چرا ایران بمب می خواهد؟
من هم مانند بیشتر کارشناسان مسائل گسترش هسته ای، بر این باورم که ایران یک برنامه تسلیحات هسته ای دارد. آیا مدارک حقوقی در این باره وجود دارد؟ نه، اصلا.
در عمل، تنها و تنها یک دلیل انکار ناپذیر موجود هست که آن هم آزمایش موفقیت آمیز یک سلاح هسته ای توسط ایران می باشد. روشن است که حالا دیگر خیلی دیر شده است. من چهار دلیل اساسی برای اینکه چرا ایران میخواهد صاحب بمب اتمی شود، دارم.
در درجه نخست مسأله حیثیتی است و برای پر ابهت نشان دادن ایران و پز دادن می باشد. ایران میخواهد برگی از تاریخ را که در آن نقش دوم دارد، برگرداند و مانند گذشته یک ابر قدرت به حساب بیاید و در باشگاه بزرگان جهان عضویت داشته باشد. بنابر این، می خواهد بر مجموعه چرخه هسته ای که نشانه پیشرفت، ترقی و شهرت است، احاطه کامل داشته باشد. نیرومندترین کشورهای گیتی دارای بمب اتم هستند و ایران نیز آن را می خواهد. پس از جنگ جهانی دوم، فرانسه میخواست هر چه زودتر به بمب اتم دسترسی پیدا کند، زیرا پیش از هر چیز، عزت و احترام به بار می آورد. نقش اساسی و مهم آبرو داری و حیثیت بازی، در باره هند و پاکستان هم صدق می کند. ناامیدی و ناکامی بزرگ و بی کرانی در ایران سایه گسترده است. رهبران ایران که به آزمایش هسته ای موفقیت آمیزی نائل شدند، در گام بعدی و در زمینه خریداری آبرو، المشنگهای به راه انداختند که گوش هر شنونده ای را کر می کرد. بسیاری از مسلمانان غیر ایرانی و به ویژه شیعیان، صد البته، کیف می کردند، حتی اگر چه این یک بمب اسلامی نبود و در درجه اول بمب ایرانی به حساب می آمد. ایرانیان هرگز نتوانستند این رفتار غربیان را هضم کنند که از برنامه هسته ای شاه پشتیبانی می کردند و کشورهای ایالات متحده آمریکا، آلمان و فرانسه با او قرارداد هم داشتند، در صورتی که به رژیم کنونی هیچ کمکی نشد. چرا فقط چند کشور باید سلاح هسته ای داشته باشند و ۱۹۰ کشور دیگر، از این کار محروم باشند؟ پنج کشور دارنده رسمی سلاح های هسته ای، نه تنها هرگز کوچکترین نشانه ای از تمایل خود به سوی جهان بدون سلاح های هسته ای بروز نداده اند، بلکه کاملا برعکس، به سرمایهگذاری در پیشرفتهتر کردن صنعت سلاح های هسته ای ادامه می دهند. ایران و کشورهای دیگر که حق داشتن سلاح های هسته ای را ندارند، آن را میدانند و به سختی تحمل می کنند.
- دلیل دوم، ایران میخواهد نفوذ و قدرت خود را در منطقه تقویت کند. ایران با ۷۵ میلیون جمعیت، پرجمعیت ترین کشور منطقه است. بیش از ترکیه و بیش از مجموع جمعیت های عراق و عربستان سعودی جمعیت دارد. سوریه فقط ۲۰ میلیون و اسرائیل به زور ۸ میلیون جمعیت دارند. تنها مصر با ۸۳ میلیون نفر، پر جمعیت تر از ایران است. سر به نیست کردن رژیم دشمن عراق به دست ایالات متحده قدرت زیادی را به دوستان شیعه در این کشور داد و رویای ایران را زنده کرد. آیا بالاخره ایران به شماره یک در منطقه تبدیل خواهد شد؟ اگر تنها کشور منطقه با سلاح های هسته ای می بود، قطعا چنین می شد – البته حساب اسرائیل جدا است. ایران متوجه نیست که اگر کشورهایی مانند مصر و عربستان سعودی در چنین شرایط امروزی، بلافاصله با شتاب و سرعت برق آسایی برای به چنگ آوردن سلاح های هسته ای بکوشند، دیگر ایران تنها پهلوان و یکه تاز میدان نخواهد بود و خیلی زود تسلط هسته ای ایران خنثی خواهد شد. فهد، پادشاه عربستان سعودی تا کنون بارها به دیپلمات های ارشد آمریکا گفته است که اگر ایران بمب داشته باشد، کشورش به بمب هسته ای بازدارنده نیاز خواهد داشت. اگر او بمبی، از نوعی که آمریکائیان در شهرک نظامی «کلئین ـ بروگل در استان لمبورگ بلژیک» دارند، از سوی آنان دریافت نکند، حق به جانب خواهد بود تا به سوی پاکستان روی بیاورد که میتواند سلاح های هسته ای در خاک عربستان بسازد. دو کشور موافقت نامه های مهم سیاسی، از جمله در باره مسایل امنیتی امضا کرده اند. برخی بر این باورند که دو کشور حتی به یک توافق در این زمینه خاص رسیده اند. در چنین فرضیه ای، ما بی برو برگرد با یک مسابقه تسلیحات هسته ای تازهای روبرو خواهیم شد.
