پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۲

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۲

چرا آمریکا فقط ۲ حزب بزرگ دارد

در جناح چپ غيرمذهبى ايران گروه هايى از دامان طبقه مرفه در اثر ايدئولوژى چپ به تاسيس حزب توده دست زده اند اما گروهى كه از دامان طبقه متوسط بلند شده اند با الهام از ايدئولوژى چپ سازمان فداييان خلق را ايجاد كرده اند.

نظام سیاسى و انتخاباتى پیچیده ایالات متحده آمریکا منتقدان لیبرال دموکراسى را بارها تحریک کرده که چنین نظمى را غیردموکراتیک بخوانند. گردش قدرت میان دو حزب سیاسى بزرگ، فقدان جنبش روشنفکرى و دانشجویى رادیکال، نفوذ بلامنازع اشکال مختلف سرمایه دارى بر حیات اقتصادى مردم آمریکا و نبود نهضت کارگرى یا دهقانى قدرتمند، استیلاى رسانه هاى فراگیر بر ذهن مخاطبان همه از جمله دلایل مخالفان لیبرال دموکراسى آمریکا براى مخالفت با این تجربه سیاسى است. از این میان آنچه به خصوص در ایام انتخابات ریاست جمهورى آمریکا برجسته تر مى شود گردش قدرت میان دو حزب سیاسى بزرگ است. گویى در تاریخ ایالات متحده هرگز صدایى دیگرى به هنگام انتخابات به گوش نرسیده است. این در حالى است که رقابت هاى حزبى در دموکراسى هاى و شبه دموکراسى هاى جهان همواره گرم و پررونق بوده است. در بریتانیا گرچه نظامى کم و بیش دو حزبى وجود دارد اما قدرت حزب دوم عموماً میان دو حزب کارگر و لیبرال جابه جا شده است. در فرانسه دو جناح رقیب گلیست و سوسیالیست مجبور به ائتلاف با احزاب کوچک هستند. در آلمان اصولاً دو ائتلاف مسیحى (دموکرات مسیحى ها و سوسیال مسیحى ها) و چپ (سوسیال دموکرات ها و سبزها) به رقابت با هم مى پردازند. در ایتالیا تعداد احزاب عموماً تا آنجا پیش رفته که دولت هاى پارلمانى ایتالیا در نیم قرن گذشته به دلیل ائتلاف هاى شکننده عمرى کوتاه و ناپایدار یافته اند. گذشته از دموکراسى ها در شبه دموکراسى ها یا دموکراسى هاى یک شبه (که معمولاً بر اثر انقلاب به وجود مى آیند) تکثر حزبى فوق العاده زیاد است. پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در سال ۱۳۵۷ تعداد زیادى حزب سیاسى از منتهى الیه چپ تا منتهى الیه راست شکل گرفت که حتى در کشورهاى مهد دموکراسى چنین تکثرى غیرقابل باور بود. کار به جایى رسید که براى پاره اى گرایش هاى سیاسى، عقیدتى و حتى طبقاتى واحد دو تا سه حزب سیاسى تاسیس شد. جناح چپ اسلامى در سال ۱۳۵۷ چند نهاد سیاسى نزدیک به خود و موازى با هم پیدا کرد: جاما (جبهه آزادیبخش مردم ایران)، جنبش مسلمانان مبارز و سازمان مجاهدین خلق ایران. همین جناح سیاسى و فکرى در گوشه اى دیگر از جغرافیاى احزاب ایران در برگیرنده گروه هایى چون آرمان مستضعفین، موحدین انقلابى، سازمان اسلامى شورا و چند حزب سیاسى مشابه بود. شبه دموکراسى ها البته به همان اندازه که شورانگیزند، اغواگر هم هستند. توهم دموکراسى در موقعیت شبه دموکراسى