نامه پاتریک لوهیارک: متعهدانه در جستجوی انسانیت
شوک جدی جدیدی غرب افریقا را لرزاند. بدنبال چاد، گینه، سودان، بورکینا فاسو و مالی، نیجر ششمین کشور در ساحل افریقا است که در کمتر از سه سال در آن کودتای نظامی صورت میگیرد.
یک بار دیگر دستگاه (هیرارشی) نظامی، سوار بر نارضایتی ھای مشروع مردم که در شرایط سختی زندگی میکنند، اقدام به کودتا علیه یک رئیس جمهور منتخب کرد و این در حالیست که ثروتهای عظیمی از این کشور توسط شرکاتهای سرمایه داری غربی، روسیه و چین بیغما برده میشوند.
همچون تمام منطقه ساحل، اھم سودهای تولید شده توسط مجتمعهای صنعتی, نسیب مردم نیجر نمیشود. سال گذشته میزان مالیات دریافتی نیجر از ثروت تولید شده این شرکت ھا تنها ۹.۸ درصد بوده است در حالیکه در همین مدت میانگین مالیات پرداخت شده به کشورھای «او ا ث د» (OECD) ۳۴ درصد بوده است. صنایع استخراج معادن بطور شرم اوری از عفو مالیاتی انچنان بهره میبرند که تولید اورانیوم تنها حدود ۵ درصد از درامد عمومی (سالانه) نیجر را تامین میکند، که مبالغ هنگفتی از انهم صرف (تامین) «امنیت» و عملیات نظامی علیه گروھای جهادی و سرکوب اعتراضات مردم و یاجهت «مبارزه با مهاجرت» (آنهم) به نیابت قدرتهای اروپایی و بویژه غالبا جهت کنترل مهاجرتها درونکشوری و یا منطقه ای میشود.
تصمیم کشورھای اروپایی (فرانسه، المان، ایتالیا، بریتانیا و کمیسیون اروپا) برای قطع کمکهای اقتصادی پس از انجام این کودتا مانند یک بمب ساعتی وحشتناک بشری است که با تاخیر براه خواهد افتاد، زیرا ۴۰ درصد از بودجه سالانه نیجر از کمک ھای بین المللی تامین می شود. دفتر ھماھنگی امور انسانی سازمان ملل (BCHA) به انگلیسی OCHA) ) به تازگی فاش کرد که تعداد کسانی که به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند از ۱.۹ میلیون نفر در سال ۲۰۱۷ به ۴.۳ میلیون نفر در ماه مارس امسال افزایش پیدا کرده است.
سیاستهای کشورھای اروپایی، عدم کفایت دولت های متوالی و فساد و تغییرات اب و ھوایی که باید منبعد به ان افزود باعث نابودی کشاورزی ضرور برای تامین معاش در این کشور گردیده است. ناامنی غذایی ناشی از این شرایط چنان تشدید پیدا کرده که حدود سه میلیون نفراز گرسنگی رنج میبرند. استثمار سرمایه داری شرکتهای بزرگ استخراج کننده مواد خامی که ما در کشورمان فرانسه از آن استفاده میکنیم و هزینه های صرف شده برای تامین «امنیت»، یک فاجعه اجتماعی واقعی را بوجود آورده اند. بیش از ۴۰ درصد از جمعیت با کمتر از ۱.۹ دلار در روز زندگی میکند و ۴۰ درصد از کودکان ۵ تا ۱۴ ساله بکار مشعولند.
