آغاز دور تازهی مذاکرات ایران و ۵+۱
شاید بتوان مهمترین خبر هفتهی گذشته را شروع دوره تازهای از مذاکرات ایران و کشورهای ۵+۱ در ژنو برای آغاز کار نگارش متن نهایی توافق هستهای که متن موقت و اولیهی آن در سوم آذرماه سال گذشته به امضای دو طرف رسیده بود تلقی کرد. این دور از مذاکرات از چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت تا جمعه ۲۶ اردیبهشت در مقر سازمان ملل در وین جریان داشت. ریاست تیم مذاکره کنندهی ایران را جواد ظریف وزیر امور خارجه بر عهده داشت و از سوی دیگر، کاترین اشتون نمایندهی عالی اتحادیهی اروپا در امور سیاست خارجی بر سر میز مذاکره نشسته بود. این مذاکرات که در حقیقت دور اول نشستها برای کار روی متن توافقنامهی اصلی بود، در روز جمعه ۲۶ اردیبهشت به پایان رسید. عراقچی سخنگوی تیم مذاکره کنندهی ایرانی، در پایان این نشستها در جمع خبرنگاران در وین اعلام کرد که مذاکرات به رغم جدی بودن، نتیجهی محسوسی نداشته، اما این به معنای شکست مذاکرات نیست. او همچنین گفت: “این عجیب نیست که نگارش متن یک توافقنامه در دور اول گفتوگو به پایان نرسد”. مایکل مان سخنگوی خانم اشتون هم در مصاحبه ای با رادیو فردا ضمن اشاره به اینکه این یک مذاکره سخت است، اما سختی خاصی وجود نداشت، گفت: “ما این مرحله را تلاش برای فرمولبندی یک توافق مینامیم”.
اما حواشیای که در آستانهی این دور از مذاکرات در داخل و خارج از ایران، در ارتباط و بیشتر در نقد این مذاکرات، رخ داد، شاید بتوان گفت که مهمتر از متن بودند.
در صحنهی بینالمللی موضوع سفر بنیامین ناتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، سه روز پیش از آغاز این مذاکرات به ژاپن جالب توجه بود. بر مبنای گزارش رسانههای اسراییلی، یکی از هدفهای سفر آقای ناتانیاهو، در روز یکشنبه بیست و یکم اردیبهشت به ژاپن، متقاعد کردن این کشور برای حفظ ساختار تحریمها علیه ایران تا رفع خطر کلی از برنامهی هستهای ایران بود. وی در این سفر با اشاره به هشداری که ژاپن در زمینهی برنامهی تسلیحاتی کرهی شمالی داده بود، گفت همانطور که ژاپن برنامهی هستهای کرهی شمالی را یک خطر روشن و حاضر دانسته است، به زعم او، برنامهی هستهای ایران نیز «یک خطر روشن و حاضر» است.
در همین زمینه، در روز ۲۳ اردیبهشت علی اکبر ولایتی مشاور رهبر ایران در امور بینالمللی در گفتوگویی با ایرنا در پاسخ به این پرسش که با توجه به انتقادش در دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری از شیوهی مذاکرهی یکی دیگر از نامزدها (جلیلی)، چشمانداز مذاکرات کنونی را چگونه ارزیابی میکند، گفت: “من شیوهی گذشتهی مذاکره را قبول نداشتم… روشی که اکنون مذاکره کنندگان ما دنبال می کنند، شیوه ای است که حکایت از تجربهی این ها در مذاکره میکند و برای مذاکره باید افراد مجرب و با تجربه را بهکارگرفت. تا آنجایی که مربوط به کار جمهوری اسلامی ایران میشود ما هم از کار خود و هم از مذاکره کنندگان مطمئن هستیم…”
این اظهارات ولایتی، هرچند ارتباط مستقیمی با سرمقالهی کیهان در روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت پیدا نمیکند، اما تفاوت نگاه ایشان به عنوان مشاور رهبری در امور بینالمللی، با شریعتمداری در رابطه با مذاکرات با غرب و هیأت مذاکره کنندهی هستهای، کاملاً مشهود است. حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت، در یادداشتی به عنوان «آب به کدام آسیاب»، از ابراز آمادگی وزیر نفت ایران برای تامین بخشی از گاز اروپا، شدیداً انتقاد، آن را ریختن آب به آسیاب دشمن توصیف کرده و بحران روابط بین اروپا و روسیه را در رابطه با اوکراین، بهترین فرصت برای انتقامگیری ایران از اروپا دانسته بود.
