کار کودکان
کار کودکان به استثمار کودکان اطلاق میشود که به دلیل شرایط بد اقتصادی، آنها را از دوران کودکی و دسترسی به آموزش و آسایش محروم میکند. کار کودکان در طول تاریخ به اشکال مختلف وجود داشته است. شواهد ثبتشده نشان میدهد کودکان از ابتدای انقلاب صنعتی در بازار کار حضور داشتند و روزانه تا ۱۲ ساعت کار میکردند.
قابلتوجه اینکه کودکانی که در سنین بالا تر و قانونی با شرکت در کسبوکار به خانواده خود کمک میکنند، و در عین بهدست آوردن درآمد برای خودشان از کودکی کردن و حق تحصیل محروم نیستند، در دسته کودکان کار محسوب نمیشوند. این نوع کار در بعضی جوامع تشویق میشود زیرا کودک را برای آینده اقتصادی روشنتر آماده میکند و به تقویت هوش مالی آنها کمک میکند. اما کودکانی که در سنین کم به دلیل شرایط اقتصادی خانواده از دوران کودکی محروم و مجبور به کار میشوند تا بتوانند در درآمد خانواده سهیم باشند، در زمره کودکان کار قرار دارند.
کار کودک، همواره یکی از موضوعات مورد بحث در سازمان ملل و سایر نهادهای بینالمللی بوده است و تلاشهای جدی برای جلوگیری از آن صورت گرفته است، اما هنوز حدود ۱۶۰ میلیون کودک درگیر کار کودکان هستند و جهان همچنان به تلاشهای بیشتری برای ریشهکنی آن نیاز دارد. رسیدگی به وضعیت ناراحتکننده کودکان کار در سراسر جهان، نیاز به تلاشی هماهنگ برای پایان دادن به همه اشکال کار کودکان دارد.
بیشترین درصد کودکان درگیر کار(۷۰ درصد) در بخش کشاورزی مشغول کار هستند. طبق آمار سازمان ملل متحد، بزرگترین عامل کار کودکان فقر و بیکاری است.
اصطلاح «کودک خیابانی» به کودکان زیر ۱۸ سال(اعم از دختر و پسر) اطلاق میگردد که در شهرهای بزرگ برای ادامه بقاء خود مجبور به کار یا زندگی در خیابان هستند. کودکان خیابانی اغلب در خیابان زندگی میکنند و میخوابند و هیچ تماسی با خانوادهشان ندارند.
پدیده کودکان خیابانی، جهانی و هشداردهنده است. امروزه در کشورهای فقیر آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا این پدیده شیوع بیشتری دارد. فقر، ازهم پاشیدگی خانوادگی، بیماری و فوت والدین، کودک آزاری و مسامحه کاری یا ترک کردن خانواده و عدم رشد اجتماعی عوامل رایجی برای زندگی کودک در خیابان هستند.
نمیتوان گفت همه کودکانی که در خیابان هستند، بیخانمان هستند. اکثریت عمده آنها یعنی بیش از سه چهارم تا ۹۰ درصد از این کودکان در کشورهای مختلف در حال رشد، در خیابان کار میکنند؛ اما در خانه زندگی میکنند و نانآور خانه هستند. کودکان بیخانمانی که در خیابان زندگی میکنند و میخوابند و اغلب هیچ تماسی با خانوادهشان ندارند در معرض بیشترین خطرات هستند. به قتل رسیدن، کودک آزاریهای مکرر و برخوردهای بیرحمانه غیرانسانی با این کودکان که سنشان بین ۵ تا ۱۸ سال است، امری رایج است. آنان گاهی برای زنده ماندن به دزدی و فحشاء دست میزنند. این کودکان آسیبپذیری زیادی در مقابل بیماریهای مقاربتی مانند ایدز دارند. تخمین زده میشود که ۹۰ درصد از آنان معتاد به مواد استنشاقی مانند چسب کفش و تینر رنگ هستند که باعث آسیب به کلیه و صدمات جبرانناپذیر مغزی و در برخی موارد مرگ میشود.
کودکان خیابانی در ایران
در ایران، آمارهای مختلف و ضد و نقیضی در مورد کودکان خیابانی اعلام میشود، افراد مختلف بنا به سلیقه و نظر خود تعداد آنها را از ۲۰.۰۰۰ نفر تا ۲ میلیون نفر برآورد کردهاند.