با وجود تنوع فوق العاده احزاب و مطبوعات پس از مدتى به فقدان آن منتهى مى شود و دیگر نه از حزب نشانى مى ماند و نه از احزاب رنگارنگ. ایران دهه ۶۰ به گونه اى غیرحزبى شد که حتى حزب جمهورى اسلامى ناگزیر از توقف شد و در دهه ۷۰ بار دیگر سایه شبه دموکراسى بازگشت و تعدد تحزب بلاى جان تکثر سیاسى شد. از دوم خرداد ماه ۱۳۷۶ تعداد احزاب سیاسى چنان بالا گرفت که براى اولین بار براى آنان نهادى صنفى تاسیس شد. اکنون طبق آمار رسمى در جمهورى اسلامى بیش از یک صد حزب سیاسى مجوز فعالیت علنى دارند اما آیا نظام سیاسى ایران نظام حزبى است؟
ایالات متحده آمریکا اما نظام حزبى دارد. در آمریکا برخلاف باورهاى موجود تعداد احزاب به ۲ حزب بزرگ محدود نیست. دست کم ۲۳ حزب اقلیت در این کشور فعالیت مى کنند اما هرگز نتوانسته اند یکى از ۴۴ رئیس جمهور آمریکا را از میان خود انتخاب کنند. دلایل این ناتوانى روشن است؛ ساخت سیاسى ایالات متحده آمریکا ادامه منطقى ساخت اجتماعى آن است. در طراحى نظام هاى سیاسى مى توان دو شکاف اجتماعى را راهنما و محور رده بندى قرار داد؛ شکاف افقى که از «گذشته» مى آید و شکاف عمودى که در «حال» متولد مى شود. شکاف اول را مى توان محور سنت نام نهاد و شکاف دوم را محور تجدد خواند. خانواده اى که در آن متولد مى شویم، مذهبى که به آن اعتقاد داریم، اخلاقى که به آن عمل مى کنیم همه میراث هاى سنتى ما هستند در مقابل خانواده اى که تشکیل مى دهیم، اعتقاداتى که در ما تغییر مى کند و اخلاقى که به تبع اعتقاداتمان دگرگون مى شوند نشانه هاى زندگى جدید ما هستند. سنت هاى بشر تاریخ او را تشکیل مى دهند و موقعیت کنونى او در جهان مدرن ایدئولوژى انسان ها را مى سازد. در جوامع اروپایى تاریخ و ایدئولوژى دو محور مخالفند که هر لحظه از یکدیگر دور مى شوند. سوسیالیست ها، سوسیالیست به دنیا نمى آیند، دموکرات مسیحى ها، دموکرات مسیحى به دنیا نمى آیند. سنت همواره در ستیز با تجدد بوده است. ورود به حوزه سیاست مدرن مساوى با خداحافظى از دیانت سنتى است. از این رو احزاب اروپایى هیچ گاه براى جلب راى مردم خویش نیازى به پیوند با سنت نمى یابند. در جوامع آسیایى تاریخ و ایدئولوژى دو محور مخالفند که هر لحظه به یکدیگر نزدیک مى شوند. برخلاف اروپایى ها که با اختراع سکولاریسم کوشیده اند این دو محور را از یکدیگر دور کنند در آسیا تمایل بسیارى براى ادغام این دو محور وجود دارد. یا تاریخ ایدئولوژیک مى شود یا ایدئولوژى تاریخى. یا دین دولتى ایجاد مى شود یا دولت دینى. دولت لائیک ترکیه تلاش مى کند دین را دولتى کند و دولت اسلامى ایران مى کوشد دولت را دینى. همین تجربه در شرق دور در جمهورى چین نیز تکرار مى شود؛ آنگاه که ایدئولوژى کمونیسم به تاریخ چین پیوند مى خورد چاره اى نیست جز آنکه کمونیسم کنفوسیوسى شود. بدین ترتیب در حالى که نظام سیاسى در اروپا بدون توجه به حوزه خصوصى افراد امکان رشد یا ارتقا