علی لاریجانی، رییس مجلس که پیش از این نیز از برگزار کنندگان همایش «ما دلواپسیم» انتقاد کرده و خواستار حمایت همهی بخشهای نظام از تیم مذاکره کنندهی ایران شده بود، در دیدار با یانکو وبر، رییس مجلس اسلوونی در روز شنبه ۲۰ اردیبهشت، از صادرات گاز به اروپا حمایت کرد. وی در این دیدار گفت که جمهوری اسلامی در راستای توسعهی روابط تجاری و اقتصادی خود، آمادگی انتقال گاز به کشورهای اروپایی، از جمله اسلوونی را دارد.
نوع نگاه شریعتمداری به مذاکرات هستهای، مخالفان دیگری هم داشت که از جمله میتوان از باقر قالیباف و محسن رضایی نام برد. به گزارش سایت «تدبیر»، در روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت، قالیباف ضمن اشاره به نظارت دقیق و عمیق رهبری بر پروژهی مذاکرات هستهای، بر لزوم حمایت از تیم مذاکره کننده تاکید کرد و گفت نباید بیان و قلمی بر صفحهی کاغذ جاری شود که تضعیفکنندهی تیم مذاکره کننده باشد. محسن رضایی، دبیر «مجمع تشخیص مصلحت نظام» نیز در گفتوگویی با خبرنگاران در روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت گفته بود: «دلواپس مذاکرات هستهای و حقوق ایران نیستم. چون مذاکرات زیر نظر رهبری نظام به پیش میرود».
اما از سوی دیگر، به گزارش خبرگزاری بسیج، در روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت اسماعیل کوثری، از سرداران سابق سپاه، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس و یکی از سخنرانان همایش “دلواپسان”، در گفتوگویی با این خبرگزاری،عملکرد تیم مذاکره کنندهی ایران در دور مقدماتی مذاکرات ژنو را ضعیف دانست و گفت: اختیارات نمایندگان ایران در مذاکرات ژنو نسبت به دور قبل کاهش یافته و آنها باید بر مبنایی که برایشان تعریف شده است مذاکرات را پیش ببرند اما در صورتی که همان اشتباهات دور مقدماتی تکرار شود، مجلس قاطعانه با تیم مذاکره کننده برخورد خواهد کرد”.
در همین راستا، فعالیت نیروهای افراطی که از هفتهها پیش بر علیه دولت روحانی در اشکال مختلف آغاز شده بود، در هفتهی گذشته و در آستانهی آغاز دور تازهی مذاکرات همچنان ادامه داشت. سومین تجمع «دلواپسان» که متشکل از حامیان دولت احمدینژاد و نزدیکان به گروه پایداری هستند، در بعدازظهر روز جمعه در خیابان انقلاب تهران برگزار شد که در آن با سر دادن شعارهایی نظیر “نه سازش نه تسلیم، نبرد با امریکا” و آتش زدن پرچم آمریکا، «دلواپسی» خود را از روند مذاکرات ایران و غرب ابراز داشتند. این راهپیمایی و تجمع پیش از آن در میدان فاطمی، در حالی برگزار شد که مسئولین مربوطه از دادن مجوز برای برپایی چنین راهپیماییهایی ابراز بیاطلاعی کردهاند!