در خرداد ماه سال ۱۳۸۲ در همایش بررسی آسیبهای اجتماعی، تعداد آنان ۵۰۰ هزار نفر اعلام شد. در آن سال ۳۱ هزار کودک خیابانی توسط سازمان بهزیستی جمع آوری و ساماندهی شد که ۸۰ درصد آنها کودکان کار بودند، ۲۴ هزار و ۷۰۰ نفر آنها مربوط به تهران بوده است که از سطح شهر و پایانههای مسافربری جمع آوری شدند و حدود ۷۰۰ نفر آنها از اتباع افغان بودند. در سال ۱۳۸۳ نیز ۱۴هزار و۲۶۹ کودک خیابانی در کشور پذیرش شدهاند. در سال ۱۳۸۶ نیز۱۲ هزار و ۵۰۰ کودک کار و خیابان در مراکز بهزیستی کشور پذیرش شدهاند.
دلایل زیادی برای کار و زندگی کودکان در خیابان وجود دارد. برخی از این علل عبارتند از: فقر، از هم پاشیدگی خانواده، سوءمصرف مواد و الکل توسط والدین، کودک آزاری، نیاز به درآمد کار کودک، طرد کردن کودک، قحطی و بلایای طبیعی، از دست دادن والدین به سبب حوادث و بیماری و ایدز، مهاجرت و …
در مطالعهای که در سال ۱۳۷۷ توسط یونیسف بر روی کودکان خیابانی تهران صورت گرفت فاکتورهای مرتبط با حضور کودکان در خیابانها مهاجرت، متعدد بودن اعضا خانواده، ازهم پاشیدگی خانواده، آزارهای جسمی و روانی در خانواده، بیسوادی والدین و فقدان مهارتهای حرفهای والدین هستند. بر اساس این مطالعه ۶۰ درصد بچههای خیابان از مهاجرینی هستند که خود دو گروه را تشکیل میدهند. مهاجرین از شهرستان به تهران و مهاجرین خارج از کشور به ایران(عراقیها و افغانیها). بقیه بچههای خیابان به علت فقر خانوادگی در خیابانها مشغول به کار هستند و گروهی دیگر به دلیل شرایط نابهنجار خانوادگی و اختلافات شدید از خانواده فرار کردهاند و چون جایی برای خواب ندارند، به پارکها و میادین، خانههای متروک و زیر پلها پناه میبرند.
بر طبق نتایج پژوهشی که دکتر سید حسن حسینی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۱ با همکاری دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بر روی وضعیت کودکان خیابانی در ایران و سایر کشورها و راهکارهای اجرایی و مداخله گرانه انجام داده است، ۹۵ درصد کودکان خیابانی از جنس پسر هستند و ۹۰ درصد کودکان خیابانی با پدر و مادر زندگی میکنند که در اکثر موارد، والدین آنها بی سوادند و تعداد اعضای خانوادهشان از ۵ تا ۱۰ نفر متغیر بوده و میانگین آن ۸ نفر است.۸۰ درصد خانواده آنها مهاجر هستد که ۴۴ درصد از روستاها و شهرهای دیگر و ۳۶ درصد مهاجران افغانی هستند.
دکتر فاطمه قاسمزاده در تحقیقی که در سال ۸۰ با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بر روی ۵۸۵ نفر از کودکان کار خیابانی انجام گرفت، به این نتایج دست یافت:
در زمینه رشد اجتماعی ، ۸۰ درصد این کودکان دچار پرخاشگری و خشونت ، ۵۰ درصد آنها به سرقت ، ۴۱ درصد خرید و فروش مواد مخدر، ۸۵ درصد تخریب اموال عمومی ، ۵۴ درصد بیتوجهی به حقوق دیگران و مشکل در برقراری ارتباط و همچنین ۵۵ درصد این کودکان نیز به بزهکاری تمایل داشتهاند . دراین کودکان حس حسادت، انتقامجویی و خصومت، بیثباتی و بیقراری، بیاعتمادی به دیگران، بدبینی و منفی گرایی، افسردگی، اضطراب، احساس ناامنی و ترس به وفور دیده میشد.
۸۰ درصد این کودکان دچار کاهش قد، ۸۶ درصد کاهش وزن، ۷۷ درصد بیماریهای دهان و دندان، ۷۳ درصد بیماریهای چشم، ۶۱ درصد بیماریهای دستگاه تنفسی، ۶۴ درصد بیماریهای قلبی، ۶۰ درصد بیماریهای گوش و حلق و بینی، ۸۲ درصد بیماریهای پوست و ۶۰ درصد دارای بیماریهای دستگاه گوارشی هستند. وی با بیان اینکه ۵۶ درصد این کودکان بی سواد هستند، اظهار داشت: ۳۲ درصد دچار مشکل کمبود حافظه، ۳۰ درصد مشکلات یادگیری، ۶۱ درصد کمبود خفیف ذهنی، ۲۱ درصد کمبود کنجکاوی، ۶۴ درصد کمبود شناخت محیط و۶۱ درصد دارای مشکلات گفتاری هستند.
