهور بدین خاطر زیر ضرب تندروهای درون حکومت قرار می گرفت، آنگاه شاید این پرسش معنا و مفهوم داشت. اما امروز موضوع درگیری ها متفاوت است. حال حتی اگر فرض کنیم موضوع درگیری بین جناح های حکومت، حقوق بشر است، باز دلیلی بر سکوت در قبال نقض حقوق بشر وجود ندارد. حرکت ما در این حالت به ضرر آن نیروئی است که در صف سرکوب قرار دارد. در واقع هدف ضربه ما علیه سیستم، جناح و نیروئی است که در نقض این حقوق نقش ایفا می کند. که البته در حال حاضر به طور مشخص، جمهوری اسلامی مجرم و بازیگر اصلی است. افزون بر این، در ایران حقوق بشر نقض می شود. اعدام ها همچنان ادامه دارد. ایران به نسبت تعداد جمعیت در جهان به لحاط اعدام شهروندان خود، مقام اول را دارد و رکوردار است. روزنامه نگاران دستگیر و زندانی می شوند. در این وضعیت به چه دلیل باید سکوت کرد؟ آیا سکوت در برابر موج اعدام ها می تواند به سود جنبش مردم باشد؟ رئیس جمهور دومین مقام رسمی بر اساس قانون اساسی است. آیا نمی بایست نسبت به نقض حقوق بشر مسئولیت بپذیرد و پاسخگو باشد؟ و بالاخره با چه استدلالی باید در برابر رئیس جمهور یک حکومت استبدادی به بهانه درگیریش با نیروی افراطی دیگر، مهر سکوت بر لب زد؟ مگر ما به درستی از نیروهای مترقی و آزادیخواه هم انتقاد نمی کنیم و فراتر از آن، مگر انتظار نداریم که آنها از خود نیز انتقاد کنند. حال چرا به جریانات حکومتی که می رسیم، تغییر روش باید بدهیم؟ بنظر من تفکری که به هر بهانه ای، اعتراض به اجحافات و بی عدالتی ها و نقض حقوق بشر را مسکوت می گذارد، در عمل نتیجه کارش در خدمت استمرار استبداد قرار می گیرد.
اما اینکه چرا اعتراض و تظاهرات همزمان با سفر حسن روحانی است، چندان پیچیده نیست. در جریان سفر رئیس جمهور ایران به فرانسه، افکار عمومی و رسانه ها نسبت به وضعیت ایران حساس می شوند. در این شرایط حرف ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته و بهتر شنیده می شوند. در روزهای عادی حساسیت ها زیاد نیست.
عصر نو: چرا مخالفان جمهوری اسلامی نتوانستند متحد برآمد کنند؟
مخالفان جمهوری اسلامی بسیار طبیعی است در این مورد متحد عمل نکنند، چون اهداف و برنامه های متفاوت دارند. اما آنچه غیر طبیعی است، عدم انسجام نیروهای طرفدار آزادی و دموکراسی است. در کشور ما جریانات و گرایشات دموکراتیک بدنبال بهانه اند تا صف از یکدیگر جدا کنند. متاسفانه این نیروها تا کنون آنچنان تنگ و گروه گرایانه ظاهر شده اند که اگر در رابطه با سفر روحانی متحد عمل می کردند، بیشتر می توانست پرسش انگیز شود.
به نظر من نیروهای چپ و مدافعان آزادی و دموکراسی به طور کلی در سه گروه بندی قابل تفکیک اند. نخست نیروئی است که برای اقدامات سیاسی، فقط به لحظه و امکانات موجود متکی می شود. این نیرو ارزش ها و آرمان های خود را فدای منافع لحظه ای می کند. گروه دوم، نیروهائی هستند که برای اتخاذ سیاست مشخص، نیرو و امکانات و کلا واقعیت را در حاشیه قرار می دهد، اما ارزش ها و آرمان ها، برای آنها نقش اصلی و تعیین کننده را دارد. حاصل هر اقدام مشخص چندان اهمیت ندارد، مهم این است که در هر حرکت اصول و ایده ال های آنان، تکرار شود. گروه بندی سوم، که من خود را در این چارچوب تعریف می کنم، شامل جریاناتی است که واقعیت را مبنا و ارزش ها را، راهنما می کند.