البته، هم خود روحانی، رییس جمهور و هم دو تن از معاونین و مشاورین ایشان، در هفتهی گذشته با بیان اظهاراتی، به انتقادات افراطیون داخل و خارج واکنشهایی نشان دادند:
حسن روحانی، رییس جمهور، در روز سهشنبه ۲۳ اردیبهشت، در مراسمی به مناسبت روز مددکاری گفت: «عدهای به نام آنکه باید در برابر قدرتها بایستیم و مبارزه کنیم، جیب مردم را زدند و اموال آنها را به غارت بردند”. وی همچنین هشدار داد که نگذاریم عدهای دوباره با شعر و شعار، راه بزرگی که ملت در خرداد سال گذشته انتخاب کرده است را منحرف کنند.
یک روز پس از این سخنان روحانی، یعنی در روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت، مجید انصاری معاون پارلمانی دولت روحانی نوشت که با رفع تحریمها، منافع عدهای به خطر میافتد.
این سخنان روحانی و انصاری پس از همایش دلواپسان و اولین تجمع آنان در میدان فاطمی، واکنشی به این انتقادات تلقی شد.
حسامالدین آشنا، مشاور رییس جمهور هم در واکنش به سرمقالهی کیهان در روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت، در صفحهی فیسبوک خود نوشت: “نوشتهی اخیر جناب آقای شریعتمداری بسیار مهمتر از آن است که پنداشته میشود. این نوشته رمزگشایی میکند از تاریخ راهبردی ایران حداقل از سال ۱۳۸۴…” وی سپس میپرسد: “پشت این تحلیل و تهدید چه اندیشهی راهبردی پنهان شده است و اگر این تفکر را در دورهی ۸۴ تا ۹۲ غالب بدانیم، منافع این راهبرد در جیب روسیه سرازیر شده است یا ایران؟ ترویج این دیدگاه حاصل کدام فعالیت دیپلماسی عمومی و پنهان روسیه در ایران است که توانسته منافع خود را از زبان یک روزنامهنگار بسیار نزدیک به تصمیمسازی در ایران صورت بندی کند؟”
در این میان، خامنهای هم در بازدیدی که روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشت از پروژههای موشکی سپاه پاسداران داشت، گفت که تحریم ایران باید از راهی غیر از مذاکره حل شود.
ایران، پاکستان، عربستان
در کنار توجهها به مذاکرات هستهای، دو خبر دیگر در عرصهی سیاست خارجی ایران بازتاب پیدا کرد: از یک سو نواز شریف، نخستوزیر پاکستان که به ایران سفر کرده بود، خواستار دیدار با هاشمی رفسنجانی شد. در این دیدار که در روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت صورت گرفت، به مسائل منطقه و اختلافات ایران و عربستان پرداخته شد. نواز شریف از انتظار جهان اسلام از رفسنجانی برای گام برداشتن در جهت کم کردن اختلافات گفت و هاشمی رفسنجانی ضمن تاکید بر نقش مؤثر ایران و عربستان به عنوان دو کشور مرجع اسلامی، هنگام عمیق شدن اختلافات شیعه و سنی در منطقه، درگیریها در عراق و سوریه را هزینههای بیبدیلی دانست که موجب کشته شدن مردم بیگناه میشوند.
یک روز پس از این دیدار، در روز سهشنبه ۲۳ اردیبهشت، رسانههای ایرانی، از جمله «ایلنا» اعلام کردند که سعودالفیصل، وزیر خارجهی عربستان از محمد جواد ظریف برای سفر به عربستان دعوت کرده است. کاردار ایران در عربستان نیز ضمن استقبال از این دعوت، اعلام کرد که این سفر به زمان و فراهم کردن مقدمات نیاز دارد.
در شرایطی که تلاشهای دولت روحانی در ۱۰ ماه گذشته برای وارد شدن به گفتوگوی مستقیم با عربستان، ناموفق مانده بود، شاید سفر ظریف به رباض، اولین گام در راه عادیسازی روابط بین دو کشور باشد. اما با توجه به اختلافات عمیق ایران و عربستان بر سر حوزهی نفوذ خود در منطقه، به ویژه در سوریه، میتوان گفت که دو طرف، هنوز راه درازی در پیش دارند.