بر طبق پژوهشی در بندرعباس(رامشک، ۱۳۸۱) ۶۵ درصد کودکان خیابانی بیسواد هستند، ۶/۱۴ درصد در مقطع ابتدایی و ۱/۲ درصد در مقطع راهنمایی تحصیل می کنند و ۱/۱۸ درصد ترک تحصیل کردهاند. ۸۴.۷ درصد از این کودکان با پدر و مادر یا بستگانشان زندگی میکنند، ۱/۱۸ درصد از آنان هیچ ارتباطی با والدین خود ندارند، ۶/۱۴ درصد هر چند ماه یک بار، ۷ درصد هر هفته یک بار و ۱/۲ درصد هرچند روز یک بار والدین خود را میبینند.
کودکان کار در ایران
جمهوری اسلامی ایران در تاریخ چهاردهم مهرماه سال ۱۳۷۰ پیمان جهانی حقوق کودک را امضاء کرد و در اسفند سال ۱۳۷۳ مفاد پیمان نامه به تصویب مجلس اسلامی رسید. همچنین ایران در تاریخ ۸/۸/۱۳۸۰به مقاوله نامه شماره ۱۸۲ حقوق بنیادین کار پیوسته است.
در قوانین ایران طبق ماده ۷۹ قانون کار: به کارگماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر) ممنوع است. کارفرمایانی که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود. ضمنا باید کودک را به کاری گماشت که برای وی زیان آور نباشد. البته طبق ماده ۱۸۸ قانون کار، کارگران کارگاههای خانوادگی که انجام کار آنها منحصرا توسط صاحب کار، همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک انجام میشود، مشمول مقررات قانون کار نمیباشد.
از سوی دیگر، ماده ۸۰ قانون کار، کارگری را که بین ۱۵ تا ۱۸ سال سن دارد، کارگر نوجوان مینامد و تاکید میورزد که چنین کارگری در بدو استخدام باید از سوی سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایشهای پزشکی قرار گیرد. ماده ۸۲ قانون کار، ساعات کار روزانه کارگر نوجوان را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی کارگران تعیین میکند و ترتیب استفاده از این امتیاز را موکول به توافق کارگر و کارفرما میسازد.
در ماده ۸۳ قانون کار به تاکید آمده است: «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیانآور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز، استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است.» و سرانجام ماده ۸۴ قانون کار یادآور میشود: «در ارتباط با مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن و یا شرایطی که کار در آن انجام میشود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود (نه ۱۵ سال) و تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.
هر ساله درصدی از کودکان به دلایل مختلف ترک تحصیل میکنند و به کارهایی مانند واکسزنی، پاک کردن شیشه ماشین، فال فروشی، باد کنک فروشی، آدامس فروشی، جمعآوری نان خشک و وسایل فلزی در زبالهها و دعا فروشی در سر چهارراهها، بازارها و یا مکانهای شلوغ و پرترافیک میپردازند و ساعتهایی طولانی در معرض آلودگیهای اجتماعی قرار میگیرند.
در ایران بر اساس آمارهای رسمی، ۳۸۰ هزار کودک ۱۰ تا ۱۴ ساله در سراسر کشور کار ثابت دارند و حدود ۳۷۰ هزار کودک در همین سن بهعنوان کارگر فصلی مشغول به کارند. یعنی در ایران رسما بیش از ۷۰۰ هزار کودک کار میکنند (روزنامه ایران، ۲۹/۱۰/۱۳۸۳). البته در ۲۹ فروردین ۱۳۸۶ در صدای جمهوری اسلامی ایران تعداد کودکان کار ۷ میلیون نفر اعلام شد که احتمالا به اشتباه یک صفر اضافه ذکر شده است!
مهدی ملکی، رئیس کارگروه کودک کار و خیابان وزارت کشور ایران، ۲۹ دی ۱۴۰۲ – ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴، گفته است «چهار مدل طرح برای ساماندهی» کودکان کار و خیابانی با عنوانهای «مرکز شوق زندگی قوه قضاییه»، «اقدام و عمل بهزیستی»، «مشارکت مردمی» و «ساماندهی کودکان کار و خیابانی توسط شهرداری» راهاندازی شده است.
ملکی در گردهمایی «کودکیاران ایران» ضمن اشاره به عملکرد ضعیف سازمان بهزیستی تاکید کرد: «در حوزه جمعآوری و ساماندهی کودکان کار و خیابانی بین دستگاهها و سازمانها دعوا وجود دارد و دستگاهها موضوع ساماندهی و جمعآوری کودکان کار و خیابانی را بین همدیگر پاسکاری میکنند.»
ملکی همچنین از نبود آمار دقیق از کودکان کار صحبت کرد و آن را «ضعف بزرگ کشور» خواند.
