جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۴

جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۴

واقعا برای اکثریت مردم ایران چه فرقی دارد که جلیلی و یا پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران شود؟
از آن‌جا که در ایران هیچ گونه نظارت بی‌طرفی بر شمارش آرا وجود ندارد، حکومت هر رقمی را که دلش می‌خواهد اعلام می‌کند. در هر صورت، حتی اگر آمار حکومت...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهرام رحمانی
نویسنده: بهرام رحمانی
وقتی از همبستگی حرف می‌زنیم از چه سخن می‌گوییم؟
بر خلاف اصولی مثل عدالت و آزادی، همبستگی تا قبل از میانه‌ی قرن نوزدهم، یعنی کمی پیش از آنکه به شعار جنبش کارگری تبدیل شود، مفهوم سیاسیِ پرطرفداری نبود ...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: لیا هانت-هندریکس و آسترا تیلور. برگردان: عرفان ثابتی
نویسنده: لیا هانت-هندریکس و آسترا تیلور. برگردان: عرفان ثابتی
تکثرگرایی و کثرت گرایی مردم ایران قبل و بعد از انقلاب (قسمت سوم)
دختران، زنان و پسران و مردان با نه به حجاب اجباری و پذیرش حجاب اختیاری نشان دادند که از این به بعد این ما هستیم که ذهنی، روحی، عقلی و...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: اکبر دهقانی ناژوانی
نویسنده: اکبر دهقانی ناژوانی
سخنی با تحریمی‌ها و گپی با چپ ضدامپریالیست مدافع جلیلی!
با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بی‌پاسخ داشته‌ام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است ولی حکم مشهوری در باب ممنوعیت تکرار در...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ملیحه محمدی
نویسنده: ملیحه محمدی
ریاست‌جمهوری در غیاب جمهور مردم؟
در این‌گونه موارد دوگانۀ کاذبی درست می‌شود به نام اصلاح تدریجی یا براندازی و انقلاب! اما به گمانم میان مسجد و میخانه راهی است و آن تحمیل حق حاکمیت ملی...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …
من در مرحله دوم این نمایش انتخاباتی نیز بر تحریم اصرار می‌ورزم. اما آن گروه از مردم را که به مسعود پزشکیان رأی دادند، درک می‌کنم و اکثریت قریب به...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالفضل قدیانی
نویسنده: ابوالفضل قدیانی
چرا جریان افراط‌گرا و جبهۀ پایداری می‌کوشند قوۀ مجریه را تسخیر کنند؟
تسلط بر دولت یک امر حیاتی برای جبهۀ پایداری در انتخاب رهبر آینده است. جبهۀ پایداری می‌کوشد با تسخیر دولت، تسلط خود را بر تمام ادارات و نهادهای دولتی اعمال...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هواداری از ایران
نویسنده: هواداری از ایران

نبرد آسیا در رابطه با اتم

چه در چين، چه در ژاپن و يا در هند - انسانها اکنون آگاه شدهاند. آنها متوجه شدهاند، چه خطراتی از جانب انرژی هستهای آنان را تهديد میکنند. آنچه را که مردم با آگاهیخود انجام میدهند، آسيا را تغيير خواهد داد. چنانکه زمانیچرنوبيل اروپا را تغيير داد.

دهکده ماهیگیری «ساخری ناته» در ساحل دریای عمان در نزدیکی«گوا»، مکانی زیبا و آرام برای ماهیگیری، آبتنی و نوشیدن چای بود. تا اینکه در ۱۸ آوریل یک ماهیگیر در جریان اولین تظاهراتی که این دهکده تا کنون بر علیه نیروگاههای هستهای به خود دیده بهوسیلهی نیروهای ویژهی پلیس مرکزی به ضرب گلوله کشته شد. از آن زمان در «ساخری ناته» دیگر صلحیوجود ندارد.

در تپههای سرسبز استان ساحلی «شیزوئوکا»ی ژاپن، جاییدر سایهی قلهی «فوجییاما» بهترین چای این ملت چای نوش، به عمل میآید، کشاورزی به نام «کازوئو اوهیشی» به مدت ربع قرن برگهای سبز گرانبهایش را بدون استفاده از ماشین، تنها با کمک دستهای خود تولید میکرد و موفقیت اقتصادی شگفتآوری داشت. اما از زمانیکه ابتدا در ژاپن و سپس در فرودگاه پاریس مقادیر بیش از حد مجاز «سزیم» در چای محصول «شیزوئوکا» یافته شده این کشاورز فعال و زیرک به خاک سیاه نشسته است. دیگر کسیچای تولیدی وی را نمیخرد.