آنان را فراهم مى آورد، نظام سیاسى در آسیا تنها با توجه به حوزه خصوصى افراد است که چنین امکانى را در اختیار آنان قرار مى دهد. پرسش از خانواده، اخلاق، مذهب و معیشت در نظام سیاسى آسیایى نقشى اساسى بازى مى کند و اگرچه تجربه احزاب اروپایى مشرب در هند یا ژاپن براى غلبه بر این سنت شرقى است اما هر از گاهى گروه هاى سیاسى بنیادگرا سر بر مى آورند و براى پیوند سنت تاریخى و ایدئولوژى سیاسى تلاش مى کنند. مشکل احزاب آسیایى اما از آن جا آغاز مى شود که این سنت تاریخى و آن ایدئولوژى سیاسى نسبتى با هم ندارند. ایدئولوژى ها و احزاب پدیده هاى جهان مدرنند و سنت ها و تاریخ ها میراث جهان سنتى. مردانى از گرد راه تاریخ مى رسند که انساب و اعقاب متفاوتى دارند اما به ایدئولوژى هاى واحدى اعتقاد دارند یا گمان مى کنند که این ایدئولوژى ها با آن سنت ها نسبت دارند. اینگونه مى شود که برمبناى یک ایدئولوژى سیاسى چند حزب شکل مى گیرد.
در جناح چپ غیرمذهبى ایران گروه هایى از دامان طبقه مرفه در اثر ایدئولوژى چپ به تاسیس حزب توده دست زده اند اما گروهى که از دامان طبقه متوسط بلند شده اند با الهام از ایدئولوژى چپ سازمان فداییان خلق را ایجاد کرده اند. گذشته از اختلاف نظر استراتژیک آنچه این دو گروه سیاسى را از یکدیگر جدا ساخته تفاوت تاریخ آنهاست همچنان که در جناح چپ مذهبى ایران گروه هایى که از دامان نهاد روحانیت بلند شده اند و ریشه در خرده بورژوازى داشته اند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى را تاسیس کردند و آنان که از دامان جریان روشنفکرى برخاسته اند و ریشه در بورژوازى داشتند سازمان مجاهدین خلق را ایجاد کرده اند. همین اتفاق در جناح راست ایران رخ داده است. درحالى که انتظار مى رود دو گروه نهضت آزادى ایران و حزب کارگزاران سازندگى داراى نوعى افق دید مشترک در حمایت از لیبرالیسم مذهبى باشند تنها به دلیل تاریخ هاى متضاد هریک (برخاستن از دامان جنبش روشنفکرى و نهاد روحانیت) دو حزب سیاسى جداگانه ایجاد شده است. بدین ترتیب اگر روزى احزاب ایران را بتوان حول نظام سیاسى مشترک سازماندهى کرد باید چند رده و ردیف تاریخى را از هم جدا کرد. ایران از معدود کشورهایى است که همزمان احزاب سیاسى آن را در زمان هاى مختلفى زندگى مى کند. گروهى آغاز تاریخ را از عهد انقلاب مشروطه مى دانند (روشنفکران) گروهى دیگر تاریخ را از عصر رضاشاه آغاز مى کنند (سلطنت طلبان) گروهى به عصر مصدق برمى گردند (ملى گرایان و ملى مذهبى ها) و گروهى از انقلاب اسلامى شروع مى کنند (اسلام گرایان) و هر یک در عهد خود در یسار و یمین، احزابى چپ و راست ایجاد مى کنند.
