واکنشهای متفاوت به فاجعهی غزه:
مسلح کردن کرانهی باختری یا مذاکرهی مستقیم اسراییل و فلسطین؟
روز جمعه سوم مرداد بر اساس سنتی به قدمت بیش از ۳۰ سال، «روز قدس» و روز تظاهرات دولتی در حمایت از مردم فلسطین در ایران بود. اما روز قدس امسال هم، بعد از سال ۸۸، با توجه به بمباران غزه و در حقیقت جنایت جنگیای که در غزه میگذرد، با سالهای پیش تفاوت داشت. پنج سال پیش در روز قدس سال ۸۸، طرفداران جنبش سبز به دعوت آقایان موسوی و کروبی در راهپیمایی دولتی مربوط به این روز شرکت کردند. در آن روز، طرفداران جنبش سبز در عین حال که شعارهایی بر خلاف بلندگوها و پوسترهای رسمی سر میدادند، در واکنش به گفتمان دولتی حمایت از فلسطینیها که همیشه با شعار «مرگ بر…» و «نابود باد..» همراه بوده، شعار «نه غزه، نه لبنان» را سر دادند که بحثی پیرامون درستی و یا نادرستی آن در میان طیفهای گوناگون حامیان جنبش سبز درگرفت.
اما پنج سال بعد، بسیاری از کنشگران جامعهی مدنی و سیاسی ایران و فعالین و آسیبدیدگان جنبش سبز، به دعوت «مادران صلح» پاسخ مثبت دادند و در روز چهارشنبه یکم مرداد، در یک گردهمآیی در برابر دفتر سازمان ملل در تهران، همصدا با جامعهی جهانی، جنگ تمام عیار و ناعادلانهی دولت اسراییل بر علیه غزه را که بیشترین قربانیان آن غیرنظامیان و یک چهارم آنها کودکاناند، محکوم کرده و خواستار توقف بمباران غزه شدند. البته نه در این تظاهرات و نه در پیامهای متعددی که جامعهی روشنفکری و فعالین سیاسی و مدنی ایران از درون و بیرون زندان، در محکوم کردن بمباران و محاصرهی غزه انتشار دادند، کسی خواستار نابودی اسراییل نشد و مرگ را برای امریکا نخواست.
مادران صلح در این گردهمآیی که اولین تجمع کنشگران سیاسی و مدنی ایران بعد از سال ۸۸، بود که با مجوز وزارت کشور برگزار میشد، بیانیهای را خواندند. در بخشی از این بیانیه که در سایت ایسنا انتشار یافت، آمده است: “بنیادگرایان اسراییلی که سرمایههای اقتصادی و سیاسی اسراییل را در انحصار خود دارند، خواهان صلح همهجانبه و عادلانه و پایدار نیستند. دولت اسراییل هم حمایت از امنیت این دسته و باند اندک اما پرفدرت را در دستور کار خویش قرار داده است و به هیچیک از توافقات و تعهداتی که زیر فشار صلحخواهان فلسطینی اسراییلی در اسلو، شرماشیخ، واشنگتن و بیتالمقدس امضا کرده پایبند نمانده و نیست….” آنان در ادامه خواهان مداخلهی سریع دبیرکل سازمان ملل برای کوتاه کردن دست اسراییل از نسلکشی فلسطینیها شدند و از شورای امنیت خواستند با صدور قطعنامههای تنبیهی،دولت اسراییل را وادار به بهرسمیت شناختن مرزهای توافق شده و رعایت حقوق و قوانین سیاسی فلسطین نماید.
روحانی خواستار مذاکرهی مستقیم میان اسراییل و فلسطین؟
در همین حال، خبر روز یکشنبه پنجم مرداد سایت العربیه با عنوان «برای نخستین بار ایران خواستار مذاکره میان اسراییل و فلسطینیها شد»، بازتاب بسیار وسیعی پیدا کرد. این خبر که به نقل از سایت کاخ کرملین منتشر شده، حاکی از آن است که رییس جمهور ایران و ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه در گفتوگویی تلفنی بر ضرورت توقف جنگ در نوار غزه و ازسرگیری مذاکرات اسراییل و فلسطینیها تاکید کردهاند. بر مبنای. این خبر، “تماس تلفنی میان روحانی و پوتین از تهران آغاز شد، چرا که با آغاز عملیات زمینی اسراییل، ایران از افزایش تنش نگران است” و در ادامه آمده است: “بنا بر اعلام کرملین دو طرف بر ضرورت پایان دادن به تنش نظامی و ازسرگیری مذاکرات مستقیم میان اسراییل و فلسطینیها تاکید کردند.