جنگ ھایی که نیروھای ناتو تحت فرماندھی امریکا، به ویژه در عراق و سپس به ابتکار عمل آقای نیکولا سارکوزی در لیبی براه انداختند )بدون انکه غرب استفاده از شبه نظامیان جهادی را در جنگ داخلی در لیبی پنهان سازد(، و مداخلات خارجی، توام با حملات، آدم ربایی ها و قتل های گروهھایی نظیر بوکوحرام که با دولت اسلامی و القاعده ارتباط دارند و سوهٔ استفاده از فقر و فلاکت مردم با وعده و وعید برای یک زندگی بهتر، منطقه ساحل را در ناامنی فزاینده ای قرار داده اند. خصومت مردم با دولت آقای بازوم (Bazoum) و حزب نیجر برای دموکراسی و سوسیالیسم(PNDS) محصول این شرایط است که باید خصومت با حضور ۳۰۰۰ سرباز فرانسوی را نیز بدان افزود. چرا ما به خواست چهار مرکز سندیکایی نیجر که در ۱۸ فوریه امسال خواستار برچیدن «دراسرع وقت» پایگاه ھای نظامی خارجی در کشورشان بودند وقعی نگذاشتیم و از آنها حمایتنکردیم؟ بدنبال بدست گرفتن قدرت از جانب نظامیان در کشور مالی و اخراج “نیروی برخان“ مستقر در این کشور، فرانسه نیروی برخان را به نیجر منتقل کرد و مردم نیجر هم به مخالفت با این عمل برخواستند. حاکمان در فرانسه خطاهای استراتژیک را در منطقه انباشت میکنند!
قدرت نظامی حاکم در نیجر، ھیچیک از مشکلات یا بحران ھایی که مردم درگیرشان هستند را حل نخواھد کرد زیرا اصولا حل این معضلات جزو اھدافشان نیست. این ژنرالها مجددا نوکران وفادار به شرکتهای سرمایه داری خواھند شد ولی (اینبار) بر بستر ملی گرایی و الفاظ ضداستعماری است که همخوان با آرمانهای موجه!جوانان برای رھایی کشورشان هستند
صدارتخانه ھای غرب سرمایه داری، اتحادیه اروپا و فرانسه به عنوان قدرت استعماری سابق در نیجر، هیاهو میکنند اما قصدی برای راهگشایی بسمت یک زندگی بهتر برای مردم نیجر را ندارند. ھدف آنها صرفا حفظ منافع سرشار و خود خواهانه شان است. آنها نه تنها کمک به نیجریه را به حالت تعلیق در آوردند، اقدامی که در وهله اول مردم نیجریه که هم اکنون در شرایط سختی بسر میبرند را تحت فشار قرار میدھد، بلکه بعلاوه ھم اکنون در پشت سر«جامعه اقتصادی دول آفریقای غربی» (ECOWAS) دست به تهدید به مداخله نظامی هم میزنند. در این اوضاع و احوال ایالات متحده هم مشغول بازی در تمام زمینهاست. خانم ویکتوریا نولند (Victoria Nuland) معاون وزیر امور خارجه کنونی آمریکا فرصت را از دست نداد و یاداوری کرد که ژنرال موسی سالائو بارمو (۲) رئیس جدید ستادن یروھای مسلح نیجر طی سالهای طولانی با «نیروھای ویژه ایالات متحده امریکا ھمکاری مستقیم داشته است».
ما منتظریم تا وزارت امور خاجه لطف کرده و برایمان روشن سازد که در صورت مداخله نظامی دول ECOWA برای «بازگرداندن رئیس جمهوربازوم (Bazoum) به مسئولیتهایش» که شورای دفاع تشکیل شده در ۲۹ ژوئیه در پاریس آنرا توصیه کرد (ازجانب چه کسی؟ و بر اساس چهاستدلالی؟) ایا دامن سربازان فرانسوی مستقر در نیجر را هم خواهد گرفت. افراد زیادی در تماسهای بین المللی میان پایتخت های بزرگ صلاحیت و پایه حقوق قانونی یک چنین مداخله نظامی را زیر علامت سوأل میبرند.
لذا نباید از طرد دولت (و نه مردم) فرانسه از جانب بخش بسیار وسیعی از مردم نیجر و غرب افریقا تعجب کنیم. نابودی احزاب ازادیبخش ملی، احزاب کمونیست یا سوسیالیست (اگر از پا درنیامده باشند) به تحریک قدرت های غربی صورت میگیرند و ترورهای سیاسی رهبران جنبشهای رهایبخش،همچون توماس سانکارا (Thomas Sankara) و یا حتی مهدی بن بارکا (Mehdi Ben Barka) که جکونگی اجرای ترورشانهنوز همھمچنان در فرانسه با مهر «محرمانه دفاع» درخفا باقیمانده است، تخریب بافت اجتماعی، سنگ اندازی در راه گسترش ساختارھایاتحادیه هایکارگری که موجودیتشان تنها در گرو حمایت انترناسیونالیستی، نظیر نمونه موفق سندیکای «ث ژت» (در فرانسه) میباشد، نقاط ضعف بزرگیب را برای رهایی خلقها و طلوع الترناتیوهای دمکراتیک، دگرگونیهای اجتماعی در رژیمهای نظامی، وحدت کارگاران و نهایتا دست یابی به یک زندگی دموکراتیک میباشد.