ایالات متحده آمریکا اما نه اروپایى است، نه آسیایى. در آمریکا نه چون اروپا احزاب بریده از تاریخ به تاریخ تجدد بسنده مى کنند و ریشه هاى قرون وسطایى را نادیده مى گیرند و نه غرق در قرون وسطى و سفلاى تاریخ خود همچون احزاب آسیایى به همزمانى در زمانه هاى متضاد تن مى دهند. دو محور تاریخ و ایدئولوژى در آمریکا نه هر روز از هم دورتر مى شوند و نه هر روز به هم نزدیکتر بلکه همراه با هم پیش مى آیند. دموکرات هاى آمریکا دموکرات متولد مى شوند و جمهوریخواهان آن جمهوریخواه. دموکرات ها نه فقط ایدئولوژى که خانواده، اخلاق، مذهب و زندگى خود را از حزب دموکرات دارند همچنان که جمهوریخواهان چنین نسبتى با حزب خود برقرار مى کنند. احزاب آمریکایى فقط محل تجمع نخبگان سیاسى براى به دست آوردن قدرت سیاسى نیست بلکه ادامه زندگى عوام جامعه نیز محسوب مى شود.
احزاب آمریکایى آرمان گرا یا ایدئولوژیک نیستند. کسى که به عضویت حزب دموکرات یا جمهوریخواه درمى آید قصد استعلا به اوج انسانیت و اعتقاد را ندارد، نمى خواهد از خود بگذرد تا جامعه راحت زندگى کند بلکه در پى راحت زندگى کردن خویش است. حزب دموکرات ریشه در همه مزرعه دارانى دارد که هنوز معتقدند کشاورزى شیوه اصلى زندگى بشر است. از مزرعه هاى باز و بزرگ آمریکا دفاع مى کند این حزب همچنین ریشه در مذهب کاتولیک دارد که اگر چه نمى خواهد قدرت را به دست آورد اما امیدوار است حتى در حکومت اکثریت، آزادى اقلیت تضمین شود. همان حسى که یهودیان به حزب دموکرات دارند. حزب دموکرات همچنین حزب طبقه متوسط است. طبقه اى که مى خواهد به حیات خود ادامه دهد. در مقابل حزب جمهوریخواه ریشه در آن کارخانه دارانى دارد که به برترى صنعت باور دارند. پیرو مذهب پروتستان هستند و از طبقه مرفه دفاع مى کنند. آمریکایى ها تاریخ کوتاهى دارند اما در همین تاریخ کوتاه خود پاره اى نهاد هاى اجتماعى را حذف کرده اند. حذف طبقه محروم یا به حداقل رساندن آن سبب شده است تنها دو طبقه متوسط و مرفه با یکدیگر رقابت کنند و در نتیجه فقط دو حزب لیبرال و محافظه کار، دموکرات و جمهوریخواه به وجود آید. درست به همین دلیل است که هرگز حزب سوسیالیست و یا کمونیست در آمریکا نمى تواند به عاملى تعیین کننده تبدیل شود. حزبى که طبقه ندارد تکیه گاه ندارد. از سوى دیگر آمریکا یى ها فاشیسم یا نازیسم را تجربه نکرده اند. فقدان نژاد خالص در آمریکا و درآمیختگى نژاد ها سبب شد که حرکت هاى فاشیستى از نوع کوکلس کلان ها از تاریخ آمریکا حذف شوند و در دولت کاملاً محافظه کار بوش سیاهان و رنگین پوستان به قدرت فوق العاده اى دست پیدا کنند. مردم ایالات متحده همچنین تن به احزاب بنیاد گرا یا سکولار نداده اند. تقاطع مذهب (به عنوان سنت تاریخى آمریکا) و ایدئولوژى دموکراسى مانع از ایجاد دولت دینى یا دین دولتى در آمریکا شده است. نه تنها بوش محافظه کار مفتخر است که خویش را مسیحى دوباره متولد شده بخواند بلکه جان کرى لیبرال هم باید خود را مومن به مذهب مسیح بداند. اما هر دو با هرگونه سلب آزادى هاى مذهبى در آمریکا مخالفند. احزاب جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا دو حزب سیاسى به معناى متعارف آن نیستند. این احزاب دبیرکل، ایدئولوگ و کاریزما به معناى اروپایى یا آسیایى خود ندارند. عضوگیرى گسترده اى مانند احزاب مارکسیستى انجام نمى دهند، به جاى جلسات آموزشى عقیدتى ترجیح مى دهند هر ۴ سال یک بار جشن هایى به نام کنوانسیون حزبى برگزار کنند. احزاب آمریکایى ادامه خانواده آمریکایى هستند.
