با خبرشدیم که یکی از کارخانههای قدیمی ایران، کارخانه ارج، تعطیل گشت.
این مسئله از آن جهت مهم است که کارخانه ارج در زمره اولین کارخانجاتی بود که تولید کننده برخی از اقلام کالاهای خانگی نظیر کولر، یخچال وغیره در داخل کشور بود.
اما دلیل ورشکستگی کارخانە پرسابقەای نظیر ارج چیست، و چه تبعاتی براقتصاد کشور و زندگی کارگران دارد؟ در ابتدا لازم است این واقعیت بدیهی را بشناسیم که در دنیای سرمایه داری که مبتنی بر رقابتهای خیلی سخت و بعضا بیرحمانه است، ورشکستگی شرکتها ضعیف در مقابل غولهای گنده تر امری متداول و معمول است. بعنوان مثال می توان از شرکت بزرگی مانند کمپانی «امرون» نام برد که در ابتدای قرن بیستویکم، به دنبال ناکامی در بازار رقابت با سایر شرکتهای رقیب، ورشکست شد. امر رقابت وابسته به مسائلی نظیر کیفیت بالاتر، پایین بودن هزینه تولید کالا (بخوانید پایین آوردن حقوق کارگران ویا تعدیل و کاهش نیروی کار در اثر اخراج سازی)، بهره وری بیشتر، افزایش ساعات کار مفید (در بیشتر موارد یعنی کشیدن شیره جان کارگر)، جذابیت، تبلیغات و بسیاری مسائل دیگرمیباشد. یعنی شرکتهایی که در مواجهه با رقبا نتوانند از حیث مسائل گفته شده در امر رقابت، موفق عمل کنند، محکوم بشکستاند. این امر ضرورتا موجبی برای تضعیف و یا شکست اقتصاد سرمایه داری نیست؛ (البته منظور نه در دوران بحران جهانی اقتصاد بلکه در شرایط عادی است) بلکه بلعکس، رقابت موجب بالا رفتن انگیزه است که این موجب بالندگی اقتصاد سرمایه داری می گردد. این طبیعت مناسبات سرمایه داریست که ضعیفترها یا از بین می روند و یا در شرکتهای بزرگتر هضم میشوند.
اما در مورد کشورمان که در رکود اقتصادی و همزمان با آن، در تورم بسر می برد، ورشکست شدنهای از نوع کارخانه ارج، نشانه ضعف و شکست مناسبات اقتصادیست؛ چرا که اقتصاد ایران به دلایل بسیاری، از جمله تحریم ها، سوء مدیریت، فساد اداری، رانت، قاچاق گسترده، ضعف برنامه ریزی، معضلات عدیده سیاسی و… بشدت تحت فشار قرار گرفته و ضعیف شده است. بطوری که توان باز تولید “ارج” های دیگر را نداشته و کارخانجات قدیمی نیز مانند کارخانه ارج یکی بعد از دیگری تعطیل میشوند.
روشن است که اهمیت این مسئله از ان جهت است که با تعطیلی این کارخانجات، کارگران این موسسات تولیدی نیز متعاقبا بیکار گشته و به همراه خانواده هایشان، محتاج یک لقمه نان می شوند.
اقتصاد سرمایه داری فاسد و رانتی ایران در وضعیت فعلی توانایی ایجاد شغلهای جدید را ندارد. قابل پیش بینی است که کارگری که تا دیروز با حقوقی ناچیز با دهها مشکل معیشتی دست و پنجه نرم می کرد، حالا با قطع همان حقوق پایینتر از خط فقر، برای تامین حداقل زندگی با چه مشکلات سنگینی روبرو خواهد شد.
تامین امنیت شغلی و روانی برای کارگران را به خواستی همگانی تبدیل کنیم و در جهت تحقق آن بکوشیم.
۲۸/۳/۱۳۹۵