دو شیوە سنتی
در تاریخ فعالیت سیاسی در ایران راجع بە نوع فعالیت در دوران مابین دو انقلاب یا مابین دو مقطع تغییر، دو نظر بطور عمدە وجود دارد: ١ـ فعالیت سیاسی آرام و تدارکی و٢ـ فعالیت سیاسی پر شتاب و ناظر بر مرحلە نهائی. در فرم نخست، فعالین سیاسی با اعتقاد بر این دیدگاە کە انقلاب و یا تغییر وظیفە و کار مردم است و بنابراین تنها با حضور آنها می تواند میسر باشد، کار خود را صرفا تدارکاتی ارزیابی می کنند، و معمولا خود را برای یک دورە طولانی کار سیاسی آمادە می کنند کە در آن فعال سیاسی در اصل درگیر مرحلە نبرد نهائی نیست. در فرم دوم وضعیت برعکس است، فعال سیاسی اگرچە حتی معتقد بە این نیز باشد کە تغییر کار مردم است، اما با فعالیت پر شتاب سیاسی خود کە ناظر بر نبرد نهائی و قطعی است در اصل وظیفە تودەها را بر روی دوش خود می گذارد و در شکل و هیئت مردم ظاهر می شود. یک چنین فعال سیاسی در روش و فرم و محتوی جایگزین مردم می شود و بدین ترتیب در عمل سیاسی همیشە در فرم نبرد نهائی ظاهر می شود. کار آرام سیاسی در نظر چنین فعالی نمی تواند توجیە تئوریک داشتە باشد.
نمونەها
اگر بخواهیم در تاریخ سیاسی ایران نمونەهای مشخص این دو گرایش را برشماریم، می توان مشخصا در مورد نمونە اول بە حزب تودە ایران اشارە کرد، و در مورد دوم بە نمونە سازمان چریکهای فدائی خلق در زمان شاە و احزاب مسلح کردستان ایران در مرحلە فعلی.
اگر در بعدی وسیعتر از جغرافیای سیاسی ایران بە این دو نگرش نگاهی بیاندازیم، می بینیم کە در بعضی کشورها نگاە نخست جواب دادە است و در بعضی دیگر نگاە دوم. مثلا در روسیە قبل از انقلاب اکتبر نگاە اول جواب داد، و در کوبای دهە پنجاە قرن بیستم، نگاە دوم. و مشخصا آنچە کە تا حالا در مورد ایران صادق بودە است، تسلط نگاە اول یا همانا نگاە آرام و تدارکاتی بودە است. در انقلاب بهمن نیروهایی بە صدارت انقلاب رسیدند کە هیچگاە از فرم پر شتاب فعالیت سیاسی استفادە نکردند.
مورد سوم
اما سئوال این است آیا می شود هنوز هم گفت کە در عرصە فعالیت سیاسی ما کماکان تنها با این دو نگرش مواجە هستیم؟
از دهە نود میلادی بە این سو، با سرعت گیری بیشتر روندهای جهانی شدن، گسترش و تعمیق بیشتر ارتباطات دیجیتالی و برجستە شدن نقش بیشتر کشورهای پر قدرت جهانی در اعمال قدرت سیاسی و نظامی، بە دو عرصە سنتا موجود عامل دیگری اضافە شدە است کە نقش تاریخی این دو عنصر را بە چالش کشیدە است. دیگر در جهان ما نمی شود تنها از این سخن گفت کە کار سیاسی آرام یا پر شتاب است کە می تواند روندهای تغییر را شکل و فرم دهد، بلکە در کنار آن یک عامل دیگر وجود دارد کە بە علت تعمیق روندهای جهانی شدن هر روز بیشتر از روز پیش بە موقعیت نسبتا برتر پیش راندە می شود.
البتە نباید دچار این خطای فاحش شد کە در این تصویر نوین، تنها این عامل نو را دید، بلکە باید از همزیستی سە عامل در کنار هم سخن گفت کە گاها هر سە آنها می توانند در یک کشور وجود داشتە باشند و یا اینکە یکی از دو عامل سنتی بهمراە عامل نوین.
چنین شاخص نوینی بنابراین فعالین سیاسی را می طلبد کە بە اندازە و یا شاید حتی بیشتر از تمرکز بر عامل داخلی، بە تمرکز و تحلیل روندهای جهانی بنشینند و امکانات تغییر را بیشتر از این زاویە بە ارزیابی بنشینند.
یک اشکال
اما این امکان و ارزیابی جدید اشکالش این است کە “تغییر” بر خلاف سابق دیگر بە عنوان پدیدەای کە می تواند در دسترس نیروهای داخلی باشد، در دسترس نیست و فعال سیاسی خود را بیشتر نە یک عامل فعال، بلکە در بهترین حالت یک همراە فعال می بیند. چنین تحولی در شیوە “تغییر” انقلابیون و یا فعالین سیاسی عصر ما را بیشتر بە خود تطبیق دهندگان با دنیای گلوبالیزە شبیە ساختە است تا با خود تطبیق دهندگان با ارادە خود.
نتیجە
اما علیرغم تمامی آسیب شناسیها، باید بە تحول عصر اعتراف کرد و سعی کرد کە نگرشهای سنتی را با عامل نوین درهم آمیخت و نتیجە آنها را کە سنتزی مدرن خواهد بود در عمل بکار بست. و شاید مشخصا در مورد ایران می توان گفت کە روند تحول در آن از طریق سنتز دو عامل “کار تدارکاتی آرام و تاثیر گذاری سیاسی جهان گلوبال” بە پیش خواهد رفت. روند تحولی کە در آن نە در عرصە داخلی و نە در عرصە خارجی، نشانی از نظامی گری نخواهد بود.