پدر، مادر و فرزندانى که یکشنبه ها به کلیسا مى روند، صبح در مزرعه یا کارخانه کار مى کنند و سال هاست که اعانه هاى خود را به حزب دموکرات یا جمهوریخواه پرداخت مى کنند و در روز تولد واشینگتن براى رئیس جمهور نامه مى نویسند.
دو حزب بزرگ آمریکا عملاً جامعه آمریکا را به دو بخش مساوى تقسیم کرده اند؛ دو بخش برابر که حتى در آخرین انتخابات خود با فاصله یک موى از هم فاصله داشتند. دو واحد سیاسى که براى تحولات سیاسى نیازى به جنگ با هم ندارند؛ دموکرات ها و جمهوریخواهان آدم هایى پیچیده اى نیستند، هر آمریکایى مى تواند دموکرات یا جمهوریخواه باشد تا به قدرت برسد.
در ایالات متحده آمریکا به یک معنا دو حزب سیاسى وجود ندارد، ۱۰۰ حزب سیاسى وجود دارد. هر حزب دموکرات یا جمهوریخواه در هر ایالت باور هایى دارد که ممکن است از باور هاى حزب همتاى خود در ایالت دیگر جدا و متفاوت باشد. شاید شباهت یک دموکرات کالیفرنیایى به جمهوریخواه تگزاسى بیشتر از شباهت دموکرات کالیفرنیایى به دموکرات تگزاسى باشد. رئیس جمهور به همین دلیل نمى تواند در پایتخت بنشیند و دستور واحد حزب را اجرا کند. باید در ایالات مختلف نظر احزاب مختلف را جذب کند.
در ایالات متحده آمریکا به معنایى دیگر تنها یک حزب سیاسى وجود دارد با دو جناح اجتماعى دموکرات ها و جمهوریخواهان، هواداران طبقه متوسط و هواداران طبقه مرفه.
آمریکا به دلیل گستردگى جغرافیایى خود در میان دو اقیانوس هرگز از معادن بزرگ «کار» تهى نبوده است. توجه به عبرت هاى مارکسیسم سبب شد تا کارگر آمریکایى خود در مقام اشرافیت جدیدى ظاهر گردد و حزب طبقه کارگر هرگز شکل نگیرد. گستردگى زمین آمریکا سبب شد زمیندارى به معناى اروپایى آن در این کشور پهناور ایجاد نشود و فئودال ها نتوانند سرف ها را به زیر مهمیز خود درآورند. هر آمریکایى مى توانست زمینى داشته باشد. بدین ترتیب نه فقط حزب کارگر که حزب کارفرما هم در آمریکا شکل نگرفت. این چنین است که ایالات متحده آمریکا به دو حزب بسنده کرد. دو حزبى که مى توان آن را یک حزب خواند؛ حزب طبقه متوسط در کشورى که بزرگترین طبقه متوسط جهان را دارد.
تلاش براى گسترش طبقه متوسط در آمریکا اکنون چنان فراگیر شده که حتى حزب جمهوریخواه نیز آن را در طرح خاورمیانه بزرگ مورد توجه قرار داده است. طبقه متوسط به تنها طبقه ایالات متحده آمریکا تبدیل مى شود تا حتى مارکسیست ها نیز از توجه به نظرات مارکس در آمریکا حیرت کنند. سرزمینى که مارکسیست ها حتى خیال تغییر آن را هم در سر نمى پروراندند. مارکس نیز قطعاً از این نعل وارونه تاریخ در شگفت خواهد ماند. 