در رابطه با سفر روحانی به فرانسه دسته نخست مصلحت را در این دیده اند که در رابطه با نارسائی ها در ایران و نقض حقوق بشر سکوت پیشه کنند. البته در این طیف گرایشی نیز هست که تمایل دارد به استقبال روحانی هم بروند. اگر این گرایش نتوانسته برآمد ملموسی داشته باشد به دلیل فضای عمومی در خارج از کشور است. این گرایش بیشتر مشغول دفرمه کردن نظرات دیگران و کاشتن تخم یاس در دل جریاناتی است که سیاست اعتراضی را پیگیری می کنند.
در نقطه مقابل گروه بندی نخست، تفکری است که در جریان این سفر علاقمند است فقط برخی ارزش ها و خواسته های حداکثری خود را مطرح کند. این نیرو به دخالت در واقعیت-سیاست کردن- عملا باور ندارد و یا دخالتگری در مقاطع مختلف، برایش چندان جایگاهی ندارد. بیشتر سخن گفتن با خود و مخاطب قرار دادن محفل خود را می پسندند. دراین زمینه چنان راه افراط رفته اند که برای شرکت کنندگان در تظاهرات اعتراضی به سفر روحانی، شرط و شروط گذاشته اند که حتی امروزه روز، برای عضویت در احزاب چپ هم زیاده خواهی است، چه رسد به معیار کردنش برای مشارکت در یک کارزار اعتراضی.
گروه بندی سوم در ارتباط با سفر روحانی بر این باور است که با توجه به گستردگی و حساسیتی که روی نقض حقوق بشر در میان ایرانیان وجود دارد، همچنین حساسیت افکار عمومی و رسانه های کشورهای اروپا و فرانسه، موضوع حرکت مشخص خود را مبارزه علیه نقض حقوق بشر در ایران قرار داده است. این نیرو تمام تلاش خود را بکار برده تا حداکثر نیرو را برای فشار به جمهوری اسلامی بسیج کند. و براین باور است که این فشارها هر اندازه قوی تر باشد، به همان اندازه برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران موثرتر خواهد بود و در خدمت تقویت جنبش مردم قرار می گیرد. دعوت به تظاهرات علیه نقض حقوق بشر از یکسو افکار عمومی مردم فرانسه را به موضوع مشخص حقوق بشر در ایران جلب می کند و از سوی دیگر با انعکاس این حرکت در ایران، روحیه مبارزه مردم را در داخل کشور تقویت می کند. خوشبختانه طیف متنوع و گسترده ای از هنرمندان، نویسندگان، استادان دانشگاه، کنشگران مدنی و سیاسی و فعالان فرهنگی با این حرکت همراه شده اند و این را باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود که نیروهای چپ و دموکرات و آزادیخواه ایران، حداقل در عمل حاصل کار خود را بررسی نمایند و از آن برای فشردن صفوف همه آزادیخواهان در مبارزه علیه استبداد و برای برابری و دموکراسی درس گیرند.