- نکته سوم از جنبه امنیتی است. در سال ۱۹۵۳، ایالات متحده، مصدق را که نخست وزیر برگزیده مردم بود، سرنگون کرد. باز هم این آمریکائیان بودند که رژیم صدام حسین و طالبان را که هر دو از بدترین دشمنان ایران بودند، سرنگون کردند و ایران از شر آنان خلاص شد. راستی آیا نوبت خود ایران پس از عراق نخواهد آمد؟ (خوانندگان دقت کنند که این کتاب پیش از ۲۰۱۰ نوشته شده است ـ مترجم).
هومن مجد، نویسنده ایرانی ـ آمریکایی و تحلیلگر شناخته شده در جامعه ایران می نویسد: ” ایران از ایالات متحده می ترسد، خیلی هم می ترسد”. سخنان احمدی نژاد و همفکرانش نسبت به ایالات متحده، آنچنان درشت و تحریک آمیز است که احتمال یک حمله از سوی عمو سام را پررنگ تر میکند. آنها میخواهند از خودشان محافظت کنند. آیا تاریخ نشان نداده است که اگر کشوری زرادخانه هسته ای متعلق به خود داشته باشد، بازدارنده ایده آلی در برابر دشمنان قدرتمند است؟ ممکن است که هند بسیار قوی تر از پاکستان باشد، اما چون که پاکستان دارای بمب است، بنابر این جنگی علیه این کشور راه اندازی نمی کند. این را سیاسیون ایرانی و مردم کوچه و بازار به خوبی می دانند. بمب مانند یک قرارداد بیمه کامل، تضمینی در برابرحملات احتمالی است. کره شمالی فقیر تهدیدی دائمی برای کره جنوبی و ژاپن است، با این وجود ایالات متحده، مانند کاری که در عراق کرد، به او حمله نمی کند، زیرا این کشور بمب دارد. از زمانی که رئیس جمهور بوش، ایران را در سال ۲۰۰۲ جزء لیست ” محور شرارت” در کنار کره شمالی و عراق قرار داد، ترس مداخله قابل لمس است. در این صورت یک چتر هسته ای مفید خواهد بود.
چهارم و نکته آخر، اسرائیل، دشمن قسم خورده، بمب دارد. این نمادی از تبعیض و بیعدالتی آشکار است که ایرانیان از آن رنج می برند: « چرا صهیونیست ها حق دارند بمب داشته باشند؟ از اینکه بمب خود را با پشتیبانی غرب صاحب شده اند، بیشتر دردناک است. چگونه است که این کشور فسقلی ۷،۷ میلیون نفری می تواند سال های سال چنین رفتاری را به برادران فلسطینی ما تحمیل کند؟ چگونه ممکن است که اسرائیل میتواند قوانین بینالمللی را نقض کند و قطعنامه های سازمان ملل را یکی پس از دیگری نادیده بگیرد؟»
در ایران، همچون در بسیاری از کشورهای دیگر، این پرسش ها مردم را خیلی خشمگین می کنند. یک بمب ایران، بعد کاملا جدیدی را به جنگ با اسرائیل خواهد داد. این امر به نابرابری بین دو رقیب متخاصم پایان خواهد داد. آیا ایران بمب را برای حمله یا حتی برای نابودی اسرائیل می خواهد به کار ببرد؟ نظرات در این مورد کاملا متفاوت است. بعضی ها آن را رد نمی کنند و به اظهارات افراطی رئیس جمهور احمدی نژاد در مورد اسرائیل استناد می کنند. در چندین مورد، او گفت که ” نهاد و هستی صهیونیستی” – لقبی که او به اسرائیل داده و همیشه ورد زبانش است – باید نابود شود.
