علی مطهری به دیدار رهبری رفته، از لزوم رفع حصر گفته، پاسخهایی شنیده، و همه را صریح با مردم گفته. روایت او از آنچه در باب این «استخوان در گلو و خار در چشم» گفته شده را باید به خاطر سپرد و در آن کنکاش کرد. که هرچند کوتاه است، اما سندی است مهم:
اول: اراده علی مطهری
– رهبری به جز دیدارهای سالانه و یکطرفه با نمایندگان، فرصتی برای دیدار خصوصی با تک تک نمایندهها ندارد – به جز برخی نمایندگان اصولگرا که از کانالهای مختلف با ایشان دیدار میکنند – لذا مطهری توضیح میدهد که چگونه بخت گفتگوی خصوصی در حاشیه دیدار پیدا کرده است: “سه هفته پیش از طرف فراکسیون شاهد مجلس یعنی فراکسیونی که شامل نمایندگان فرزند شهید میشود اعلام شد که وقت ملاقاتی با رهبر انقلاب گرفته شده، من هم همراه فراکسیون رفتم. در آنجا چند گروه دیگر هم حضور داشتند، مثل سازندگان فیلم شیار ۱۴۳ و برگزارکنندگان کنگره شهدای بازار و دست اندرکاران فناوری سلولهای بنیادین. چند نفر صحبت کردند و مقام رهبری در ارتباط با صحبت آنها مطالبی گفتند.”
– همچنان که در پایان میگوید: “البته آن جلسه برای گفت و گوی بیشتر مناسب نبود” که یعنی حتی گفتگو هم خیلی کوتاه بوده و هم احتمالا دیگرانی بودهاند که مانع از طرح بحث میشدهاند.
– علی مطهری اصلاحطلب نیست، اما نمایندگان اصلاحطلب که مرتب از رفع حصر میگویند هیج کدام به دیدار رهبری نرفتهاند. یا تلاشی نکردهاند یا تلاششان بینتیجه بوده. مطهری تلاش کرده حرف بزند، و حرفش را زده.
دوم: دغدغه علی مطهری
– علی مطهری همانقدر در موضع بدحجابی و رواج اباحهگری دغدغه دارد که در باب رفع حصر: “من هم درخواست وقت کردم و دو مطلب را گفتم، یک مطلب فرهنگی و دیگر درباره مسئله حصر خانگی.”
– علی مطهری در اعتقادات خود صادق است و در بیان آنها صریح. دغدغههایش را – اعم از ساپورت پوشی دختران و حصر سیاسیون – هم با رهبری در میان میگذارد هم با نمایندگان و هم با مردم. مطهری حرفش را زده و حال با صراحت و صداقت نتیجه تلاش خود را با مردم در میان میگذارد. کار دیگری از دست او بر نمیآید، و البته همین جملات کوتاه او، گویای واقعیتهای حصر است.
سوم: منطق علی مطهری
– علی مطهری با ادبیات و منطق سیاسی، خواستار رفع حصر میشود، بدین معنا که بنا به مصلحت نظام، رفع حصر را اجتنابناپذیر میداند: “گفتم از نظر من و بسیاری از افراد، ادامه حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی به نفع کشور و انقلاب نیست و ضرورتی ندارد. اگر یکی از این دو در این حال از دنیا برود، مسئله به صورت یک غده چرکین برای جمهوری اسلامی باقی میماند. از جناب عالی درخواست میکنم که به قوه قضائیه دستور بدهید که این موضوع را تمام کنند.”
– اما مطهری ادبیات و منطق حقوقی را هم مطرح میکند، با این تصور که اگر به عدالت قضایی رفتار شود، باز هم رفع حصر اجتنابناپذیر است: “اگر لازم است محاکمه شوند، همراه سایر اطراف ماجرا محاکمه شوند و به قضیه خاتمه داده شود.”
چهارم: زبان و ادبیات رهبری
– رهبری در پاسخ به او، از موضع ایدئولوژیک سخن میگوید: “من قبلا درباره بصیرت صحبت کردهام و این که نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم.”
این یعنی کسی که حصر شده (و چه بسا کسی بر رفع حصر اصرار دارد)، بصیرت ندارد و چه استدلالی محکمتر از اینکه یک عده بصیرت دارند و یک عده ندارند (و در نتیجه مستوجب هر بلایی هستند) ؟!
– رهبری همچنین از موضع سیره رهبری سخن میگوید: “جرم اینها بزرگ است و اگر امام (ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند.”
در باره این تطبیقها سخن بسیار است، عجالتاً ذکر این نکته کفایت میکند که دیدگاه رهبری در موارد متعددی، متفاوت با مواضع امام بوده و با واکنش صریح ایشان روبرو شده است، از جمله در ماجرای سلمان رشدی و تفسیر ولایت مطلقه در خطبههای نماز جمعه ایشان.
– رهبری همچنین از موضع حقوقی سخن میگوید: “اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود.”
