هایدرگرایان زحمتکشان را فراموش کردند
اسلوتادک؛ متفکرآلمانی، متولد ۱۹۴۲ میلادی، همچون نیچه، فیلسوف را پزشک، پرستار و مواظب فرهنگ زمان خود می داند. او بجای سئوال انسان کیست، می پرسد انسان کجاست؟ وی در تئوری زندگی گرایانه خردگریزانه، شاگرد نیچه است. غیراز نیچه او خود را شاگرد هایدگر، فوکو، دلوژ و دریدا نیز می داند.
اسلوتادک چون لائوتسه می گوید راه نقد از نقد راه می گذرد و تفکر ازریسک خطرکردن بوجود می آید، چون از بی خطری، افکاری متعادل و بی ارزش زاییده می شوند. عظمت و اهمیت یک فیلسوف وابسته به خطر محتوای گفته هایش است.
مورخین فلسفه غرب اسلوتادک را از تبار اندیشمندانی مانند لاکان، فروید، مارکس، آدرنو، بگوان و اندیشه های بودیستی هندی در آسیای شرقی می دانند. او بیشتر یک فیلسوف فرانسوی است تا یک اندیشمند المانی.
اسلوتادک انسان را حیوانی عادت گرا نامید. او به تقلید از آدرنو مدعی است که هنر جایی است که در آنجا عام و خاص باهم دیدار می کنند. بیوگرافی نویسان اسلوتادک را تحت تاثیر روانشناسی لاکان، فنومنولوگی هایدگر، ساختارگرایی اشتراوس، تئوری انتقادی مکتب فرانکفورت، تفکر مسیحایی آدرنو و بلوخ و ماتریالیسم دینوزیوستی نیچه می دانند.
اسلوتادک یکی از مبلغان فلسفه کلبی نو است. منقدین او را فیلسوفی اسطوره سرا می دانند که از فلسفه کلبی به فلسفه رواقی رسیده است. وی متهم به خردگریزی و عرفان گرایی نیزشده است. او بگوان، فرقه گرای هندی را یکی از متفکران قرن بیست نامید.
ماتریالیسم شبه رمانتیک و سرمستانه دینوزیوستی اسلوتادک کوششی است برای نزدیکی جریانات پست مارکسیستی و پسا نیچه ای. او زیر تاثیر کتاب “دانش فرحبخش” نیچه نیز مطالی ادبی فلسفی منتشر نموده. اسلوتادک می گوید که افکار نیچه تایید فلسفه کلبی است و انسان کلبی گرچه غیرسیاسی ولی دوستدار زندگی است. در نظر او فلسفه کلبی موجب آزادی فرد می شود.
فلسفه کلبی اسلوتادک غیر از نیچه زیر تاثیر بشاشیت افکار هاینه و شیلر، طنز ناامید کیرکگارد و فلسفه اگزیستنسیالیسم هایدگر است. پیرامون او گفته شده به کسی که خودرا شاگرد نیچه و هایدگر و اشپنگلر بداند، دیگر امیدی نیست.
متفکرانی مانند بلوخ، هورکهایمر، بن، کانتی، یونکر و گونتر نیز بی تاثیر روی افکار اسلوتادک نبوده اند. او مدعی است که فضای فرهنگی اروپا التقاطی است از سرخورده گی روشنفکری، دلقک بازی و مغزشویی رسانه ای و نیهلیسم فلسفی عصر حاضر.
در نظر اسلوتادک، لاکان مدعی مارکسیسم، نماینده روانشناسی مسیحی کاتولیکی است و نیهلیسم غربی زمان حال نقطه اوج متافیزیک اروپایی است. او عصر حاضر را زمان پست هومانیسم می داند که در آن هدف رسانه های غرب افزایش اشتهای مصرف و سرگرم کرن مردم و تبلیغ فردگرایی و حالات خلسه است. موضوع اصلی عصرحاضر بجای گردش زمین بدور خورشید کوشش برای گردش گلوبال پول بدور زمین است. اندیشه پست مدرنیسم از زمان کپرنیک شروع شد که آغاز تفکر جهان گلوبال نیز است.
اشاره می شود که اسلوتادک علیه بدبینی فرهنگی تئوری انتقادی مکتب فرانکفورت افشاگری نموده. او مبلغ نوعی نیچه گرایی نونیز است و همچون نیچه دارای استعداد ادبی در طرح موضوعات فلسفی می باشد. در نظر اسلوتادک نقد از پارازیت های زندگی تغذیه می کند و زبان خانه هستی است. او می نویسد در ادیان ابراهیمی از خشم مقدس سخن رفته و در فرهنگ اروپایی، آثار ادبی هومر مانند کتاب شعر الیاس نخستین اثر مبلغ خشم و خونریزی بوده اند.
اسلوتادک در دانشگاه در رشته های فلسفه و تاریخ و زبان و ادبیات آلمانی تحصیل کرده. او برنده جایزه “مقاله نویسی فلسفی” است و این ژانر را مناسب فلسفه گرایی می داند. از جمله آثار پیتر اسلوداک – توهین به تودهها- فیلسوفان روی صحنه تئاتر- تولد یعنی دیدار با زبان- بیگانگی جهان- مقررات پارک انسانی- درفضای درونی وجهانی سرمایه- ساختارگرایی بشکل هرمنوتیک- و کتاب “ادبیات،تجربیات زندگی، نظریه ژانرها و تاریخ اتوبیوگرافی در جمهوری وایمار”- می باشند.