هرچند تاکید بر لزوم بازگشت به «نظامات کشوری و قانون اساسی» (کاملا) بجاست اما به تنهایی بصورت پوششی برای دفاع از منافع اصلی قدرت های غربی عمل خواهد کرد. برای انها حفظ منافع اقتصادی استراتژیک، سیاسی و نظامی و منافع شرکت های بزرگ سرمایه داری و کسب مواد خام اولیه ضروری با کمترین هزینه و کنترل «امواج» مهاجران الویت دارند.
نیجر هفتمین تولید کننده بزرگ اورانیوم در جهان است که ما (در فرانسه) برای تولید انرژی هستهای از آن استفاده میکنیم. نیجر بعد از قزاقستان دومین تامین کننده مهم اورانیم برای اروپا میباشد. نیجر همچنین طلا و نفت هم صادر می کند. این ثروت ها توسط گروه های فرانسوی تولید کنندهٔ اورانیوم، کانادایی ها برای طلا و چینی ها برای بخشی از نفت کنترل میشوند.
اتحادیه اروپا مأموریت های ارتش و پلیس نیجر در سرکوب مهاجران در داخل کشور را از نظر مالی تأمین میکند. ما هر هفته ناظر غرق شدن دلخراش زورق های پناهجویان در دریای مدیترانه و کانال مانش هستیم و تنش های کنونی در منطقه ساحلی به احتمال زیاد به تحرکات (بیشتر) مهاجران برای رهایی از شرایط سخت زندگیشان به سمت مناطق شمالی و در ابعادی کمتر بخشا بسمت اروپا خواهد افزود.
این یکی از دلایل (اصلی این) مهاجرتها بسمت شمال میباشد که به دستاویزی برای پوپولیستهای دست راستی تبدیل شده است. این نیروها زهر نژادپرستی و بیگانه هراسی خود را میریزند ولی در واقع با چنگ و دندان از همان سیستمی که آنها را بوجود میاورد دفاع می کنند.
یک فرانسه دموکراتیک با پیشرفت اجتماعی، یک فرانسه مناجی اصول اصلی منشور جهانی حقوق بشر، یک اتحادیه اروپا متشکل از مردمان و مل مستقل، آزاد و متحد که خود را از قیمومیت آمریکای شمالی و ناتو خلاص کرده اند قادر خواهند بود تا اقدام به برقراری همکاریهای جدید و کمکهای ملموس بکنند که در راستای اعتلای انسانی، اجتماعی، اکولوژیکی و دموکراتیک مردمان آفریقا که با بوجود آوردن نیروهای رهایی بخش مصمم و متعهد خود بدنبال دستیابی به آنها هستند، عمل کنند. جمعیت آفریقا فردا یک بخش اساسی از بشریت را تشکیل خواهد داد.
