زمانیکه خامنه ای با نا امید شدن از نیروهای راست افراطی از جمله باند رئیسی و به گل نشستن سیاست یکدست سازی تصمیمی جدید اتخاذ کرد، گوشه چشمی به سوی اصلاح طلبان بر گرداند و پزشکیان را برگزید هنوز «محور مقاومت» در منطقه استوار و با قدرت به مارش خود ادامه میداد و آتش جنگ اوکراین به شدت شعله ور بود. در آن زمان امکان تعرض نظامی به ایران در سطح پایینی قرار داشت و کشور های منطقه و همسایگان هم روی قدرت منطقه ای ایران حسابی جدی باز کرده بودند. تنها دل نگرانی رژیم مسایل داخلی در عرصه اقتصادی و معاش مردم و خواست های مدنی اقشار میانی جامعه بود.
پزشکیان با شعار های مذاکره جهت رفع تحریم و تشنج در منطقه و رنگین کردن سفره مردم از طریق بلند کردن علم ایجاد وفاق ملی ـ که البته منظورش با طرف مقابل بود ـ و عملا با خواست و پشتیبانی خامنه ای و تایید شورای نگهبان به صحنه آمد. او حریف قدر خود جلیلی را شکست داد و روانه خانه پاستور شد، البته آن هم در شرایطی که حدود ۵۰ در صد مردم انتخابات را تحریم کرده بودند. رقیب پزشکیان هم با دو میلیون رای کمتر از پزشکیان شکست را پذیرفت و به دولت در سایه خود باز گشت.
گرچه انتخاب آقای پزشکیان در دوره انتخابات و پس از آن امیدهایی را در دل اقشار میانی و پایینی ایران ایجاد کرد ولی در برابر توطئه های هسته سخت قدرت جهت پیشبرد قول هایش با مشکلات جدی روبرو گردید. با این وجود از آنجایی که پشتش به پشتیبانی خامنه ای گرم بود خیال دنبال کردن عزمی به برآورده کردن و حل برخی مسایل واقعی جامعه داشت. این میان ناگهان با واقعه ۷ اکتبر و جنگ خونین غزه و پیامد مهم بعدی برای ایران در ادامه آن روبرو شد. این حوادث منجر به شکست و از هم پاشیدن محور مقاومت شدند و صحنه را تغییر یافت.
اکنون با روی کار آمدن ترامپ اوضاع جهانی و از جمله رابطه امریکا با ایران کاملا درهم ریخته است. دست دوستی ترامپ با پوتین با نیات خاص خود، که در چشم انداز روشن خواهد شد، بالاخص تاکید بر آتش بس و صلح در اکراین, شانه خالی کردن و پشت کردن به متحدین گوش بفرمان دیرینه اروپایی و در کل اتخاذ سیاست سلطه گری آشکار و بی پروا، سیاست ها، مناسبات سیاسی و اتحاد های قبلی جهانی و منطقه ای را تماما دچار دگرگونی جدی ساخته کرده است. ایران هم که در مرکز سیاست مقابله جویانه ترامپ قرار داشت در این چهار راه حوادث، اکنون در معرض این توفان تغییرات قرار گرفته است. پزشکیان اینک در پیچیدگی های حوادث جدید و نیز به علت عدم موفقیت در رویکرد های دعوی کرده اصلی اش، یعنی رفع تحریم از طریق مذاکره و تحقق وفاق ملی، در موضعی بسیار ضعیف و سخت شکننده قرار گرفته است. استیضاح وزیر اقتصاد و کنار گذاشتن همیار مهم خود ظریف، که با سکوت مبتنی بر تایید خامنه ای همراه بود، روند کنار زدن او از قدرت را بیشتر فراهم کرده است. در چنین شرایطی به نظر میرسد خامنهای مجدداً به یکدست کردن قدرت روی آورده. هسته سخت پایداری چی ها و خیز آنها به سمت گرفتن قوه مجریه و تسلط کامل بر سیاست گزاری داخل را فراهم می سازد.
حال در عرصه خارجی نیز به تبع تحولات عرصه داخلی، وقتی به عرصه سیاسی جامعه به خصوص صحنه جدید فعلی. و نفوذ پر قدرت و کم و بیش قابل توجه پوتین در بخش هسته سخت قدرت ایران، رابطه پوتین و ترامپ، از جمله ابراز تمایل روسیه برای پا در میانی میان دو کشور نگاه میکنیم، سوال های جدید و متعددی برای روندهای سیاسی جاری در کشور و یا دگرگونی احتمالی در مناسبات خارجی برای ما مطرح میشود آیا پزشکیان با این جایگاه ضعیف کنونی میتواند مورد قبول ترامپ جهت مذاکره باشد؟ آیا زمان سقوط پزشکیان با تایید رهبر و بدون عکس العمل جدی مردمی فرا رسیده ؟ آیا هسته سخت نظامی امنیتی و پایدار چی ها و مافیای اقتصادی با پشتیبانی خامنه ای به تنهایی بر کرسی دوم قدرت کشور خواهند نشست؟ آیا این به قدرت رسیده های جدید با کمک رابطه خوبی که ظاهرا با پوتین دارند میتوانند در آینده طرف مذاکره جدی با ترامپ باشند و رابطه با چین را به سطحی پایین نزول دهند؟ آیا نزدیکی سه قدرت نفتی روسیه وعربستان و ایران و هم پیمان با ترامپ شکل خواهد گرفت؟ آیا خیزش ها و حرکات اعتراضی توده های زیر فشار طاقت فرسا، همه این معادلات را برهم خواهند زد؟ آیا کشور ما و مردم ما با حوادثی تند، یا فاجعه جنگی ویرانگر روبرو نخواهند شد؟