صحبتهای او در خصوص ایجاد طرحهای تازه برای ساماندهی کودکان کار و خیابانی و همچنین اشاره او به نبود آمار دقیق کودکان کار اما تازه نیست. سالهاست که مقامات مختلف ایران در این حوزه طرحها، قوانین و آییننامههای بسیاری را تدوین و تصویب کردهاند که همه در عمل ناکارآمد و بینتیجه بودهاند. در واقع سیاستهای حمایت دولت از کودکان کار بدون ضمانت اجرایی در حد حرف باقی مانده است.
در راستای همین سیاستها پیش از این نیز علیرضا زاکانی، شهردار تهران و دستیار ویژه رئیس جمهور و اکنون نامزد ریاست جمهوری در موضوع آسیبهای اجتماعی از طرح مشترک شهرداری با بهزیستی، پلیس و قوه قضاییه، گفته و تاکید کرده بود که از دی ماه ۱۴۰۲ حرکتی آغاز میشود که تا پایان سال «چهره شهر از کودکان کار و تکدیگری پاک شود.»
صحبتهای زاکانی در آن زمان با واکنشهای تندی از سوی برخی مقامات، فعالان حقوق کودک و سازمانهای خیریه روبهرو شد. آنها که معتقدند طرحهای ضربتی جمعآوری کودکان کار، با وجود فشارهای اقتصادی و تورم بالا، جز هزینه و آسیب بیشتر برای کودکان بیپناه هیچ فایده دیگری نخواهد داشت.
حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، نیز ضمن انتقاد از ادبیات استفاده شده از سوی شهردار تهران گفت: «امکان ندارد که شهرداری بتواند معتادان و کودکان کار را شناسایی و جذب کند. عمده عواملی که باعث میشود افراد کودک کار شوند یا… همچنان وجود دارد. عمدتا به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی است و تا ریشه فقر خشک نشود، وعده زاکانی عملی نیست.»
چلک، همچین تاکید کرد: «تاکنون هیچکس نتوانسته این کار را انجام دهد. هیچکس هم نمیتواند و با توجه به رشد فقر در کشور، تعدادشان در آینده بیشتر هم میشود.»
پریسا پویان، مدیر موسسه یاریگران کودک کار پویا، نیز در واکنش به این صحبتها گفت: «دغدغه شهرداری حتی حل موضوع کودکان کار در سطح شهر نیست. آنها میخواهند صورت مسئله را پاک کنند؛ یعنی حضور کودکان کاری که در سطح شهر هستند، مبلمان شهری را برای آنها خراب میکند و از نظرشان وجود کودکان کار شهر را زشت کرده و دنبال حل معضل نیستند.»
خانم پویان همچنین این سئوال را مطرح کرد که چرا شهرداری جلوی مافیای زبالهگردی که یکی از سختترین اشکال کار کودک است نمیایستد؟
بنابر گزارشهای منابع مستقل و برخی مسئولان، شهرداری با وجود ادعای طرحهای حمایتی از کودکان کار، همچنان با برخوردی دوگانه، از این کودکان در شرکتهای پیمانکاری زیر نظر شهرداری برای جمعآوری و تفکیک زباله بهرهکشی میکند.
کودکان کار در ایران علاوه بر زبالهگردی و دست فروشی از جمله در کارگاههای مستقل زیرزمینی چرم و تهیه کیف و کفش و ریسندگی مشغول به کار هستند، کودکانی که بارها مورد آزار و خشونتهای کلامی و جسمی قرار گرفتهاند.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارش چند ماه پیش خود اعلام کرد به دلیل «فقر خانوارها» در حال حاضر ۱۵ درصد از کودکان کل کشور کار میکنند و ۱۰ درصد به مدرسه نمیروند.
به گزارش مرکز پژوهشهای، مرداد ۱۴۰۲، مجلس ۱۵ درصد جمعیت کودکان ایران «کودکان کار» هستند و این آمار به دلیل «فقر خانوارها» افزایش یافته است. گفته شده حدود ده درصد از این کودکان امکان تحصیل ندارند.
دفتر مطالعات اجتماعی مرکز پژوهشهای مجلس ایران در گزارشی با عنوان «چالشهای نظارت موثر بر عدم استفاده از کار کودکان» نوشت: «تعدادی از کودکان به دلایل مختلف از جمله فقر خانوارها در اشکال مختلفی از «کار کودک» مانند کار در کارگاهها مشغول بهکار هستند.»
براساس آمارهایی که این گزارش به آن استناد کرده است «کودکان کار» حدود ۸ درصد و با احتساب کودکان خانهدار حدود ۱۵ درصد از جمعیت کودکان ایران را تشکیل میدهد و حدود ۱۰ درصد از کودکان کار به مدرسه نمیروند.