بازتاب این خبر در ایران چنان بوده که بنا به گزارش سایتهایی مانند تابناک، خبرآنلاین، قطره و تسیم، مشاور رییس جمهور آن را تکذیب کرد و گفت که رییس جمهور در این مکالمهی تلفنی تهاجم رژیم صهیونیستی را جنایتکارانه خواند و… سایت تابناک و برخی دیگر از سایتهای متعلق به اصولگرایان این تکذیبیه را ناقص میدانند و با توجه به این که منبع اصلی خبر صفحهی خبررسانی سایت کرملین بوده، بر ضرورت تکذیب رسمی کاخ کرملین تاکید میکنند.
طبیعی است که در شرایطی که بسیاری از مقامات رسمی ایران بر طبل جنگ میان اسراییل و فلسطینیها میکوبند، و در حالی که بعد از صحبتهای آیتالله خامنهای و تاکید او بر لزوم مسلح شدن فلسطینیهای کرانهی باختری، «سازمان بسیج اصناف و بازاریان» با باز کردن شماره حسابی، به این خواست پاسخ مثبت میدهد و از سوی دیگر بیانیهی ۴۰ فرماندهی بلندپایهی نظامی ایران را پیش رو داریم که راه نابودی اسراییل را راهپیمایی ۸۰۰ کیلومتری از کربلا تا قدس میداند و یا سخنان سردار سلامی جانشین فرماندهی کل سپاه پاسداران را در روز قدس میشنویم که اسراییل را به «جنگ خانه به خانه» تهدید میکند و… سخن گفتن رییس جمهور ایران از لزوم مذاکرهی مستقیم میان اسراییلیها و فلسطینیها، رسانههای ایران را شوکه کند و کار به تکذیب بکشد. البته در این میان، این پیشنهاد آیتالله خامنهای که در عین حال خواهان برگزاری همهپرسی در اسراییل و سرزمینهای فلسطینی برای تعیین سرنوشت رژیم حاکم در آن منطقه شده بود، که طبیعتاً به جز از طریق مذاکره بین طرفین مقدور نیست، مسکوت میماند. وی چهارشنبهی گذشته (اول مرداد) در دیدار با جمعی از دانشجویان، راه از بین بردن اسراییل را برگزاری یک همهپرسی دانست و گفت: از بین رفتن رژیم صهیونیستی به معنی قتل عام مردم یهودی آن منطقه نیست. باید رژیم حاکم را رفراندم و انتخاب مردم معلوم کند.
یک چهارم نقدینگی کشور در قالب معوقهی بانکی
هر روز ابعاد بیشتری از میزان وامهای کلان و معوق ماندهی بانکهای دولتی به «فعالین اقتصادی» و «آقازادهها» که بیش از هر چیز بر مبنای روابط سیاسی و رانتخواری پرداخت شدهاند، آشکار میشود. بدهکارانی که به خاطر نزدیکی با مراکز قدرت، خود را موظف به بازپرداخت بدهیهایشان نمیبینند، یکچهارم نقدینگی کشور را در دست گرفتهاند. و این در حالی است که بسیاری از پروژههایی هم که قرار بوده درصدی از این وامها به آنها اختصاص یابد، متوقف مانده و به مرحلهی اجرا درنیامدهاند، و کمترین درصد این نقدینگی در واحدهای تولیدی سرمایهگذاری شدهاند.