وضعیت سلامتی و درمان میرحسین موسوی در حصر
خبر دیگری که هفتهی گذشته عرصهی سایتهای سیاسی ایران را پر کرده بود، اخبار مربوط به وضعیت سلامتی میرحسین موسوی و جلوگیری از روند درمان او بود.
در ادامهی اخبار نگران کننده در مورد وضعیت سلامتی میرحسین موسوی در حصر و پس از انتقال وی در روز سهشنبه ۹ اردیبهشت به بیمارستان به علت مشکلات قلبی و عمل آنژیوگرافی، روز شنبه ۲۰ اردیبهشت، پزشک معالج ایشان هم در مصاحبهای با وب سایت «کلمه» از بیتوجهی به روند درمان موسوی ابراز نگرانی کرد، درمان او را ناقص دانست و توقف ادامهی درمان را خطرناک توصیف کرد. این نگرانی از آن جهت حائز اهمیت بود که پیش از آن، اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی در مصاحبهای با بیبیسی فارسی گفته بود که به نظر میرسد ممانعت از دسترسی موسوی به خدمات پزشکی عمدی است. امیرارجمند در همین مصاحبه، آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را مسئول جان آقای موسوی دانست.”
اما روز پنج شنبه (۲۵ اردیبهشت) سایت «کلمه» به نقل از دختران آقای موسوی نوشت که آنها در دیداری که روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت با پدر و مادر خود داشتهاند، خبردار شدهاند که نیروهای امنیتی اجازه دادهاند روند درمان موسوی آغاز شود. در این گزارش آمده است:”دختران میرحسین و رهنورد در پیامی کوتاه از همدلی مردم و شهروندان سبزاندیش در این روزها و درخواستهای گستردهی مردمی برای تسریع در درمان مهندس موسوی تشکر کرده و از تاثیر این همراهی بر پیشبرد امور سخن گفتهاند.
بازداشت سراجالدین میردامادی
بازداشت سراجالدین میردامادی، روزنامهنگار، از فعالین سیاسی اصلاحطلب و جنبش مدنی ایران نیز از رویدادهای مهم هفته بود. میردامادی ۹ ماه پس از سفر به ایران و ممنوعالخروج شدنش، در روز شنبه ۲۰ اردیبهشت در پی احضار به دادسرای اوین بازداشت شد. میردامادی در عرصهی رسانههای سبز و تلویزیون «رسا» (شبکهی تلویزیونی سبزها) نیز فعال بود. وی از جمله کسانی است که در عرصهی سیاست، همواره حفظ منافع ملی را در نظر گرفته و در سالهای گذشته همواره در مقابل سیاستمدران جنگطلب از هر سو، مواضعی ملی و گویا داشته است. او در عین حال، در رابطه با نقض حقوق بشر، قائل به ترسیم سیاست «خودی و غیرخودی» نبود.
پرداختن به این خبر از آن جهت نیز مهم است که میردامادی که در اثنای انتخابات خرداد ۹۲ از طرفداران دکتر حسن روحانی در اروپا بود. او اولین کسی بود که با پایان گرفتن انتخابات و روی کار آمدن دولت «تدبیر و امید» از ایرانیان برونمرز برای بازگشت به وطن، با اعتمادی که به سیاستهای اعلام شدهی دولت روحانی داشت، بلافاصله به ایران سفر کرد. ممنوعالخروج کردن وی، تشکیل پروندهی قضایی، بازجوییهای پی در پی و در نهایت بازداشتش، بیش از هر چیز پیامی به کنشگران و فعالین سیاسی برونمرز تعبیر شد که بهتر است فکر بازگشت به ایران را از سر به در کنند.
حسین میردامادی پدر سراجالدین میردامادی که دایی آقای خامنه ای است، در مصاحبهای با سایت «روز آنلاین» گفت که به هیچ عنوان برای آزادی فرزندش از رهبر جمهوری اسلامی درخواستی نخواهد کرد. به گزارش روز آنلاین، آقای میردامادی ضمن اشاره به اینکه “قاضی صلواتی تهدید کرده و به سراج گفته با تو چنان رفتاری میکنیم که هیچکدام از ایرانیان هوس آمدن به ایران را نکنند”، برخورد با فرزندش را در حقیقت پیامی به ایرانیان خارج از کشور میداند که به ایران بازنگردند.
