چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۷

چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۷

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت
کورش، در این ساختار ذهنی نماد مشروعیت‌ سلطنت، قوم‌محوری آریایی و حذف تنوع تاریخی است؛ پروژه‌ای که به‌جای گشودن راه به‌سوی آینده، تلاش می‌کند همه چیز را در قالب یک...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها
انتخابات شوراهای شهر و روستا در ایران هرچند ممکن است در نگاه نخست رویدادی کم‌اهمیت به نظر برسد، اما در واقع فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که جامعه نیازمند...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر
برای مشخص شدن دو ذهنیت متضاد و آشکار شدن تمایز بین تفکر دُگم و منحط فرقۀ رجوی با اندیشه و احساس آدمی باید نگاهی تطبیقی به موضع‌گیری و واکنش بازماندگان...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرش رضایی
نویسنده: آرش رضایی
سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام
در سال جاری میلادی (۲۰۲۵) تا لحظه انتشار این گزارش دست‌کم ۹۳۸ تن در ایران اعدام شده‌اند. با توجه به این‌که هنوز سه‌ماه‌ونیم از سال جاری باقی مانده است، به...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
آقای خامنه ای! از کدام راه می روید؟ راه مائو یا برژنف؟
سه گامی که برای عبور سالم کشور از این ورطه‌ی بحرانی توصیه می‌کنم چنین است: ۱. انتقال مهم‌ترین عرصه‌های تصمیم‌گیری راهبردی کشور به شورای عالی امنیت ملی. ۲. گسترش ترکیب...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
به این مردم اعتماد کنید
ایران در چشم جهانیان، به ویژه در چشم مردم عاصی اسرائیل، ایران دیگری بود، هرگاه روز جمعه گذشته بانگ هلهله و شادی مردم در میدان آزادی فلک را سقف می‌شکافت...
۲۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
مروری بر سنت های جامعه شناسی  | بخش اول
کیوان مهتدی: وبر و ریتل در یک یادداشت درباره اصطلاح «مسایل بدخیم» ادعا می‌کنند که تصور همگونی بیش از پیشِ اجتماعی که در ذهنیت آمریکای دهه‌ی 1950 تثبیت شده بود...
۲۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کیوان مهتدی
نویسنده: کیوان مهتدی

نگذاریم تاریخ تکرار شود

ما خانوادهها تمامی این دردها و بیعدالتیها را به تنهایی به دوش کشیدیم. این تنهایی بسیار آزار دهنده بود ولی تحمل كردیم. این فشار حكومت و نداشتن زبان مشترك در جامعه، ما خانواده ها را به هم نزدیك كرد و تبدیل به یك خانواده بزرگ شدیم

 

اعلامیه چهارم جمعی از خانواده های جان باختگان دهه 60

سی و یک سال پیش جنبش آزادیخواهی، برابریطلبی و عدالتجویی مردم ایران با حضور همه مردم و همچنین تمامی سازمانها و تشکلهای سیاسی، اجتماعی و آزادی خواه، چه مذهبی و چه غیرمذهبی در کنار یکدیکر با حکومت به مبارزه پرداختند و آن را به زیر کشیده و خواهان تغییر حکومت از پادشاهی به جمهوری شدند. ولی این جنبش با سوء استفاده از اعتقادات مذهبی مردم از طرف رهبران مذهبی مصادره شد و با یک رأیگیری ” آری یا نه ” به جمهوری اسلامی تبدیل شد. خمینی که رهبری جنبش را به دست گرفته بود قبل از ورود به ایران در سخنرانیهای خود در نوفل لوشاتو شاه را به دلیل سلب آزادی بیان و تبعیضهای فراوان در بین اقشار و طبقات مختلف مردم محکوم کرده و ادعا میکرد که دولتی دموکراتیک ایجاد خواهد کرد. او صحبت از آزادی بیان و عقیده حتی برای کمونیستها می کرد، صحبت از تساوی حقوق زنان و مردان میکرد، صحبت از رادیو و تلویزیون آزاد میکرد، او مدعی بود که در ایران اسلامی علما خودشان حکومت نخواهند کرد و اعلام داشت که خود من از همان ابتدا به حجرهتدریس خود در قم برخواهم گشت.