عزتالله یوسفیان ملا، نماینده مردم آمل در مجلس و عضو «ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی کشور»، در گفتوگویی با ایسنا، گفت که یکچهارم نقدینگی کشور در قالب معوقات در اختیار ۶۰۰ تن قرار دارد. وی معوقات بانکی کشور را ۸۰هزار میلیارد تومان اعلام کرد و گفت حتی در این میان کسی وجود دارد که سههزار میلیارد تومان بدهی بانکی دارد. به گفتهی او، اسامی این بدهکاران مشخص است، اما بانکها حاضر به انتشار آن نیستند. یوسفیان ملا ضمن تاکید بر این که بازنگرداندن این بدهیها بانکها را زمینگیر کرده و باعث شده که نتوانند به واحدهای تولیدی کمک کنند گفت: “در شرایطی که افراد عادی برای گرفتن یک وام چهار میلیون تومانی از بانکها، نیازمند طی مراحل سختگیرانهای هستند، افرادی ظرف یک هفته ۵۰ تا ۱۰۰۰میلیارد تومان وام میگیرند. طبعاً اینها افرادی را در بانکها دارند” و ادامه داد: “کدام واحد تولیدی در ایران وجود دارد که هزار میلیارد تومان قیمت داشته باشد؟ با این پول میتوان چهار خودروسازی راه انداخت”.
عزتالله ملایوسفیان همچنین روز شنبه چهارم مرداد در گفتوگویی با خبرنگار ایرنا به نمونهای از در اختیار گرفتن تسهیلات کلان از بانکهای دولتی اشاره کرد و گفت: مدیران عامل و هیأت مدیرهی یک شرکت خودروی غیردولتی که افراد صاحب نفوذ و سهامدار در بانکهای خصوصی کشور هستند، تسهیلات هشتهزار میلیارد تومانی دریافت شده از دولت را در بانک گذاشتهاند، سود آن را بین خودشان تقسیم میکنند و ضررش را به حساب شرکت مینویسند.
ملایوسفیان در همین مصاحبه گفته است: “اگر بتوانیم حقایق را به مردم بگوییم، به یقین آقازادههایی که در همهی مسائل اقتصادی نفوذ پیدا کردهاند، دیگر به خود اجازه نخواهند داد که بیتالمال مردم را در دست داشته باشند”.
نرخ بیکاری در ایران و تفاوت آن در میان زنان و مردان
بر اساس آخرین گزارش منتشره توسط مرکز آمار ایران، میانگین نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله در ایران، ۲۴/۸درصد است که این نرخ برای مردان ۲۱درصد و برای زنان بالای ۴۳درصد است. این در حالی است که بر مبنای استانداردهای ایران، بر خلاف معیارهای بینالمللی، کسی که در طول هفته حداقل یک ساعت کار کند، شاغل محسوب میشود. اما با درنظرداشت تعریف کنفرانس بینالمللی آمارگران، فرد شاغل کسی است که حداقل یک سوم ساعت کاری مرسوم یک کشور را در دورهی مورد نظر کار کرده باشد که بر این اساس، در ایران شاغل به کسی گفته میشود که حداقل ۱۴ ساعت در هفته کار کند.
بر اساس همین گزارش، ۴۴درصد شاغلان مرد بیش از ۴۹ ساعت در هفته کار میکنند، در حالی که این میزان برای زنان شاغل تنها ۱۵درصد است.
باز هم لایحهی اصلاح احزاب
واکنشها به اصلاح لایحهی احزاب از سوی مجلس شورای اسلامی که منجر به تعویق سه ماههی آن شد، همچنان ادامه دارد. طبیعی است که در شرایط کنونی ایران، احزاب سکولار و یا مخالف و حتی منتقد حکومت، مد نظر این بحثها نیستند، اما نمیتوان بیاهمیت از کنار این مسئله گذشت که در عین حال بحث حزبیت، ضرورت فعالیت احزاب و تشکیل دولت از طریق احزاب و در کنار آن از سرگیری فعالیت «خانهی احزاب» به مثابهی یک تشکل صنفی، به بحث جاری در جامعهی سیاسی ایران تبدیل شده است. چنین فضایی است که موجب میشود کاظم جلالی، رییس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، مسکوت ماندن سهماهه لایحهی احزاب را فرصت خوبی برای بررسی این طرح از سوی نشریات، رسانهها و مجامع دانشگاهی بداند و خواهان آن شود روی این طرح کار کارشناسانه بشود و راهکارهایی برای رفع نقایص آن، از جمله محروم شدن اعضای احزاب منحل شده از حق تاسیس حزب و عضویت در آن، ارائه شود.