در بندر پررونق چینی«لیانیونگانگ» در کرانهی دریای زرد، «شو شیائوپینگ» تا کنون هر بامداد قایق چوبی ماهیگیری خود را به دریا رانده تا در سایهی آسمانخراشهای غولپیکر و همچنین دو نیروگاه هستهای که بر صخرههای ساحلی بنا شدهاند، قلابهای ماهیگیریاش را از آب دریا بیرون بیاورد. او تا کنون بدون نگرانی کار خود را انجام میداد. تا اینکه فاجعهی هستهای، فوکوشیما را لرزاند و وی متوجه شد که شهر او یعنی «لیانیونگانگ» را هم خطر سونامی تهدید میکند.

بدین ترتیب فاجعهی اتمیفوکوشیما – فاجعهای که همچنان ادامه دارد – زندگیمردم را در آسیا تحت تأثیر قرار داده است. «ساخری ناته» در هند، «شیزوئوکا» در ژاپن و «لیانیونگانگ» در چین یک وجه مشترک دارند: آنها همگیمحل نیروگاههای هستهای هستند. در «شیزوئوکا» پنج نیروگاه هستهایساخته شده در ساحل سفید اقیانوس آرام قرار دارند. در «لیانیونگانگ» دو نیروگاه در حال کار و دو نیروگاه دیگر در دست ساختاند و نقشهی ساخت دو تای دیگر در حال بررسیاست. اگر چه از زمان فاجعهی فوکوشیما این نقشهها مورد تردید قرار گرفتهاند. در «ساخری ناته» تا امروز فقط یک تابلوی ساختمانی شرکت فرانسوی سازندهی نیروگاه به نام «آروا» بر سطح ساحل مسطح پاکشده از درخت خودنمایی میکند. اما شرکت «آروا» قصد ساخت شش نیروگاه در کنار یکدیگر را دارد؛ یعنی به لحاظ توان بزرگترین مجموعهی نیروگاههای هستهای جهان.

با اینهمه، با وجود هر آنچه که طراحان نیروگاههای هستهای در این سهکشور در گذشته انجام دادهاند و یا در حال طراحی هستند: دیگر امور بهشکل سابق پیش نمیروند. اکنون مردم در امور مداخله میکنند. پدر ماهیگیر کشته شده در «ساخری ناته» نمیخواهد ساکت بنشیند، زیرا او معتقد است که فرزندش شهید شده است.

کشاورز ژاپنی «اوهیشی» قصد دارد کاری کند که چای تولیدی وی هرگز بار دیگر آلوده به مواد رادیواکتیو نشود. و ماهیگیر چینی«شو شیائوپینگ» نمیخواهد که تمام عمرش را در ترس از سونامی بهسر برد. برای این پدر و کشاورزان و ماهیگیران، دنیا از زمان فاجعهی فوکوشیما عوض شده است.

حکومتها در دهلی، توکیو و پکن انتظار مخالفت شهروندان خود را نداشتند، همچنان که انتظار فاجعهی فوکوشیما را نداشتند.

در هند بایستی تا سال ۲۰۵۰ در مجموع ۶۰ نیروگاه اتمیجدید ساخته شوند. در ژاپن میبایست تا سال ۲۰۳۰ دستکم ۱۳ نیروگاه اتمیجدید ساخته شوند. در چین، رهبران کمونیست برنامه ساخت ۱۰۰نیروگاه جدید تا سال ۲۰۵۰ را در سر دارند. در گذشته این دولتها میتوانستند بدون رویارویی با انتقاد افکار عمومیبرنامههای خود را عملیسازند. انرژی هستهای پیش از این برای مردم هند، ژاپن و چین تهدیدی به شمار نمیآمد. رویداد بزرگیپیش نیامده بود. انرژی هستهای به معنیپیشرفت بود. خلاصه تنها پس از فاجعهی فوکوشیما همه خطر را شناختهاند. با این شناخت اما در آسیا نیز جستوجوی پرزحمت برای رسیدن به توافقی بر سر انرژی هستهای بین مردم، دولتها و بخش صنعت آغاز شده است.