با این حال، جای بحث و گفتگوی است تا دانسته شود که منظور از این صحبت ها، کشور اسرائیل یا رژیم صهیونیستی است. این پرسش اساسی و بی غل و غش است. آیا احمدی نژاد، اسرائیل یا رژیم آن را میخواهد از روی نقشه پاک کند؟ منظورش هر چه که باشد، این تهدید در هر دو صورتش خیلی مهم است. علاوه بر این، احمدی نژاد تردیدی در انکار هولوکاست به خود راه نمی دهد! ایران از به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل سر باز می زند. با توجه به برخی از ناظران، این امتناع باید به معنای واقعی کلمه گرفته شود: به سادگی باید گفت که اسرائیل و یا حداقل رژیم صهیونیستی، حق حیات ندارد. سایر تحلیل گران سیاسی نظر دیگری دارند. آن ها استدلال می کنند که رژیم ایران به طور کامل آگاه است که حمله به اسرائیل با بزرگترین واکنش و ضد حمله شدید روبرو خواهد شد که عواقب فاجعه باری برای ایران، برای مردم و زیرساخت های آن به بار خواهد آورد. این یک حقیقت است که از دهان احمدی نژاد در موقعیت های دیگر، اغلب در سخنرانیهای خود رو به مردم ایران، حرفهای دیگری هم علیه اسرائیل بیرون میآید. این امکان وجود دارد که ایران بمب را برای جاه و مقام و حفاظت میخواهد و قصد استفاده از آن را ندارد. تاریخ دولت اسرائیل به ما می گوید که این کشور در زمانی که امنیت آن تهدید می شود، معمولا فقط نظاره گر باقی نمی ماند. با توضحیات زیبایی به پایان می رسانیم. رژیم ایران جامعه یهودی را در کشور به رسمیت می شناسد. یهودیان ایران دارای یک کرسی در مجلس می باشند. اگرچه در سالهای اخیر، به دلیل آزردگی که کمترین دلیلی است، بسیاری از یهودیان از ایران مهاجرت کرده اند. اما با این حال، جامعه یهودیان ایران بیشترین جمعیت را در منطقه دارد. البته پر واضح است، به غیر از آنانی که در اسرائیل زندگی می کنند. رژیم ایران هیچ چیز غیر عادی در این قضیه نمی بیند:” ما ضد یهودی نیستیم، ما فقط با صهیونیست ها مشکل داریم”. یاد آوری کنم که عربستان سعودی، متحد کلیدی غرب، به هیچ وجه، هیچ دینی به غیر از اسلام را تحمل نمی کند. در این کشور کلیسا، کنیسه و یا هر گونه پرستشگاه ادیان دیگر ممنوع است. در عربستان سعودی، موعظه هر دین دیگری که غیر از اسلام باشد، غیر قانونی است.
سناریو ژاپنی
یک سناریو دیگری وجود دارد. فرانسوا هیزبورگ، رئیس انستیتوی بینالمللی مطالعات راهبردی لندن و مرکز سیاست امنیت ژنو، در کتاب خود به نام «ایران، انتخاب سلاح ها»، آن را سناریو ژاپنی می نامد. این کشور کنترل کامل چرخه هسته ای را دارد، اما دست به ساخت سلاح های هسته ای نمی زند. به عبارت دیگر، ژاپن میتواند در مدت چند ماه، دارای سلاح هسته ای شود، اما این کار را نمی کند. باید گفت که در سال های اخیر، اخبار نگران کننده ای به گوش می رسید. بلافاصله پس از آزمایش هسته ای کره شمالی در سال ۲۰۰۶، تارو آسو، وزیر امور خارجه ژاپن خواهان بحث و گفتگوی پارلمانی، رسانه ای و همگانی در مورد برنامه تسلیحات هسته ای ژاپن شد. خوشبختانه، این پیشنهاد مورد پذیرش قرار نگرفت و بحث واقعی در نگرفت و کمترین تغییری در سیاست امنیتی ژاپن ایجاد نشد. اگر ژاپن اراده کند، میتواند به سرعت به یک قدرت هسته ای تبدیل شود. هیچ بعید نیست که ایران به همین روش، بدون تصمیم گیری رسمی به ساخت سلاح های هسته ای، به گسترش یک برنامه هسته ای در بعد بسیار بزرگی دست بزند. این امر می تواند در زمانی که یک بحران پیش بیاید، رخ دهد و کشور به سرعت زیاد زرادخانه هسته ای خود را داشته باشد. این همان چیزی است که هیزبورگ “سناریو ژاپنی” می نامد. نیازی به گفتن نیست که با همه این حرف ها، تفاوت های عمده ای بین دو کشور وجود دارد. ژاپن برنامه بلند بالای هسته ای خود را برای تولید برق به اجرا گذاشته است. پس از ایالات متحده و فرانسه، از لحاظ تعداد راکتورهای هسته ای، سومین کشور دنیا است. تا پیش از فاجعه هسته ای فوکوشیما، حدود ۳۰ درصد برق کشور را انرژی هسته ای تولید می کرد. بنابر این اولین هدف آن ها برنامهای صلح آمیز است. نگرش ایرانی کاملا متفاوت است. این کشور در برنامه هسته ای مخفیانه خود، خیلی بیشتر از برنامههای صلح آمیز علنی سرمایه گذاری کرده است. علاوه بر این، از هر جهت که به تأسیسات غنی سازی عظیم و هیولایی و امکانات راکتور آب سنگین نگاه شود، جزیی از یک برنامه با ماهیت نظامی محسوب می گردد.
لوک باربه، عضو حزب سبز اروپا