در پی این بحثها، وزیر کشور نیز نشستی مشترک با «استانداران و دبیران احزاب و تشکلهای سیاسی» برگزار کرد. سخنگوی وزارت کشور در حاشیهی این نشست، در گفتوگویی با خبرنگاران طرح مجلس را نیازمند کار کارشناسی دانست و ضمن تشکر از مجلس برای مسکوت گذاشتن طرح، گفت: «لایحهی فعالیت احزاب (در دولت) مراحل پایانی خود را طی میکند و اوایل شهریورماه تقدیم مجلس میشود».
حسین کمالی دبیرکل حزب اسلامی کار نیز که در این نشست حاضر بوده، در گفتوگویی با «ایرنا» وجود حزب در جامعه را نشانهی توسعهی انسانی در آن دانست و گفت که در تمام جوامع پیشرفته این احزاب هستند که دولت را شکل میدهند و در حالی که این امر در عالم سیاست امری بدیهی است، در ایران مغفول مانده است.
تراکم بیش از حد در زندانهای ایران
عیسی سحرخیز، روزنامهنگار اصلاحطلب که در سال ۸۸ بازداشت و بعد از پایان محکومیتش در مهرماه سال گذشته آزاد شد، در صفحهی فیسبوک خود به نقل از تازهترین گزارش «ایمپکت ایران» مینویسد که تراکم زندانی در زندانهای ایران به بیش از دو برابر ظرفیتهای رسمی رسیده است و بر مبنای این گزارش: “اگرچه ظرفیت رسمی زندانهای ایران ۱۳۳هزار نفر است، اما در سال ۲۰۱۲ میلادی بیش از ۲۱۷هزار زندانی در زندانهای ایران استقرار یافته بودند که بیش از دو برابر حداکثر ظرفیت فیزیکی آنها بوده است. این میزان در مقایسه با یک دههی قبل، سال ۱۹۹۳ که تعداد زندانیان ایران کمتر از ۱۰۲ هزار تن بوده، رشد سریعی داشته است. آقای سحرخیز در ادامه مینویسد: افزایش تعداد زندانیان موجب کاهش سرانهی فضای تنفسی، استانداردهای زندگی و دسترسی به امکانات ضروری در زندانهای ایران شده است و با توجه به این شرایط، نهادهای بینالمللی ذیربط وضعیت زندانیان ایران در دامنهای بین «ضعیف تا غیرانسانی» ارزیابی میکنند.
زندانیان سیاسی
اخبار مربوط به زندانیان سیاسی حاکی از مرخصی چهار روزهی بهارهی هدایت و احمد زیدآبادی بود که زیدآبادی در این فاصله به زندان بازگردانده شد و بهارهی هدایت هم علیرغم عمل جراحی شکستن سنگ کلیه و نیاز به مراقبت، مرخصیاش تمدید نشده و باید به زندان برگردد. سراجالدین میردامادی روزنامهنگار اصلاحطلب نیز که پس از انتخابات سال ۹۲ به ایران بازگشت و ابتدا ممنوعالخروج و سپس دستگیر شد، به شش سال زندان محکوم شده است. به گزارش خبرگزاری هرانا، صبا آذرپیک روزنامهنگار اصلاحطلب نیز ۶۱ روز پس از دستگیری، همچنان به صورت بلاتکلیف،در سلول انفرادی نگهداری میشود و علیرغم پیگیریهای مادر صبا که مرتب در صفحهی فیسبوک خود از وضعیت او گزارش میدهد، با وجود صدور کیفرخواست، هنوز با آزادیاش به قید وثیقه موافقت نشده است.