نتیجه این اعتماد و هم صدایی چه شد؟

از همان روزهای آغازین انقلاب، تمامی وعده و وعیدها فراموش شد و حکومت تازه به دوران رسیده به سرکوب و کشتار مخالفین و منتقدین پرداخت. اخراج زنان “بدحجاب” از ادارات آغاز شد و زنان را در خیابانها به جرم بدحجابی دستگیر میکردند، به صورتشان اسید میپاشیدند و روسریهای اجباری را به سرشان پونز میزدند. یا روسری بود، یا توسری. به بهانه انقلاب فرهنگی درب دانشگاهها بسته شد، بساط نیروهای آزادی خواه در جلوی دانشگاهها به خاک و خون کشیده شد، تسویه حساب در محلهای کار شروع شد، تمامی مبارزان راه آزادی یکی پساز دیگری دستگیر شدند و تمامی جناحهای حکومتی در این راه هم قسم و همراه بودند.

جنگ خانمانسوزی را که برایشان «برکت» بود شروع کردند. جوانان این مرز و بوم را به جنگ فرستادند و تعداد بسیار زیادی از مردم را به کشتن دادند. فقر و فلاکت گریبان مردم را گرفت. در زندانها انواع و اقسام شکنجهها را به زندانیان روا داشتند: سلول های انفرادی، نداشتن اجازه ملاقات، تخریب شخصیتی، تجاوز جنسی، شلاق، آویزان کردن از پا، گذاشتن در تابوت، نگاه داشتن مدت طولانی به صورت ایستاده، بی خوابی، حبسهای طولانی، فشارهای روحی و روانی، محرومیت از غذا و فضای مناسب، پروندهسازی با اعترافهای تحتفشار، برگزاری شوهای تلویزیونی و توابسازی، تماشای اعدام همرزمان و در نهایت اعدام بسیاری از زندانیان سیاسی نصیب کسانی شد که وعده و وعیدهای خمینی را جدی گرفته بودند.

بس از جنگ نیز با شعار سازندگی رفسنجانی، تصمیم به تسویه حساب با نیروهای انقلابی گرفتند. زندانیان سیاسی را که هر کدام به جرمی واهی دستگیر شده و حکم داشتند و برخی نیز زمان آزادیشان به سر رسیده بود به دستور مستقیم آیتالله خمینی، در دادگاههایی چند دقیقهای دوباره «محاکمه» کردند و آنانی را که حاضر به توبه نبودند به مرگ محکوم کرده و به صورت دستهجمعی به دار آویختند یا تیرباران کردند و در گورهای دسته جمعی بدون مراسم خاک سپاری مدفون کردند.

ما خانوادههای زندانیان سیاسی نیز بی نصیب نماندیم. از ادامه تحصیل محروممان کردند. از کار اخراجمان کردند. خانوادههای برخی از ما پاشیده شد و از یک زندگی عادی و سالم محروم شدند. در میان ما کسانی سکته کردند و یا دیوانه شدند. عدهزیادی مجبور به مهاجرت از مملکت خود شدند و در غربت دچار افسردگی، فقر و بیماری شدند. ما را از ملاقات عزیزانمان در زندان محروم میکردند، در بسیاری از موارد از زندانی خود بی خبر بودیم، زمان ملاقات را به حداقل میرساندند، توهین میکردند، ملاقات حضوری کمتر داشتیم، امکان گرفتن وکیل برای زندانیمان رانداشتیم، علت محکومیت آنها را نمیدانستیم، امکان حضور در دادگاه را نداشتیم، از کیفرخواست آنها بی خبر بودیم، و در بسیاری موارد از شکل و زمان و محل اعدام آنها بیخبر بودیم، جنازه آنها را به ما تحویل ندادند، وصیتنامه شان را ندادند، امکان برگزاری مراسم را به زور از ما سلب میکردند، نمیدانستیم کجا دفنشان کردهاند. پس از پیگیریهای فراوان بالاخره اعلام کردند برخی را در خاوران دفن کردهاند. باز هم دست از سر ما برنداشتند. مدام ما را از رفتن به سر خاک آنها منع میکردند، تهدیدمان میکردند، دستگیرمان میکردند. تا سنگی روی قبر یکی از جانباختگان میگذاشتیم آن را خرد میکردند، چندین بار بولدوزر انداختند و خاک را زیر و رو کردند.