دیدار کنشگران جامعهی مدنی با خانوادههای مدیران بهایی در بند
در کنار خبرهایی که از تشدید فعالیتهای جریان اقتدارگرا و راست افراطی علیه جامعهی مدنی میرسد و در کنار به خیابان آمدن و تجمع اعتراضی “دلواپسان” کمرنگ شدن حجاب اجباری، شاهد تلاشهایی امیدوارکننده در میان کنشگران جامعهی مدنی ایران نیز هستیم. که از آن جمله میتوان از دیدار تعدادی از این فعالین از خانوادههای مدیران جامعهی بهایی به بهانهی ششمین سالگرد دستگیری این مدیران نام برد. در این دیدارنرگس محمدی، محمد نوریزاد، عیسی سحرخیز، نسرین ستوده، ژیلا بنییعقوب، محمد ملکی، اسماعیل عبدی، آیتالله معصومی تهرانی، مادر مصطفی کریم بیگی و معصومه دهقان همسر عبدالفتاح سلطانی حضور داشتند.
این خبر از آن نظر حائز اهمیت است که توجه به فشارها و تبعیضاتی که جامعهی بهایی ایران، پس از انقلاب با آن روبرو بوده که منجر به دستگیری و حتی اعدام بسیاری از آنان شده، در سالهای اخیر در میان فعالین جنبش مدنی ایران، دارد به تدریج جایگاهی را که باید، پیدا میکند. سخنان نرگس محمدی، محمد نوریزاد، نسرین ستوده، عیسی سحرخیز، ژیلا بنییعقوب و.. که از آشنایی خود با تعدادی از بهاییان در بند، در زندان میگویند، حکایت از آن دارد که آشنایی این کنشگران جامعهی مدنی با بهاییان همبندشان، به قول ژیلا بنییعقوب، آنان را از نزدیک با مصائب جامعهی بهاییت آشنا کرده است. ژیلا بنییعقوب از این آشنایی به عنوان یکی از دستآوردهای انتخابات ۸۸ یاد کرده است.
عیسی سحرخیز، پس از این دیدار در یادداشتی در سایت روز آنلاین با عنوان «حقوق بشر و حق شهروندی بهاییان» نوشت: در شرایطی که امید میرفت با روی کار آمدن دولت جدید، وضعیت حقوق بشر در ایران بهبود یابد و اکثر زندانیان سیاسی و عقیدتی از زندان رهایی یابند، با گذشت زمان وضعیت حقوق شهروندی بدتر شده و دور جدیدی از بازداشتها و دستگیریها آغاز شده است. در کمتر از یک ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲، اکنون کمتر روزی است که خبری از دستگیری یک فعال سیاسی، عضوی از اعضای جنبش دانشجویی یا کارگری، روزنامه نگار یا کنشگر اجتماعی منتشر نشود یا سایت خبری و رسانهای توقیف و تعطیل نشود.
آقای سحرخیز در پایان نتیجه میگیرد که: “رئیس دولت تدبیر و امید، اگر در وعدههای انتخاباتی خود صادق است و در اجرای آنها راسخ، به نظر میرسد که لازم است اولین گام در جهت اجرای حقوق شهروندی را در خصوص ضعیفترین و مظلومترین قشر جامعه بردارد و حتی اگر حریف نقض حقوق بشر توسط نهادهای مرتبط با قوهی قضاییه نمی شود، دستکم به مأموران وزارت اطلاعات دستور بدهد که شمشیر از رو نبندند و به بگیر و ببندها پایان دهند”.
اهدای جایزهی «گوانجو» به «مادران خاوران»
خبر دیگری که هفتهی گذشته، لبخندی بر چهرههای دادخواهان خشونتهای دههی ۶۰ در حق فعالین سیاسی و کشتار جمعی زندانیان سیاسی ایران در سال ۶۷ نشاند، تعلق گرفتن جایزهی “گوانجو” به مادران خاوران بود.