 

تاریخ انتشار : ۲۰ آبان, ۱۳۸۳ ۲:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

سخن روز

حملۀ تروریستی در مسکو را محکوم می‌کنیم!

روشن است که چنین حمله‌ای نیاز به تیمی حرفه‌ای و سازماندهی و تدارکی نسبتاً طولانی و گسترده دارد. در عین حال، زود است که بتوان تحلیل جامع و روشنی از ابعاد پشت پردۀ این جنایت و اهداف سازمان‌دهندگان آن ارائه داد. هدف از این یادداشت کوتاه نیز  در وهلۀ نخست مکثی است بر قربانیان این حمله و حملاتی از این دست. قربانیانی که تنها سهم‌شان از سازمان‌دهی و تدارک چنین جنایاتی و علل پشت پردۀ آن، هزینه‌ای است که با جان و سلامتی‌شان می‌پردازند.

مطالعه »
یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
آخرین مطالب

دیوید هرست: نحوه حمله ایران ضعف اسرائیل را آشکار کرد!

پس از چنین حمله‌ای، تصاویر بصری بد به نظر می‌رسند: اسرائیل به دیگران برای دفاع از خود نیاز دارد و در انتخاب نحوه عکس العمل نیز آزاد نیست. این حمله اگر صورت گیرد باعث می‌شود که حامی اسراییل، ایالات متحده، گزینه‌های سیاسی دیگری را انتخاب کند.

یادمان ۴٩مین سالگرد جانباختگان تپه‌های اوین به‌دست دژخیمان سلطنت پهلوی

یادمان ۴٩مین سالگرد جانباختگان تپه‌های اوین به‌دست دژخیمان سلطنت پهلوی –
جمعه، ٣١ فروردین ١۴٠٣ (١٩ آپریل ٢٠٢۴ میلادی)،
ساعت: ٢١:٣٠ به‌وقت ایران (٢٠ به‌وقت اروپای مرکزی)

نظام مالی جهانی و بازارهای مالی و پولی و ابزار آن

درک و دریافت و آموزش اقتصاد سرمایه داریِ جهان امروز׳ بدون شناخت لایه های پنهان یا کمتر شناخته شده نظام مالی و تجارت جهانی و گردانندگان و سوداگران آن و آشنایی با سویه ها و دگرگونی های شتابنده و یا گام به گام آن شدنی نیست و نیازمند واکاوی سنجشگرانه است׳ که در این بخش کوشش می شود تنها به گونه ای فشرده به آنها اشاره شود.

اینترسپت: گزارش نظامی درگیری ایران-اسراییل!

ایالات متحده مدعی است که اکثر هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های شلیک شده ایران در جریان حمله نیمه شب شنبه را سرنگون کرده است. بیش از نیمی از تسلیحات ایران نیز قبل از رسیدن به خاک اسرائیل توسط هواپیماها و موشک های آمریکا منهدم شدند.

خوشه ها را

خاطره ها، مثل پیچک، در ما می پیچند,
چون شعاعی از گس و عطر,
نرمک نرمک، همچون امید، می گشایند راه،
می نمایند رخ …

یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
بیانیه ها

افزایش تشنج در منطقه و ادامۀ ماجراجویی‌های دولت‌های اسرائیل و ایران را محکوم می‌کنیم!

سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) یک‌بار دیگر مخالفت اکید خود را با ماجراجویی‌های خطرناک پیش‌آمده از سوی اسرائیل و واکنش متقابل جمهوری اسلامی ایران و ادامۀ حملات نظامی  چه از سوی جمهوری اسلامی و چه از سوی اسرائیل، اعلام و قاطعانه از تلاش‌های دیپلماتیک برای رفع اختلافات منتج به این حوادث حمایت می‌کند. 

مطالعه »
پيام ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
بیانیه ها

افزایش تشنج در منطقه و ادامۀ ماجراجویی‌های دولت‌های اسرائیل و ایران را محکوم می‌کنیم!

سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) یک‌بار دیگر مخالفت اکید خود را با ماجراجویی‌های خطرناک پیش‌آمده از سوی اسرائیل و واکنش متقابل جمهوری اسلامی ایران و ادامۀ حملات نظامی  چه از سوی جمهوری اسلامی و چه از سوی اسرائیل، اعلام و قاطعانه از تلاش‌های دیپلماتیک برای رفع اختلافات منتج به این حوادث حمایت می‌کند. 

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

دیوید هرست: نحوه حمله ایران ضعف اسرائیل را آشکار کرد!

یادمان ۴٩مین سالگرد جانباختگان تپه‌های اوین به‌دست دژخیمان سلطنت پهلوی

نظام مالی جهانی و بازارهای مالی و پولی و ابزار آن

اینترسپت: گزارش نظامی درگیری ایران-اسراییل!

خوشه ها را

افزایش تشنج در منطقه و ادامۀ ماجراجویی‌های دولت‌های اسرائیل و ایران را محکوم می‌کنیم!