این امر چندان آسانتر از اروپا نخواهد بود. فوکوشیما مردم آسیا را بیدار کرده است، همچنان که ۲۵ سال پیش چرنوبیل اروپا را بیدار کرد، چنانکه «هوو یانلی» مدافع با تجربهی محیط زیست از کشور چین در جلسهی تشکیلات جهانیطبیعت در پکن بیان کرد. بسیاری از ناظران با این عقیده موافقاند.

موضوعی که در سالهای دههی ۷۰ قرن بیستم در آلمان بهصورت تظاهرات خودجوش علیه نیروگاههای هستهای آغاز شد و امروز منجر به کنار گذاشتن انرژی هستهای گردیده، تازه در برابر آسیا قرار دارد.

نتیجهی آن – و نه کنار گذاشتن انرژی اتمیدر آلمان – در سالهای آینده سرنوشت استفاده از انرژی هستهای در جهان را رقم خواهد زد.

روی تصمیمات سریع و یا حتی چرخش رادیکال در سیاست انرژی، چنانکه هماکنون در آلمان روی داده، نمیتوان در هیچ کجا حساب باز کرد. اما میتوان انتظار بحثها و چالشهای شدید و مبارزهی قدرت را داشت. نبرد با انرژی هستهای میتواند سیستمهای اجتماعی را تکان دهد. همین امروز انرژی هستهای دموکراسی را در هند و ژاپن در مقابل یک امتحان دشوار قرار داده است. در چین سیستم تکحزبی مورد سئوال قرار گرفته است. اینکه چه کسانیپیروز میشوند و چه کسانیشکست میخورند قابل پیشبینینیست.

«عبدول سایهکار» خود را بازنده احساس میکند. او پسرش «تبرز» را از دست داده است. این ماهیگیر ۵۵ ساله در کلبهی کوچکاش در بندر «ساخری ناته» که بهوسیله برگهای نخل پوشیده شده، هر روز صبح در مقابل عکس کوچک پسر از دست رفتهاش مینشیند و عزاداری میکند. او ریش جوگندمی بر صورت و دستار سفید مسلمانی بر سر دارد. زنان چندی از خانوادهی او، در حالی که سارهای قهوهای به تن دارند نگاه خود را به دیوار دوخته و آیههایی از قرآن میخوانند. این زنان هیچ نمیگویند، حتی زمانیکه مخاطب قرار میگیرند. این جزو مراسم عزاداری است. حتی «سایهکار» نیز با بیمیلی حرف میزند. او مرد سادهای است که تمام عمرش بهعنوان کارگر کشتی بامدادان همراه با قایق ماهیگیری به دریا رفته، ظهر به خانه بازگشته و غروبها در میدان دهکده در کنار مسجد، لیوانی شیر پرشیرینینوشیده است.

«سایهکار» میگوید ۳۰سال ماهیگیری کرده و در این ۳۰سال در اینجا چیزی تغییر نکرده بود. اما بعد فاجعهی فوکوشیما پیش آمد. کمیپیش از آن مخالفان انرژی هستهای از شهرک «تاراپور» در حاشیهی «مومبای» (بمبئی)، جاییکه قدیمیترین نیروگاه هند قرار دارد، به سمت «ساخری ناته» راهپیمائی کردند. با ورود آنان جنبشی اعتراضی شکل گرفت. یک روز ۵۰ هزار نفر تظاهرکننده از اطراف جمع شدند. اکنون ماهیگیران «ساخری ناته» برای نخستین بار در زندگیشان لغت «خطر هستهای» را میشنیدند.

آنها پیش از آن نیز میدانستند که قرار است بر فراز تپهی بیدرخت و شنیمقابل محل ماهیگیریشان شش نیروگاه هستهای ساخته شود. آنها میدانستند که آب دریا به دلیل گرمای آب خنککننده نیروگاهها گرمتر خواهد شد، اما این مانع صید ماهینمیشود.