*********
مصاحبه با اکبر سیف
عصر نو: هدف از این تظاهرات چیست؟
درپاسخ،باید ابتدا دید که مقصود ازاین سفرچیست ودرچه شرایطی صورت می گیرد. به گمان من،سفرحسن روحانی دراساس به قصد عادی سازی مناسبات سیاسی میان دو دولت وعقد قرارداد های اقتصادی و تجاری میان دوطرف است که انجام می گیرد. این سفر در شرایطی صورت می گیرد که درپی توافق جامع هسته ای میان دولت های بزرگ وحکومت دینی، روند سرکوب خشن حقوق شهروندان ونقض خشن حقوق بشردر ایران حتی باشدت وحدتی بیش از گذشته ادامه یافته است. توافق جامع هسته ای به نوبه خود گامی مثبت بوده و اپوزیسیون دموکرات ایران به درستی از عقب نشینی تحمیل شده به مقامات رژیم درزمینه برنامه های مملکت برباد ده وفاجعه بار هسته ای استقبال کرده است. اما این توافق نباید مسئله نفس استقرارحکومت دینی درایران، نفس اعمال تبعیض میان شهروندان براساس تفاوت ها و تعلقات عقیدتی، دینی، سیاسی، جنسیتی و قومی-ملی متفاوتشان رابه فراموشی سپارد و با درپیش گرفتن سیاست سکوت، راه را برای تداوم سرکوب ابتدائی ترین حقوق شهروندی ایرانیان و نقض حقوق بشر هموار سازد.
این سفر، فرصت مناسبی است برای اپوزیسون دموکرات،که صدای اعتراض همه قربانیان سرکوب، تبعیض ونقض حقوق بشر در ایران را به گوش جهانیان برساند؛ چهره کریه حکومت دینی و تقابل آنرا با هرانچه که انسانیست و با شان و کرامت انسانی پیوند دارد را یکبار دیگر فاش سازد؛بگوید که توافق هسته ای نباید سبب به حاشیه رانده شدن مسئله حقوق بشر درایران و نقض خشن و قرون وسطایی ابتدائی ترین حقوق مردم ایران گردد؛گفته شود که کماکان با چه شدتی، بازداشت و شکنجه دگراندیشان، سرکوب خشن فعالین سیاسی و مدنی، سرکوب زنان و مردان ازادیخواه، سرکوب تشکل ها و إنجمن های کارگران، دانشجویان، زنان،معلمین، فعالین قومی-ملی، هنرمندان، و دیگر حقوق و مزدبگیران جریان دارد و حتی درزمینه هایی، نظیر اعدام،گسترش یافته است.
حسن روحانی بمثابه نماینده رسمی نظام باید پاسخگوی بیلان سیاه این نظام در این زمینه ها، وانداختن کشور و میهن ما در مسیر عقب ماندگی، فقر و نداری و فساد باتمامی عواقب اجتماعی و اخلاقی زیانبار آن باشد. نهاد های قدرتمند بین المللی و دولت های غربی نیز می باید تحت تاثیر فشار افکار عمومی این مسائل را دردستور کار گذاشته و از این لحاظ جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند. تجربه عقب نشینی رژیم از برنامه های هسته ای مملکت برباده اش، تحت فشارهای بین المللی، بروشنی نشان داد که این رژیم، باوجود تمامی رجزخوانی ها و عوامفریبی های ولی فقیه و کارگزارانش، تحت فشار ناگزیر به عقب نشینی است و عقب نشینی می کند. خلاصه کنم، هدف از تظاهرات، همانطور که درفراخوان این تظاهرات نیز آمده است بدین منظور ودرچنین راستا هائیست.
عصر نو: دفتر ریاستجمهوری فرانسه اعلام کرده است که در این سفر قرار است چندین قرارداد و توافقنامه در زمینههای مختلف، امضا شود. آیا اعتراض شما به برقراری رابطه با فرانسه و بستن این قرار داد هاست؟
فراخوان در این زمینه گویاست. درفراخوان هیچ اشاره ای ،چه درنفی وچه دراثبات، به خودسفر و احیانا اعتراض بدان، نشده است. به نظرمن در این باره هم می توان مثل خیلی موارد دیگر، ارزیابی ها و دیدگاه های متفاوتی داشت. این تفاوت ها نبایستی مانع حرکت مشترک و متحد هموطنان ما در دفاع از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و بچالش کشیدن نظام دینی حاکم گردد. به نظر من، تظاهرات اعتراضی دراصل بر سر همان نکاتیست که درپاسخ به پرسش قبلی ارائه شد. به عبارتی، بحث نه برسر این جزء یا آن جزء، بلکه بر سر اصل نظام دینی مبتنی بر سرکوب و تبعیض قرون وسطائی، از موضع آزادی خواهی ودموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشراست؛ بحث برسربیلان سیاه و نگین نظامی است که طی نزدیک به چهار دهه برمیهن ما مسلط گشته است، وکشور و اکثریت مردمان ما را به خاک سیاه نشانده است.