این پیشبینی از نتیجه دادگاه و واکنش احتمالی مطهری به آن، در حالی است مطهری پیشتر به قواعد بازی حقوقی تن داده (هرچند که او نماینده شخص خودش است ولی گزارهای مبنی بر اکراه موسوی و کروبی از پذیرش این پیشنهاد وجود ندارد) و ترسی از نتیجه دادگاه ندارد (و اساساً مگر نتیجه دادگاه از آنچه امروز هست، بدتر میتواند باشد؟).
– رهبری همچنین از موضع مصلحت سیاسی (با طعم اسلام رحمانی) سخن میگوید: “ما اکنون به اینها ملاطفت کردهایم.”
پس حصر مبنای حقوقی و فقهی ندارد و صرفاً یک مصلحت سیاسی است. البته از منظر برخی که ولایت مطلقه فقیه را تفسیر به بسط ید رهبری در اعمال سلیقه شخصی – تحت عنوان مصلحت، حکم حکومتی و ولایت مطلقه – میکنند، شاید حکم عرفی و فاقد مبنای فقهی رهبری (بر مبنای مصلحت سیاسی که شاید صرفاً برای شخص رهبر متصور است) هم صرفاً چون از سوی رهبر نظام اسلامی صادر میشود، بار فقهی پیدا میکند. این تفسیر اگرچه بدعت در نظریه ولایت فقیه است و غیرقابل پذیرش، اما قابل اعتراض در عمل هم نیست. نه برای علی مطهری، نه برای ما.
البته به نظر میرسد هیچ کدام از این استدلالها ربطی به استدلال نخستین برای آغاز حصر پس از وقایع ۲۵ بهمن ندارد که احتمالاً چیزی شبیه این عبارت «قطع ارتباط رهبران جنبش سبز و ممانعت از تحریکات آنان» بوده است. اگر آن استدلال حقوقی مطرح بود که حصر از همان روزهای ابتدایی حوادث ۸۸ صورت میگرفت و اگر استدلال مصلحتی (از جنس مصلحت عرفی و سیاسی نه فقهی) برای ملاطفت است که خود محصورین این الطاف را پس میزنند!
پنجم: زبان کوتاه علی مطهری
علی مطهری نمیتواند بر سر موضوع با رهبری چالش کند، آنهم وقتی جملات رهبری با یادآوری موضوع «بصیرت» آغاز شده و دوبار تأکید بر ملاطفت و رحمانیت در حق سران فتنه شده است. و البته وقت هم محدود است.
اما برای فهم اینکه دیالوگ شخصیتها با رهبری چقدر پایاپای و قابل چند و چون است، آن دیالوگ طلایی مندرج در کتاب «من مدیر جلسهام» را به خاطر بیاورید که وقتی نمایندگان کاندیداها روز شنبه ۲۳خرداد ۸۸ به دیدار رهبری رفتند؛ “آقای طلایینیک گفت: «آقا به بزرگان توهین شده». منظورش آقای هاشمی بود. آقا گقت: «بله، من هم از طریق تلویزیون مثل بقیه مردم نشستم دیدم، واقعاً قلب من به درد اومد، وقتی دیدم توی تلویزیون به رئیس جمهور قانونی مملکت دارن میگن دروغگو، دروغگو».”
این پاسخ در حالی مطرح میشود که منظور طلایینیک، طرح اتهام احمدینژاد علیه هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری بوده نه اتهام علیه احمدینژاد! و البته لازم به توضیح نیست که این دیالوگ جالب در BBC فارسی صدا کرد و طلایینیک مجبور به توضیح و تفسیر آن شد!
ششم: ارزش کار علی مطهری
یک سال از روی کار آمدن دولت یازدهم گذشته اما گزارشی از پیگیری دولت در باب رفع حصر وجود ندارد، تا جایی که این ظن به وجود میآید که اساساً پیگیری وجود داشته؟ از جانب نمایندگان هم ظاهراً اولین بار است که کسی خود را به تقلا میاندازد و سخنی را با رهبری مطرح میکند. یک سال از دولت جدید گذشته و هنوز هم دغدغهای برای پیگیری این موضوع مهم وجود ندارد، و وقتی هم مطهری پیگیری میکند، وقت محدود است: “البته آن جلسه برای گفت و گوی بیشتر مناسب نبود”.
پس به زعم من، نه تنها حرجی بر علی مطهری در باب اختصار گفتگو نیست که مطهری برای ما هنوز هم قهرمان و واقعی ترین نماد «نماینده ملت» است، چون در حد توان یک نماینده تلاش خود را کرده است. حتی اگر تلاشهایش برای عدم نمایش تماشاگران بیحجاب والیبال و عدم پوشش ساپورت در جامعه، موفقتر باشند تا تلاش برای رفع حصر.
به زعم من کار پیگیری رفع حصر برای مطهری تمام نشده است، او تنها آنچه را که رسانهها پیشتر گمانهزنی کرده بودند، به صراحت گفته که البته هنوز ابتدای راه است.
منبع: صفحه نویسنده در گوگل پلاس