آنها چنین میاندیشیدند؛ تا اینکه در آوریل امسال دانشجویان جوانی که با کولهپشتیو تشکهای ابری همراه با معترضان آمده بودند آنها را از وقایعی که در ژاپن رخ داده بود آگاه کردند. دانشجویان در مورد ماهیگیرانی در فوکوشیما سخن گفتند که امروز دیگر ماهیهای صید شده را نمیتوانند بفروشند. آنها با ملّای مسجد «ساخری ناته» صحبت کردند و او نیز مردم را از ماجراباخبر کرد. از این لحظه دیگر «سایهکار» هم جریان را میداند. مرد ماهیگیر میگوید: «اکنون ما میدانیم، که به این کارخانه در این محل نیازی نداریم. ماهیهای ما مسموم خواهند شد.» «سایه کار» حتی لغت معادل هندی «نیروگاه هستهای» را نمیداند. به همین دلیل او از «کارخانه» صحبت میکند. با این وجود او تهدید جدید را شناخته است. او میگوید: «آنچه در فوکوشیما بر سر ماهیگیران آمده، در اینجا هم اتفاق خواهد افتاد. “کارخانه”ی ما حتی قرار است بزرگتر از کارخانهی فوکوشیما باشد.» ماهیگیر پیر در انتظار تائید به آشپزخانهاش مینگرد. اما زنان واکنشی نشان نمیدهند. آنها تنها برای پسر از دسترفته «تبرز» میخوانند.

او نیز زمانیکه زنده بود افکار پدرش را تائید میکرد. به همین خاطر روز ۱۸ آوریل به تظاهرات پیوست و هرگز بازنگشت. اکنون حتی حزب حاکم کنگره در پایتخت دهلینیز باید این موضوع را توجیه کند. این حزب اکنون «حزب اتم» است.

سخنگوی رسمیحزب «مانیش تواری» در خانهی مجلل شخصیاش در دروازه معروف هند با بیمیلی به موضوع وضیعت ماهیگیران در «ساخری ناته» میپردازد. «تواری» در مقابل یک کمد دیواری عظیم پر از کتاب نشسته است. او ۴۵ ساله است، وکیل و نمایندهی پارلمان. پدر وی، نماینده مجلس، سیاستمدار حزب کنگره و نویسنده، در سال ۱۹۸۴ بهوسیله طرفداران افراطی اقلیت سیک کشته شد. بدین ترتیب در خانوادهی «تواری» نیز یک شهید وجود دارد. شاید به این دلیل سخنگوی عجول حزب در پایان داستان «تبرز سایهکار» را صبورانه گوش میکند. جواب او کاملأ اندیشیده است. «تواری» میگوید: «کسیکه یک نیروگاه هستهای میسازد میخواهد آن را ۱۰۰ سال حفظ کند. این امر در مقابل مقاومت دائمی مردم محل ممکن نیست.» این سیاستمدار با نفوذ، سالهای ۷۰ را یادآوری میکند، زمانیکه جنبشهای محلی چنان موفق بودند، که بهزودی در هند هیچ سدّ بزرگ دیگری نتوانست ساخته شود. خشم پایتخت در این مورد، در آن زمان یکیاز دلایلی بود که نخستوزیر هند «ایندیرا گاندی» در سال ۱۹۷۷ حالت فوقالعاده اعلام نمود و دموکراسی را بهطور موقت تعطیل کرد.

میتواند چنین اتفاقییک بار دیگر رخ دهد؟ «تواری» که خود موضوع را پیش کشیده بود، بحث را منحرف میکند. او نمیخواهد زیادی جلو برود. آخر انرژی هستهای برگ برندهی نخستوزیر او «منمهان سینگ» است: «تصمیم در مورد انرژی هستهای در هند زمانیکه بودا در سال ۱۹۷۴ برای نخستین بار لبخند زد گرفته شد؛ (اشارهی «تواری» به اولین آزمایش هستهای هند در ۳۷ سال پیش است) از آن زمان بحث در مورد انرژی هستهای برای ما هیچ جایگاه اخلاقیندارد.»

این چیزی است که سیاستمداران در دهلیمیخواهند. اما پس از فوکوشیما اوضاع دیگر همچون سابق نیست. ماهیگیران «ساخری ناته» با توافق هم قصد مقاومت دارند. کسیچه میداند، شاید آنها هم بهزودی بتوانند چنان موفق باشند که مخالفان سدّسازی در سالهای ده ۷۰ بودند.

مخالفان انرژی هستهای در ژاپن هرگز نمونههای موفق مشابهی نداشتهاند. «کازوئو اوهیشی»ی کشاورز این را به خوبیمیداند. وی در کشتزارهای معروف کوهستانی «شیزوئوکا» بدون استفاده از مواد شیمیایی چای تولید میکند، محلیکه از طریق اتوبان فقط دو ساعت با توکیو فاصله دارد. مدتهاست که «اوهیشی» فعالانه به مخالفت با نیروگاههای هستهای در منطقه «هاماکو» در نزدیکیمزارع چایاش میپردازد. اما «اوهیشی» در بیشتر اعتراضاتاش تقریبأ همیشه تنها بود. این را وی تائید میکند. او میگوید: «در هاماکو مردم به نیروگاههای هستهایشان افتخار میکردند.»