صدور حکم اعدام برای ارژنگ داوودی زندانی سیاسی ۶۱ سالهای که به اتهاماتی از جمله راهاندازی و تأسیس «جنبش آزادی ایرانیان» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» و… از سال ۱۳۸۲ در زندان به سر میبرد و بارها در اعتراض به شرایطش دست به اعتصاب غذا زده است، از دیگر اخبار نگران کنندهی مربوط به زندانیان سیاسی در هفتهی گذشته بود. آقای داوودی خود را «معلم، شاعر، نویسنده و زندانی سیاسی» معرفی میکند. وی که پیش از این به ۱۵ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده بود، بر اساس تازهترین حکم شعبهی یکم دادگاه انقلاب کرج در حالی که بیش از ۱۱ سال است در زندان به سر میبرد، به اتهام «محاربه از راه ارتباط با سازمان مجاهدین» به اعدام محکوم شده است. البته این حکم در دادگاه بدوی صادر شده و قابل تجدیدنظر است.
بازداشت خبرنگاران واشنگتنپست در ایران
روزنامهنگاران رسانههای غربی، با وجود اینکه اجازهی کار رسمی در ایران دارند و فعالیتهایشان در این عرصه قانونی است، اما همیشه در معرض تهدید، احضار و بازداشتهای «خودسرانه» قرار داشته و دارند. هفتهی پیش بازداشت سه خبرنگار و عکاس ایرانی- امریکایی واشنگتنپست در ایران نیز خبرساز شد و با واکنش منفی و ابراز نگرانی مراجع جهانی دفاع از حقوق بشر و حقوق روزنامهنگاران روبرو شد. جیسون رضاییان که از سال ۲۰۱۲ به عنوان خبرنگار واشنگتن پست به طور رسمی در ایران کار میکرد و یگانه صالحی خبرنگار روزنامهی انگلیسیزبان «نشنال» و همسر رضاییان، دو تن از این بازداشتشدگان هستند. به نقل از سایت «کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران» مریم رحمانیان و همسرش وحید دو عکاس همکار جیسون رضاییان هم دو بازداشتشدهی دیگر هستند.
در حالی که غلامحسین اسماعیلی رییس کل دادگستری استان تهران، روز جمعه سوم مرداد در حاشیهی راهپیمایی روز قدس در پاسخ به خبرنگاران ایرانی در مورد علت بازداشت این روزنامهنگاران گفته است که «این موضوع هنوز در مرحلهی تحقیقات است» و اطلاعرسانی در این خصوص را به بعد از «بازجوییها» و «بررسیهای فنی» موکول کرده است، خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، اتهام بازداشتشدگان را بر اساس شنیدهها «جاسوسی» اعلام کرده است.
تعطیلی جایزهی ادبی هوشنگ گلشیری و گزارشی مختصر از بنیادهای ادبی خصوصی
هفتهی پیش بنیاد گلشیری با انتشار بیانیهای خبر از توقف برگزاری «جایزهی ادبی هوشنگ گلشیری» داد. بنیاد گلشیری در خرداد ماه ۱۳۷۹ توسط فرزانه طاهری،نویسنده، مترجم و همسر هوشنگ گلشیری و چهرههایی چون علیاشرف درویشیان، محمود دولتآبادی، سیمین دانشور، سیمین بهبهانی و بهمن فرمانآرا پایهگذاری شد.
در بیانیهی بنیاد گلشیری، هدف از بنیانگذاری این جایزه عمل کردن به خواستهی هوشنگ گلشیری مبنی بر تلاش و تکاپو برای اعتلای ادبیات داستانی ایران عنوان شده و ضمن اشاره به اینکه این بنیاد با هدف سالم و شفاف ماندن این جایزه، آزمایش و خطاها و تغییر روشها را هموراه با همگان در میان گذشته آمده است: “…امروز به این نتیجه رسیدهایم که بهتر است در وضع کنونی آن نیرو و منابع اندکی را که برای بنیاد گلشیری باقی مانده، وقف بخشی دیگر از هدفهای مندرج در اساسنامهی بنیاد کنیم…” در ادامهی بیانیه آمده است که بنیاد قصد دارد تلاشهایش را معطوف غنیتر کردن وبسایت خود کند و زمینهی عرضهی آثار گلشیری و همچنین نقد و بررسیهای مربوط به آنها را در دنیای مجازی فراهم آورد. بر اساس این بیانیه، بخشی از این وبسایت نیز به نقد و نظر اختصاص پیدا خواهد کرد و تلاش بنیاد عمق و گسترش این وبسایت تا حد یک نشریهی ادبی است.
