تصور عمومی، هشت مارس را روز زن میداند، چیزی شبیه روزمادر، روز کودک ، روز عشاق و یا روز پدر، روزی که در آن باید از زنان قدر دانی شود. هشت مارس در عین حال روز صدور اطلاعیهء های پر سر وصداست.
هشتم مارس چگونه پدیدار شد
یکصد و چهل و هشت سال پیش در هشتم مارس ۱۸۵۷، عدهء کثیری از زنان کارگر در شهر نیویورک در اعتراض به شرایط نا مناسب محیط کار، ناکافی بودن دستمزد ها و دوازده ساعت کار روزانه، دست به اعصاب زدند. آنروز کارگران زن اعتصابی برای نشان دادن اعتراضات خود اقدام به تظاهرات کرده و راهپیمائی خود را از محلات کارگری آغاز کردند. راهپیمائی و تظاهرات کارگران زن زمانی که به محلات ثروتمند شهر نیویورک رسیدند مورد هجوم خشونت بار نیرو های پلیس قرار گرفت.
پنجاه سال پس از واقعهء اعتراضی زنان کارگر در نیویورک، بار دیگر در سال ۱۹۰۸ یکصدو بیست و هشت زن کارگر باز هم در نیویورک در اثر صانحه ای در یک کارخانهء تولید پوشاک جان خود را از دست دادند و این به اعتراضات گسترده ای از طرف کارگران زن در نیویورک منجر شد. در هشتم مارس ۱۹۰۸ زنان کارگر در نیویورک با شعار “نان و گل سرخ” اعتراضات متحد و گسترده ای را سازمان دادند و با انتخاب شعار های مناسب میزان بلوغ سیاسی خود را به نمایش گذاردند (“نان” سمبل رفاه و عدالت اقتصادی و “گل رز” سمبل زندگی بهتر)
دوسال پس از اعتراضات گستردهء کارگران زن در نیویورک، دومین کنفرانس زنان سوسیالیست که در کپنهاک برگزار شد(۱۹۱۰)، هشتم مارس را روز تلاش برای احقاق حقوق زنان اعلام کرد. زنان از جمله در آلمان، اتریش، سویس و دانمارک در حمایت و پشتیبانی از اعلام هشت مارس بنام روز احقاق حقوق زنان به راهپیمائی های بزرگی دست زدند.
سازمان ملل سال ۱۹۷۵ را سال زنان نامید و دوسال بعد در ۱۹۷۷ مجمع عمومی سازمان ملل طی قطعنامه ای هشت مارس را بنام “روز جهانی حقوق زنان و صلح” رسمیت بخشید.
قصد من از گفتن مطالب بالا مروری تکراری، در مورد یک روز بین المللی نیست و میخواهم روی تاریخ ها قدری مکث کنم تا شاید بتوانیم درکی واقعی از وضع ایران بدست دهیم. زمانی که جنبش کارگری زنان در نیویورک به آن حد از رشد خود رسیده بود، در کشور ما چه میگذشت؟ برای اینکه فاصله غرب و خصوصا آمریکا را با ایران درک کنیم، کافیست که بدانیم سال ۱۸۵۷ در ایران ناصر الدین شاه قاجار نهمین سال پادشاهی خود را میگذراند و هنوز تا زمانی که کشته شود سی و نه سال دیگرفرصت داشت. در ایران هنوز آب، برق، مدرسه، دانشگاه و …. وجود نداشت. تصور اینکه زنان بتواند در هیئت کارگران متحد صنعتی برای حقوق خود به اعتراضات خیابانی دست بزنند حتی در رؤیای پیشگویان نیز نمی گنجید. این یاد آوری فاصله عظیمی را که بین ایران و غرب ایجاد شده بود را نشان میدهد، فاصله ای که هر روز بیشتر میشد. ایران کشوری عقب مانده که هنوز به شیوهء قرنهای قبلی زندگی و اداره میشد. انقلاب مشروطه ایران که بنا داشت قانونیت را در ایران پایه گذاری کند و شاه قدر قدرت را به شاه تابع قانون تبدیل نماید، پنجاه سال پس از تظاهرات زنان کارگر در نیویورک اتفاق افتاد. عقب ماندگی و شیوه های عقب مانده تولید و مناسبات اجتماعی و نقش “روحانیت” و مذهب اساسا اجازه درک چنین مقولاتی را برای ایرانی ها غیر ممکن کرده بود. زنان در وضعیت اسفباری در چهار دیواری خانه ها و اندرونی بدنیا آمده و از دنیا میرفتند. زن بعنوان انسان برسمیت شناخته نمی شد.
در چنین جامعه عقب مانده ای که در خوابی طولانی بسر میبرد آنهم با فاصله ای چنین عمیق جز با شیوه های ضربتی هیچ تحولی بخودی خود روی نمیداد. نیروئی باید مقاومت نیروی ماند درون جامعه را درهم می شکست. اینکه این شیوه غیر دموکراتیک و دیکتاتوری است شک نیست، اما جز با چنین روشهائی غلبه بر عقب ماندگی تصوری باطل بود.
معمولا در روشنفکران رسم بوده که کشف حجاب اجباری توسط رضا شاه، البته بدون استفاده از تیغ ، اسید و شلاق و برقراری مجدد آن صد البته همراه با تیغ ، اسید و شلاق بوسیلهء آیت اله خمینی را “دو روی یک سکه” بدانند. با توجه به واقعیت های جامعه ایران و میزان عقب ماندگی آن کسی نمی تواند ماهیت پیش رو و رو بجلوی ۱۷ دی ۱۳۱۴ را انکار کند ولی هشت مارس را گرامی بدارد. درست است که هر دو اجباری بودند ولی ماهیتی یکسان ندارند و با دلائلی متضاد صورت گرفتند. امروز زنان ایران همانی را میخواهند و برایش شجاعانه مبارزه میکنند که روشنفکران سالها محکوم و تحقیرش میکردند و برخی هنوزهم میکنند.
در بسیاری از کشور ها تحصیلات ابتدائی اجباری است ولی در کشوری مانند افغانستان طالبانی و مناطق دیگر به مدرسه رفتن زنان ممنوع و مجازات داشت، هر دو این اجبار ها در نفس خود اعمال دیکتاتوری است ولی چه کسی میتواند ادعاکند که ماهیتی یگانه دارند؟ این گونه مثالها را میشود در موارد بسیاری ادامه داد از جمله مجبور کردن حمام ها به استفاده از دوش. قانون در اساس چیزی جز اعمال زور نیست و در خلاصه ترن تعریف منع هائی است که همه باید آنرا رعایت کنند. آنچه قانون را از دیکتاتوری مجزا میکند عنصر عقلانیت نهفته در منع های قانونی است. یک روشنفکر اگر کشف حجاب اجباری را با برقراری مجدد وخشونت بار آن دو روی یک سکه بداند باید در ادعای روشنفکر بودن خودش تجدید نظر کند. اگرما دقت بکنیم که اختراع هواپیما ۳۰ سال پیش از کشف حجاب در ایران روی داده است باید قبول کنیم که برای بیرون آمدن از عقب ماندگی هر دولت مسؤلی چاره ای جز دست زدن به برنامه های ضربتی نمی توانست داشته باشد. زمانی که هواپیما سی ساله و تظاهرات هشت مارس زنان کارگر در نیویورک هشتاد ساله شده بودند، در ایران کشف حجاب شد.