با این وجود مردم او را برای شورای شهر انتخاب کردند. «اوهیشی» انسانی متواضع و عمیق است. در حالی که در باران در میان بوتههای چای ایستاده به ما نشان میدهد که چگونه برگهای لطیف و ظریف چای را با ناخن انگشت شصت خود میچیند. اکنون فصل برداشت محصول است. برای چیدن چای او ناخن انگشتاش را دقیقأ بالای دُم برگهای چای قرار میدهد. او کارگر ندارد. فقط همسرش در کار به او کمک میکند. محصول او معمولأ در بهترین چایفروشیهای توکیو عرضه میشود. تنها امسال چنین نیست. «اوهیشی» مسألهی خود را به این شکل بیان میکند: «مشتریان محصولات طبیعی خیلیبه مواد رادیواکتیو حساس هستند.» چندین بار مقادیر زیاد «سزیم» در چای تولیدی وی اندازهگیری شدهاند. برگهای چای بهویژه جذبکنندهی تشعشعات رادیواکتیو هستند. به همین دلیل فاجعهی اتمیفوکوشیما روی محصولات چایکاران در فاصله ۴۰۰ کیلومتری هم تأثیر گذاشته است. اکنون سیاستمداران محلی «شیزوئوکا» چای را در ملاء عام مینوشند تا بیضرر بودن آن را نشان دهند.

با اینهمه چای تولیدی او به فروش نمیرسد. «اوهیشی» میگوید: «من خشمگین هستم» اما بهعنوان یک ژاپنی خوب او خشم خود را نشان نمیدهد.

«اوهیشی» خواهان تغییر معیارها است. او خواهان پشتیبانی از انرژی قابل جایگزین است. و دقیقأ همین اتفاق دارد میافتد. اما «اوهیشی» در مزارع کوهستانی چای خود هنوز متوجه این امر نشده است. او عادت کرده که تنها باشد.

یکیاز کسانیکه مشغول تغییر دادن معیارهاست، آغاز ماه ژوئن در توکیو برنامهی دورهای کنسرن سرمایهگذاری خود را اداره میکرد. او «نوریو سازاکی» رئیس سفیدموی ۶۲ سالهی شرکت تکنولوژی توشیبا است. «سازاکی» پشت تریبونی قرار میگیرد که روی آن تابلویی با نام کنسرن نصب شده است. در کنار او پردهی نمایشی به بزرگیپردهی یک تئاتر میدرخشد.

در سالن علاوه بر متخصصان تعداد زیادی روزنامهنگار ژاپنی حضور دارند. بهویژه وسایل ارتباط جمعی «سازاکی» را بهعنوان رهبر صنایع اتمیژاپن میشناسند. تحت هدایت او بهعنوان رئیس بخش انرژی توشیبا، این شرکت در ژانویه ۲۰۰۶ شرکت وستینگهاوس، سازندهی انگلیسی نیروگاههای هستهای را به مبلغ پنج میلیارد دلار خریداری کرد.

به همین دلیل زمانیکه «سازاکی» کمیپس از آغاز فاجعه از انرژی هستهای بهعنوان منبع همچنان مهم انرژی تمجید کرد، کسیشگفتزده نشد. اما پس از آن مدت زیادی صدایی از این شرکت بلند نشد، شرکتی که ۴۰ سال پیش با کمک آمریکاییها نیروگاههای فاجعهآفرین فوکوشیما را ساخته بود. در آن سالها، در آوریل ۱۹۷۲، «سازاکی» بهعنوان مهندس انرژی هستهای وارد این کنسرن شده بود.

