تبعیض بر زنان و رابطه آن با سایرتبعیض های اجتماعی
بی تردید روز زن و گرامی داشت آن به سهم خود فرصت مغتنمی است برای تمرکز افکار عمومی جامعه و فعالان اجتماعی بر روی معضل بزرگی به نام تبعیض جنسیتی و ابعاد ستمی که بر نیمی از جامعه روا داشته می شود. و البته در تداوم و بازتولید آن تک تک افراد جامعه و بخصوص مردان از یکسو و البته نهادهای قدرت از سوی دیگر هر کدام به نحوی دخیل و سهیم هستند. بهمین دلیل تبعیض مبتنی بر جنس و نیز گرایش های جنسی (که خامنه ای اخیرا نیز در شرفیابی مجلس خبرگان به نزد ایشان به دفاع از آن پرداخت) و نیز مبارزه علیه مسأله ای به بزرگی تبعیض مضاعف بر نیمی از جامعه امری است جاری در سراسر دقایق سال و همه جانبه و در حوزه های گوناگون اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و تمامی حوزه های اجتماعی، و اختصاص به روز و حوزه خاصی ندارد.
تبعیض جنسیتی و مبارزه علیه آن البته امری جهانی است، اما در جوامع استبدادی و بشدت مردسالار بویژه جوامعی که نفوذ مذهب در آن قوی است و در کشورایران که حکومت مذهبی هم برقرار است ستم و تبعیض بر زنان بیداد می کند. در این نوع جوامع ترکیب شکاف طبقاتی و گسترش فقر و سلطه ارزش ها و قواعد فقهی و مذهبی عهد بوقی دست در دست هم تبعیض را بیش از پیش گسترش می دهد. نادیده گرفتن پیوند این دو در چنین جوامعی معمولا موجب خم کردن میله به یک سود و نادیده گرفتن وجه دیگر و لاجرم فروگذاری از بکارگیری تاکتیک های مشخص و کارآیند در بسیج مؤثر می شود.
در موضعگیری ها مختلفی که پیرامون ۸ مارس امسال صورت گرفته است، بیانیه ای که با امضاء بیش از ۳۵۰ نفر از مدافعان حقوق زن انتشار یافته است بدرستی بر تأثیرات مخرب عواملی چون تشدید فقر و شکاف طبقاتی و خصوصی سازی و آلودگی محیط زیست، طرح افزایش جمعیت و تعالی خانواده و به حاشیه رانده شدن زنان در حوزه های گوناگون بر وضعیت زنان و به حاشیه راندن آن اشاره کرده است. بیانیه خواهان حساسیت بیشتر فعالان جنبش زنان بر نقش چنین عواملی بر معیست و تنگدستی زنان شده است. بیانیه با این عبارت به پایان می رسد: “هشت مارس را که روزی برای پاس داشتن مبارزات زنان جهان در راه احقاق حق خود بوده گرامی میداریم و ضمن اعلام همبستگی با مبارزات خواهرانمان در منطقه و جهان، آرمان مبارزه خود را رسیدن به جهانی میدانیم که در آن تمامی مناسبات تبعیضآمیز مبتنی بر جنسیت، نژاد، قوم، ملیت و طبقه از تمامی عرصههای عمومی و خصوصی برچیده شود و دنیایی انسانی و برابر بسازیم.”
در کل انتشارچنین بیانیه ای با امضاء چند صد تن را باید گامی مثبت و رو بجلو دانست. در اشاعه نگاهی که تبعیض زنان را نه بصورت تک بعدی و در تقلیل آن به مطالبات صرفا حقوقی و محدود بلکه در وجوه گوناگون و تأثیرگذار تبعیض درحوزه های گوناگون اجتماعی بر یکدیگر و به تبع آن پیوند با سایرجنبش های اجتماعی جستجو می کند. چرا که در زندگی واقعی همه این جنبه های گوناگون بر وضعیت واقعی زنان تأثیرگذار هستند و انتزاع تنها یک وجه و کانونی کردن آن با نادیده گرفتن مجموعه عوامل دخیل کارگشا نخواهد بود.