در گزارش آمده است: «کار کودک بهدلیل آسیبهای آن بهلحاظ قانونی در قوانین بینالمللی و داخلی نظیر قانون کار(۱۳۶۹) و قانون حمایت از اطفال و نوجوانان(۱۳۹۹) منع و جرمانگاری شده است و دولت مکلف شده بهمنظور کاهش کار کودکان اقدامات و حمایتهای لازم از کودکان را بهعمل آورد.»
گزارشهای بسیاری در رسانههای ایران حاکی از آنند که کودکان در بدترین شرایط مورد سوءاستفاده و بهرهکشی قرار میگیرند. با افزایش روز به روز فقر در ایران پدیده «کودکان کار» نیز به سرعت در حال گسترش است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میگوید «ضعف در اجرای قوانین و عدم نظارت مؤثر بر کارگاهها یکی از عمده دلایل شکلگیری کار کودک است» و «ماهیت تعدادی از کارهای کودک بهویژه بدترین اشکال آن بهگونهای است که نظارت بر آنها و لذا حذف آنها را دشوار میکند.»
در گزارش به نمونههایی از «کار کودکان» نظیر کارهای خانگی، جابهجایی مواد مخدر، کولبری و سوءاستفاده جنسی از آنان اشاره شده است.
از جمله کارهایی که کودکان به انجام آن وادار میشوند زبالهگردی است که در سالهای اخیر نیز با رشد قابلتوجهی روبهرو بوده است. برخی مسئولان از یک «مافیا در زمینه پسماند» سخن گفتهاند که کودکان را در مخزنهای زباله به کار میگمارند.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میگوید که قانون اداره کل بازرسی کار و امور اجتماعی را موظف کرده است که بر کارگاهها نظارت کند تا از کودکان کار کشیده نشود. وزارت کشور نیز موظف است شرایط تحصیل را برای همه کودکان ایرانی و اتباع فراهم کند و بالاخره سازمان بهزیستی مسئول ساماندهی کودکان خیابانی شده و شهرداریها مکلف به نظارت بر عملکرد پیمانکاران این سازمان بهمنظور عدم بهکارگیری اطفال شدهاند.
با این حال، شمار کودکان کار رو به افزایش است و گزارش به صراحت مینویسد: «اداره بازرسی کار و امور اجتماعی در زمینه نظارت بر کارگاهها در بسیاری از موارد به فرایندهای بوروکراتیک اکتفا و فرایند نظارت بر کار کودکان را موقوف به گزارشهای دیگر از جمله گزارش سازمانهای مردمنهاد کرده است و کمتر بهصورت حضوری بر کارگاهها بهویژه در بخش غیررسمی نظارت میکند.»
اما جمهوری اسلامی ایران فعالیت سازمانهای مردمنهاد را نیز تحمل نمیکند. حکومتی که سازمانهای مدافع لغو کار کودکان و فعالین عرصه کودکان کار را سرکوب میکند. جمهوری اسلامی، حتی فعالیت قانونی و علنی «جمعیت امام علی» را تحمل نکرد. قوه قضاییه در پی شکوائیه وزارت کشور این سازمان را منحل کرد و شماری از مدیران این نهاد نیز توسط دستگاههای اطلاعاتی بازداشت شدن و یا مجبور به خروج از کشور شدند.
فعالان مدنی میگویند با ادامه این وضع، برای میلیونها کودک زبالهگرد، کارتنخواب، تکدیگر و کپرنشین در ایران هیچ چشماندازی برای حداقل بهبود در زندگی وجود ندارد.
آمار هفت میلیونی کودکان کار در ایران
آمار مشخصی درباره تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد، اما فرشید یزدانی فعال حقوق کودک و مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان کار در گفتگویی، به تاریخ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹، تعداد آنان را ۷ میلیون میداند.
فاطمه اسلامی مددکار اجتماعی و مدیر واحد مشاوره و صدای یارای انجمن حمایت از حقوق کودکان در این باره میگوید: طبق پژوهشهای بینالمللی اثبات شده که تجربیات نامطلوب دوران کودکی بهخصوص تا زیر سن هجدهسالگی بهطورکلی نقش موثری در طول عمر، کیفیت زندگی، امید به زندگی و سلامت روان افراد دارد.
وی میافزاید: شرایطی، چون مهاجرت، تابعیت، فقدان دسترسی به تحصیلات، ازدواجهای اجباری یا زودهنگام، عدم درک توسط والدین یا نبود والدین و مراقبین آگاه و حمایت مؤثرشان، فقر، تبعیض و خشونت اجتماعی باعث میشود کودک یا نوجوان در ریسک بالاتری نسبت به سایر افراد جامعه قرار بگیرد. چون آسیبپذیرتر شده است. او مدام با چالش مواجه بوده و در سنین مختلف رشدی به جای اینکه نیازهایش از طریق افراد امن و مراقبین آگاهی تامین شود خود برای پاسخگویی به نیازهایش تلاش کرده و این تلاش متناسب با سنش نبوده است. همه این عوامل میتواند فرد را در شرایطی قرار بدهد که با یک بیقدرتی زیاد، احساس ناامیدی و درماندگی بکند. ما به این آسیب میگوییم.