امروز اما سخنان کاملأ متفاوتی از این رئیس شرکت در توکیو به گوش میرسد. «سازاکی» در پاسخ روزنامهنگاری که پرسیده بود آیا انرژی هستهای همچنان یکیاز منابع اصلیرشد کنسرن بهشمار میرود گفت: «زمانیکه تمامیجهان بر علیه انرژی هستهای هستند، ما نمیتوانیم همچنان انرژی هستهای را بهعنوان ستون رشد خود به حساب آوریم.» همزمان «سازاکی» سرمایهگذاریهای جدید کنسرن توشیبا در عرصهی انرژی بادی را اعلام میکند: کنسرن میخواهد در این رابطه یک شرکت کرهای را بخرد. «سازاکی» میگوید: «پس از فاجعهی فوکوشیما بسیاری کشورها و شرکتها تصمیم گرفتند فعالتر روی انرژیهای قابل بازیافت سرمایهگذاری کنند. ما نیز باید بتوانیم خود را با این امر تطبیق دهیم.» اینها حرفهای تازهی مردی جاافتاده است. اما ژاپن دقیقأ چنین است. ابتدا هفتهها سکوت، بعد اعلام یک تغییر آشکار استراتژی بر پایهی توافقی که در این بین در کنسرن رشد یافته است. پس از سخنان «سازاکی» رؤسای دو شرکت بزرگ دیگر سازندهی نیروگاههای هستهای ژاپن یعنی هیتاچی و میتسوبیشی نیز سخنان مشابهی را بر زبان میآورند.

«اوهیشی»ی کشاورز ابتدا بدبین است. اما در نهایت او نیز با تغییرات همراه میشود. روزی، وقتیکه از آسمان سیل میبارد و او نمیتواند در مزرعه کار کند، «اوهیشی» سوار ماشین کوچکی شده به سمت مرکز بازدید نیروگاه هستهای «هاماکوا» حرکت میکند. او قصد دارد شاهد زندهی روزی باشد که آخرین رآکتور نیروگاه کاملأ تازهی «هاماکوا» خاموش میشود. این تصمیم دولت در توکیو است – چرا که هیچ محل دیگری در ژاپن به اندازه «هاماکوا» در معرض زلزله و سونامی نیست.

«اوهیشی» به سرعت مرکز بازدید را درمینوردد، انگار نمیخواهد در اینجا شناخته شود. سرانجام در لژ روباز خالیاز جمعیت در طبقهی بالا توقف میکند. به دلیل باران شدید در بیرون چیز زیادی دیده نمیشود. او نگران است که دستگاهها بهزودی بار دیگر راهاندازی شوند؛ زمانیکه دولت تغییر کند و لیبرالدموکراتهای طرفدار انرژی هستهای در یک ائتلاف بزرگ دوباره به قدرت بازگردند. ناگهان متوجه نکتهای میشود: او در تمام مرکز بازدید تا کنون با هیچ کس روبهرو نشده است. علاوه بر این مرکز بیشتر شبیه به یک پارک کودک است تا یک نمایشگاه صنعتی. در آنجا دستگاههای زیادی برای بازیهای کامپیوتری و ویدئو وجود دارند. این مربوط به زمانیاست که در ژاپن هیچکس در انرژی هستهای مشکلینمیدید. «اوهیشی» با تعجب فکر میکند: «در حالت عادی جمعیت بسیاری اینجا بودند، بهخصوص وقتی که باران میبارید. آیا واقعأ نظرسنجیهاییکه میگویند سهچهارم مردم ژاپن مخالف انرژی هستهای هستند درستاند؟» «اوهیشی» در تنهاییکامل برنج خود را میخورد و از تنهایی غیرمنتظرهی خود لذت میبرد. تمام این ماجرابیانگر روشی است که مردم ژاپن پس از فاجعهی فوکوشیما از آن طریق کشور خود را تغییر میدهند: کاملأ بدون جلب توجه.

در هند، جاییکه نخستین تظاهرات ضدهستهای در دهکده ماهیگیری «ساخری ناته» یک کشته بر جا گذاشت؛ این امکانپذیر نیست. در چین نیز امکانپذیر نیست. در چین انرژی هستهای بهشدت با حکومت و حزب کمونیست در پکن گره خورده است. اما چینیها پس از فوکوشیما چه میکنند؟

«شو شیائوپینگ» که در واقع نام دیگری دارد – برفراز دریای زرد – میگوید: «من در مورد فوکوشیما چیزی نمیدانم.» «شو» محتاط است. او بهتازگی قایق چوبی ماهیگیریاش را از یک بندر کوچک ماهیگیری در ساحل «لیانیونگآنگ» به دریا هدایت کرده است. جوان ماهیگیر ۲۶ ساله پیراهن بنفش تیره به تن دارد که به روی شلوارش افتاده است. با هر موج بلند یک دسته کلید آویخته به کمر او با صدای بلند بههم میخورند. «شو» پیش از حرکت از همسایهاش نیبلندی از بامبوس با یک پرچم چین به عاریه گرفته است. این پرچم هماکنون برفراز سر او، در برابر صخرههای پرشیب ساحلی که «لیانیونگآنگ» را در برگرفتهاند، در اهتزاز است. چشمانداز شهر بهسرعت گسترشیافته بهزودی از پهنهی دریا پدیدار میشود: چهار میلیون نفر اینجا زندگیمیکنند. یک بندرگاه جدید پرعمق با صدها جرثقیل جابهجاکنندهی کانتینرها در حال ساخت است، آسمانخراشهای پرشمار شهر همچون قارچ از زمین ساحلی میرویند. اما «شو» به شهر نمینگرد.