این بنیاد سیزده دوره جایزهی ادبی گلشیری را به برگزیدههای عرصهی ادب و داستان ایران اهدا کرده است. اما در دولت دهم مشکلات همیشگی خاص چنین بنیادهایی چند برابر شد و جدا از کمبود منابع مالی و کارشکنیهای مسئولان وقت، بنیاد مجبور شد به علت عدم دریافت مجوز، چهار سال پی در پی، مراسم اختتامیه را در یک منزل شخصی برگزار کند.
شاید بر پایهی همین مشکلات بود که وقتی سال پیش، عباس صالحی، معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد در دولت یازدهم، از ضرورت حمایت از جوایز و مراکز خصوصی فعال در حوزهی ادبیات گفت، فرزانه طاهری تاکید کرد که اگر منظور حمایت مالی باشد، با آن مخالف است و افزود انتظاری که از نهادهای حکومتی وجود دارد، این است که “از در اختیار گذاشتن سالنها برای برگزاری مراسم اختتامیه نهراسند و همچنین برداشتن نگاه امنیتی و سنگاندازیهای مختلف که در مراحل مختلف جایزه، ما را آزار میدهد، انتظار دیگر ماست”.
در جامعهای که برخی خبرها، سرانهی مطالعه در آن را دو دقیقه عنوان میکنند و جامعهی فرهنگیاش با انواع محدودیتها، نگاههای تنگنظرانه و سانسورها روبرو است، برگزاری ۱۳ دوره جایزهی ادبی را، آن هم با دستان خالی و بدون کوچکترین حمایت مالی، باید قدر دانست. وجود بنیادهای مستقل ادبی، از یک سو کمکی است به شناساندن نویسندگان جوان و میتواند به آنان در راستای ادامهی کارشان، انگیزه و اعتبار ببخشد و از سوی دیگر به جامعهی کتابخوان امکان میدهد تا نگاه و نظر چهرههای شاخص ادبی را در مورد ادبیات منتشر شدهی سال دریابد. با این وصف بنیادهای ادبی خصوصی نه تنها از حمایتهای لازم نهادهای حکومتی برخوردار نبودهاند، بلکه همواره با کارشکنیهای متعدد هم دست و پنجه نرم کردهاند.
پیش از بنیاد گلشیری، «جایزهی ادبی یلدا» که از سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات کارون پایهریزی شده بود، در سال ۸۴ تعطیل شد. زویا پیرزاد و فریبا وفا از جمله نویسندگانی بودند که به ترتیب در سالهای ۱۳۸۰ و ۸۲ موفق به دریافت این جایزه شده بودند.
«جایزهی ادبی روزی روزگاری» نیز که در سال ۱۳۸۵ توسط مدیا کاشیگر با «هدف کمک به ارتقاء آفرینش داستانی و کتابخوانی» بنیانگذاری شد و در چهار زمینهی آفرینش داستان کوتاه فارسی، رمان فارسی، اثر داستانی غیر ایرانی و ادبیات نمایشی اهدا میشد، از سال ۱۳۸۹ دیگر برگزار نمیشود.
یکی دیگر از این جایزههای ادبی، «جایزهی صادق هدایت» است که توسط جهانگیر هدایت، برادرزادهی صادق هدایت، از سال ۱۳۸۱،به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد صادق هدایت بنیانگذاری شده و فقط داستانهایی در آن داوری میشوند که پیش از آن منتشر نشده باشند. جهانگیر هدایت میگوید تا سال ۸۵ مراسم پایانی، در روز ۲۸ بهمن (روز تولد هدایت) در خانهی هنرمندان برگزار میشده، اما پس از آن اجازهی برگزاری این مراسم را در آنجا نیافتهاند. مراسم اختتامیهی آخرین دور این جایزه در سال ۹۲ به علت در اختیار نداشتن جای مناسب برگزار نشد و نفرات برگزیده باید جایزهی خود را به طور مستقیم از جهانگیر هدایت دریافت میکردند.