به گفته یک فعال حقوق کودکان، در برخی از استانهای ایران میانگین سنی کودکان زبالهگرد تنها ۱۲ سال است. سارا رضایی از فعالان حقوق کودکان به خبرگزاری «ایسنا» گفته است که طبق آمارهای رسمی در ایران حدود دو میلیون کودک کار وجود دارد.
خبرگزاری «ایلنا» به نقل از فرانک ایمانی «رییس گروه امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی» نوشت در ایران تنها یک سوم کودکان کار تحت نظر سازمان بهزیستی قرار دارند.
به گفته سوسن مازیارفر یکی از اعضای این نهاد حامی حقوق کودکان، در برخی استانهای ایران میانگین سنی کودکان زبالهگرد تنها ۱۲ سال است.
رضا شفاخواه، وکیل و مسئول کمیته حقوق کودک گروه حقوق بشر اسکودا سخنران دیگر این نشست بود و دولت را متولی اصلی و تنها مسئول امور اجتماعی در کشور دانست و گفت: اگر مردم کاری را انجام میدهند و از طریق تشکیل گروه یا موسسه کاری را انجام میدهند، به دولت کمک میکنند و باید از آنها تقدیر شود.
او افزود: کار کودک با حجم بالایی انجام میشود و اگرچه نهادها و سازمانهای مدنی در این زمینه فعال هستند، تا زمانی که مشکلات این بچهها بهطور عمده حل نشود، به جایی نمیرسد و حل نمیشود.
این فعال حقوق کودک، آمار کودکان کار در کشور را نزدیک به ۳ میلیون نفر عنوان کرد و گفت: یکی از کارهای مفید، تصویب قوانین حمایتی در زمینه حمایت از کودکانی است که در وضعیت خاص قرار دارند. در گذشته قانونی بودکه در سال ۱۳۸۱ با ۹ ماده تصویب شده و در ماده ۴ آن جرایم اندکی برای آزار کودک گذاشته شده بود. سال ۱۳۸۳ یک مورد کودکآزاری شامل آزار چند کودک در شهریار را پیگیری کردیم و پس از کش و قوس بسیار این مسئله در دادگاه رسیدگی شد و در نهایت کارفرمای آزارگر تنها به ۳۰۰ هزار تومان جریمه محکوم شد و به این نتیجه رسیدیم که قانون باید اصلاح شود.
شفاخواه تصریح کرد: ۱۱ سال پیگیری صورت گرفت تا در سال ۱۳۹۹ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان تصویب شد که اگر چه قانون کاملا ایدهآل نیست ولی بسیاری از موارد را در بر گرفته است.
مسئول کمیته حقوق کودک گروه حقوق بشر اسکودا گفت: کار کودک به کار عادی و سخت و زیانآور تقسیم میشود که کار سخت و زیانآور جرم محسوب میشود و به کارگیری در مشاغل عادی برای کودکان زیر ۱۵ سال غیرمجاز است.
او افزود: با سیاستورزی نمیتوان این مشکلات را حل کرد و باید با رویکرد اجتماعی با این مساله مواجه شد. از سوی دیگر تا خانواده توانمند نشود، این وضعیت مخاطرهآمیز حل نمیشود.
شفاخواه به وظایف مشخص شده برای سازمانها و نهادها در قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان اشاره کرد و گفت: سازمانها در زمین حقوق کودکان تکالیفی دارند و به عنوان مثال در این قانون برای سازمان صدا و سیما تکلیف مشخص شده است که محتوای آموزشی و ترویجی تولید و توزیع شود، اما تاکنون شاهد کار منسجم و فراگیری در این عرصه نبودهایم.
این وکیل دادگستری افزود: در یکی از شهرهای کشورهای همسایه شنیدم که کودکی میگفت ما شنیدهایم که فلان منطقه ایران بهشت زبالهگردی است و ما میخواهیم به آنجا بیاییم و پولدار شویم! یعنی از کشورهای همسایه به قصد زبالهگردی به ایران میآیند تا از آن منفعت ببرند، منفعتی که در سال ۱۳۹۷روزانه حدود ۱۵۰ میلیون تومان برآورد شده است.
طبق گزارش سازمان بهزیستی در مورد کودکان کار؛ بیشتر دستفروشیها و گل فروشیها توسط دختران انجام گرفته است و پسران اکثرا در کارهایی مانند زباله گردی و باربری فعالیت دارند.
در ایران درباره کودکان کار خیابانی آمارهای مختلف و متناقضی اعلام میشود. برخی مطالعات نشان میدهد جمعیت کودکان کار در خیابان و کودکان خیابانی در شهرهای بزرگ ایران رو به گسترش است.