در آن زمان به دلیل شرایط به شدت پلیسی و رعب و وحشتی که در جامعه ایجاد کرده بودند، و به خاطر سمپاشیهای رژیم علیه مخالفین، مردم عادی از زندانی سیاسی تصور خاصی داشتند، با خانوادههای آنان، یا از سر ترس و یا بواسطه مغزشوئی رژیم، ارتباط نمیگرفتند و از آنان میگریختند و این نیز دردی دیگر بر دردهای ما اضافه میکرد. در حالی که بسیاری از زندانیان سیاسی آنروز هم مثل زندانیان سیاسی امروز جانشان را بر سر تفاوت عقیدهاشان دادند. برخی را به دلایل بسیار ساده دستگیر و به زندانهای طویلالمدت محکوم کردند. به دلیل داشتن یک اعلامیه، یک نشریه، شرکت در تظاهرات، دیدن یک دوست و یا حتی داشتن یک دو ریالی. حتی جانیان بالفطره هم انسان هستند و حقی انسانی و قانونی دارند. کسی حق ندارد آنان را شکنجه کند، بدون وکیل و در دادگاههای چند دقیقهای محاکمه کند، و حرمت انسانی او را تحقیر کرده و نادیده بگیرد، اینان که جانی نبودند!

ما خانوادهها تمامی این دردها و بیعدالتیها را به تنهایی به دوش کشیدیم. این تنهایی بسیار آزار دهنده بود ولی تحمل کردیم. این فشار حکومت و نداشتن زبان مشترک در جامعه، ما خانواده ها را به هم نزدیک کرد و تبدیل به یک خانواده بزرگ شدیم. با هم به سر خاک میرفتیم، به دیدار هم میرفتیم، با هم مورد اذیت و آزار قرار میگرفتیم، با هم اعتراض میکردیم و با هم خاوران را زنده نگاه داشتیم تا زمان دادخواهی فرا رسد.

امسال نیز همانند سالگذشته، در شهریورماه بسیاری از خانواده ها را احضار کردند،آنان را از برگزاری مراسم در منازل منع کردند و تهدید کردند که نباید به خاوران بروند.به رغم تمامی تهدیدها تعدادی از خانوادهها به خاوران رفتند. امسال اما به عکس سال گذشته نیروهای امنیتی را به گونهای چیده بودند که کمتر به نظر بیایند. از گلفروشی خاوران تا درب خاوران مامورینی در کنار جاده روی زمین نشسته بودند و موتورهایشان را روی زمین خوابانده بودند. تجمع نیروها درست در جایی بود که فقط به خاوران منتهی میشد و نیروهای بسیاری را در قبرستان بهائیها دور از چشم مردم بسیج کرده بودند. امروز دیگر نمیتوانند به راحتی حضور خود را توجیه کنند و دیگر قادر نیستند به راحتی مردم را فریب داده و عزیزان ما را ضد انقلاب بخوانند و رفتار وحشیانه و غیرانسانی خود را با آنان توجیه کنند، برای همین از مردم رو پنهان میکنند.

اجازه ندادند مردمی که سر خاک عزیزانشان آمده بودند از ماشینهایشان پیاده شوند. نتیجتا در بازگشت مقداری از گلهایشان را روی خاکریزی گذاشتند و به طرف قطعه ۳۳ بهشت زهرا حرکت کردند. خمینی میگفت: «شاه قبرستانها را آباد کرد»، اما در این سیسال تمامی قبرستانهای ما از خون جوانان این مرز و بوم رنگین شده، چه آنانی که در جنگ کشته شدند و چه کسانی که اعدام شدند.