عصر نو: در ایران جناح های حکومت بر سر مسائل مختلفی درگیرند. حسن روحانی به خاطر پیگیری توافق هسته ای زیر ضرب است. آیا در این شرایط تظاهرات شما جناح مخالف را – که از تندروترین جریانات حکومت هستند- تقویت نمی کند؟ اساسا در این شرایط تظاهرات به سود جنبش مردم ایران و رعایت حقوق بشر تمام می شود؟ آیا نمی شد دعوت به تظاهرات با سفر روحانی همزمان نمی شد؟
ببینید، مسایل را نباید با هم قاطی کرد. دعوا ها و رقابت های درونی نظام، که جزءذاتی این نظام بوده و می باشند، یک چیز است و نظام دینی مستقر که همه جناح های حاکم با تمام وجود مدافع آن بوده و هستند یک چیزد یگر. ضمن آنکه دعوا های جناح ها و باند های حاکم، دراساس خود نه بر سر دفاع ازحقوق مردم بلکه برسر داشتن کرسی ها و سهم بیشتر درقدرت و استفاده بیشتر از رانت های حکومتی است.
این جا بحث برسر اپوزیسون آزادیخواه و دمکرات ایران است که از موضع آزادی و دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، کارنامه و بیلان یک نظام را، به استناد آمار وارقام و داده های واقعی، ازجمله گفته ها اعترافات بالاترین مقامات رژیم، به زیر سوال برده، و به نقد می کشد و ازهمه هموطنان برای شرکت دراین حرکت اعتراضی دعوت به عمل می آورد. بحث بر سر جلب توجه باز هم بیشتر افکار عمومی بین المللی و نهاد های ترقی خواه جهانی است به این بیلان سیاه. بحث بر سر اعمال فشار به رژیمی است دینی وقرون وسطایی که همه حیات آن، بنا برطبیعت و ساختار سیاسی و حقوقی اش، با تبعیض میان شهروندان، با سرکو ب و کشتار گسترده مخالفان و دگراندیشان، آنهم در کشوری با آن تاریخ و فرهنگ کهنسال وغنی، رقم خورده و می خورد. حسن روحانی، نه تنها امروز رئیس جمهور این نظام است و به عنوان نماینده این نظام به فرانسه دعوت شده است بلکه از همان ابتدای شکل گیری نظام از مسئولین بلند پایه نظام، ازجمله در زمینه های امنیتی، بوده است. ایشان، باید پاسخگوی بیلان این نظام طی تمامی حیات سی و چند ساله و نیز دوره ریاست جمهوری اخیر باشد.
البته همین جا، با توجه به پرسش شما، بد نیست اشاره وار بگویم که اولا شروع مذاکرات هسته ای اساسا به دوره قبل از تعیین روحانی به ریاست جمهوری یعنی دوره احمدی نژاد برمی گردد.ثانیا، برخلاف تصور برخی دوستان، این مذاکرات، با وجود همه به نعل و به میخ زدن های ولی فقیه،با توافق وزیر نظر مستقیم بیت رهبری بود که آغاز شد و به پایان رسید. ثالثا، درنتیجه همین بازی ها و عوامفریبی ها، ولی فقیه و همه کارگزارانش توانسته اند، حداقل تا حال حاضر، از پذیرفتن مسئولیت سنگین خود دربه برباد دادن ثروت های کلان مردم در پای پروژه هسته ای شانه خالی کنند؛ واقعا مسئولیت برباد رفتن این همه ثروت ها وامکانات، ونیز قرار گرفتن سایه سنگین دخالت نظامی قدرت های خارجی طی چند سال برسر میهن ما، برسر چه کسانی جز ولی فقیه و هم دست اندرکاران اصلی رژیم، می تواند باشد؟ به نظر من، درخواست محاکمه مسئولین پیشبرد چنین پروژه فاجعه باری برای کشور ما، که شکست آن دیگر اظهرمن الشمس است، خواستی است دموکراتیک و مبتنی برالفبای حقوق شهروندی.