طبق گزارش مرکز تحقیقات مجلس حداقل ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار کودک از چرخه تحصیل باز ماندند. بر اساس آمارها تعداد کودکان کار ایران در بازهای بین یک میلیون و ششصد هزار نفر تا ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر برآورد شده است. حدود ۳ میلیون و پانصد هزار کودک حاشیهنشین و بیش از ۷۰۰ هزار کودک مهاجر و پناهنده وجود دارد.
حدود ۸۸ درصد کودکان کار بر اساس آمارها در سال ۱۳۹۹ پیش خانواده میخوابند و مابقی شب را در مکانهایی میگذرانند که والدینشان حضور ندارند.
بر اساس مطالعههای کیفی(از سوی بهزیستی و در سال ۱۴۰۰) معمولا اعضای یک خانواده یا فامیل در ساعات اولیه صبح بهصورت گروهی به محل کار خود میآیند و شب با هم باز میگردند.
در مطالعاتی که شهرداری تهران در سال ۱۳۸۹ انجام داده است حدود ۷۱ درصد کودکان خیابانی تهرانی با پدر و مادر یا یکی از این دو زندگی میکنند. در بررسیهایی که صورت گرفته است بیشترین فراوانی مراجعه کودکان به مراکز کودکان خیابانی غیردولتی ۱۹ درصد و مراکز کودکان خیابانی وابسته به بهزیستی ۱۵ درصد است.
یافتهها نشان میدهد با افزایش سن و بعد از ۱۵ سالگی، کودکان کار ترجیح میدهند با دوستان خود زندگی کنند.
نتایج ارزیابی سریع و پاسخ به وضعیت کودکان خیابانی در سال ۱۳۹۲ نشان میدهد ۸۵ درصد از کودکان خیابانی ازدواج نکردند. ۱۲ درصد متاهل، ۰,۴ درصد طلاق گرفته و ۲ درصد نامزد بودهاند.
بر اساس آمارها در سال ۱۳۹۹، حدود ۷۲ درصد کودکان کار به اشکال مختلف به مدرسه میروند. بیشتر این دانشآموزان مقطع دبستان را سپری و برخی هم تا اول متوسطه حضور دارند؛ تعداد کمی از کودکان کار هستند که مقطع متوسطه دوم را هم سپری میکنند.
خروج از تحصیل به علت کار مهمترین علت ترک تحصیل کودکان است. بر اساس مطالعات شهرداری تهران ۶۴ درصد کودکان کار علت ترک تحصیل خود را اشتغال به کار عنوان کردند.
پدیده کودکان کار یکی از آسیبهای اجتماعی است که بروز و گسترش آن معلولی از عوامل گوناگون و در هم پیچیده اجتماعی و اقتصادی است و از طرفی خود، مولد آسیبهای اجتماعی دیگر نیز به شمار میرود.
بحران اقتصادی کودکان طبقه متوسط جامعه را هم به فضای کار کشانده و بهعنوان دستیار پدر و مادر خود در مراکز خرید و فروشگاهها کارگر کرده است. کودکان کم و سن سالی که کمک حال والدین یا فرد بزرگسال در مغازهها هستند و امکان دارد قدشان هم به قفسهای که شما از آن وسیله نیاز دارید نرسد میتواند حتی برای برخی جالب باشد ولی این کودکان هم کودک کار هستند. هرچند در آمار کودکان کار پنهان مانده و دیده نشدهاند. چون ظاهر آنها هیچ شباهتی با تعریف کتابی و همهگیر کودکان کار برای شهروندان ندارد. ولی این چهره جدید شهر نشاندهنده وسعت فقر، حداقل در پایتخت است.
در بازارچهها، به کرات دختر و پسر زیر ده ساله کنار دست پدر یا مادر خود مشغول به کار هستند. در لبنیات فروشی پسر بچه ۹ ساله چکمههای پلاستیکی سیاهی به پا کرده، آستینها را بالا زده و به شستوشوی فروشگاه بزرگ پدرش سرگرم است.
خبرگزاری «ایرنا»، متعلق به دولت، خرداد ۱۴۰۱ در گزارشی با اشاره به افزایش کودکان کار و خیابان در ایران نوشت: «بر اساس برخی از آمار و گزارشهای میدانی ۱۵ تا ۲۰ درصد از کودکان کار بیخانمان و بیسرپرست هستند.» در این گزارش، همچنین ذکر شد: «یکی از مهمترین خطراتی که کودکان کار بهویژه دختران را تهدید میکند، تجاوز و روسپیگری است. بر اساس برخی از آمار و گزارشها، سن روسپیگری به ۱۶ سال کاهش یافته است. تبعاتی که با ساماندهی کودکان کار به طور حتم کاهش یافته و مرتفع خواهد شد.»