البته درهمین جا لازم است به برخی نکته های چالش برانگیز و به گمان من منفی و نادرستی هم که در بیانیه وجود دارد و مربوط می شود به گنجاندن برخی مطالبات چون حضور بیشتر نمایندگان زن در مجلس و سایر مراکز تصمیم گیری و یا تصمیم سازی، در چهارچوب مطالبات مشخص و حداقلی، اشاره بکنم. و این در حالی است که جنبش زنان با خواست مشارکت در قدرت و در صورت فرض تحقق بطریق اولی با دست یابی به آن از نفس خواهد افتاد و خواهی نخواهی مثل موارد و تجارب دیگری که از اینگونه مشارکت جوئی در قدرت مثلا توسط کارگران و احزاب وابسته به آنها و…، شاهد بوده ایم خود تبدیل به نیروی حافظ وضع موجود و سدی در برابر پیشروی جنبش می گردد. درست آن است که جنبش زنان مطالبات واقعی خود را در برابر حاکمیت ها و سیاست ها و ارزش ها و فرهنگ مردسالارانه بگذارد و از طریق مبارزه و فشار افکارعمومی آنها را به حاکمیت تحمیل کند. البته تحمیل فشار به حاکمیت و بهره گیری از شکاف های درونی آن و از جمله تحمیل مطالبات مشخص خود به مراکز تصمیم گیری بخشی از تاکتیک های پیشروی است، اما شرکت در قدرت امر دیگری است. چرا که با استناد به تجارب بیشماری درعرصه جهانی و حتی تجربه حرکت افتادن کمابیش جنبش های فمینیستی از شدت و حدت سابق خود نشان دهنده آن است که حضور در سیستم به معنی جدا شدن از متن حرکت جنبش و حتی سنگ اندازی در برابرآن است. انجام برخی رفرم های محدود هم البته وجود داشته است اما این رفرم هم عموما بدلیل فشار از پائین بوده است. بهمین دلیل تأکید بر کنش معطوف به تقویت جنبش ها به عنوان اهرم های اصلی پیش روی و تغییر مناسبات حاکم بر جهان و در پیوند با سایرجنبش ها بجای نگاه به بالا و خواست حضور در ساختارهای بازتولید کننده دارای اهمیت است. ایکاش در بیانیه فوق و نیز سایرکنش ها و بیانیه های مربوط به ۸ مارس امسال بر فاجعه ای که اخیرا در پی آتش سوزی در یکی از کارگاه های فاقد ایمنی در خیابان جمهوری تهران صورت گرفت و سبب سقوط و مرگ تکان دهنده زن کارگری شد که برای تأمین هزینه فرزندانش جان شیرین خود را از دست داد درنگ می کردند تا رژیم نتواند گرد فراموشی بر جنایت خود به پاشد. انتشار ویدئوی این فاجعه بازتاب وسیعی در سطح جامعه و حتی در وراء مرزهای کشورداشت*۲
موضوعات مهمی پیرامون رابطه آپارتاید جنسی و رابطه آن با سایرتبعیض های اجتماعی، درک یک سویه و تک بعدی و یا چند بعدی از مبارزه طبقاتی و نقش نیروی زنان در اقتصاد غیررسمی اعم از کارخانگی یا کارگاه های غیررسمی خانگی و امثال آن (علاوه بر تبعیض در حوزه های رسمی ) و بخصوص درعرصه چرخه وسیع تر تولید و نقش زنان در بازتولید نیازهای مادی و غیرمادی جامعه و تولید نسل و نظایر آن وجود دارند که با طرح و بحث پیرامون آنها از درک ها و رابطه های مکانیکی و غلط بین آنها و اولویت بندی های نادرست بین مبارزه طبقاتی و مبارزه علیه تبعیضات مبتنی بر جنس فاصله گرفت. دو نوشته زیر*۳ پیرامون نقد این نوع درک های یک جانبه و بسیط بین ستم طبقاتی و تبعیض جنسیتی است که در گذشته به نگارش درآمده است. نقد نگاه محدودگرایانه به چرخه بازتولید نیازهای مادی و نیروی کار، صرفا به محل و مکان بی واسطه تولید و کار مرتبط به آن (اقتصاد رسمی) و نادیده گرفتن چرخه بازتولید گسترده و همه عرصه های دخیل در آن، عرصه هائی که بدون آن چرخه های اخص تولید نیز از حرکت باز می ایستند و نیروی کار مرتبط این عرصه وسیع تر، منشأ شمار زیادی از آشفتگی های صورت بندی های یک جانبه بین مبارزه طبقاتی و مبارزه زنان علیه تبعیض جنسیتی و نادیده گرفتن تداخل های وسیع دوایر مربوط به آن در ضمن استقلال نسبی اشان است.
۲۰۱۴-۰۳-۰۸ تقی روزبه
http://taghi-roozbeh.blogspot.de
*- بیانیه بیش از ۳۵۰ تن از مدافعان حقوق زنان
http://www.we-change.org/spip.php?article10802
*2-
http://www.youtube.com/watch?v=abgqnzjReFY
*- به بهانه ۸ مارس:
http://taghi-roozbeh.blogspot.de/2013/03/8.html
نگاهی به چند چالش پیشاروی جنبش زنان