این روزها گروه های مختلف سلطنت خواه، فعال تر از گذشته به پاکیزه نمایی دوران شاهنشاهی برآمده اند. یکی از ترفندهای آنان در این راستا برحق نمایی ساواک و عادی سازی شکنجه و قتل و اعدام است. بهانه ی آن ها نیز وجود همه ی این پدیده های ضد بشری در ایران و کشورهای دیگر است. افرادی نظیر احمد فراستی از کارمندان بخش عملیات اداره ی سوم ساواک و رئیس او پرویز ثابتی سخن گویان دیروز و امروز این گروه ها در این باب هستند.
تازه ترین تلاش آن ها ” گفتگوی چالشی با رهبر عملیات اداره سوم” در کلاپ هاوس با احمد فراستی در روز یکشنبه ۲۹ اوت ۲۰۲۱ برابر با ۷ شهریور ۱۴۰۰ بوده است. مضمون اصلی گفتگو، ناگفته هایی از خدمات ساواک برای “پایندگی” ایران بود. ترجیع بند سخنان فراستی نیز در آن نمایش “پاینده ایران” بود. سر آخر هم معلوم نشد که چرا علیرغم آن همه “خدمات” میلیون ها ایرانی انقلاب کردند، و شاه را به زیر کشیدند.
اما آنچه در سخنان فراستی شگفت انگیز می نمود، “نوش جان” هایی بود که او در روا دانستن شکنجه در حق شکنجه دیدگانی چند در آن اتاق بر زبان می راند. و شگفت انگیزتر آن که این ساواکی سالخورده که نیمی از سال های زندگی خود را در غرب گذرانده است، به راحتی قواعد احترام به حقوق شخصی و فردی برخی از شاکیان و شاهدان شکنجه گاه های ساواک را زیر پا می گذاشت. او با ابزار خواندن حقوق بشر ، همه ی جنایات علیه بشر و نقض خشن قوانین ناظر بر حقوق بشر را توجیه می کرد. از جمله ی افرادی که مورد چنین تعرض گستاخانه ای قرار گرفت، این نگارنده بود که از شکنجه های مأموران ساواک و تجاوز به چند تن از هم بندان خود در زندان های شاه و تعرض جنسی به خود توسط بازجو، پرده برداشت. فراستی با صدایی بلند خصوصی ترین حقوق فردی نگارنده را زیر پا گذاشت و با پرداختن به مسائل عاطفی او، آشکارا حقوق بشر را نقض کرد. برخی از گردانندگان اتاق نیز با خاموش کردن میکروفن و اختلال در صحبت، امکان اعتراض به موقع نسبت به دروغ گویی، اتهام زنی و سخنان اهانت بار احمد فراستی را، از نگارنده گرفتند.
اما هدف از همەی این تشبثات در عادی سازی جنایت و برحق نمایی ساواک چیست؟ تشدید بحران در جامعه و ناکارایی حکومت در غلبه بر نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی از سویی و فشار و تهدید های روزافزون آمریکا علیه منافع ملی کشور از سوی دیگر، در دل بازماندگان سلطنت برای بازگرداندن نظام پادشاهی به ایران، امید آفریده است. پشتشان نیز به کمک های غرب و آمریکا گرم است. اما آن ها می دانند که نه حکومت و نه طرف داران آن در ایران همه چیز را دو دستی تقدیم آن ها نخواهند کرد. از همین رو شکنجه و کشتار مخالفان برای درهم شکستن مقاومت ملی، جزو برنامه های تخطی ناپذیر این نیروی ارتجاعی است. آن ها می دانند که بازگرداندن چرخ تاریخ به عقب در ایران جز از راهی خونین و سفاکانه میسر نیست. پیش بینی شکست و پیروز ی نیز در این روندِ سهمگین، آسان نیست.
لذا فریب افکار با سفید نمایی گذشته، نفرت آفرینی نسبت به نسل مادران و پدران که انقلاب کردند، برحق نمایی ساواک و عادی سازی شکنجه و جنایت توسط مهره هایی چون احمد فراستی برای زمینه چینی دور دیگری از خشونت، تمامی نقشه ی راهی است که وابستگان به رژیم سلطنتی برای رسیدن به هدف شوم خود و باز گرداندن ایران به گذشته، در دست دارند.