ایران «بهشت» کودکان کار شده است. به این معنا که هر کودکی میتواند برای کار پا به خیابان بگذارد. چهره شهرهای بزرگ و بهویژه تهران بهخوبی نشاندهنده عمق فاجعه افزایش روزانه کودکان کار است.
با افزایش تورم، بحرانهای اقتصادی، بیکاری سرپرست خانوار و فقر چهره شهر بر تعداد کودکان کار نیز افزوده میشود. حالا چهرههای جدیدی را میان این کودکان رنگپریده دیده میشود و آن کودکان طبقه متوسط است که با سرعت در حال سقوط هستند.
کودکانکار نمایندگان آشکار اختلاف طبقاتی در جامعه هستند. امروزه اکثر محققان، کودکان خیابانی را یک مشکل اجتماعی رو به رشد میدانند زیرا کودکانکار تنها افراد هستند که از حمایتهای اجتماعی و امنیت در خیابانها محروم و اسیر حلقه فقر میشوند؛ علاوه براین نیازهای اصلی و اولیه آنها برآورده نشده و به دلیل تبعیض اجتماعی توسط جامعه رد شدهاند. دلایل زیادی برای حضور کودکان در خیابان به علت کار وجود دارد اما با اطمینان میتوان گفت که فقر یکی از اصلیترین عوامل شکلگیری این موضوع است. یکی از دغدغههای ذهنی برخی از افراد جامعه، میزان درآمد کودکانکار خیابانی است.
در واقع کار کودکان، جنبههای منفی اقتصادی و اجتماعی درخور توجهی را در بر دارد، بهطوری که نه تنها زندگی کودکی را بر باد میدهد و آینده کودک را تباه میسازد همزمان مانع جدی افزایش مهارتها، آموزش و دانش میشود؛ در نتیجه صدمههای جانی و مالی بالا میرود و انواع آسیبهای اجتماعی شامل مسائل جنسی، اعتیاد، خردهفروشی مواد مخدر و بزهکاری بهوجود میآید.
برخی از کودکان کار مصاحبهشونده بیان کردند که بهدلیل نوع شغل پدرشان، یعنی کارگری، نگهبانی و…، درآمد پایین آنها و همچنین شغل مادرشان که خانهداری است و درآمدی ندارد، نمیتوانند هزینههای زندگی را تامین کنند. در این صورت کودک مجبور میشود برای کمک به پدر و برای تامین هزینههای زندگی، کار کند.
برخی دیگر از کودکان، بیان کردند که پدر آنها بهدلیل اعتیاد بیکار است و کودک برای تامین هزینههای زندگی خانواده و کمک به مادر و خواهر و برادرهای خود، مجبور به کارکردن میشود.
برخی دیگر از کودکان بیان کردند که با کارکردن میتوانند وسایل مورد نیاز خود را برای مدرسه بخرند و لوازم مدرسه خواهر و برادر خود را تامین کنند.
کودکان کار در مصاحبههایی بیان کردند که از طرف هیچ ارگان خاصی حمایت نمیشوند و فقط برخی از آنها بعد از فوت پدرشان، حقوق ناچیزی از کمیته امداد دریافت میکنند که آن هم بهاندازه تامین نیازهای آنها نیست؛ بنابراین مجبورند برای تامین معاش زندگی خود و خانوادهشان کار کنند.
آمار کودکان کار و خیابانی در استانهای مختلف با توجه به جغرافیا و تفاوتهای فرهنگی در استانها متغیر است. در تهران به ازای هر ۵۳۰ نفر جمعیت، در تبریز به ازای هر ۱۶ هزار نفر جمعیت «یک کودک کار» کار و خیابان وجود دارد، ضمن اینکه در کرمان در سال گذشته ١٠۶٣ کودک خیابانی و کار در شهرستان کرمان شناسایی شدهاند. در استان البرز در سالهای ۹۶ و ۹۷ و سه ماهه اول ۹۸ تعداد ۹۳۰ مورد کودک کار و خیابان در مراکز تحت نظارت اداره کل بهزیستی پذیرش شدهاند. در یزد ۷۵۹ کودک کار و خیابانی از سال ۹۲ تا پایان سال ۹۷ در مراکز بهزیستی یزد پذیرش شدند و در استان خوزستان نیز کودکانی که توسط بهزیستی شناسایی و شناسنامهدار شدهاند و برای آنها پرونده تشکیل شده است، تقریبا ۵۶۰ نفر هستند که همه آنها خانواده دارند و تنها ساعاتی از روز را در خیابانها کار میکنند. این آمارها در حالی از طرف رژیم منتشر میشود که آشکار است تعداد کودکان کار و فاقد حامی اجتماعی در ایران بسیار بیشتر است.