شنیدیم که در قطعه ۳۳ نیز مامورانشان را منتظر مردم گذاشته بودند. و باز به عکسسالهای گذشته تلاش کرده بودند دیده نشوند. مامورانشان بیشتر لباس شخصی بودند و یکی دو نفر از نیروی انتظامی. نیروهای مسلح و باتوم بدستشان را در یک ماشین با شیشههای تیره جا داده بودند که در صورت لزوم برسر خانواده ها بریزند. اما کار به آنجا نکشید. تعداد خانوادهها بسیار کم بود و مامورین لباس شخصی بسیار هار. حتی اجازه ندادند گلروی قبرها گذاشته شود.

هشیار باشیم دوباره فریب نخوریم!

حال پس از سی سال و آشکار شدن اختلافهای درون جناحی حاکمیت، مسأله رأیگیری دوباره عمده شد. مردم برای به دست آوردن آزادی این بار نیز به رأیگیری اعتماد کردند. مردم میدانستند که شرایط برای یک انتخابات واقعی مهیا نیست و در صورت مشارکت در این وادی بایستی بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند ولی برای رسیدن به خواستهها و مطالبات خود به طور وسیع در انتخابات شرکت کردند و باز هم …. ولی دیگر حاضر نشدند که به این خفت و خواری تن دهند و به صورت همهگیر نسبت به وضعیت موجود معترض شده و به خیابان ها ریختند.

حال دوباره مردم هم صدا شده و جنایات رژیم را به چشم خود میبینند. جوانان برای ابتداییترین حقوق خود مورد تعرض قرار میگیرند، به خاک و خون کشیده می شوند، دستگیر می شوند، مورد شکنجه قرار میگیرند، مورد آزارهای جنسی قرار میگیرند، به آنها تهمت ضد انقلاب میزنند، آنها را مجبور به اعتراف به جرم ناکرده میکنند، خانوادههای آنها را مورد اذیت و آزار قرار میدهند و جنازههای آنها را به خانوادهها تحویل نمیدهند و یا مخفیانه تحویل میدهند و اجازه برگزاری مراسم نمیدهند، علت مرگ آنها را اعلام نمیکنند، شیوه کشتن و محل کشتار را اعلام نمیکنند… شیوهآنها در برخورد با منتقدین و مخالفین نه تنها با دهه شصت تغییری نکرده، بلکه از آنجا که زمین زیرپایشان را لرزان حس میکنند وحشیتر هم شدهاند، حتی به خودیها و افراد خانواده خود هم رحم نمیکنند.

با انفعال، سکوت و بیتوجهیامان به آنچه در جریان است این جنایات دوباره و دوباره تکرار خواهد شد. بیایید با همدلی و حرکت آگاهانه و متشکل اجازه ندهیم تاریخ دوباره تکرار شود.

ما جمعی از خانواده های جان باختگان دهه ۶۰، ضمن محکوم کردن جنایات اخیر جمهوری اسلامی، بر این ایده پای میفشاریم که تمامی این جنایات سی ساله، جنایت علیه بشریت بوده و عاملین و آمرین آن بایستی در یک دادگاه مردمی محاکمه شوند.

ما همچنین بر تمامی خواستههای قبلی خود پای میفشاریم و از تمامی مردم آزادهی جهان و ایران، بخصوص خانوادههایی که در جریانات اخیر مورد ظلم و تعدی جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند میخواهیم که با ما همراه شوند تا با هم این درد مشترک را فریاد کرده و همگام و همراه با هم مطالبات و خواستهای خود را تا به نتیجه پیبگیریم.

تاریخ انتشار : ۲۶ شهریور, ۱۳۸۸ ۱۲:۲۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت

شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها

افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر

سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام

آقای خامنه ای! از کدام راه می روید؟ راه مائو یا برژنف؟

به این مردم اعتماد کنید