کارگران زن و مرد نیجر، تمامی مردمان آفریقا و جوانان این قاره نیازی به گشودن مجدد زخم های یک جنگ جدید را ندارند. آنها دیگر نیازی به کودتا، استقرار پایگاههای نظامی خارجی در کشورهاشان، و یا تحریمهای اقتصادی که در درجه اول متوجه انسانهایی میشود که درگیر مشکلات فراوانی هستند ندارند. انها به استثمار نو اقتصادی، مالی و غذایی و غارت شرکت های بزرگ در چارچوب جنگ خشونت آمیز اقتصادی برای تسلط انحصاری به منابع نفتی و اورانیوم و همچنین برای رهایی آز یوغ برنامه های تحمیلی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای تعدیل ساختاری و توافقنامه های به اصطلاح «تجارت آزاد» با اتحادیه اروپا که در طول چندین سال اخیر مورد گفتگو بودهاند، نیازی ندارند. دامن زدن و جنبه قانونی بخشیدن بررقابت میان خلقها و کارگران دو سوی ساحل مدیترانه برای کسب حقوق اقتصادی و اجتماعی بس ویرانگر خواهد بود و تنها به نفع شرکت های فراملیتی تمام خواهد شد. برعکس، آنها به نوع جدیدی از همکاریها نیاز دارند که مبتنی بر همبستگی منافع مشترک متقابل باشد و رشد و توسعه را در قلب یک استراتژی پایدار با هدف تامین امنیت جمعی انسانی و به عبارت دیگر صلح، کرامت، عدالت اجتماعی، و دسترسی به آموزش و پرورش، احترام به زنان و اقدام مشترک علیه تغییرات آب و هوایی قرار دهند. آنها به همبستگی ملموس و برنامه های همکاری با اهداف بزرگ، روابط جدید بین شهروندان در دو سوی مدیترانه نیاز دارند. نیروهایی که اماده و متعهد به چنینچشم اندازهایی هستند وجود دارند. آنها به همگرایی و همبستگی بیشتر نیاز دارند. آنها به همبستگی فعال ما نیاز دارند.
ایجاد چنین روابطی مستلزم اجتناب از تجدید هرگونه روحیه استعمارگری و همچنین درگرو مبادلات پایدار، کارهای علمی مشترک در تمام زمینه ها، مبادلات و همکاری میان دانشگاهیان فرانسوی و آفریقایی در زمینه تاریخ و حافظه تاریخی و با هدف ایجاد پل هایی میان محققان، کارگران و جوانان کشور ما و کشورهای آفریقایی میباشد.
روستا نشینان، طبقات کارگر و جوانان کشورهای آفریقایی مطلقاً علاقه ای به جنگ منطقه ای ندارند. این به نفع ما است که همبستگی و عملگرد خود را به آنها ابراز کنیم تا بتوانیم به صلح دست یابیم.
یک اقدام ماجراجویانه نظامی عواقب غیر قابل محاسبه ای را در بر خواهد داشت و راه را برای گروههای مسلح تروریستی باز خواهد کرد. این نیروها تاکنون به دلیل خلاهٔ اهداف سیاسی وافعی برای مردم ذینفع همواره از این مداخلات سود برده اند.
منافع عالی مردم در انست که برای دفاع از منافع مشترکشان دست بدست هم داده و مشترکا بدنبال رهگذارهایی برای فرآیندهای دموکراتیک در تحولات عمیق اقتصادی و اجتماعی، که نابرابری ها را به میزان قابل توجهی کاهش دهند، را پیدا کنند. برای مثال منافع مشترک آنها به طور واقع گرانه دقیقا در ایجاد خدمات عمومی عالی در زمینه های آموزش و پرورش، بهداشت، بیمه اجتماعی و حمل و نقل است. در عین حال باید از کشاورزی جهت تامین معیشت و همچنین از توان صنعتی که باید تمام و کمال تحت کنترل آنها در اید دفاع کرد.
لازم است که مجدا تاکید شود که هم اکنون چنین نیروهای وجود دارند و قادرند وارد عملشوند..
همبستگی خلقهای متحد و مستقل است که میتواند یک دنیای مشترک جدید و عاری از سلطه گری پول و تسلیحات نظامی را بر پا سازد.
زیرنویس:
۱. لینک منبع: https://patrick-le-hyaric.fr/la-lettre-de-patrick-le-hyaric/
۲. ژنرال موسی سالائو بارمو (Moussa Salaou Barmou) که تا این لحظه فرماندهی نیروهای ویژه نیجریه و مسئولیت »مبارزه علیه .تروریسم» و به ویژه گروه بوکو حرام را به عهده داشت در ایالات متحده آموزش دیده است.
درباره نویسنده: پاتریک لوهیارک سردبیر سابق روزنامه اومانیته است.
پیام مترجم: سپاس فراوان از دوستان عزیزی که لطف کرده و این متن را بازبینی کردند.