«شو» مستقیمأ به سمت یکیاز بزرگترین کارگاههای ساختمانی نیروگاههای اتمیچین در حال حرکت است. این کارگاه ساختمانی در دلصخرهها، بین بندرگاه جدید و محله «شوگو»، شهرک جدید حومهی «لیانیونگآنگ»، قرار گرفته است. بهزودی قایق به بندرگاه نیروگاه که تازگیها بتنریزی شده میرسد. روبهروی «شو»، تنها به اندازهی یک عرض خیابان دورتر، دو نیروگاه از مدرنترین نیروگاههای هستهای چین سر به فلک کشیدهاند. حفاظت از آنها چندان سختگیرانه نیست. یک برج نگهبانی در آن نزدیکیخالی است. تنها در مقابل درب ورودی یک نفر نگهبان با لباس شخصیایستاده است. اما او به سمت دریا نگاه نمیکند.

هیچکس متوجه «شو» و قایق او نمیشود. این باعث آرامش ماهیگیر جوان میشود. بهتدریج خجالت او میریزد. او به مَد دریا اشاره میکند. در واقع اکنون آب چنان بالاست که دیوارهی بتنیپرصلابت نیروگاه تنها چهار تا پنج متر از آب بیرون است. «شو» میگوید: «این بلوکهای سیمانی برای مقابله با سونامیاند.» صدای او بسیار جدی است. هر فرد ناواردی بلافاصله میبیند: این دیوارهی ساحلی به درد دفاع در برابر سونامی نمیخورد. اما اینها مواردی هستند که در چین بهشکل عمومیمورد بحث قرار نمیگیرند.

موضع رسمیرا پروفسور «ئیانگ کیون» فرموله میکند. اندیشمندان انستیتوهای تحقیقاتیدر کمیسیون ملیاصلاحات در پکن امروز هم بر این باورند که چین «اهداف هستهای خود را تغییر نمیدهد.» این بدان معنی است که : ۱۰۰ نیروگاه جدید هستهای طراحی و ساخته میشوند. در این صورت دیگر نمیتوان از مرگ انرژی هستهای صحبت کرد. هر کسدر این زمینه میداند: چین به تنهایی میتواند باعث ادامهی حیات انرژی هستهای شود. «ئیانگ» میز کارش را که در مقابل پنجرهی رو به آسمان خاکستری پکن قرار دارد ترک کرده و پشت میز کنفرانس سفیدی جا میگیرد. دفتر کار او در طبقهی چهاردهم یک آسمانخراش جدید مقابل کمیتهی مرکزی حزب کمونیست چین قرار دارد. پروفسور در چین دانشمند معتبری است. او در عین حال شم سیاسی دارد. وی کسینیست که از بالا برخورد کند و ترجیح میدهد گفتوگو کند. ویژگیای که او را تبدیل به مهمترین مشاور انرژی رهبران حزب در پکن نموده است. مدتهای مدیدی او رئیس محققان چینیدر مورد مسائل آبوهوا بود و سند مواضع حزب کمونیست در رابطه با مذاکرات جهانیمربوط به جو زمین به وسیله او نوشته شده است. سال گذشته او بهنام کمیسیون پرقدرت اصلاحات اثر تحقیقی چند جلدی خود را تحت عنوان «امکانات چین – و برنامهریزی درازمدت برای انرژی تا سال ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰» را منتشر کرد. در این اثر انرژی هستهای نقش بزرگیبازی میکند. اما متفکر آیندهنگری همچون «ئیانگ» نباید پس از فوکوشیما تغییر عقیده بدهد؟ پروفسور میداند که این سئوال را بهسادگیبا «نه»نمیتواند جواب دهد. او میگوید: «ما باید برخلاف گذشته برای پذیرش انرژی هستهای در افکار عمومیتلاش کنیم.» در پشت این اظهارنظر اعترافی نهفته است: در چین تا کنون انرژی هستهای موضوع بحث عمومینبوده است. «ئیانگ» میبایست بهعنوان متخصص رهبران حزب را متقاعد میکرد ولیمردم را نه. فوکوشیما این وضعیت را بهطور بنیادی تغییر داده است. خطر رادیواکتیو از آن زمان در چین بر سر زبان همگان است و این در آغاز خریدهای سراسیمه از مغازهها دیده میشد. تا امروز بسیاری از چینیها بر این عقیدهاند که ابرهای رادیواکتیو فوکوشیما مدتهاست به سرزمین چین رسیدهاند. آنها نگران مواد غذایی خود هستند. وسایل ارتباط جمعی اگرچه به وسیله حزب سانسور میشوند اما این نگرانی را پنهان نمیکنند. «ئیانگ» از این موضوع عصبانی است. او میگوید: «وسایل ارتباط جمعی چین کار خودشان را بد انجام میدهند. آنها با مسألهی فوکوشیما خیلیاحساسیبرخورد میکنند.»