عصر نو: چرا مخالفان جمهوری اسلامی نتوانستند متحد برآمد کنند؟
اینکه چرا همه مخالفان جمهوری اسلامی نتوانستند یانمی توانند متحد برآمد کنند پرسشی است واقعی. دراین رابطه قبل از هرچیز باید توجه داشت که اپوزیسیون درواقع طیفی یکدست و یکپارچه نیست و مثل همه کشور ها، نمی تواند هم باشد. در میان اپوزیسیون هم جریانات جمهوری خواه پایبند به موازین دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر قراردارند؛ و هم سلطنت طلبان که بالطبع طرفدار نظام مورورثی آنهم فقط درخانواده پهلوی هستند به چشم می خورند؛ و هم مجاهدین خلق که درپی جایگزینی نظام دینی حاکم با نظام دینی دیگری هستند؛ هم گرایشات چپ دیگری که درک دیگری ازدموکراسی دارند، یا آنرا اساسا بورژائی می پندارند یا به این یا آن صورت اعلامیه جهانی حقوق بشر را درکلیتش نمی پذیرند؛ به همین ترتیب جریانات سیاسی دیگری هستند که هویت خویش ونظام مطلوب خود را با دین اسلام، و در اکثریت خویش با شیعه دوازده امامی، توضیح می دهند؛ این بخش اخیر با همه فاصله ای که از نظام حاکم گرفته اند و با وجود آنکه گاه به گاه از تفکیک دین و دولت نیز سخن می گویند اما در بیان مصادیق این تفکیک در نظام مطلوب خویش تحت این عنوان که اکثریت مردم ما شیعه هستند و…،ناپیگیرند و درنهایت با دفاع ازنوع دیگری ازنظام دینی، برای شهروندان شیعه مذهب امتیازات خاصی در ساختار سیاسی و حقوقی قدرت قائل می شوند و…
اما علاوه براین تنوع،تاسف آنجائیست که بخش هایی ازهمین اپوزیسیون، ازجمله دربرخورد با سفر روحانی، آنچنان درعالم خویش فرورفته اند که بامبنا قراردادن رئوس برنامه سیاسی خود، تنها از آن بخش ازهموطنانی که با رئوس برنامه ای اعلام شده شان موافقت دارند برای شرکت درتظاهرات دعوت به عمل می آورند! خوب، پرواضح است که تاوقتی دربراین پاشنه می چرخد متاسفانه جمع شدن این مجموعه زیر یک چتر امکان پذیر نمی باشد..به همین خاطر، همان طور که در پاسخ به پرسش اول عرض کردم سعی براین بوده است که فارغ از تعلقات تشکیلاتی ونیز ایدئولوژیک، و نیز با پذیرش یک رشته تفاوت های سیاسی، همه جریانات و گرایشات و شخصیت هایی که از موضع آزادی و دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر به نقد بیلان سیاه سی و هفت سال حکومت اسلامی می پردازند برامد مشترک وهرچه گسترده تری رابه مناسبت سفر روحانی سازمان دهند و «کلیه هموطنان رابه شرکت دراین تظاهرات اعتراضی دعوت»نمایند. به امید انکه طیف اپوزیسون ازادیخواه ودموکرات ایران بتواند در اینده، با غلبه بر مشکلات موجود، سطح گسترده تری ازهمکاری ها رادربین خود تحقق بخشد.