جایزهی امسال هیأت داوران بنیاد گرامیداشت ۱۸ ماه می (جایزه گوانجو) در کرهی جنوبی، مشترکاً به «مادران خاوران» و عادل رحمانخان، فعال حقوق بشر بنگلادشی تعلق گرفت. این بنیاد یک سازمان غیرانتفاعی و غیردولتی است که در سال ۱۹۹۴ از سوی بازماندگان قتل عام مخالفان در ماه مه ۱۹۸۰ که در اعتراض به دولت وقت کرهی جنوبی به خیابانها آمده بودند، در شهر گوانجوی کرهی جنوبی تاسیس شد. در جریان این تظاهرات، ۱۵۴ تن کشته، ۷۴ تن مفقود و بیش از چهارهزار نفر مجروح و بازداشت شدند. از سال ۲۰۰۲ روز ۱۸ ماه می در کرهی جنوبی، به عنوان روز ملی بزرگداشت قربانیان این فاجعه نامگذاری شده و یک قبرستان ملی به کشته شدگان خشونتهای آن روز تعلق گرفته است.
در بیانیهی هیأت داوران جایزهی گوانجو در توضیح تعلق جایزهی امسال به مادران خاوران آمده است: “با وجود سکوت جمهوری اسلامی در پاسخگویی به دادخواهی مادران، پیگیری تاریخی و مستمر این گروه حقوق بشری برای دستیابی به حقیقت و پاسخگویی، باعث افزایش اعلام نظرات مخالفان سیاسی در این زمینه، پیشرفت تحقیقات در بارهی نقش دولت در محاکمات ناعادلانه و همچنین گسترش حمایت فعالان حقوق بشر در رابطه با پیگیری اعدامها شده است”.
خانم پروانه میلانی خواهر رحیم میلانی -که در ششم مهر سال ۶۰ دستگیر و در هفتم آبانماه همان سال اعدام و در خاک خاوران خفته است- از سوی «مادران خاوران» انتخاب شده که برای شرکت در مراسم ویژهی تقدیم این جایزه به کرهی جنوبی برود. وی که هماکنون در کرهی جنوبی به سر میبرد، در گفتوگویی با مسیح علینژاد اظهارامیدواری کرد که این جایزه بتواند صدای این خانوادهها را به گوش جهانیان برساند. خانم پروانه میلانی در همان مصاحبهای که در بالا به آن اشاره شد از مادرشان یاد کردند و گفتند: خیلی دوست داشتم مادر من بود، مادر من دهم فروردین فوت شد. ولی هر بار که میرفتم، میگفت: پروانه بیرون چه خبر! یعنی مادر من در انتظار مرد”!
دریغا که این جایزه زمانی به مادران خاوران تعلق گرفت که این جمع در سالهای گذشته مادران بسیاری را از دست داد؛ مادرانی که مانند «مادر میلانی» در انتظار رفتند. یاد و نامشان پایدار!
فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر ضمن تبریک به مادران خاوران و عادل الرحمان خان که از اعضای این فدراسیون نیز هست، فعالیتهای امثال «مادران خاوران» و عادل الرحمان خان را برای پیشبرد حقوق بشر در سراسر جهان حیاتی دانسته و ستایش جایزهی گوانجو از شجاعت و تعهد این دو را مورد تاکید قرار داده است.
«مادران خاوران» مادر، خواهر و همسر جانباختهگانی هستند که در دههی ۶۰ و به ویژه در کشتار جمعی سال ۶۷ اعدام و در گورهای بینام و نشان در خاوران خفتهاند. این اولین حضور رسمی این خانوادهها در سطح بینالمللی است؛ خانوادههایی که به خصوص طی ۲۵ سال گذشته علیرغم فشارها و محدودیتها بیشمار دست از تلاش خود برای دستیابی به حقیقت و دادخواهی برنداشتهاند و نام خاوران را در خاطرهی مشترک پویندگان راه آزادی و عدالت برای همیشه به ثبت رساندهاند.