اما او ظاهراً کسینیست که خواهان سانسور بیشتر باشد. به عوض «ئیانگ» اینک بهطور مرتب در برنامههای تلویزیونی ظاهر میشود و برای چینیها توضیح میدهد که در مقایسه با قربانیان احتمالیانرژی هستهای، در معادن ذغالسنگ چین هر ساله تعداد بسیار بیشتری کشته میشوند. «ئیانگ» میگوید: «بگذارید در افکار عمومیما بحثی درستوحسابیدربارهی اینکه چه انرژیای برای چین مناسب است در بگیرد.» اما آیا چین توان این کار را دارد؟ آیا حزب کمونیست هرگز یک بحث بزرگ عمومیرا اجازه داده است؟

از سوی دیگر اگر بحث صورت نگیرد همین انرژی هستهای میتواند برای پکن تبدیل به یک خطر شود. حتی در رابطه با کارخانههای شیمیایی در سالهای گذشته اعتراضات زیادی بهدلیل مسمومیت محیط زیست وجود داشت. یک حادثهی اتمیدر چین میتواند به آسانی منجر به تظاهرات وسیع شود؛ شبیه آنچه که منجر به کشتار «تیانآنمن» شد. حزب کمونیست میخواهد به هر ترتیبی جلوی این را بگیرد. به همین دلیل پکن تا کنون دست به سلسله اقداماتی زده است. در ابتدا یک توقف موقت برای همهی طرحهای نیروگاههای هستهای وجود دارد. تدابیر ایمنی بایستی تشدید شوند، از جمله دفاع در برابر سونامی. بهعنوان درسیاز فوکوشیما، جاییکه تنگاتنگی و تعداد نیروگاهها اوضاع را خرابتر کرد، بایستی در هر محل حداکثر چهار نیروگاه ساخته شوند.

همه این تدابیر نشان میدهند که رهبری حزب با توجه به فاجعه در ژاپن تا چه اندازه بایستی نگران شده باشد. اما آیا حزب کمونیست میتواند با این تدابیر یک میلیارد چینیرا که پس از فوکوشیما برای نخستین بار متوجه خطر اتمیشدهاند آرام کند؟

«شو» ماهیگیر جوان در «لیانیونگآنگ» در آغاز گفت که از فوکوشیما چیزی نمیداند. اما پس از آنکه اعتمادش جلب شد، تائید کرد: «آقایان، طبیعی است که من میترسم. اینجا نزد ما دودکشهای عظیمیوجود دارند.»

این تأثیر فوکوشیما است. چه در چین، چه در ژاپن و یا در هند – انسانها اکنون آگاه شدهاند. آنها متوجه شدهاند، چه خطراتی از جانب انرژی هستهای آنان را تهدید میکنند. آنچه را که مردم با آگاهیخود انجام میدهند، آسیا را تغییر خواهد داد. چنانکه زمانیچرنوبیل اروپا را تغییر داد.

تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد, ۱۳۹۰ ۶:۳۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

واقعا برای اکثریت مردم ایران چه فرقی دارد که جلیلی و یا پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران شود؟

وقتی از همبستگی حرف می‌زنیم از چه سخن می‌گوییم؟

تکثرگرایی و کثرت گرایی مردم ایران قبل و بعد از انقلاب (قسمت سوم)

سخنی با تحریمی‌ها و گپی با چپ ضدامپریالیست مدافع جلیلی!

ریاست‌جمهوری در غیاب جمهور مردم؟

بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …